انشا بازگشایی مدارس؛ انشا باز شدن مدرسه ها و اول مهر ماه


انشا بازگشایی مدارس؛ انشا باز شدن مدرسه ها و اول مهر ماه

در این نوشته از دلبرانه قصد داریم ۲۰ انشا بازگشایی مدارس ادبی و توصیفی برای شما دانش آموزان عزیز درج نماییم چنانچه به دنبال نمونه متن انشا بازگشایی مدارس جهت ایده و الگو برداری جهت انجام تکالیف خود هستید با ما همراه باشید در ادامه...

در این نوشته از دلبرانه قصد داریم ۲۰ انشا بازگشایی مدارس ادبی و توصیفی برای شما دانش آموزان عزیز درج نماییم

چنانچه به دنبال نمونه متن انشا بازگشایی مدارس جهت ایده و الگو برداری جهت انجام تکالیف خود هستید با ما همراه باشید

در ادامه چندین انشا متنوع با مضامین مختلف و زیبا با موضوع ذکر شده برای شما جمع آوری شده است

امیدواریم که مورد پسند شما عزیزان قرار گیرد

از همراهی شما سپاسگزاریم

انشا بازگشایی مدارس؛ انشا باز شدن مدرسه ها و اول مهر ماه

انشا بازگشایی مدارس

انشا ادبی در مورد بازگشایی مدارس

فصل مهر ، فصل رویش جوانه های امید، فصل خواندن و نوشتن، از راه رسید، فصل مهر ، فصل آشنایی با خدا، فصل خوشه چینی ستاره ها، فصل همکلاسیهای دیروز و هم نیمکتی های امروز، از راه رسید.

امروز زنگ آگاهی به صدا در می آید و پرچم دانش برافراشته می شود، درب گلستان معرفت گشوده می شود و صدای جنب و جوش و شور و هیاهوی بچه ها، فضای مدرسه را پر می کند.

یاسمن ها از قصّه های دیروز می گویند و معلمین درس امروز می دهند و کبوتران وجود را به پرواز در می آورند، تا به دانش آموزان درس خوب زیستن را بیاموزند.

و سخنی با تو دارم ای معلم، آن گاه که بر گوهر وجود، آیه ی مهر می نشانی … نور در گلدان اندیشه ام می نگاری … جوهر وجود را با آیات الهی به شفافیت شبنم دل می نمایی … صف‍حه ی سفید ذهنم را با کلامت قلم می زنی … در گوشم آهنگ مهر می خوانی … دستانم را با ساختن بنای زندگی آشنا می سازی …. با نگاهت شالوده ی وجودم را شکل می دهی و بر رسایی ها و نارسایی هایش صیقل می کشی.

ای معلم ! ای که پا جای پای انبیاء گذاشته ای تا درس چگونه زیستن را به ما بیاموزی، امروز فرشتگان مامورند، به حمد و ثنای تو که برترین شغل را پذیرا شدی تا بهترین خدمت را به بشریت بنمایی…

آن گاه که کلامی می آموزی و آن گاه که حرفه ای یاد می دهی و آن گاه که استعدادهایم را پرورش می دهی تا آن چنان که شایسته است زندگی نمایم و آن گاه که مرا متوجه ی کمال خالقم در آفرینش می نمایی .

من همه ی آن لحظات را مدیون تو هستم که چون فرشته ی آسمانی در خلقت زمینی، تجلی بخش راه انبیائی و سراینده ی غزل هستی بخش آموختن ، برای زندگی نمودن بهتری .

و تو ای زیبای بوستان خرد، از مهر اندیشه ات و سبزی وجود ، پر طراوت تر از همیشه ، وجودم را طراوت می بخشی تا من نیز با پرورش استعداد و اندیشه ام و بالا بردن قابلیتها و ظرفیتهای خویش، خردمندانه نقش آفرین زندگی شوم، که خداوند هستی بخش بدان منظور مرا سرشته و من امروز به شکرانه ی این همه نعمت ، خداوند بزرگ را سپاس بیکران می گذارم که آیات مهرش را در وجودی چون انسان به ودیعت گذاشت تا انسانیت را در وادی امتحان، به عرصه ی ظهور رساند.

انشا بازگشایی مدارس کوتاه

انشا بازگشایی مدارس کوتاه

روز هیاهوی دانش آموزان شاد … روز معلم های صبور و مهربان … روز ناظم های دلسوز و مدیرهای دوست داشتنی … روزی که باز فراش پرتلاش، می رود به جنگ هر چه غبار.

روزی که همه دیوارها، میزها و صندلی های مدرسه که از خواب تابستانی بیدار شده اند، به روی اهالی درس و دانش لبخند می زنند.

آغاز رژه منظم کیف ها سر صف های صبحگاهی که می روند به سمت باغ دانایی.

