خبرگزاری مهر: حسین قناعت جزو معدود کارگردانانی است که این روزها نگاهی جدی به سینمای کودک دارد و در روزگاری که همه به دنبال سهم خواهی از گیشه و سینمای تجاری هستند به مخاطبان کودکی توجه می کند که صدایشان به گوش هیچکس جز دغدغه مندان نمی رسد.
این فیلمساز اهل شمال کشور که از سال ۱۳۷۲ با دستیار کارگردانی فعالیتش را آغاز کرده است با ساخت فیلم سینمایی «من و نگین دات کام» پا به دنیای کودکانه سینما گذاشت و در سه سال اخیر هم با فیلم های «دزد و پری ۱ و۲» و «قهرمانان کوچک» والدینشان را ترغیب کرد تا ساعتی را با فرزندانشان در سالن های سینما بگذرانند.
به بهانه اکران فیلم سینمایی «قهرمانان کوچک» که موفقیت قابل توجهی هم در جشنواره فیلم های کودکان و نوجوانان اصفهان به دست آورد و این روزها نیز در گیشه شرایط قابل قبولی دارد و نگارش فیلم جدیدش با نام «شش قهرمان و نصفی»، گفتگویی با حسین قناعت داشتیم که خواندن آن خالی از لطف نیست.
شما در فعالیت های اخیرتان یک کارگردان شناخته شده در ژانر کودک و نوجوان شده اید. با توجه به چند تجربه اخیر چه اولویت هایی برای این ژانر می شناسید که در فروش فیلمها تاثیرگذار است؟
-من معتقدم برای تولید فیلم در ژانر کودک چند فرمول را باید لحاظ کرد؛ اول اینکه کاراکترهای کودک باید قهرمان باشند تا بچه هایی که به سالن سینما می آیند با آنها همذات پنداری کرده و خودشان را در لباس قهرمانان قصه ببینند. این مساله را من در «دزد پری ۱ و۲» هم مدنظر قرار دادم و فکر می کنم باید این الگو در فیلم های کودک لحاظ شود.
برای کاراکترهای «قهرمانان کوچک» نیز ورزش تکواندو را در نظر گرفتم چون خودم از بچگی عاشق فیلم های بروس لی و جکی چان بودم و همچنان هم به این فیلم ها علاقه مندم و از طرفی در قصه های کودکانه دنبال المان هایی هستم که در کنار وجه قهرمانی شخصیت ها، ریتم فیلم را تند کند.
ضمن اینکه دوران کودکی ما در محله و کوچه و طبیعت سپری می شد اما بچه های امروز بیشتر وقت شان در فضاهای آپارتمانی و پای تبلت و کامپیوتر می گذرد پس به نظرم ورزش یکی از بهترین راه های تخلیه انرژی کودکان است که از چاقی؛ معضلی که تمام کودکان دنیا در معرض آن هستند نیز جلوگیری می کند.
فکر می کنم استفاده از این فضا در فیلم «قهرمانان کوچک» به خوبی جواب داده و وقتی با بچه هایی که فیلم را دیده اند صحبت می کنم، می بینم همه شان هیجان زده هستند و دوست دارند ورزشکار شوند.
همچنین فیلم سینمایی در ژانر کودک علاوه بر دارا بودن کاراکتر قهرمان، نیازمند ریتم تند است باید اول سرگرمکننده و بعد آموزشدهنده باشد.
چطور شد بحث تولید ملی را محور فیلم تان قرار دادید؟
یک ماه فقط روی این فکر می کردم که از چه منظری وارد شوم تا بحث تولید ملی را طوری در قصه بگنجانم که مصنوعی و گل درشت به نظر نرسد
- زمانی که نگارش فیلمنامه ای با موضوع حمایت از تولید ملی پیشنهاد شد ابتدا استقبال نکردم چون این موضوع بیشتر شبیه شعار شده و نمی خواستم کاری بسازم که شعاری و سفارشی به نظر برسد اما از طرفی مساله مهمی بود که ساده نمی شد از کنار آن عبور کرد. یک ماه فقط روی این فکر می کردم که از چه منظری وارد شوم تا بحث تولید ملی را طوری در قصه بگنجانم که مصنوعی و گل درشت به نظر نرسد. برای این منظور دنبال بهانه ای می گشتم که پیام فیلم را در خود حل کند و اینجا بود که ورزش تکواندو و رزمی کار شدن بچه ها و غول چراغ جادو به ذهنم خطور کرد. بعد از این کار هم فیلمنامه ای به نام «شش قهرمان و نصفی» نوشتم و در آن هم این ورزش درون مایه فیلم را طرح می کند.
