خبرگزاری تسنیم: عبدالباری عطوان تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه در مقالهای در روزنامه اینترنتی رأی الیوم نوشت که با سقوط شهر الرقه پایتخت رسمی داعش به دست نیروهای دموکراتیک کرد سوریه که با کمک نزدیک به 900 نیروی ویژه آمریکایی و پوشش هوایی این کشور صورت گرفت، آماده سازیهای آمریکا برای جنگی مهمتر و خطرناکتر ضد ایران در تلاش برای تغییر نظام این کشور و از بین بردن بازوان ضربه زننده آن در منطقه یعنی حزب الله آغاز شده است.
حزب الله که رژیم صهیونیستی را در دو جنگ آزادسازی جنوب لبنان در سال 2000 و جنگ 2006 شکست داده است، الان در نوک پیکان حملات جدید آمریکا قرار گرفته و در استراتژی آمریکا و متحدانش در تل آویو در صدر اولویت های آن قرار دارد.
شاخصهای متعددی در این رابطه وجود دارد که مهمترین آنها برگزاری ناگهانی مراسم سی و چهارمین سالروز انفجار پایگاه نیروهای ویژه آمریکا در بیروت بود که در نتیجه آن 241 نظامی آمریکایی در عملیاتی که آمریکایی ها مدعی هستند به دست عوامل شهادتطلب حزبالله لبنان انجام شده، کشته شدند.
تمامی رؤسای جمهوری سابق آمریکا غیر از دونالد ترامپ نامی از این عملیات شهادتطلبانه نمیبردند و مراسمی برای آن برگزار نمیکردند، اما ترامپ در این رابطه توئیت کرد که کشورش هرگز نظامیان آمریکایی که در بیروت به دست حزبالله کشته شدند را فراموش نمیکند. "مایک پنس" معاون وی حتی پا را از این مقدار هم فراتر گذاشت و تأکید کرد که انفجار بیروت شراره های اولیه آغاز جنگ بر ضد تروریسم بود! ما به سرزمین تروریست ها بر اساس شرایط خودمان نقل مکان خواهیم کرد. او مدعی شد که حزب الله یک گروه تروریستی است که نماینده ایران به عنوان اصلی ترین حامی تروریسم درمنطقه به شمار می رود!
اظهارات پنس بزرگترین شاخص در رابطه با عزم آمریکا برای افزایش تنش با ایران و حزبالله لبنان است، چه بسا که لبنان عرصه ای کوچک برای انتقال به درگیری هایی بزرگ تر است که تمام منطقه را در بر می گیرد.
آویگدور لیبرمن وزیر جنگ رژیم صهیونیستی نیز در همین راستا وارد خط شد و اتهاماتی را متوجه سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله کرد و مدعی شد که وی شخصا دستور حمله با دو موشک در روز شنبه به سمت بلندی های اشغالی جولان را صادر کرده است. وی تأکید کرد که این موشک پراکنی عمدی بوده و در نتیجه موشکهای بی هدفی نبود که بین ارتش سوریه و نیروهای معارض شلیک شده باشد.
سیاست تنشآفرین کنونی ترامپ ضد ایران در چارچوب اعلام جنگ و رد تمامی انواع دیپلماسی و پذیرش دیکته ها و مواضع بنیامین نتانیاهو است که در سخنرانی خود در سازمان ملل گذشته به صورت خلاصه از آن پرده برداشت و گفت که یا باید از توافق هسته ای خارج شوند یا این توافق اصلاح یا لغو شود.
جارد کوشنر داماد ترامپ و مشاور ارشد وی در مسائل سیاست خارجی دوست بسیار نزدیک نتانیاهو است. پدر وی یکی از بزرگترین حامیان سیاست شهرکسازی در کرانه باختری و حزب لیکود است. مهم تر از همه اینکه کوشنر یکی از نزدیکان جان بولتون است که پدر معنوی و یکی از نومحافظه کاران حامی اسرائیل است که برنامه تجاوز به عراق را طراحی کرده است.
بولتون در خاطرات خود می گوید: یا باید شورای امنیت سازمان ملل، ایران را از حق خود در مورد برنامه های هسته ای منع کند یا اینکه واشنگتن به ایران حمله کند.
بهطور خلاصه میتوان گفت که ما در آستانه جنگ سوم لبنان قرار داریم و جستجوها برای یافتن بهانهای جهت شعله ور کردن آن آغاز شده است.
شاید اظهارات لیبرمن در مورد شلیک موشک های حزب الله به جولان اشغالی که سرکردگان ارتش رژیم صهیونیستی آن را رد کردند، یکی از این موارد باشد. بهانهتراشیهای آمریکا و رژیم صهیونیستی بر کسی پوشیده نیست و نیاز به اثبات ندارد. در این رابطه تنها میتوان به دروغ بزرگ سلاحهای کشتارجمعی در عراق اشاره کرد.
