دکتر عماد آبشناس در این خصوص نوشت: اسرائیل بیش از یک سال و نیم است که جنگ تمام عیار بر علیه مردم بی دفاع فلسطین که در 365 کیلومتر مربع محاصره شده اند راه انداخته و موفق نشده و حتی یک دست آورد نداشته.

اسرائیلی ها به لبنان هم حمله کردند و با استفاده ازعوامل نفوذی خود تلاش کردند از پشت جبهه به مقاومت ضربه بزنند.

در سوریه هم بشار الاسد به دلیل ناکارآمدی اداری و تعلل در مقابله با اسرائیل سقوط کرد و اسرائیل کل تسلیحات ارتش سوریه را نابود نمود.

بسیاری کارشناسان و محافل سیاسی باور دارند اگر بشار الاسد از همان روز اولی که اسرائیل خاک سوریه را هدف قرار داد با اسرائیل مقابله می کرد شاید برگه های چانه زنی بیشتری در اختیار داشت تا با غرب چانه زنی کند.

آنقدر اسرائیل ضعیف شده که امروزه مشاهده می کنیم که ایالات متحده مجبور شده مستقیم برای مقابله با انصار الله یمن ورود کند و چندین ملیارد دلار پول مالیات دهندگان آمریکایی را خرج تسلیحاتی کند که برای حمایت از اسرائیل بر سر مردم بی گناه یمن می ریزد.

از روزی که ترامپ مجددا وارد کاخ سفید شد تا به امروز روزی نگذشته که وی فرمان های اجرایی جدیدی صادر نکند و کل جهان را به هم نریزد اما دریغ از یک موفقیت.

البته امروز برخی گزارش ها و مقالات که در رسانه های آمریکایی منتشر شده را مشاهده و مطالعه می کردم که در آن برخی مدعی بودند ترامپ برای به جیب زدن چند صد ملیارد دلار این آشفته بازار را در جهان راه انداخت تا بورس به یکباره بالا و پایین شود و وی بتواند از طریق عوامل خود ملیاردها دلار به جیب بزند.

اشخاصی مانند ایلان ماسک و پسر نماینده خود در مذاکرات با دیگر کشورها، استیون ویتکاف، و پسران و داماد هایش و... که خود را برای فروپاشی هفت هزار ملیارد دلاری بورس در آمریکا آماده کرده بودند تا از این ما به التفاوت نمدی برای خود ببافند.

به هر حال نکته قابل تامل این بود که رسانه های وابسته و همسو با اسرائیل تلاش داشتند ناکارآمدی و ناتوانی اسرائیل را با انتشار اخبار در باره خاورمیانه جدید و اینکه اسرائیل موفق شده به جبهه مقاومت و ایران آسیب جدی بزند و دیگر ایران قدرتی در منطقه ندارد و...، توجیه کنند.

اما هر ناظر سیاسی حرفه ای می تواند بگوید شرایط میدانی چه روی زمین چه در دیپلماسی بر عکس اینها را می گوید.

آنچه مسلم است این می باشد که اگر ایران اقتدار نظامی میدانی نداشت امکان نداشت که اسرائیل و آمریکا از حمله به ایران خودداری کنند و قطعا به ایران حمله کرده بودند.

شعارهایی مانند اینکه ترامپ به دنبال دیپلماسی است و جلوی اسرائیل را برای حمله به ایران گرفته فقط به درد ابلهان و خوش باوران می خورد.

تنها چیزی که در میان سیاست مداران آمریکایی و اسرائیلی وجود ندارد وجدان است.

قطعا در صورتی که ادعاهای آنها درباره ایران و جبهه مقاومت صحت داشت آنها لحظه ای درنگ نمی کردند تا به ایران حمله کنند و برایشان به هیچ وجه مهم نبود که ملیون ها غیر نظامی ایرانی در این حمله کشته شوند.

چه بسا حتی نتانیاهو افتخار می کرد که کار استر و مردخای را تمام کرده و باقیمانده ایرانی ها را قتل عام کرده و در روز پوریم اسرائیلی ها نام او را کنار استر و مردخای قرار می دادند.

شاید برخی متوجه نباشند اما آنچه امروزه درغزه اتفاق می افتد به هیچ وجه ربطی به ماجرای 7 اکتبر ندارد بلکه مرتبط با تفکرات ایدئولوژیک تندروهای یهودی است که باور دارند کارشان ادامه جنگ داوود و جالوت است و باید نسل فلسطینی ها را نابود کنند و همین باور در میان آنها نسبت به دیگر ملت های این منطقه وجود دارد.

بد نیست دوباره تکرار کنم، اگر اقتدار نظامی میدانی ایران و جبهه مقاومت نبود قطعا اینها به دنبال بقیه کار می رفتند و نیاز نمی دیدند از طریق سیاسی ورود کنند تا بلکه اقتدار میدانی ایران وجبهه مقاومت را با سیاست از آنها بگیرند.

به قول نتانیاهو چیزی شبیه سناریوی لیبی، یعنی اول با سیاست طرف را خلع سلاح کنند و بعد مانند شغال همه به او حمله کنند و هر کدام تکه ای از آن را بکنند.

کافی است مقداری در باره شرایط لیبی زمان قذافی وامروز مطالعه کنید تا متوجه شوید منظور نتانیاهو و ترامپ و ویتکوف و... از سناریوی لیبی چیست و متوجه شوید چرا امروزه مردم لیبی به آن روزی که حرف رسانه های غربی را گوش کردند و بر علیه قذافی انقلاب کردند لعنت می فرستند.

