دلیل صلح امام حسن با معاویه چه بود؟ + نظر مکارم در مورد صلح امام حسن
چرا امام حسن (ع) با معاویه صلح کرد؟ دلیل صلح امام حسن : صلح امام حسن (ع) به عنوان یکی از مهمترین و چالشیترین بحث های تاریخ تشیع شناخته میشود. چرا امام حسن (ع) با معاویه صلح کرد؟ صلح امام حسن (ع) به عنوان یکی از مهمترین و چالشیترین بحث های تاریخ تشیع شناخته میشود. […] نوشته دلیل صلح امام حسن با معاویه چه بود؟ + نظر مکارم در مورد صلح...
چرا امام حسن (ع) با معاویه صلح کرد؟
صلح امام حسن (ع) به عنوان یکی از مهمترین و چالشیترین بحث های تاریخ تشیع شناخته میشود.
اینکه چرا امام حسن صلح کرد شاید سوالی باشد که در ذهن برخی پدید آمده باشد.
همچنانکه این سوال بسیار درباره قیام امام حسین (ع) و دلایل آن مطرح می شود.
این سوالات تا جایی پیش می رود که عده ای تفاوتی را قائل می شوند بین روحیات حضرت امام حسن (ع) و امام حسین (ع).
اینکه امام حسن (ع) اساسا فردی صلح طلب بوده و امام حسین (ع) میل به قیام داشته اند.
اما باید دید که اگر امام حسن (ع) صلح کرد، چرا و اگر امام حسین (ع) قیام کرد٬ به چه دلیلی بوده است؟
(استاد شهید مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار، ۱۳۷۳) دلیل صلح امام حسن با معاویه
عوامل تحمیل صلح به امام حسن مجتبی (ع)
از مهمترین مشکلات عصر امام حسن (ع) و موانع رسیدن به اهداف آن حضرت، فقدان جبهه نیرومند و متشکل بود.
جنگهای پی در پی جمل، صفین و نهروان میان مسلمانان، آنها را خسته کرده بود و شاید بسیاری از آنها پس از شهادت امام علی (ع)٬ دیگر میلی به جنگ نداشتند.
چنددستگی ها میان مسلمانان و روسای قبایل تا آنجا پیش رفت که عده ای نامه به معاویه نوشتند و حمایت خود را از خلافت او اعلام کردند.
با این حال امام حسن (ع) سپاهی شانزده هزار نفری را ترتیب می بیند تا برای جنگ با نفاق و معاویه آماده شوند.
اما دیری نمی گذرد که جمعیت دوازده هزار نفری این سپاه به نیروهای دشمن می پیوندند. آن هم به طمع پول و مقام و دنیاطلبی.
امام حسن (ع) این شرایط را که می بیند در نقلی می فرمایند:
«من به احدی از مردم عراق دیگر نمی توانم اطمینان داشته باشم. این مردم به گونه ای هستند که اگر وارد جنگ نیز بشویم، مرا دستگیر خواهند کرد و تحویل معاویه خواهند داد.»
ماجرای صلح امام حسن از کجا آغاز شد؟
دیر زمانی از شهادت علی (ع) نگذشته بود که مردم کوفه به سوی فرزند ایشان رفته و دست بیعت دراز کردند. امام حسن (ع) پس از پذیرفتن خلافت٬ ابتدا در نامه ای به معاویه او را به پیروی از خود فراخواند.
اما معاویه نپذیرفت و در تمثیلی گفت راه من و تو همچون راه علی پدرت و ابوبکر است.
یکی باید در خانه بماند و دیگری حکومت کند. از همین رو امام چاره ای بجز جنگ ندیدند. سپاه آماده کردند اما آنها به بهانه های گوناگون، حاضر به نبرد نشدند.
تبلیغات معاویه و سران مخالف امام از یک سو و بی ایمانی مردم و ریشه دوانیدن بذر نفاق از سوی دیگر، موجب شد سرانجام امام حسن (ع)٬ پس از هفت ماه خلافت بر مردم نادان، صلح را بپذیرد و معاویه به حکومت برسد.
آثار و نتایج صلح امام حسن مجتبی (ع)
دلیل اصلی پیشنهاد صلح از سوی معاویه، رسیدن به حکومت با هزینه کم بود و عامل اصلی در پذیرش صلح از سوی امام حسن (ع)، عدم همکاری و فداکاری مردم، به ویژه خواص دنیا گرایی بود که به بروز رفتارهایی چون، پیمان شکنی و خیانت انجامید.
بازتاب این رفتارها موجب تنها ماندن امام، ناامیدی از وصول به هدف به وسیله جنگ و درنهایت پذیرش صلح بود، اما به هرحال دستاورد این صلح و منافع آن قابل رقابت با دستاورد معاویه بود.
آثار و دلیل صلح امام حسن عبارت بود از:
کنار زدن نقاب فریب و ظاهر دینی از چهره معاویه و حکومت غاصبانه و ستمگرانه او، بقای نظام امامت، حفظ و بقای شیعیان، حفظ دین و رعایت مصلحت امت پیامبر، تأمین عزت واقعی و قرار دادن تجربه ای مهم و سیاسی و فرهنگی فراروی شیعیان.