سوالی که امروز در محافل نظامی غرب مطرح شده است، این است که اسرائیل چگونه میخواهد وارد این جنگ شود: آیا این اتفاق مانند جنگ اول در سال 1982 خواهد بود که نیروهای زمینی و تانکها به لبنان یورش بردند و به سمت بیروت حرکت کردند ؟ یا اینکه مانند جنگ دوم لبنان در سال 2006 خواهد بود که در درجه اول بر روی برتری هوایی خود حساب کرده و تلاش کردند موشکهای حزبالله و پایگاههای نظامی آن را با جنگندههای خود تخریب کنند.
در این رابطه تحلیلهای دیگری در زمینه ادغام این دو دیدگاه یعنی عملیات زمینی و موشک باران هوایی وجود دارد. به نظر میرسد حزبالله به خوبی برای این نظریهها آماده شده است. آمادگی که مبتنی بر شلیک موشکها و خمپارههای خود به سمت شهرها و اهداف اسرائیلی در عمق سرزمینهای اشغالی فلسطین است. تعداد این موشکها بالغ بر 150 هزار فروند ارزیابی شده است. در عین حال حزب الله از روش جنگ فرسایشی استفاده خواهد کرد که نیروهای جنبش آزادی بخش فلسطین و ملی گرایان لبنانی متحد با حزب الله در درگیریهای خود با اسرائیل از آن بهره بردهاند و این موضوع باعث میشود هزینه حمله نظامی اسرائیل در ابعاد انسانی و نظامی بسیار بالا برود.
تحول جدیدی که جنگ جدید اسرائیل ضد لبنان نسبت به جنگهای قبلی میتواند در خود داشته باشد، این است که ارتش لبنان دیگر بیطرف نخواهد ماند و در کنار نیروهای حزبالله مبارزه خواهد کرد، چرا که بیشتر آنها هوادار میشل عون رئیسجمهور این کشور و متحد قوی حزب الله هستند و رویکردهای مبارزاتی و ملی گرایی در زمینه ایستادگی در برابر هر تجاوز اسرائیل در میان نیروهای ارتش ایجاد شده است.
رژیم صهیونیستی نگرانی استراتژیک شدیدی از افزایش حضور نظامی ایران در مرزهای سوریه احساس میکند. این در حالی است که اخباری در رابطه با اراده ایران نسبت به ایجاد پایگاه دریایی در طرطوس و پایگاه هوایی در نزدیکی فرودگاه دمشق مخابره شده است. بخش دیگر از این نگرانی استراتژی در رابطه با حضور یگانهای وابسته به متحدان مقاومت در جنوب سوریه و مقابل بلندیهای اشغالی جولان است. به این ترتیب این منطقه در تیررس نیروهای حزب الله و مقاومت قرار خواهد گرفت.
ترامپ در حال حاضر از طریق حامیان خود در کمیته روابط خارجی کنگره آمریکا به دنبال صدور قانونی مبنی بر قرار دادن تمامی حزبالله – و نه فقط شاخه نظامی آن - در لیست گروههای تروریستی است. این کشور میخواهد تحریمهای جدیدی ضد تمامی کسانی که با حزب الله همکاری کرده و آن را تأمین مالی میکنند یا در روند عضو گیری برای آن نقش دارد، اعمال کند. این بخشی اساسی از سیاست تنشآفرین آمریکا در قبال حزبالله است. تفسیر باز کردن ناگهانی پرونده حمله به نیروهای ویژة آمریکا در بیروت در سال 1983 نیز بخشی از همین استراتژی است.
عطوان در پایان این مقاله تأکید میکند پیروزی آمریکا در این جنگ و تسلیم کردن ایران در برابر فشارهای آمریکا و اسرائیل جهت باز کردن کانال جدید مذاکرات برای اصلاح توافق برجام آسان نخواهد بود. ایران این اقدام را یک اقدام تحریکآمیز و توهین آمیز ضد خود می داند و به احتمال فراوان آن را رد خواهد کرد. چرا که احتمالا بررسی مطالبات آمریکا از صدام رئیس جمهور عراق را حفظ است. مطالباتی که در درجه اول در رابطه با سلاحهای کشتارجمعی این کشور مطرح شد و در نهایت به تخریب این سلاح ها و تخریب عراق و اشغال این کشور منتهی شد.
سناریوی آمریکا و اسرائیل و نحوه اجرای احتمالی آن از لبنان را پیگیری کنید، بوی جنگ می آید و کسانی که این نظر را ندارند، تاریخ معاصر آمریکا را نخواندهاند. کسانی که اعتقاد دارند ترامپ بیشتر از جرج بوش در آغوش برنامه های اسرائیل قرار ندارد، باید چند روز صبر کنند و منتظر بمانند.