گو اینکه شرایط اقتصادی و معیشتی مردم ایران امروزه نابسامان است اما ایرانی ها به هیچ وجه اجازه نمی دهند سناریوی لیبی در کشورشان پیاده شود و تا لحظه آخر در مقابل پیاده سازی چنین سناریویی برای ایران مقاومت خواهند کرد.

به هر حال، امروزه مشاهده می کنیم که بر عکس اراده اسرائیل وزیر دفاع عربستان سعودی به ایران می آید و نامه دوستی ملک سلمان برای رهبری را با خود می آورد.

همزمان، در یک روز، وزیر خارجه ایران در موسکو حضور دارد و با رئیس جمهوری این کشور ملاقات دارد و از سوی دیگر یک معاون وی با مقامات اروپایی مذاکره دارد و معاون دیگر با چینی ها و هندی ها و مدیر کل آژانس بین المللی انرژی هسته ای در تهران حضور پیدا می کند و...

این در حالی است که چند هفته قبل تر رئیس جمهوری آمریکا برای رهبری در ایران نامه می نویسد و در کنفرانس علنی با نتانیاهو اعلام می کند که می خواهد با ایران مذاکره کند و اسرائیل هم قرار است کاری نکند.

ماجرا چیست؟

مگر طبق گفته رسانه های همسو با اسرائیل ایران ضعیف نشده بود، پس چرا همه دارند به ایران می آیند؟

واقعیت امر این است که این ادعاها به هیچ وجه صحت ندارد و آنها خودشان به خوبی می دانند ایران و جبهه مقاومت با اقتدار سر جای خودشان هستند.

بله، نمی توان انکار کرد که جبهه مقاومت ضربه های سنگینی را متحمل شده و قطعا شهادت رهبران بزرگ این جبهه مانند سید حسن نصر الله و سید هاشم صفی الدین و یحیی السنوار و اسماعیل هنیه و... و یا حتی سقوط دولت بشار الاسد بسیار ضربه های سنگینی برای این جبهه بوده اما آنهایی که با ساختار تشکیلاتی این جبهه آشنایی دارند به خوبی می دانند که جبهه مقاومت وابسته به افراد نیست که با رفتن افراد از بین برود.

اگر اینگونه بود قبل تر با شهادت رهبران سابق این گروه ها کار جبهه مقاومت تمام شده بود.

شما با یک ساختار تشکیلاتی مواجه هستید ونه با جریان فرد گرا.

امروزه هم همه به خوبی می دانند ایران چند دهه است که خود را برای روزی که ممکن است آمریکا بخواهد به ایران حمله کند آماده می کند، اسرائیل که در این بازی عددی نیست، عملیات اکتبر که اسرائیلی ها با حدود 150 جنگنده و بمب افکن انجام دادند نهایت توان اسرائیل برای حمله به ایران را نشان داد، آنها نتوانستند حتی به سیصد چهارصد کیلومتری ایران نزدیک شوند و مجبور شدند موشک های خود را از مرزهای سوریه و اردن به سمت ایران پرتاب کنند و ایرانی ها موفق شدند 99% موشک های پرتاب شده را قبل از نزدیک شدن به مرزهای ایران در آسمان عراق، که صد درصد تحت کنترل آمریکایی ها است، نابود کنند.

طبق گزارش رسانه های آمریکایی، ایالات متحده یک دالان هوایی برای اسرائیلی ها باز کرد وهواپیماهای سوختگیری امریکایی در آسمان عراق به پرواز درآمد تا به هواپیماهای اسرائیلی سوخت رسانی کنند، اگر آنها می توانستند به ایران برسند قطعا از این دالان عبور کرده بودند و وارد حریم هوایی ایران می شدند.

به هر حال امروزه حتی خود آمریکایی ها هم به خوبی می دانند که در صورت حمله به ایران آسیب پذیر هستند، خیلی هم زیاد، و هزینه این حمله بسیار سنگین خواهد بود، نه فقط مالی بلکه حتی اعتباری و انسانی.

نیروهای مسلح ایران که موفق شدند اسرائیلی ها را سیصد چهارصد کیلومتر از مرز ایران دور نگه دارند و هواپیمای گلوبال هاک آمریکایی را از هواپیمای نظامی ای که حامل فرماندهان ارشد آمریکایی بود تشخیص دهند و فقط گلوبال هاک را بزنند ممکن است هواپیماهای بی 2 و جنگنده های اف 22 و اف 35 آمریکایی را نیز ساقط کنند.

خلبانان هم یا کشته می شوند یا اسیر و اعتبار آمریکا در کل جهان از بین می رود.

بماند که هر حمله ای انجام شود این احتمال وجود دارد که هزاران موشک ایرانی بر سر پایگاه های آمریکایی و مراکز استراتژیک اسرائیل فرود آید.

این ناکامی می تواند پایان سریع عمر سیاسی ترامپ را هم رقم بزند و پس از شکست های مکرر در طرح هایش یک شکست نظامی، یعنی فاتحه سیاسی او و کل دولت اش.

در واقع دلیل اینکه اینها همه به دنبال ایران افتاده اند همین اقتدار ایران است که میدان پاس آن را به دیپلماسی داده.

روز ارتش ایران گرامی باد.

یاد همه رزمندگان ایرانی که برای دفاع از میهن جان خود را بر کف گذاشتند وفدای این مرز و بوم کردند جاوید باد.