اگر امام حسن (ع) صلح نمی کرد …
امام حسن(ع) با قبول صلح و قرار دادن شرایطی در آن، ریشه جریان امامت و تشیع را زنده نگه داشت و چهره واقعی جریان برانداز اموی را با سلاح خویش به جامعه اسلامی نشان داد و این چنین گرد و غبار و شبهات موجود در فضای حق و باطل را به سود جبهه حق فرونشاند.
حکمت صلح امام حسن(ع) بسترسازی مناسب برای معرفی کامل و افشای چهره نفاق بنی امیه در زمان امام حسین (ع) و پرورش نیروهای مخلص در مرکز ارشاد و آگاه سازی کربلاست.
چنین است که قیام حسینی قبل از آنکه حسینی باشد، حسنی است.
دیدگاه امام خمینی (ره) درباره صلح امام حسن (ع)
قصه امام حسن (ع) و قضیه صلح، … صلح تحمیلی بود. معاویه یک سلطان بود در آن وقت که حضرت امام حسن (ع) برخلافش قیام کرد.
درصورتی که آن وقت همه با معاویه بیعت کرده بودند و سلطانش حساب می کردند.
حضرت امام حسن (ع) قیام کرد تا آن وقتی که می توانست. وقتی که یک دسته نگذاشتند که کار را انجام بدهد، با آن شرایط صلح کرد که مفتضح کرد معاویه را.
آن قدری که امام حسن(ع) معاویه را مفتضح کرد٬ به همان قدر بود که سیدالشهدا یزید را مفتضح کرد (صحیفه امام، جلد ۲۰).
دیدگاه مقام معظم رهبری درباره صلح امام حسن (ع)
بنده در قضایاى تاریخ اسلام این مطلب را مکررا گفتهام که، چیزى که امام حسن مجتبى علیهالسلام را شکست داد، نبودن تحلیل سیاسى در مردم بود.
مردم، تحلیل سیاسى نداشتند. چیزى که فتنه خوارج را بهوجود آورد و امیرالمؤمنین علیهالسلام را آنطور زیر فشار قرار داد و قدرتمندترین آدم تاریخ را آنگونه مظلوم کرد، نبودن تحلیل سیاسى در مردم بود و الا همه مردم که بىدین نبودند.
تحلیل سیاسى نداشتند. یک شایعه دشمن مىانداخت؛ فورا این شایعه همه جا پخش مىشد و همه آن را قبول مىکردند!
اگر امام مجتبی(ع) این صلح را انجام نمی داد، آن اسلام ارزشی نهضتی باقی نمی ماند و از بین می رفت؛
چون معاویه بالأخره غلبه پیدا می کرد… اگر امام حسن(ع) صلح نمی کرد، تمام ارکان خاندان پیامبر(ص) را از بین می بردند و کسی را باقی نمی گذاشتند که حافظ نظام ارزشی اصیل اسلام باشد.
همه چیز به کلی از بین می رفت و ذکر اسلام بر می افتاد و نوبت به جریان عاشورا هم نمی رسید… . صلح امام مجتبی(ع) همان قدر ارزش داشت که شهادت برادر بزرگوارش، امام حسین(ع) ارزش داشت و همان قدر که آن شهادت به اسلام خدمت کرد، آن صلح هم همان قدر، یا بیشتر به اسلام خدمت کرد (حدیث ولایت، مجموعه رهنمودهای رهبری، جلد چهارم).
قیاس کوتاهی میان یاران امام حسن و حسین علیهما السلام
خیانت دوستان کوفی در ماجرای امام حسین، برای وی گام موفقیت آمیزی بود در راه رسیدن به آن شکوه و موفقیت درخشان تاریخی؛ ولی خیانت همین جمع در ماجرای امام حسن – در مسکن و مدائن- ضربت مهلکی بود که صفوف او را متلاشی ساخته و حالت آمادگی برای جهاد را از وی گرفت.
یاران و دوستانی که با امام حسن (ع) بیعت کرده و همچون سپاهیانی مجاهد در اردوگاه وی حضور یافتند و سپس بیعت شکستند، از آن کسانی که بیعت برادرش امام حسین (ع) را پیش از روبرو شدن با آن حضرت شکستند، بدتر و خطرناکتر بوده اند.
بنا بر این امام حسین (ع) پس از آنکه حوادث کوفه یاران او را در بوته آزمایش افکنده و نیک و بد آنان را از یکدیگر جدا و ممتاز ساخته بود، سپاهی فراهم آورد که با همه کوچکی، از لحاظ اخلاص و فداکاری ممتازترین سپاهی بود که تاریخ به یاد دارد.
ولی امام حسن (ع) حتی در میان شیعیان با اخلاص خود نیز نمیتوانست یاورانی که از هر جهت مورد اطمینان وی باشند، فراهم آورد. چه آشفتگی و هرج و مرج چنان در اردوگاه وی همهگیر شده بود که اساسا امکان ادامه کار وجود نداشت. و چه تفاوتی از این بالاتر میان وضع دوستان و یاوران آن دو برادر؟ (صلح امام حسن؛ نرمش شکوهمندانه تاریخ، راضی آل یاسین، ترجمه مقام معظم رهبری).
