فیلم سینمایی عملیات پایتخت
در گشت و گذاری سایبری به فیلم هایی خواهیم پرداخت که در 3 دهه گذشته در جمهوری اسلامی ایران تولید شده و هر کدامشان دربرگیرنده نکات و مفاهیم عمیقی هستند که می توان مورد تأمل قرار داد و آن را بازنشر کرد.
کارمند انرژی اتمی : حالا با من چی کار می کنید ؟
مامور وزارت اطلاعات : فعلا برو خونه ، فقط فکر کن ببین توی 6 ماه گذشته چه چیزهایی بهش گفتی ؟
کارمند انرژی اتمی : اون هیچ وقت در مورد کارم از من سوال نکرد.
مامور وزارت اطلاعات : اونها باهوش تر از این حرف هان که مستقیم چیزی بپرسن. فکر کن ببین چی ها بهش گفتی ؟ حتی اون چیزهایی که بی اهمیت هستش.
کارمند انرژی اتمی : باور نمی کنم تمام این احساسات یه بازی بوده.
مامور وزارت اطلاعات : این بازی قدیمی اونهاست، فقط بازیگرهاش عوض می شن. هر وقت بخوای می تونی بری.
مامور گروه تروریستی : فرستادن آرش به این ماموریت یعنی شکست بی برو برگرد، می شه بگید به چه دلیل می خواید اون رو بفرستید به ایران.
رییس گروه تروریستی : 2 ماموریت موفق در ایران دلیلش هست.
مامور گروه تروریستی : ولی ما که مامورهای زیادی رو با این مشخصات داریم، اون یه مهره سوخته است.
رییس گروه تروریستی : ماتیاس یه حرفه ایه. تا آخر وقت امروز اونها رو باید بفرستیم ایران.
دانلود
سارا : از طریق عاملی که اونجا دارم متوجه شدم، بهش گفتم یه شرکت وارد کننده قطعه دارم، غیر مستقیم به من اطلاعات می ده. بهش قول کار و اقامت توی آمریکا رو دادم.
ماتیاس : اسمش چیه ؟
سارا : شیدا کلامی
ماتیاس : چه جور آدمیه ؟
سارا : برای رسیدن به آمریکا ، حاضر هر کاری بکنه .
همسر مامور وزارت اطلاعات : چرا هر چی پرونده سخته می اندازن گردن تو ؟ کاش یه ذره از این سفت و سختی که برای ما داری برای رییسات نشون می دادی. مثل همیشه جواب سوال های من سکوته ؟ من باید از توی کابوسهات بفهمم وقتی برای معالجه رفته بودی دستگیرت کردن و شکنجه شدی !
مامور وزارت اطلاعات : این طوری نیست، چرا باید چیزهایی که خوشایند نیست رو بهت بگم. با فهمیدنش عذاب می کشی، همین.
مامور گروه تروریستی : خیلی منتظر این لحظه بودم ، دوسش داری نه ؟ دخترت بهش می گه عمو ، خیلی سخته کسی رو که دوست داری جلوی چشمات با تیر بزننش.
مامور وزارت اطلاعات : اگه این کارها برای دختریه که براش وسیله بودی برات متاسفم.
مامور گروه تروریستی : روش خوبی رو برای التماس قبل از مرگ انتخاب نکردی
مامور وزارت اطلاعات : هیچ وقت فکر نکردی چه جوری ردتون رو زدیم سر پل فلزی گیرتون انداختیم، رد موبایل آنی رو گرفتیم ، اون یه جاسوس بود توی سرویستون