از امروز، قرار است همه ما جایی را بسازیم. می پرسید کجا را؟ همان خانه ای را که با آجر واژه ها ساخته می شود، همان جا که پنجره هایی از جنس برگ های سبز و زنده دارد، همان جا که وقتی آباد است که با کتاب خواندن و یاد گرفتن، تر و تازه شده باشد، خانه دل هایمان را می گویم.

پس همه شما امروز به مدرسه می روید که دل های نازنینتان را آبی بزنید، از روی شیشه هایش گرد و خاک نادانی را پاک کنید و این خانه ارزشمند را صفایی بدهید. به گل ها و سبزه ها دستی به نوازش بکشید و روز تولد مدرسه را جشن بگیرید.

کاش همیشه دانش آموز بمانیم! کاش هر سال، اول مهر که می شود، همین طور هیجان زده، منتظر صدای زنگ آغاز سال تحصیلی جدید، در پوست خودمان نگنجیم.

کاش قدر معلم های صمیمی را بیشتر بدانیم!

انشا درباره بازگشایی مدارس

انشا درباره بازگشایی مدارس

به نام آنکه جان را فکرت آموخت چراغ دل به نور جان بر افروخت

به نام خداوندی که قلم را آفرید و آن را شایسته سوگند خویش قرار داد. به نام یگانه آفریدگاری که انسان را به زیور «اندیشه» و «تفکر» آراست و او را امانتدار این ودیعه الهی قرار داد و با سلام و درود به اصحاب فکر و فرهنگ و پیشتازان علم و معرفت، بار دیگر فصل روشن «مهر» از راه می رسد و صحیفه نورانی معرفت با سرانگشت تکاپو ورق می خورد و دروازه های آسمانی بینش و دانایی به روی صدها هزار دانش پژوه آغوش می گشایند.

همان گونه که فروردین نوید بخش حیات مجدد طبیعت است، مهر ماه یادآور شور و شعف و جوشش و کوشش آموزندگان دانش و پرورندگان بینش است.

آغاز سال تحصیلی جدید را به معلمین پرتلاش و دانش آموزان خلاق و آینده ساز کشور تبریک و تهنیت عرض می نماید.

با امید به اینکه با اکسیر دانایی و توانایی مرزهای جدید علم و دانش و پژوهش را درنوردیم و با پیوند علم و ایمان، قله های رفیع بهروزی و پیروزی و کامیابی را فتح نماییم و با گام های مصمم و استوار، ایران جاویدان را سرافراز و سربلند سازیم.

انشا در مورد بازگشایی مدارس

انشا در مورد بازگشایی مدارس

پاییز بوی مدرسه می‌دهد، بوی کیف و کتاب نو و مدادهایی که تا به حال تراش‌ نخورده‌اند.پاییز بوی مدرسه می‌دهد، بوی کلاس‌هایی رنگ‌شده، نیمکت‌هایی تازه و تخته‌سیاهی که اول سال حسابی سیاه بود و هنوز هیچ تکه گچی ردی روی آن باقی نگذاشته بود.

پاییز بوی مدرسه می‌دهد، بوی آدم‌های جدیدی که قرار است ۹ ماه تمام همکلاسی‌اشان باشی. آدم‌هایی که بعدها مثل حیاط وسط آن چهاردیواری بزرگ دست‌نیافتنی می‌شوند.

پاییز بوی مدرسه می‌دهد؛ هم برای کودکان و نوجوانانی که این روزها از این مغازه به آن مغازه می‌روند تا خود را برای روز اول مهر آماده کنند و چه برای پیرمردهایی که روزهای آخر تابستان را روی نیمکت‌های توی پارک یا سکوهای جلوی خانه سپری می‌کنند.

پاییز بوی مدرسه می‌دهد، چه فرقی می‌کند که این مدرسه در خاطرات سال‌های سال پیش ما جا‌مانده باشد و غباری از زمان، چهره آدم‌های توی آن را تار کرده باشد.

پاییز بوی مدرسه می‌دهد، حتی اگر آن قدر بزرگ شده باشی که دیگر چهار‌دیواری دور حیاط مدرسه مانع همیشگی‌ات باشد، برای ورود به حیاطی که زنگ‌های ورزش معنای دیگری داشت.

پاییز بوی مدرسه می‌دهد، حتی اگر معلم‌های دوران ابتدایی‌ات حالا زیر خروارها خاک خفته باشند و همبازی‌های شاداب دوران کودکی‌‌ات هر کدام گوشه‌ای افتاده باشند و روزهای مانده را شماره کنند.

پاییز بوی مدرسه می‌دهد و همین مهم است، این روز اول مهر کودکان قد و نیم قد را می‌‌بینی که با لباس یک شکل، خیابان بی‌منظره دیروز را پر از حجم زندگی کرده‌اند .

همین مهم است که صدای سروصدای بچه‌ها را از حیاط مدرسه ته کوچه می‌شنوی و با صدای ضربه خوردن به توپ فوتبال در دل زمان سفر می‌کنی و رویاهای روزهای رفته را مرور می‌کنی، روزهایی که مثل امروز نبودند، روزهایی که پرواز یک بادبادک می‌بردت از بام‌های سحرخیزی پلک تا نارنج‌ زارهای خورشید، روزهایی که غم بود اما کم بود.

