رضاشاه از سقوط تا مرگ

این کتاب منحصراً جنبه شرح وقایع تاریخی دارد و جنبه سیاسی و طرفداری از یک فرد یا یک حکومت - یا مخالفت با یک فرد یا حکومت دیگر - را ندارد و نشان دهنده عقاید سیاسی نویسنده یا ناشر کتاب هم نیست. این کتاب برگی بدون...
این کتاب منحصراً جنبه شرح وقایع تاریخی دارد و جنبه سیاسی و طرفداری از یک فرد یا یک حکومت - یا مخالفت با یک فرد یا حکومت دیگر - را ندارد و نشان دهنده عقاید سیاسی نویسنده یا ناشر کتاب هم نیست. این کتاب برگی بدون روتوش از تاریخ ایران زمین است نه نوشته ای در طرفداری یا مخالفت - با سلطنت رضاشاه و یا محمدرضاشاه یا رژیم قدیم. در این کتاب سعی شده بیطرفی کامل حفظ شود و در ارائه آنچه واقع شده رعایت حفظ اصالت گردد. به همین جهت آنچه از منابع مختلف نقل شده عیناً با همان جملات و لغات و القاب متداول در آن روز نقل شده و دخل و تصرفی هنگام نقل قول صورت نگرفته است.
سرگذشت رضاشاه از مرداد ۱۳۲۰ که تذکرات کشورهای خارجی شروع شد و او توجه نکرد تا سقوط و مرگ - یکی از بخشهای عبرت انگیز تاریخ ایران زمین است - عبرت انگیز هم برای دولتمردان و هم برای عامه مردم ایران... تا همه بدانند که در این کشور باستانی چگونه ممکن است کودکی یتیم و فقیر و بیسواد - در مدتی کوتاه - از تیله بازی در کوچه های خاکی ناحیه سنگلج در تهران، به کاخ سلطنتی گلستان که فقط چند قدمی از آنجا دورتر بود برود و تاج کیانی را از وارثان سلسله سلطنتی قاجار بگیرد و بر سر نهد و خود را «اعلیحضرت قدر قدرت قوی شوکت» بنامد و ۱۶ سال با نهایت اقتدار در این کشور باستانی سلطنت کند. آنگاه روزی رسد که بیگانگان به راحتی او را از تخت سلطنت پائین کشند و به تبعید در جنوب آفریقا فرستادند - تبعیدی بدون بازگشت - تا روزی دگر که جان کوشای خود را در غربت به جان آفرین تسلیم کند.
امید است این برگ از تاریخ ایران عبرتی باشد برای آیندگان.
وقایع ایران در شهریور ۱۳۲۰ و سرنوشت رضاشاه بعد از سلطنت - از سقوط تا مرگ - چنان شباهتی با سرنوشت فرزندش محمدرضاشاه دارد که حقیقتاً یکی از عبرت انگیزترین و آموزنده ترین بخش تاریخ معاصر ایران است و به خوبی نشان می دهد که تاریخ تکرار می شود و از آن گریزی نیست.
سرگذشت رضاشاه از مرداد ۱۳۲۰ که تذکرات کشورهای خارجی شروع شد و او توجه نکرد تا سقوط و مرگ - یکی از بخشهای عبرت انگیز تاریخ ایران زمین است - عبرت انگیز هم برای دولتمردان و هم برای عامه مردم ایران... تا همه بدانند که در این کشور باستانی چگونه ممکن است کودکی یتیم و فقیر و بیسواد - در مدتی کوتاه - از تیله بازی در کوچه های خاکی ناحیه سنگلج در تهران، به کاخ سلطنتی گلستان که فقط چند قدمی از آنجا دورتر بود برود و تاج کیانی را از وارثان سلسله سلطنتی قاجار بگیرد و بر سر نهد و خود را «اعلیحضرت قدر قدرت قوی شوکت» بنامد و ۱۶ سال با نهایت اقتدار در این کشور باستانی سلطنت کند. آنگاه روزی رسد که بیگانگان به راحتی او را از تخت سلطنت پائین کشند و به تبعید در جنوب آفریقا فرستادند - تبعیدی بدون بازگشت - تا روزی دگر که جان کوشای خود را در غربت به جان آفرین تسلیم کند.
امید است این برگ از تاریخ ایران عبرتی باشد برای آیندگان.
وقایع ایران در شهریور ۱۳۲۰ و سرنوشت رضاشاه بعد از سلطنت - از سقوط تا مرگ - چنان شباهتی با سرنوشت فرزندش محمدرضاشاه دارد که حقیقتاً یکی از عبرت انگیزترین و آموزنده ترین بخش تاریخ معاصر ایران است و به خوبی نشان می دهد که تاریخ تکرار می شود و از آن گریزی نیست.