معاهده ای در راستای نظم نوین جهانی

یکی از مشکلاتی که ما ایرانی ها طی چند قرن اخیر با آن مواجه بودیم همیشه این بود که حاضر نبودیم خود را با معادلات جهانی وفق دهیم و همیشه این تصور وجود داشت که به همان روش سنتی می توانیم در جهانی که جمع بر علیه تک است حضور داشته باشیم.
به دلیل همین تفکر هم می توان گفت ایران چیزی حدود دو سوم خاک خود را طی همین چند قرن اخیر از دست داد چون کشورهای دیگر با هم بر علیه ایران متحد می شدند و ما فکر می کردیم تنهایی می توانیم در مقابل آنها بایستیم.
بگذارید جریان را مقداری ساده تر کنم.
زمانی اگر فردی می رفت کسب و کاری را راه می انداخت و فعالیت می کرد شاید می توانست به تنهایی در سطح بین المللی کاسبی کند و یا با زحمت زیاد یک کسب و کار کلان راه بیاندازد، اما امروزه دیگر کسب و کار تنها، تنها می ماند، و رشد اصلی مربوط به کسب و کارهایی است که وارد مجموعه های بزرگ می شوند و عموما کسب و کارهای بزرگ یا همان کارتل ها همه کسب و کارهای کوچک و متوسط را قورت می دهند.
اگر شما بخواهید در عرصه بین المللی کسب و کاری داشته باشید مجبور می باشید خواسته یا نا خواسته با همان کارتل های بزرگ همراه شوید وگرنه کسب و کار شما رونق نمی گیرد.
امروزه حتی این ماجرا به کسب و کارهای خرد، مانند بقالی که امروزه در کشور ما با نام سوپر مارکت معروف شده، هم نیاز دارد شما در جمع مجموعه ها باشید تا کاسبی تان رونق داشته باشد.
در عرصه بین الملل هم همینطور است.
اگر کشوری با کشورهای دیگر همراه شود میتواند در مقابل هجمه های دشمنانش بایستد واگر نباشد نهایتا اگر دشمنان به آن حمله کنند تنها می ماند.
شاید بتوان گفت یک مثال پر واضح این ماجرا این است که مثلا امروزه می بینیم ترکیه عضو ناتو شده و تقریبا با همه همسایگان خود اختلافات و درگیری های مختلفی دارد اما همه وقتی که می خواهند با ترکیه درگیر شوند فکر آن را می کنند که ترکیه عضو ناتو است ودرگیر شدن با آن یعنی درگیر شدن با ناتو.
ایران هم مثلا قبل از انقلاب این فرصت را داشت که عضو ناتو شود اما به دلیل همان تفکرات قدیمی و تصور اینکه به تنهایی می تواند در مقابل دشمنان بایستد این کار را نکرد.
البته هدف این بحث این نیست که عضویت در ناتو را تحسین ویا مذموم به شمار آورم، قصد این است که توضیح دهم عضویت در ائتلاف های بین المللی امروزه چه اهمیتی دارد.
تصور اینکه ما می توانیم با توجه به شرایط و موقعیت ژئوپولیتیک خود در این جهان بی طرف باشیم تصوری ساده لوحانه بیش نیست.
ما در جنگ جهانی اول و دوم این تجربه را داشته ایم و اعلام بی طرفی کردیم اما در هر دو جنگ از همه طرف به ما حمله شد و حتی نام ایران به عنوان پل پیروزی جنگ جهانی دوم ثبت شد ومتفقین از راه ایران توانستند به شوروی کمک برسانند و در نهایت آلمان نازی را شکست دهند.
اگر ما در آن زمان با متفقین همراه بودیم شاید امروزه مانند آنها یک کرسی دائم در شورای امنیت داشتیم.
ایرانی ها کمتر از متفقین در این جنگ هزینه ندادند، یک سوم جمعیت ایران جانشان را از دست دادند، اما هیچ امتیازی به دست نیاوردند.
البته اختلاف نظر ها در ایران درباره اینکه ایران همراه با کدام کشورها باشد هم بسیار زیاد بوده وهست.
ایران توانمندی های بالقوه بسیار زیادی دارد چه از لحاظ علمی و فنی و انسانی و تسلیحاتی اما نیاز به همراهی سیاسی دارد.
امروزه کشورهای اروپایی ایرانی ها را تهدید می کنند که بند ماشه در توافق هسته ای را اجرا کنند و تمام تحریم های شورای امنیت بر علیه ایران را برگردانند، اگر در آن زمان که این تحریم ها در شورای امنیت مطرح شده بود ایران با روسیه و چین که اعضای دائمی شورای امنیت هستند همراه شده بود شاید این دو از حق وتوی خود استفاده می کردند و کلا این تحریم ها بر علیه ایران تصویب نمی شد.