چرا در سینمای کودک ما بزرگترها سهم قابل توجهی ندارند؟
-در انتخاب موضوع برای ژانر کودک محدودیت بیشتر است و خوشحالم با همین شرایط توانستم فیلمی بسازم که همه سنین از آن لذت ببرند. برای «قهرمانان کوچک» ۹۳ صفحه فیلمنامه نوشتم و به تک تک بازیگران فیلم پرداختم اما باید همه اینها را در حدود ۱۰۰ دقیقه می گنجاندم و این عملا امکانپذیر نبود.
این اتفاق زمان نگارش «شش قهرمان و نصفی» هم رخ داد و اگر بتوانم این کار را تبدیل به سریال کنم فرصت بیشتری دارم تا همه شخصیت ها را با خصوصیات شان بیشتر نمایش دهم. تا همین اندازه هم به من انتقاد می کنند که آدم های قصه هایت زیادند در صورتی که به اعتقاد من این اتفاق خوب است و هیجان و تنوع فیلم را بالاتر می برد.
فیلم جدیدتان هم کودکان را به ورزش دعوت می کند؟
کار بعدی من هم با همین حال و هوا جلوی دوربین می رود و گروه بازیگران و حتی پیام فیلم هم دور از آنچه در «قهرمانان کوچک» دیدیم نیست. ضمن اینکه علاوه بر تکواندو اینبار ورزش پارکور را هم جلوی دوربین می بریم که مطمئنا صحنه هایی اکشن و جالب توجه را رقم می زند.
به نظر شما در سینمای کودک چقدر می توان پیام های جدی مثل حمایت از تولید ملی را به تصویر آورد؟
- امروز دنیا تغییراتی داشته که افراد هم نسل ما در کودکی کمتر شاهدش بودیم. من شخصا با فضای بیرون از خانه مشکل دارم چون احساس می کنم در جامعه ای زندگی می کنیم که بی عدالتی و دروغ به یک امر عادی تبدیل شده است و من به عنوان کارگردان فیلم کودک اگر بخواهم واقعیت های جامعه را برای بچه ها بسازم واقعا بی انصافی است.
این بچه ها هر روز پدر و مادرهایشان را می بینند که با مشکلات متعدد دست و پنجه نرم می کنند اگر من هم بخواهم این مشکلات را برای کودکان روی پرده سینما ببرم نه تنها سالن ها خالی می شود بلکه بچه ها به سی دی ها و کارتن های خارجی دلبسته تر می شوند و اعتمادشان را به سینمای کودک از دست می دهند.
به همین دلیل بیان مسایلی مثل حمایت از تولید ملی با زبان کودکانه واقعا سخت است اما من چشمم را روی همه این بی عدالتی ها می بندم و فیلمنامه ای رویاپردازانه می نویسم تا دنیایی خلق کنم که وجود ندارد. همه ما می دانیم بحث حمایت از تولید ملی و قاچاق اینقدرها هم کودکانه نیست و من نیاز به جادو و فضای فانتزی دارم تا به کودکانه ترین شکل مهمترین پیام را به بچه ها برسانم
همه ما می دانیم بحث حمایت از تولید ملی و قاچاق اینقدرها هم کودکانه نیست و من نیاز به جادو و فضای فانتزی دارم تا به کودکانه ترین شکل مهمترین پیام را به بچه ها برسانم
«قهرمانان کوچک» اولین فیلم درباره حمایت از تولید ملی است و ساخت آن بدون حضور علی عبدی و پرویز امیری سرمایه گذاران فیلم امکانپذیر نبود البته آقای امیری تهیه کننده تلویزیون است و قرار بود تهیه کننده این فیلم نیز باشد که ارشاد با این موضوع موافقت نکرد و ما مجبور شدیم از کارت تهیه کنندگی فرد دیگری استفاده کنیم اما از روز اول همه زحمات به دوش ایشان بود. این دو نفر به حمایت از تولید ملی اعتقاد داشتند و پای تمام سختی های کار ایستادند.