پاییز بوی مدرسه می‌دهد حتی اگر مدرسه‌‌ات پشت زمان‌ها جا مانده باشد.

انشا بلند در مورد بازگشایی مدارس

مدرسه ها بازشد، مدرسه هایی که در گرمای تابستان خسته و خواب آلود، زیر نور خورشید دراز کشیده بودند؛ مدرسه هایی که سه ماه در انتظاربودند؛ مدرسه های که حالا با لبخندهایی درخشان چشم به آمدن بچه ها دوخته اند؛ مدرسه هایی که حالا پر از سر و صدا و شادی اند. مدرسه ها دیگر از تنهایی در آمده اند.

مدرسه ها حالا یک عالم دوست دارند. یک عالم دوست کوچک و بزرگ.

مدرسه، خانه ای پر از کتاب، پر از دفتر، پر از کلمات، پر از تخته سیاه، گچ، معلم، خاطره، دانش.

مدرسه و درختان گوشه d حیاط آن، همان جا که پاتوق زنگ های تفریح است، همان جا که دل ها دور هم جمع می شوند، کلمه ها را بر زبان می آورند تا روزی خاطره شوند.
هر روز، اول مهر است و هر روز، آغاز پاییز و هر روز آغاز آموختن، می خواهیم بیاموزیم.

چشم به دهان معلم دوخته ایم تا بگوید و ما با جان و دل گوش کنیم و برای ابد در زندگی مان به یاد داشته باشیم.

کلاس اول، کلاس دوم . . . . یکی یکی بالا آمدیم و آموختیم.

یکی یکی مِهرها را پشت سر گذاشتیم، یکی یکی کلمه ها را بوسیدیم، یکی یکی در جمله ها نفس کشیدیم.

صدای کلمات در گوش ماست؛ کلماتی که بهار می شود و از شکوفه های خود همه جا را عطرآگین می سازد.

بهارها می آیند؛ بهارهایی که از مهر متولد شده اند؛ بهارهایی که نفس های سبزشان همه جا ما را دنبال خود می کشانند. بهار در بهار، مهر در مهر .

دفترت را بازکن. بوی کاغذ، بوی درخت به مشام می رسد. آغاز نوشتن است، آغاز خواندن است.

به نام او شروع کن، به نام زیبایی های او. مهر است و آفتاب پاییزی دل را پر کرده است.

خیابانی که به مدرسه می رسد، کوچه هایی که به مدرسه می رسد، چراغانی شده است، با آفتاب پاییزی.

فرشته ها بال های زیبایشان را زیر پای بچه ها فرش کرده اند. راه مدرسه چقدر لطیف است.

انگار پا روی ابرها می گذاری، پا روی جاده ای که تو را به سوی نور می برد، نوری که در دل همه آدم های خوب دنیاست، نوری که دست ما را می گیرد و می برد به کوچه های آسمان، به سوی چشمه های زلال عشق، به سوی تمام خوبی ها.

مدرسه، کتاب، کلاس، هم کلاسی، . . . چه واژه های زیبایی، همه مرا تا تو می رساند، تا دوست داشتن تو، تویی که این همه زیبایی را آفریده ای. دوستت دارم و دوست دارم بیشتر بشناسمت. دوست دارم بیشتر با تو آشنا شوم. مدرسه جایی است که می توانم تو را بیشتر بشناسمت. پس مدرسه را خیلی دوست دارم.

معلم با آن لبخند دلنشین، کلمه ها را مهمان دل هایمان می سازد و تخته سیاه، خاطرات سبز درختان را برایمان تعریف می کند و پنجره ی کلاس، چشمانمان را با پرواز کبوتران حیاط مدرسه، آشنا می سازد.

معلم تمام آنچه را که از سوی پنجره است، برای مان می گوید. می گوید تا بتوانیم از پنجره ی آگاهی ببینیم آن سوی جهان را، آن سوی زندگی را.

مهر است. کتاب را باز کن. بوی گل بلند می شود، بوی باران، بوی تبسم دریا، بوی نسیم خنک. کتاب را بازکن. کتاب را بازکن. آفتاب پاییزی و صدای خنده ی بچه ها همه جا را پر کرده است. باز زنگ تفریح است.

باز هم شادی این سو و آن سو حیاط می دود. چه زیباست این لحظه ها.

چه زیباست تفریح پس از خواندن و نوشتن. چه زیباست دست در دست هم کلاسی ها، تمام لحظه های مدرسه را نفس کشیدن “، نفس کشیدن و جایی در دفتر خاطرات ثبت کردن.

دفتر خاطرات مدرسه را باز کن و بنویس : باز هم مهر، باز هم مهربانی، باز هم بهار.

