به گزارش خبرگزاری برنا ؛خیلی از ما که او را به واسطه دیالوگ هایش میشناسیم هنوز نتوانستیم جملات ناب او را از خاطر ببریم و در ذهنمان برای همیشه ماندگار است. جمله های آهنگینی که شان خاصی به دیالوگ نویسی در سینما و تلویزیون ایران داد و هنوز به جرات میتوان گفت نثر و سجعی که حاتمی در نوشتن داشت و تسلطش به ادبیات فارسی در میان فیلمنامه نویسان معاصر پیدا نیست. در ادامه اما برخی از دیالوگ های درخشان آثار او را باهم مرور میکنیم.روحش شاد و یادش گرامی...
مادر: شب رو باید بیچراغ روشن کرد کمال الملک: اکثر عمر ما در دوران ولیعهدی گذشت و رسم پادشاهی را خوب نمیدانیم. سوته دلان : خوش به سعادتتون که میرین روضه ، جاتون وسط بهشته ، ما که دنیامون شده آخرت یزید . کیه ما رو ببره روضه ؟ آقا مجید تو رو چه به روضه ، روضه خودتی ، گریه کن نداری ، وگرنه خودت مصیبتی ، دلت کربلاس ! کمال الملک : استاد تویی! هنر این فرشه، شاهکار این تابلوست، دریغ همه عمر یک نظر به زیر پا نینداختم. هنر این فرش گسترده است. شاهکار کار توست یار محمد نه کار من! دلشدگان: آیین چراغ خاموشی نیست. سلطان صاحبقران: مرگ حق است ولی به دست شما بسی مشکل، اما شوق از میان شما رفتن مرگ را آسان میکند. کمال الملک: من آرزو طلب نمیکنم، آرزو میسازم هزار دستان: شعبان قبوله، آسوده کسی که خر نداره، از کاه و جویش خبر نداره. خوب جفتتون دارید از دست هم خلاص می شید. آخم نگفن زبون بسته، بسلامتی خرت سقط شد، مصیبت آدمیزاد و نداره، روز جزا، حساب و کتاب پس نمی ده. آ بارک الله حالا شدی خر خودتو خرک خودت، توبره و سفره ت شد یکی. جونشو خودت می کنی، نونشم خودت می خوری. حالا دیگه بسته به خواست خودته که تو طویله جاگیر شی یا زیر طاقی، دو خرجه نیستی با این خرج سنگین. دیگه دست خودته که خر باشی یا خرک چی. کمال الملک : امیدوار نباش ، مدرسهی هنر مزرعهی بلال نیست آقا ، که هر سال محصول بهتری داشته باشد . در کواکب آسمان هم یکی میشود ستارهی رخشان ، الباقی سوسو میزنند . سوته دلان : دلمون برات تنگ میشه، بهت عادت کرده بودیم. به اخم و تخمات، اولدرم بلدرمات، سگ ملحیات. ولی گور پدر دل ما! دل تو شاد! سلطان صاحبقران : مقدر است امروز لباس نو بپوشم، اگر میتوانی درد و غم را هم از تن من بشوی. دلشدگان: کاش این دنیا هم مثل یک جعبه موسیقی بود، همه صداها آهنگ بود، همه حرفها ترانه سوته دلان: وای که چقدر دشمن داری خدا ! دوستاتم که مائیم یه مشت عاجز علیل ناقص عقل... حاجی واشنگتن: از بخت ما یک جاسوس نیست این همه جانثاری را به عرض برساند! هزاردستان: بیهوده پروار شدی، کم تر چریده بودی بیشتر میماندی. هزاردستان: بیقراریشان مردها نیست. بشور این کف احساسات رو از تنت رضا! صلابت آب رودخانه گرچه به لطف گرمابه نیست. اما تنهای مقاوم در آب رود آبدیده می شوند نه خزینه حمام. هیچ کس از دلی که غنج میزند توقع پردلی ندارد.گور پدر دل ما! دل تو شاد...
21 سال از سالروز درگذشت علی حاتمی نویسنده و کارگردان شهیر سینما و تلویزیون ایران میگذرد. 14 آذر سال 75 درحالی که پروژه آخرش در حال تولید بود دار فانی را به دلیل بیماری سرطان وداع گفت و از میان ما رفت.