طی چند سال اخیر ایران به این نتیجه رسیده که به تنهایی نمی شود در مقابل زورگویی های آمریکا و غرب ایستاد و باید با دیگر کشورها همراه شود تا بتواند در مقابل زورگویان بایستد.
البته بد نیست به این نکته اشاره کرد که این تفکر و یا توجه از زمان مرحوم هاشمی رفسنجانی شروع شد و در آن زمان بود که اولین توافق همکاری های ایران و روسیه امضا شد اما به دلیل اینکه اختلاف نظر زیادی درون ایران روی همکاری با شرق یا غرب بود این توافق عملی نشد.
در زمان آقای روحانی ایران سیاست همکاری با شرق را مورد توجه قرار داد و بحث امضای قرارداد های همکاری طولانی مدت با چین و همچنین تمدید توافق همکاری های طولانی مدت با روسیه وعضویت در گروه های بریکس و شانگهای و... مطرح شد.
در دوره مرحوم رئیسی ایران سیاست راهبرد شرق را با جدیت مورد توجه قرار داد و به سمت تحکیم روابط با کشورهای شرقی رفت و رسما عضو گروه بریکس و شانگهای شد و به سمت ان رفت که توافق های همکاری با روسیه و چین را به معاهده های راهبردی تبدیل کند.
آنهایی که از پشت پرده جریان های بین المللی مطلع می باشند به خوبی می دانند که آمریکایی ها خیلی تلاش کردند که ایران نتواند عضو گروه های بریکس و یا شانگهای شود اما در نهایت و با حمایت قاطع روسیه ایران موفق شد عضو این گروه ها شود.
معاهده مشارکت راهبردی که جناب آقای پزشکیان و جناب آقای پوتین امضا کرده اند را می توان نقطه عطفی در روابط دو کشور و حتی منطقه خاورمیانه تلقی کرد.
اخیرا هم رئیسجمهور روسیه موضوع تصویب معاهده مشارکت جامع راهبردی با ایران را برای تصویب دومای دولتی این کشور ارائه داد.
معاهده ای جامع و راهبردی میان ایران و روسیه که متمرکز بر حوزههای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و نظامی می باشد.
"لئونید اسلوتسکی" رئیس کمیته امور بینالملل دومای دولتی روسیه نیز امروز خبر داد پارلمان روسیه از تصویب این معاهده حمایت میکند.
ایران و روسیه دو همسایه هستند که می توانند با همکاری با یکدیگر مکمل نیازهای بسیار زیادی برای یکدیگر باشند.
طی چند سال اخیر اهمیت ایران به عنوان یک مسیر کلیدی و امن برای روسیه جهت رسیدن به آبهای گرم دو چندان شده و ایران هم بیش از گذشته به حمایت های سیاسی و فناوری و نظامی روسیه برای مقابله با تهدید های آمریکا نیاز دارد.
برخی ممکن است سوال کنند تهدید های اسرائیل چه؟
باید بگویم اسرائیل تهدید اصلی برای ایران به حساب نمی آید، عددی نیست که ایران روی آن حساب کند، اصل کار آمریکا است.
ایران امروزه ابرقدرت منطقه ای به حساب می آید و کافی است به سخنان مقامات آمریکایی توجه داشته باشید که وقتی در مورد دشمنان خود صحبت می کنند از ایران و روسیه و چین نام می برند، یعنی ایران را کنار روسیه و چین قرار می دهند و همین به تنهایی کافی است تا متوجه شد سطح جایگاه قدرت ایران کجا قرار دارد.
مشکل اصلی ایران همیشه نبود حمایت سیاسی در سطح اعضای دائم شورای امنیت بود و امروزه با این معاهده ای که با روسیه به امضا رسانده عملا این حمایت سیاسی را نیز کنار خود دارد.
روسیه هم برای حضور در منطقه غرب آسیا به یک متحد استراتژیک قدرتمند نیاز دارد که هیچ کشوری نمی تواند بهتر از ایران در این باره باشد، هم موقعیت ژئوپولیتیک دارد هم قدرت حضور.
امروزه اکثر کشورهای جهان متفق القول هستند که تک قطبی باید از بین برود و نیاز است ائتلافی از چند کشور قدرتمند که می توانند در مقابل این تک قطبی بایستند تشکیل شود تا دیگران هم به آن بپیوندند و خواه نا خواه این ائتلاف با حضور ایران و روسیه و چین و هند و برزیل و آفریقای جنوبی و... دارد شکل می گیرد.
می توان گقت نهایی شدن معاهده ایران و روسیه در مجالس دو کشور در نهایت به نفع هر دو کشور می باشد و می تواند موجب آن شود که تک قطبی جهانی از بین برود.