مهر ماه مدرسه است

مهر ماه مدرسه است

مهر که می آید، پاییز آغاز می شود. برگ های درختان که شروع به ریزش می کنند، شکوفه های لبخند کودکان، یکی یکی گل می دهند.

در فضای کلاس ها. تخته سیاه ها، چشم انتظارند تا دوباره سراپا پر شوند از عطر لبخندهای هم شاگردی ها.

کلمات مهربان، بی تابند تا دستی کوچک، با مداد شوق، بر صفحه های سفید دفترهای چهل برگ، بنویسدشان.

مهر، ماه مهربانی مهتاب است؛ ماه میزبانی نیمکت های عاشق درس و مدرسه، ماه شکوفایی نیلوفران در دعای نم نم باران های عاشقانه پاییز. مهر، ماه مدرسه است.

سال تحصیلی که آغاز می شود، همه ی آبشارها با کودکان کلاس اولی، صدای آب را می کشند و بادها، صدای ابرها را با باران بخش می کنند.

نسیم، عطر پرواز را از سطرهای مقدس کتاب ها، همراه با صدای کودکان سر خوش مدرسه، به آسمان هفتم می رساند.

فرشته ها از پشت پنجره های کلاس سرک می کشند به تماشای کودکانی که مشتاق ، به درس های معلمی که زندگی را به آنان می آموزد، گوش سپرده اند.

هوا در این فضای مقدس نفس می کشد تا معطر شود.

انشا با موضوع بازگشایی مدارس

فصل مهر فصل شکوفه ریزان گلبرگهای گل سرخ زندگی عالمانه و فرهیختگی برای همه جویندگان علم و دانش است.

فصل مهر فصل تندیس استمرار پایداری و استقامت برای جویندگی است .

چه شعف انگیز است نم نم بارش قطرات علم و دانش و طراوت نسیم روح انگیز آن برای شکفتن غنچه های اندیشه ی انسانهای به انتظار نشسته در پگاه میلاد فصل علم و دانش.

چه زیباست فرارسیدن این فصل نورانی و حیات بخش که از گذشته های دور ، نیاکان ما با آمدنش ردای مباهات به تن می کردند و با نگاهی سرشار از مهربانی به انتظار آمدنش اشک شوق جاری می کردند .

زدودن غبار ظلمت و جهل ، رویش غنچه های علم و دانش، گام نهادن در سرزمین نور ، گسترانیدن سفره های موفقیت ، در سر آغازی فصل مهر است .

بیائیم برای فصل شکفتن حقایق که فصل مهر سر آغازی برای آن است سر تعظیم فرود آورده و بر مهربانی های آن لبخند و بردستان پر مهر او بوسه های تکریم زنیم تا شاهد شکوفائی ایرانی عزیز و سرافراز باشیم .

شکوفائی سر سبز فصل علم و دانش بر همه ی اصحاب فرهیخته و دانش پروران مبارک .

نیایش به مناسبت آغاز سال تحصیلی

بارالها! به سوی تو آمده ام تا دریابی ام، در این بی سر و سامانْ بازار دنیا. به سوی تو آمده ام تا از تو مدد جویم؛ یاری طلبم و بخواهم که مرا به خود وانگذاری؛ که من پوچم بی تو!

اکنون که در آستانه شروع ماه مهر هستیم و سال علم آموزی جدیدی پیش روست، از تو می خواهم مرا یاری کنی تا در مسیری گام بردارم که مروّج علم و آیین تو باشم.

یاری ام کن تا همواره در آموختن، حریص باشم و در ترویج آموخته هایم، سخی.

یاری ام ده تا بیاموزم آنچه را تو می پسندی و دوری جویم از آنچه ناپسند توست.

کمکم کن قلم که در دست می گیرم، به یاد تو باشم و آنچه می نگارم، مورد رضای تو باشد.

بر صفحه تاریک دلم با قلم الهی ات نقشی بزن که تا زنده ام، به اینکه موجودی مفید فایده در هستی بی پایانت بوده ام، به خود ببالم.

در این ماه مهر، از مهر بی کران خویش باز هم به من ببخش و این آغازِ دوباره را برایم آغازی مبارک رقم بزن.

به لطف و کرمت، یا ارحم الراحمین!

انشا درباره نخستین روز مدرسه

انشا درباره نخستین روز مدرسه

نخستین روز درس ، اولین روز مهر است. اولین روز مهرورزی است. روز آفتاب، روز شکفتن احساس ، روز زمزمه و لبخند، روز آشنایی دانش آموزان با کتاب، معلم ، درس و دنیای تازه است. آفتاب اولین روز مهر طلوع می کند.

مهر آن قدر بوی بهار می دهد که در پاییز بودن آن، به یاد نمی آید.

مهر فصلِ خشکیدن و زرد شدن و ریختن نیست. آغاز روییدن کتاب بر ساقه دست هاست. مهرتان پیروز و مهر ورزی تان همیشگی باد.

