تله مرگ، سه بچه موش خونخوار، در جستجوی گنج، در جستجوی جنایتکار


تله مرگ، سه بچه موش خونخوار، در جستجوی گنج، در جستجوی جنایتکار

از متن کتاب: آسمان ابری بود و وزش نسیم سرد زمستانی خبر از بارش برفی می داد که بزودی شروع به باریدن می کرد. مردی با بارانی تیره رنگ در حالیکه یقه بارانی اش را بالا زده بود و کلاه خاکستری بسر داشت پیاده رو...

از متن کتاب:
آسمان ابری بود و وزش نسیم سرد زمستانی خبر از بارش برفی می داد که بزودی شروع به باریدن می کرد. مردی با بارانی تیره رنگ در حالیکه یقه بارانی اش را بالا زده بود و کلاه خاکستری بسر داشت پیاده رو خیابان (کالور) را طی می کرد. لبه کلاهش را پائین کشیده بود و از چهره اش جز چشمهایی که بزحمت در مقابل باد سرد زمستانی بازنگه می داشت، دیده نمی شد، در مقابل خانه شماره ۷۴ ایستاد و زنگ را به صدا درآورد، از طبقه پائین خانه زن میانسال و چاقی که خانم کیسی نامیده می شد، نفس زنان در را باز کرد، مرد پرسید:
- خانم لایون؟
زن میانسال غرولند کنان گفت:
- حدس می زدم تو هم با او کار داشته باشی، بهر حال خانم لایون طبقه دوم است، از پله ها بالا برو...
مرد از لای در وارد شد و بطرف پلکان رفت و توجهی به زن میانسال نشان نداد، کیسی زیر لب گفت:
- خوش باشید!
سپس خانم کیسی بطرف اطاق خودش رفت. مرد بارانی پوش در حالیکه از پلکان بالا می رفت با صدای آرامی سوت میزد و آهنگ قدیمی (سه بچه موش) را زیر لب زمزمه می کرد. به اطاق خانم لایون نزدیک شد چند ضربه آرام به در نواخت و منتظر ماند...



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

عوامل ژنتیکی مؤثر در بلوغ زودرس