زینب کبری(س) نشان داد می توان حجب و عفاف زنانه را به عزت مجاهدانه تبدیل کرد
خبرگزاری شبستان: این حادثه نشان داد که زن در حاشیه تاریخ نیست؛ زن در متن حوادث مهم تاریخى قرار دارد. زینب (سلام اللَّه علیها) نشان داد که میتوان حجب و عفاف زنانه را تبدیل کرد به عزت مجاهدانه، به یک جهاد بزرگ.
سرویس : اندیشه - سبک زندگی | زمان : | ۱۳۹۶/۷/۱۳ - ۰۹:۴۶ | شناسه خبر : | ۶۵۹۴۷۱ |
سبک زندگی سیاسی و مبارزاتی زینب کبری(س) در کلام رهبر معظم انقلاب؛
زینب کبری(س) نشان داد می توان حجب و عفاف زنانه را به عزت مجاهدانه تبدیل کرد خبرگزاری شبستان: این حادثه نشان داد که زن در حاشیه تاریخ نیست؛ زن در متن حوادث مهم تاریخى قرار دارد. زینب (سلام اللَّه علیها) نشان داد که میتوان حجب و عفاف زنانه را تبدیل کرد به عزت مجاهدانه، به یک جهاد بزرگ. |
زینب(س) فقط این نبود که برادرش را از دست داده بود، یا دو فرزندش را، یا بردارهای دیگرش را، یا این همه عزیزان را و هجده نفر جوانان بنیهاشم و اصحاب وفادار را. اینهم بود و شاید این اهمیتش کمتر از آن هم نبود که در میان این همه دشمن، بار سنگین اداره و حراست و مدیریت این خرگاه شکستخورده پراکنده شده و متفرق شده را به عهده دارد، حتی امام سجاد(ع) را هم بایستی او اداره کند، لذا زینب(س) در آن چند ساعتی که بعد از حادثه اتفاق افتاد، تا آن ساعتی که حرکت کردند و رفتند، و دشمنها مشخص شد که با اینها چه کار خواهد کرد؛ در آن چند ساعت که یک شب تاریک و ظلمانی و سخت هم در میان این چند ساعت بوده، خدا میداند که به این زینب کبری(س) چه گذشته است.
لذا بود که زینب(س) در این چند ساعت دائماً در حال حرکت، در حال دوندگی پیش این بچه، پیش آن زن، پیش این مادر داغ دیده، پیش آن خواهر برادر از دست داده، پیش آن بچه کوچک؛ دائماً بین این افراد حرکت میکند، اینها را جمع میکند، اینها را دلداری میدهد، اما یک وقت هم طاقت زینب(س) به سر میرسید، خطاب به برادرش میکرد، به برادر شهیدش رو میکرد، تنها ملجأ و مَلاذش (= پناهگاه، تکیه گاه) او بود. در روایت دارد که زینب کبری(س) آمد در بالای سرِ جسد کشته و مجروح و قطعهقطعه شده برادرش ایستاد، از ته دل فریادش بلند شد: «یا محمّداه صلی علیک ملائکة السماء» ای جدّ ما! ای پیغمبر! ملائکه بر تو صلوات و درود بفرستند، «هذا الحسین مُرَمَّلُ بالماء» این کشته فتاده به هامون حسین توست.20/7/1363
اینکه گفته میشود در عاشورا، در حادثه کربلا، خون بر شمشیر پیروز شد - که واقعاً پیروز شد - عامل این پیروزى، حضرت زینب(ع) بود؛ والّا خون در کربلا تمام شد. حادثه نظامى با شکست ظاهرى نیروهاى حق در عرصه عاشورا به پایان رسید؛ اما آن چیزى که موجب شد این شکست نظامىِ ظاهرى، تبدیل به یک پیروزى قطعىِ دائمى شود، عبارت بود از منش زینب کبرى(س)؛ نقشى که حضرت زینب(س) بر عهده گرفت؛ این خیلى چیز مهمى است.
این حادثه نشان داد که زن در حاشیه تاریخ نیست؛ زن در متن حوادث مهم تاریخى قرار دارد. قرآن هم در موارد متعددى به این نکته ناطق است؛ لیکن این مربوط به تاریخ نزدیک است، مربوط به امم گذشته نیست؛ یک حادثه زنده و ملموس است که انسان زینب کبرى را مشاهده میکند که با یک عظمت خیرهکننده و درخشندهاى در عرصه ظاهر میشود؛ کارى میکند که دشمنى که به حسب ظاهر در کارزار نظامى پیروز شده است و مخالفین خود را قلع و قمع کرده است و بر تخت پیروزى تکیه زده است، در مقر قدرت خود، در کاخ ریاست خود، تحقیر و ذلیل شود؛ داغ ننگ ابدى را به پیشانى او میزند و پیروزى او را تبدیل میکند به یک شکست؛ این کارِ زینب کبرى(س) است .زینب (سلام اللَّه علیها) نشان داد که میتوان حجب و عفاف زنانه را تبدیل کرد به عزت مجاهدانه، به یک جهاد بزرگ.