پس از نزدیک به صد روز فاصله، اینک دلنشین ترین آهنگ زندگی ـ زنگ مدرسه ـ به فصل فاصله ها پایان می دهد و خاطره انگیزترین دوران زندگی ، دوباره آغاز می شود.

کودکان به پیاده روهای خزان زده و پوشیده از برگ پائیز، بهارانه ترین لبخندها و بازی های کودکانه را می بخشند.

عطر روییدنی دوباره ، دور دستِ صمیمیِ روستاها تا گستره پر هیاهوی شهرها را پر می کند.

دست مهربان شما پدران و مادران ، دست هایی را که فرداساز و آینده پردازند، از جویبار خانه به دریای مواّج مدرسه می سپارند.

صبح روز اوّل مهر ، بر همه شما دانش آموزان مبارک باد.

خواب تابستانی میز و نیمکت های چوبی شکسته می شود و در شلوغی دیدارِ هم شاگردی های سالِ قبل جان می گیرد، سکوت حیاط مدرسه در هیاهوی دانش آموزانِ خوشحال، می شکند.

دوست های قدیمی، حلقه دوستی را بازتر می کنند و دوستان جدید را به جمع خود فرا می خوانند. روز آغاز دوستی ها و صمیمت های پاک بر شما ثمره های باغ زندگی مبارک باد.

بوی ماه مهر

بوی مهر، بوی مهربانی، بوی لبخند، بوی درس و مدرسه و شوق کودکانه در پیاده روها، بوی نمره های بیست، بوی دفتر حساب و مشق های ناتمام، بوی دوستی و محبت…
پاییز با خود شور می آورد و قاصدک ها خبر بازگشایی مدارس می دهند، درختان آماده می شوند تا با شوق، برگهای رنگارنگشان را چون کاغذهای رنگی بر سر کودکانی که مشتاقانه به مدرسه می روند بریزند و سارها بر شاخه های انبوه درختان صف کشیده اند، تا آوازهای گرمشان را بدرقه کنند.

نسیم، نفس های معطرش را هر صبح بر گونه های سرخابی کودکانه شان می دمد تا خواب را در سایه های کوتاه دیوار جا بگذارند و مشتاقانه تا حیاط منتظر مدرسه بدوند.

دیوارهای آجرنمای مدرسه را سراسر شور و شوق پر کرده است. کلاسها با آغوش باز در آستانه درها ایستاده اند تا میهمانان خود را در آغوش بکشند.

واژه ها بر تخته های سیاه جان می گیرند و پروانه می شوند تا در نفس های هیجان زده کودکان پرواز کنند و فضای لرزان کلاس را گرم نمایند.

چه شور و حالی دارد این روزهای آغاز مدرسه، روزهایی سراسر دلهره، شوق و اضطراب، روزهای مهر و مدرسه، روزهایی که خیابانها سرخوش هیجان لبریز صداهای کودکانه جاری در پیاده روهایند.

روزهایی که عشق هر سحر، عاشقانه از پشت پنجره کلاس ها سرک می کشد تا با بالاآمدن آفتاب، تنشان را در نفس های معطر کودکان شست وشو دهند.

روزهایی که آفتاب به شوق مدرسه رفتن هر صبح زودتر از آواز خروس ها بیدار می شود. روزهایی که ماه، بالای سر دفترهای مشق به خواب می رود.

امروز اولین روز از ماه مهر و شروع فصل پاییز، ماه تحصیل، تلاش، مشق و مدرسه است …. آغاز سال تحصیلی، آغاز سفر در مسیر دانستن و فهمیدن مبارک.

مهر می آید

مهر می آید با مهری بی پایان… دوباره کیف و مداد و خودکار و دفتری با برگه هایی کـه بوی نویی می دهند.

هـمه چیز مثل بهار تازه اسـت و روح افزا و مـن پرم از هزار انگیزه و هدف بلند کـه در ابتدای سال تحصیلی بـه آن می اندیشم و می دانم کـه شاید بـه همۀ آنها دست نیابم.

اما بـه خودم قول می‌دهم کـه هر بار خسته و نا امید شدم دوباره و دوباره و دوباره شروع کنم. آری مـن خسته نخواهم شد.

مـن خسته نخواهم شد و دست از تلاش نخواهم کشید بخاطر این کیف و لوازم التحریری کـه دسترنج پدری ست زحمت کش کـه در باوجود بار سنگین هزینه های زندگی هر بار با شوقی در چشمانش وسایل تحصیل را برای مـن آماده میکند.

دست از تلاش بر نمیدارم برای مادر کـه در ابتدای سال تحصیلی با عشق و امیدی بی کران مرا از زیر قرآن عبور می‌دهد و مرا با آیت الکرسی و حمد و سوره راهی مدرسه میکند.

دست از تلاش برنمیدام برای معلمانی کـه علم آموزی و تعلیم برایشان شغلی مانند سایر شغل ها نیست ، شغلی اسـت آمیخته بـه تعهد و مهر بـه آموختن.

آری… حتی اگر خسته شوم یا نا امید دوباره بلند می شوم و شروع میکنم.