و بالاخره دلیل صلح امام حسن
امام حسن و حسین علیهما السلام، هر دو یک هدف را دنبال می کردند و الحق که هر دو به هدف خویش دست یافتند.
هدف آن دو حفظ دین و عمل به رسالت پیغمبر (ص) بود.
امام حسین (ع) با شهادت خود و امام حسن (ع) به ناچار با صلح با معاویه، هر دو نشان دادند که فرزندان پیغمبرند.
باید توجه داشت که اگر جای دو برادر هم عوض می شد٬ باز هم همین اتفاقات می افتاد.
باید توجه داشت که صلح امام حسن (ع) صلحی بی قید و شرط نبود؛ بلکه ایشان با قید شروطی حاضر به صلح شدند که همین شرایط به نوعی با هدف ایشان مطابقت داشت.
پس راه حسنین یکی بود و روح عمل آنها یکسان.
نظر آیت الله مکارم شیرازی درباره صلح امام حسن (ع) با معاویه
در این مطلب پاسخ آیتالله مکارم شیرازی به دلایل صلح امام حسن(ع) با معاویه را می خوانید.
آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به سوالی درخصوص دلایل صلح امام دوم شیعیان با معاویه توضیحاتی داده اند که در ادامه آن را می خوانید.
امام مجتبى(علیه السلام) در پاسخ شخصى که به صلح آن حضرت اعتراض کرد، عوامل و موجبات اقدام خود را چنین بیان نمود: من به این علت حکومت و زمامدارى را به معاویه واگذار کردم که اعوان و یارانى براى جنگ با وى نداشتم. اگر یارانى داشتم شبانهروز با او مى جنگیدم تا کار یکسره شود. من کوفیان را خوب مى شناسم و بارها آنها را امتحان کرده ام. آنها مردمان فاسدى هستند که اصلاح نخواهند شد، نه وفا دارند، نه به تعهدات و پیمانهاى خود پایبندند و نه دو نفر با هم موافقند. بر حسب ظاهر به ما اظهار اطاعت و علاقه مى کنند، ولى عملاً با دشمنان ما همراهند.(۱)
پیشواى دوم که از سستى و عدم همکارى یاران خود به شدت ناراحت و متاثر بود، روزى خطبهاى ایراد فرمود و طى آن چنین گفت:«در شگفتم از مردمى که نه دین دارند و نه شرم و حیا. واى بر شما! معاویه به هیچ یک از وعدههایى که در برابر کشتن من به شما داده، وفا نخواهد کرد. اگر من با معاویه بیعت کنم، وظایف شخصى خود را بهتر از امروز مى توانم انجام بدهم، ولى اگر کار به دست معاویه بیفتد، نخواهد گذاشت آیین جدم پیامبر را در جامعه اجرا کنم.
دلیل صلح امام حسن با معاویهبه خداسوگند (اگر به علت سستى و بی وفایى شما) ناگزیر شوم زمامدارى مسلمانان را به معاویه واگذار کنم، یقین بدانید زیر پرچم حکومت بنى امیه هرگز روى خوش و شادمانى نخواهید دید و گرفتار انواع اذیت ها و آزارها خواهید شد.
هم اکنون گویى به چشم خود مىبینم که فردا فرزندان شما بر در خانه فرزندان آنها ایستاده و درخواست آب و نان خواهند کرد؛ آب و نانى که از آن فرزندان شما بوده و خداوند آن را براى آنها قرار داده است، ولى بنى امیه آنها را از در خانه خود رانده و از حق خود محروم خواهند ساخت.»
آنگاه امام افزود:« اگر یارانى داشتم که در جنگ با دشمنان خدا با من همکارى مى کردند، هرگز خلافت را به معاویه واگذار نمىکردم، زیرا خلافت بر بنى امیه حرام است….».(۲)
امام مجتبى که ماهیت پلید حکومت معاویه را بخوبى مىشناخت، روزى در مجلسى که معاویه حاضر بود، سخنانى ایراد کرد و ضمن آن فرمود: «سوگند به خدا، تا زمانى که زمام امور مسلمانان در دست بنى امیه است، مسلمانان روى رفاه و آسایش نخواهند دید».(۳)
و این، هشدارى بود به عراقیان که بر اثر سستى و به امید راحتى و آسایش، تن به جنگ با معاویه ندادند، غافل از اینکه در حکومت معاویه هرگز به امید و آرزوى خود دست نمى یابند.(۴)
پی نوشت:
(۲). شُبَّر، سید عبدالله، جلأالعیون، قم، مکتبه بصیرتى، ج ۱، ص ۳۴۵-۳۴۶.
(۳). ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، قاهره، داراحیأ الکتب العربیه، ۱۹۶۱ م، ج ۱۶، ص ۲۸.
(۴). گردآوری از کتاب: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، ۱۳۹۰ش، چاپ بیست و سوم، ص ۱۱۰.