خودتان شخصا چقدر نسبت به موضوع حمایت از تولید ملی دغدغه دارید؟
- توجه من به بحث تولید ملی از سال ۶۲ شکل گرفت؛ زمانی که در زادگاهم شهر آمل خبری پخش شد مبنی بر اینکه یک نفر هواپیما ساخته است. آن زمان من محصل بودم و مثل همه همشهریانم کنجکاو شدم این هواپیما را ببینم. روز موعود با یکی از دوستانم به خیابان اصلی آمدیم و دیدم هواپیمایی که از آن صحبت می کنند یک ماکت آهنی و حلبی است و سازنده آن حتی انقدر سلیقه نداشت که روی آن را رنگ بزند. جالب تر اینکه خودش با یک غرور و افتخاری کنار این سازه بی ارزش ایستاده بود گویا واقعا هواپیما ساخته است.
تمام آن روز به این موضوع فکر می کردم این کارناوال برای چیزی راه افتاده که اصلا وجود ندارد؛ یعنی آنها نمی دانستند هواپیما زمانی ارزش دارد که بپرد.
امروز احساس می کنم حکایت تولید ملی مملکت ما هم مثل همین هواپیمایی است که پرواز نمی کند؛ به خاطرش جشنواره برگزار می کنیم و هزینه های هنگفتی صرف تبلیغات و شعارها می شود اما در عمل همه از برندهای معروف و اجناس چینی استفاده می کنیم.
من به عنوان فیلمساز برایم مهم است که از موضوعی به این مهمی حرف بزنم، حتی اگر با صاحبان کارخانه ها و بزرگان اقتصاد کشورم مشکل داشته باشم باز ترجیح می دهم کارخانه ها فعال باشند تا کارگران بیکار نمانند.
کمی به فیلم برگردیم. بچه های این دوره و زمانه به شیطنت های درک نشدنی معروفند. بازی گرفتن از این طیف سنی چقدر دشوار است؟
- بازی گرفتن از بچه ها اصلا سخت نیست. من شخصا روحیه ام با آنها سازگار است و ارتباط خوبی با هم برقرار می کنیم. برای شروع یک کار سینمایی اول باید انتخاب مان درست باشد و بین بچه ها بازیگرانی انتخاب کنیم که اهل حاشیه نباشند مثلا من حتی به رابطه بازیگران کودک با والدین شان هم اهمیت می دهم و اگر ارتباط درستی بین شان نبینم همکاری نمی کنم. برای همه بچه های بازیگر وقت می گذارم و گاهی چنان با هم رفیق می شویم که دیگران را دست می اندازیم.
مساله دوم جمع کردن یک گروه خوب، خوش اخلاق و پرحوصله است. من صبح که سرکار می آیم با همه شوخی می کنم و نمی گذارم فضای پشت صحنه عبوس و جدی باشد چون معتقدم انرژی مثبت پشت صحنه است که باعث خروجی خوب می شود.
بچه هایی که امروز در «قهرمانان کوچک» بازی می کنند در فیلم های قبلی من هم حضور داشتند. همکاری با یاس نوروزی سال ها پیش از یک فیلم ویدیویی آغاز شد و از آنجا که بازیگر خوش فکر و باهوشی است در کارهای بعدی هم دعوتش کردم. پارسیا شکوری را اولین بار در سریال «شاهگوش» دیدم و برای «دزد و پری» به من پیشنهادش دادند. اول قرار بود نقش کوچکی ایفا کند اما از کارش خوشم آمد و نقشش را اضافه کردم. پارسیا از آن بازیگرانی است که خیلی خوب در نقش فرو می رود. سامیار محمدی هم از آن بچه هایی است که هم خودش خوب است هم خانواده اش و سعی می کنم در کارهای بعدی از او بیشتر استفاده کنم. امیرکیان عبدی و ایمان امیری هم خودشان ورزشکارند و کمربند مشکی تکواندو دارند. این بچه ها اولین بارشان بود که جلوی دوربین می آمدند و خانواده های خیلی خوبی هم دارند.
و بزرگترها را چطور انتخاب می کنید؟
در مورد بازیگران بزرگسال هم غالبا از چهره هایی استفاده می کنم که هم محبوب باشند هم قبلا تجربه همکاری داشته باشم. نادر سلیمانی، ارژنگ امیرفضلی، شهرام قائدی، افشین سنگ چاپ، بهنوش بختیاری، آناهیتا همتی و رامین ناصرنصیر دوستانی هستند که همیشه با هم کار می کنیم.