بخاطر همه‌ی دختران و پسران کار کـه هرگز مثل مـن مجالی برای تحصیل و علم آموزی نداشته اند، پدر و مادری کـه برقه شان کن و معلمی کـه بیاموزشان.

انشا شروع سال تحصیلی جدید

انشا شروع سال تحصیلی جدید

بازگشایی مدارس و شروع سال تحصیلی جدید و شور شوق برای مدرسه بازگشایی مدارس برای اکثر دانش اموزان همیشه همراه با شور و هیجان و خوشحالی بوده اسـت.

چرا کـه یکسال بالاتر رفته اند و کتاب های جدید می‌گیرند و شور شوق زیادی برای درس های جدیدی کـه قرار اسـت یاد بگیرند و بخوانند دارند و علاوه بر همه ی ی این‌ها با بازگشایی مدارس بازهم دوستان مدرسه خودرا می بینیم.

و ایام خوشی را درکنار انها در طول سال میگذرانیم. فرارسیدن مهرماه و بازگشایی مدارس بازهم میتوانیم ان حس رقابت در درس و یا چیز های دیگر رابا دوستانمان تجربه کنیم.

بازگشایی مدارس و شروع سال تحصیلی جدید همیشه زیبا بوده زیرا پس از مدت طولانی ای کـه تنها بوده ایم بازهم بـه مدرسه می رویم و با دوستان تجدید دیدار میکنیم.

همچنین در هنگام بازگشایی مدارس دوباره معلم های قدیمی و معلم جدید خودرا می‌بینیم.

با بازگشایی مدارس مـا از بیکاری و بلا تکلیفی بیرون می‌آییم و از ان پس کـه مدارس دوباره باز شد باید وقت خود رابه درس و مدرسه اختصاص دهیم تا بازهم بتوانیم نتیجه مورد نظرمان از مدرسه را بگیریم.

▭▬▬ ▬ ▬▬▬▬▛ • ▜▬▬▬▬ ▬ ▬▬▭

بازگشایی مدارس، فصلی نو در زندگی

مقدمه

هر سال، با فرارسیدن پاییز، فصل جدیدی در زندگی دانش‌آموزان آغاز می‌شود. صدای زنگ مدرسه، دیدار دوباره‌ی دوستان و آغاز درس‌های تازه، همه نشانه‌هایی از شروعی دوباره هستند. بازگشایی مدارس برای من مانند طلوع دوباره‌ی خورشید پس از یک شب طولانی است؛ فرصتی برای پیشرفت، یادگیری و ساختن آینده‌ای روشن.

بدنه

مدرسه تنها یک ساختمان با چند کلاس درس نیست، بلکه مکانی است که در آن شخصیت ما شکل می‌گیرد. در مدرسه یاد می‌گیریم که چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنیم، چگونه مسئولیت‌پذیر باشیم و چگونه برای رسیدن به اهدافمان تلاش کنیم.

یکی از بهترین بخش‌های بازگشایی مدارس، دیدن دوباره‌ی دوستان و معلم‌ها است. روز اول مدرسه، وقتی وارد حیاط می‌شوم، چهره‌های آشنا را می‌بینم و با لبخند و خوشحالی به سمتشان می‌روم. انگار که دیروز از هم جدا شده بودیم، درحالی‌که ماه‌ها گذشته است!

نتیجه‌گیری

بازگشایی مدارس به ما یادآوری می‌کند که زندگی بدون یادگیری و تلاش، بی‌معناست. مدرسه فقط مکانی برای خواندن کتاب‌ها نیست، بلکه جایی است که در آن رؤیاهای ما شکل می‌گیرند و به سمت موفقیت حرکت می‌کنیم

▭▬▬ ▬ ▬▬▬▬▛ • ▜▬▬▬▬ ▬ ▬▬▭

حس و حال روز اول مدرسه

مقدمه

روز اول مدرسه همیشه برای من با هیجان و دلهره همراه است. از شب قبل فکر می‌کنم که امسال چطور خواهد بود؟ آیا دوستانم را می‌بینم؟ معلم‌های جدید چطور هستند؟ همه‌ی این سؤال‌ها در ذهنم می‌چرخند و باعث می‌شوند که خوابیدن برایم سخت شود.

بدنه

صبح زود با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار می‌شوم. لباس‌های مدرسه‌ام را می‌پوشم و کیفم را برمی‌دارم. وقتی به مدرسه می‌رسم، قلبم تندتر می‌زند. حیاط مدرسه پر از دانش‌آموزانی است که بعد از ماه‌ها یکدیگر را می‌بینند و با اشتیاق در حال صحبت و خندیدن هستند.

زنگ که می‌خورد، وارد کلاس می‌شویم. معلم جدیدمان با لبخند وارد می‌شود و خودش را معرفی می‌کند. او می‌گوید: «امسال، سالی پر از یادگیری و دوستی خواهد بود.» همین یک جمله باعث می‌شود که تمام دلهره‌هایم از بین برود و با امید به سال تحصیلی جدید فکر کنم.

