متهم که مردی جوان است وقتی که داشت جسد پدرش را به آتش می‌کشید توسط ماموران شناسایی و بازداشت شد.

یک سال قبل ماموران، جوانی را در جاده‌های اطراف چالوس دیدند که به شدت هراسان بود و با دبه‌ای در دست می‌دوید. پلیس به مرد جوان مشکوک شد و او را بازداشت کرد. او که به شدت ترسیده بود و همه بدنش می‌لرزید ابتدا سکوت کرد، اما شعله‌های آتش که در چند قدمی او بود نشان می‌داد این مرد خلافی انجام داده است. با مهار شعله‌هامشخص شد جسد مردی به آتش کشیده شده است. پسر جوان که فریبرز نام دارد، اعتراف کرد جسد متعلق به پدرش است و قصد داشته جنازه پدرش را بسوزاند.

فریبرز به اداره آگاهی انتقال یافت و جسد نیز به پزشکی قانونی فرستاده شد. مرد جوان به قتل پدرش اعتراف کرد و گفت: پدرم خیلی عصبی و پرخاشگر بود. شب حادثه در پارکینگ خانه با هم درگیر شدیم پدرم طبق معمول همیشه فحاشی و با چاقو به من حمله کرد. من که گل مصرف کرده بودم، نتوانستم اعصابم را کنترل کنم. چاقو را از او گرفتم و با وارد کردن ضرباتی بر بدنش او را کشتم. قصدم کشتن پدرم نبود. می‌خواستم کاری کنم که دیگر نتواند من، مادر و خواهرم را اذیت کند، اما او فوت کرد. من هم جسد را در صندوق ماشین انداختم و به اطراف چالوس بردم. بنزین ریختم تا آن را آتش بزنم که ماموران رسیدند.

وقتی مادر و خواهر فریبرز برای بیان توضیحات به دادسرا احضار شدند، گفتند شکایتی از فریبرز ندارند. مادر این جوان گفت: فریبرز اعتیاد دارد، اما پدرش عامل این مسایل بود. شوهرم خیلی ما را اذیت می‌کرد و سال‌ها بود همگی ما در عذاب و عصبانیت بودیم.

با توجه به اینکه اولیای دم شکایتی نداشتند کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. در جلسه رسیدگی، کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و با توجه به اینکه اولیای دم گذشت کرده بودند، متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من به خاطر اتفاقی که افتاده است پشیمان هستم. به مواد اعتیاد داشتم. آن روز هم گل کشیدم و بعد هم تریاک مصرف کردم. وقتی پدرم من را دید فحاشی‌هایش را شروع کرد. او داد می‌زد و فحش می‌داد. بعد هم با چاقو به من حمله کرد. پدرم من و خواهرم را از کودکی خیلی می‌زد. او کار‌هایی کرد که به خاطر آزار و اذیت‌هایش خواهرم یکبار دست به خودکشی زد. دیگر نمی‌توانستم ساکت باشم، چون وضعیت خراب همه ما به خاطر پدرم بود. من برای اینکه بتوانم پدرم را آرام کنم به او چاقو زدم، اما قصدم کشتنش نبود. قصد داشتم به او بگویم فقط تو نیستی که می‌توانی بزنی و کسی دیگر هم می‌تواند بزند. حالا هم پشیمان هستم و درخواست بخشش دارم.

بعد از گفته‌های متهم و وکیل مدافع او هیات قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند و متهم را به ۳ سال حبس از لحاظ جنبه عمومی جرم محکوم کردند.