آنچه که از بیانات زینب کبری(س) باقی مانده است و امروز در دسترس ماست، عظمت حرکت زینب کبری (س) را نشان می دهد، خطبه فراموش نشدنی زینب کبری(س) در بازار کوفه یک حرف زدن معمولی نیست، اظهار نظر معمولی یک شخصیت بزرگ نیست؛ یک تحلیل عظیم از وضع جامعه اسلامی در آن دوره است که با زیباترین کلمات، عمیق ترین و غنی ترین مفاهیم در آن شرایط بیان شده است، قوت شخصیت را ببینید؛ چقدر این شخصیت قوی است.
دو روز قبل در یک بیابان، برادر او را، امام او را، رهبر او را با این همه عزیزان و جوانان و فرزندان و اینها از بین بردهاند، این جمع چند ده نفره زنان و کودکان را اسیر کردهاند، آوردهاند در مقابل چشم مردم، روى شتر اسارت، مردم آمدهاند دارند تماشا میکنند، بعضى هلهله میکنند، بعضى هم گریه میکنند؛ در یک چنین شرایط بحرانى، ناگهان این خورشید عظمت طلوع میکند؛ همان لحنى را به کار میبرد که پدرش امیرالمؤمنین(ع) روى منبر خلافت در مقابل امت خود به کار میبرد؛ همان جور حرف میزند؛ با همان جور کلمات، با همان فصاحت و بلاغت، با همان بلندى مضمون و معنا:
«یا اهل الکوفه، یا اهل الغدر و الختل»؛ اى خدعهگرها، اى کسانى که تظاهر کردید! شاید خودتان باور هم کردید که دنبالهرو اسلام و اهلبیت هستید؛ اما در امتحان اینجور کم آوردید، در فتنه اینجور کورى نشان دادید. «هل فیکم الّا الصّلف و العجب و الشّنف و الکذب و ملق الاماء و غمز الاعداء»؛ شما رفتارتان، زبانتان با دلتان یکسان نبود. به خودتان مغرور شدید، خیال کردید ایمان دارید، خیال کردید همچنان انقلابى هستید، خیال کردید همچنان پیرو امیرالمؤمنین هستید؛ در حالى که واقع قضیه این نبود. نتوانستید از عهده مقابله با فتنه بربیائید، نتوانستید خودتان را نجات دهید. «مثلکم کمثل الّتى نقضت غزلها من بعد قوّة انکاثا»؛ مثل آن کسى شُدید که پشم را میریسد، تبدیل به نخ میکند، بعد نخها را دوباره باز میکند، تبدیل میکند به همان پشم یا پنبه نریسیده. با بىبصیرتى، با نشناختن فضا، با تشخیص ندادن حق و باطل، کردههاى خودتان را، گذشته خودتان را باطل کردید. ظاهر، ظاهر ایمان، دهان پر از ادعاى انقلابیگرى؛ اما باطن، باطن پوک، باطن بىمقاومت در مقابل بادهاى مخالف. این، آسیبشناسى است.
با این بیان قوى، با این کلمات رسا، آن هم در آن شرائط دشوار، اینگونه صحبت میکرد. اینجور نبود که یک عده مستمع جلوى حضرت زینب نشسته باشند، گوش فرا داده باشند، او هم مثل یک خطیبى براى اینها خطبه بخواند؛ نه، یک عده دشمن، نیزهداران دشمن دور و برشان را گرفتهاند؛ یک عده هم مردم مختلفالحال حضور داشتند؛ همانهائى که مسلم را به دست ابنزیاد دادند، همانهایى که به امام حسین نامه نوشتند و تخلف کردند، همانهایى که آن روزى که باید با ابنزیاد در مىافتادند، توى خانههایشان مخفى شدند - اینها بودند توى بازار کوفه - یک عده هم کسانى بودند که ضعف نفس نشان دادند، حالا هم نگاه میکنند، دختر امیرالمؤمنین را مىبینند، گریه میکنند.
حضرت زینب کبرى(س) با این عده ناهمگون و غیر قابل اعتماد مواجه است، اما اینجور محکم حرف میزند. او زن تاریخ است؛ این زن، دیگر ضعیفه نیست. نمیشود زن را ضعیفه دانست. این جوهر زنانه مؤمن، اینجور خودش را در شرایط دشوار نشان میدهد. این زن است که الگوست؛ الگو براى همه مردان بزرگ عالم و زنان بزرگ عالم. انقلاب نبوى و انقلاب علوى را آسیبشناسى میکند؛ میگوید شماها نتوانستید در فتنه، حق را تشخیص بدهید؛ نتوانستید به وظیفهتان عمل کنید؛ نتیجه این شد که جگرگوشه پیغمبر سرش بر روى نیزه رفت. عظمت زینب را اینجا میشود فهمید.1/2/1389
ادامه دارد ...
پایان پیام/376