نتیجه‌گیری

روز اول مدرسه همیشه پر از احساسات مختلف است. اما در نهایت، وقتی کلاس‌ها شروع می‌شوند و دوباره در مسیر یادگیری قرار می‌گیریم، متوجه می‌شویم که مدرسه بخش مهمی از زندگی ماست و بدون آن، روزهایمان بی‌روح و کسل‌کننده خواهند بود.

▭▬▬ ▬ ▬▬▬▬▛ • ▜▬▬▬▬ ▬ ▬▬▭

پاییز و شور مدرسه

مقدمه

پاییز برای من فقط فصل برگ‌های رنگارنگ و هوای خنک نیست، بلکه فصل بازگشایی مدرسه‌ها و شروع دوباره‌ی یادگیری است. وقتی که خیابان‌ها پر از دانش‌آموزانی می‌شود که با کیف و کتاب به سمت مدرسه می‌روند، متوجه می‌شوم که یک دوره‌ی جدید در زندگی ما آغاز شده است.

بدنه

مدرسه مثل خانه‌ی دوم ماست. جایی که علاوه بر درس خواندن، دوستی‌های جدیدی شکل می‌گیرد و تجربه‌های زیادی کسب می‌کنیم. زنگ تفریح، صحبت با دوستان، درس‌های تازه و خاطرات شیرین همه بخشی از زندگی مدرسه‌ای هستند.

بازگشایی مدارس به ما انگیزه می‌دهد که بیشتر تلاش کنیم. هر سال، وقتی کتاب‌های نو را در دست می‌گیرم، با خودم قول می‌دهم که امسال بهتر از قبل درس بخوانم و پیشرفت کنم.

نتیجه‌گیری

مدرسه فقط یک ساختمان نیست؛ جایی است که آینده‌ی ما در آن ساخته می‌شود. بازگشایی مدارس یعنی شروعی تازه، پر از امید، تلاش و موفقیت.

▭▬▬ ▬ ▬▬▬▬▛ • ▜▬▬▬▬ ▬ ▬▬▭

بازگشایی مدارس پس از تعطیلات طولانی

مقدمه

تعطیلات طولانی تابستان همیشه پر از تفریح و استراحت است، اما بعد از مدتی، دلتنگ مدرسه و دوستانم می‌شوم. بازگشایی مدارس پس از یک تعطیلات طولانی، یعنی برگشتن به دنیایی پر از یادگیری و پیشرفت.

بدنه

در روزهای اول مدرسه، تغییر برنامه‌ی روزانه سخت است. دیگر نمی‌توانم تا ظهر بخوابم و باید صبح زود بیدار شوم. اما همین که وارد مدرسه می‌شوم و دوستانم را می‌بینم، تمام خستگی‌ها از بین می‌رود.

مدرسه یعنی جایی که در آن چیزهای جدید یاد می‌گیریم، اشتباه می‌کنیم و از اشتباهاتمان درس می‌گیریم. هر سال که مدارس باز می‌شوند، فرصتی تازه برای بهتر شدن پیدا می‌کنیم.

نتیجه‌گیری

بازگشایی مدارس بعد از تعطیلات، به ما یادآوری می‌کند که زندگی همیشه ترکیبی از تفریح و تلاش است. مدرسه به ما کمک می‌کند که مسیر درست را پیدا کنیم و برای آینده‌ی خود تلاش کنیم.

▭▬▬ ▬ ▬▬▬▬▛ • ▜▬▬▬▬ ▬ ▬▬▭

اگر مدرسه نبود…

مقدمه

گاهی اوقات از درس خواندن خسته می‌شویم و آرزو می‌کنیم که ای کاش مدرسه‌ای وجود نداشت. اما آیا تا به حال فکر کرده‌ایم که اگر مدرسه نبود، زندگی ما چگونه می‌شد؟

بدنه

اگر مدرسه نبود، ما هیچ‌گاه خواندن و نوشتن یاد نمی‌گرفتیم. دوستی‌های شیرین مدرسه‌ای هرگز شکل نمی‌گرفتند.

مدرسه فقط مکانی برای یادگیری نیست، بلکه جایی است که در آن مهارت‌های زندگی را نیز می‌آموزیم.

نتیجه‌گیری

پس هرچند برخی روزها از مدرسه خسته می‌شویم، اما باید قدر آن را بدانیم، زیرا آینده‌ی ما از همین روزهای مدرسه ساخته می‌شود.

▭▬▬ ▬ ▬▬▬▬▛ • ▜▬▬▬▬ ▬ ▬▬▭

مدرسه، خانه‌ی دوم ما

مقدمه

مدرسه فقط یک ساختمان نیست، بلکه خانه‌ی دوم ماست. جایی که در آن نه تنها درس می‌خوانیم، بلکه دوستان جدید پیدا می‌کنیم، تجربیات جدید کسب می‌کنیم و برای آینده آماده می‌شویم. بازگشایی مدارس، یعنی بازگشت به این خانه‌ی دوم، جایی که در آن رشد می‌کنیم و یاد می‌گیریم چگونه فردی بهتر باشیم.

بدنه

مدرسه همیشه پر از هیاهو و شوق یادگیری است. وقتی بعد از یک تعطیلات طولانی دوباره قدم به حیاط مدرسه می‌گذارم، صدای خنده‌ی دوستان، زنگ کلاس‌ها و راهرویی پر از دانش‌آموزان را می‌بینم که هر کدام در مسیر رشد و پیشرفت خود هستند.

در مدرسه فقط درس‌های علمی یاد نمی‌گیریم، بلکه چیزهای مهم‌تری هم هست؛ یاد می‌گیریم که چگونه با دیگران همکاری کنیم، چگونه مشکلاتمان را حل کنیم و چگونه از تجربیات دیگران بهره ببریم.

نتیجه‌گیری

مدرسه مانند چراغی است که راه آینده‌ی ما را روشن می‌کند. بازگشایی مدارس یعنی فرصتی دیگر برای ساختن رؤیاهایمان. هر سال که مدارس باز می‌شوند، ما یک قدم دیگر به سوی موفقیت نزدیک‌تر می‌شویم.

▭▬▬ ▬ ▬▬▬▬▛ • ▜▬▬▬▬ ▬ ▬▬▭

بازگشایی مدارس از نگاه یک تخته سیاه

مقدمه

اگر اشیا هم می‌توانستند حرف بزنند، شاید تخته سیاه مدرسه یکی از آن‌هایی بود که قصه‌های زیادی برای گفتن داشت. تخته‌ای که هر سال با بازگشایی مدارس، بار دیگر پر از نوشته‌های معلم و نگاه‌های کنجکاو دانش‌آموزان می‌شود.

بدنه

من یک تخته سیاه هستم. تابستان‌ها، مدرسه ساکت و خلوت است و من تنها در کلاس منتظر می‌مانم. اما با بازگشایی مدارس، دوباره صدای دانش‌آموزان و معلم در کلاس می‌پیچد. اولین روز مدرسه، وقتی معلم با گچ سفید روی من می‌نویسد، انگار دوباره زنده می‌شوم.

هر سال، چهره‌های جدیدی می‌بینم، دانش‌آموزانی که پر از شوق و امید به آینده هستند. بعضی درس‌ها را با دقت گوش می‌دهند، بعضی شیطنت می‌کنند و بعضی هم رؤیاهایشان را در گوشه‌ی دفترشان می‌نویسند. اما من می‌دانم که هر کدام از این دانش‌آموزان روزی به جایی خواهند رسید و افتخارآفرین خواهند شد.

نتیجه‌گیری

بازگشایی مدارس برای همه‌ی ما، حتی برای یک تخته سیاه، اتفاقی مهم و هیجان‌انگیز است. مدرسه جایی است که در آن، آینده‌ی انسان‌ها ساخته می‌شود و من خوشحالم که بخشی از این مسیر هستم.

▭▬▬ ▬ ▬▬▬▬▛ • ▜▬▬▬▬ ▬ ▬▬▭

تأثیر مدرسه بر آینده‌ی ما

مقدمه

همه‌ی ما رؤیاهایی در سر داریم. یکی می‌خواهد پزشک شود، یکی مهندس، و دیگری نویسنده‌ای بزرگ. اما رسیدن به این آرزوها، بدون یادگیری و تلاش ممکن نیست. مدرسه همان جایی است که به ما کمک می‌کند مسیر درستی برای رسیدن به اهدافمان پیدا کنیم.

بدنه

در مدرسه علاوه بر یادگیری دروس، مهارت‌های زیادی می‌آموزیم. ما در کلاس‌های مدرسه، تفکر کردن، پرسیدن، همکاری با دیگران و حل مشکلات را یاد می‌گیریم. این مهارت‌ها در آینده، در زندگی واقعی به کمک ما می‌آیند.

معلم‌های مدرسه مثل چراغ‌هایی هستند که راه را به ما نشان می‌دهند. آن‌ها با صبر و حوصله به ما آموزش می‌دهند و به ما کمک می‌کنند که استعدادهایمان را کشف کنیم.

نتیجه‌گیری

بازگشایی مدارس فقط شروع یک سال تحصیلی جدید نیست، بلکه شروعی دوباره برای ساختن آینده‌ای روشن است. هر روزی که در مدرسه می‌گذرانیم، قدمی به سوی موفقیت برمی‌داریم و برای فردایی بهتر آماده می‌شویم.



منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

نظرات (0)
    
No ratings yet. Be the first to rate!
هنوز نظری ارسال نشده است
ارسال با عنوان
×
رتبه دهید:
    
0   / 450   کاراکتر
Suggested Locations
کد تصویری را وارد کنید
پیدا شدن مارمولک، این‌بار در نان سنگک