تاثیر طلاق بر کودکان، شیوه های آمادگی
منبع خبر /
سلامت مادر و نوزاد /
02-10-1396
بعد از طلاق والد تنها برای تثبیت واحد جدید خانواده و تطبیق بچه ها با آن، فرزندان را به خود نزدیک می کنند، نقش تربیتی و مراقبتی خود را افزایش می دهند
ساناز مهدوی تبار، عضو انجمن روانشناسی ایران: بیشتر انسانها در طول زندگی تصویری تکراری از خانه و خانواده در ذهن خود دارند که شامل پدر، مادر و احتمالا دو یا تعداد بیشتری فرزند پسر و دختر می باشد که اینگونه خانواده ها را اصطلاحا خانواده سنتی می نامند به ویژه اگر پدر شاغل باشد و مادر خانه دار.
اما امروزه این تصویر بیشتر به صورت یک استثنا وجود دارد زیرا تعداد زیادی از خانواده ها تک والدی هستند و یا ازدواج مجدد بعد از طلاق به ایجاد خانواده هایی موسوم به خانواده های مختلط منتهی می شود یا شکل دیگر خانواده که به صورت گسترده می باشد که هر کدام از این خانواده ها نقاط ضعف و قوت و مشکلات مربوط به خود را دارا می باشند .
طلاق و مسائل ناشی از آن :
در بین آمارهای مختلف تفاوتهایی وجود دارد اما حدود 50% بچه ها در ایالات متحده می توانند انتظار داشته باشند که حدود 7 سال به علت طلاق یا جدایی والدین در یک خانواده تک والدی زندگی کنند.
تحمل طلاق برای هر بچه ای مشکل است هرچند بعضی از مردم معتقدند که نوجوان ها بهتر از کودکان می توانند با بحران های خانوادگی کنار بیایند، اما همیشه هم اینطور نیست طلاق برای خیلی از نوجوان ها به تلخی مرگ یکی از اعضای خانواده است.
کودکان و نوجوانان دارای قوه درک بسیار زیادی هستند آنها از تمامی مسائلی که در خانواده اتفاق می افتد به خوبی آگاهند و معمولا طلاق برای آنها غیر منتظره نیست اما با وجود این باز هم تاثیر شدید و دگرگون کننده ای بر آنها خواهد داشت زیرا مشکلات جدیدی را به همراه می آورد و آنها را ناگریز می سازد که با محیطی متفاوت و ساختارهای خانوادگی جدیدی سازش پیدا کنند.
در خلال مراحل اولیه بعد از طلاق نوجوان ها سعی می کنند راههایی برای تطابق پیدا کنند و این امر می تواند مشکلات والدینی را که با آنها زندگی می کنند افزایش دهد. بعضی از نوجوان ها پرخاشگر می شوند و در خانه با پدر یا مادرشان با تند خویی برخورد می کنند، برخی ساکت و منزوی می شوند و خودشان را از والدین و خواهر و برادران جدا نگه می دارند و بعضی همواره به فکر ازدواج مجدد والدین هستند و اغلب احساس گناه می کنند و معتقدند که رفتارهای آنها باعث طلاق شده است.
در صورت وقوع این واکنشها از طرف فرزند نوجوان لازم است به آنها کمک شود اما این کار برای بعضی والدین دشوار است زیرا خود آنها در روزهای اولیه طلاق در گیر مشکلات هستند و این مسئله باعث می شود به سختی بتوانند وقت و توجه مناسبی را صرف فرزندان خود کنند برای مثال : حتی اگر مادر خود خواستار طلاق باشد باز هم ممکن است دچار احساس طرد شدن , شکست , تنهایی , گناه و خشم شود و یا با فشارهای مالی دست به گریبان باشد.
فشار زندگی جدید و مسئولیتهای بیشتر را هم باید به این مسائل اضافه کرد و ممکن است تمام نیرو و امکانات مادر صرف این مسائل شود و ایجاد آشفتگی کند و به غیر از مسائل عنوان شده مشکلاتی از قبیل : نظارت بر نحوه گذراندن اوقات فراغت فرزندان , تنهایی تصمیم گرفتن در مورد مسائل گوناگون , نظم و انضباط , فراهم کردن آسایش و امکانات , تامین عشق و محبت و ایجاد امید به آینده در فرزندان و در کنار تمام این مسائل ایجاد یک زندگی بالغانه برای خود و نیرو گرفتن از کارهایش و تشویق خانواده برای جلوگیری از نا امیدی.
در گذشته تمام موارد سرپرستی فرزندان بر عهده مادر بود اما امروزه بین پدر و مادر مشترک می باشد که این امر می تواند روابط والدین و فرزندان را راحت تر یا پیچیده تر کند . در بعضی موارد هم پدر به تنهایی سرپرست فرزندان می شود که در چنین شرایطی بر اثر نا آشنایی با امور روزمره فرزندان اجرای کارها برایش دشوار شده و به همه اعضا فشار وارد می آورد.
در بعضی موارد نیز فرزندان نسبت به یکی از والدین به گونه ای اغراق آمیز ابراز علاقه و احساس می کند و با دیگری رفتاری معکوس خواهند داشت و برخی از فرزندان در صدد ایجاد ارتباط مجدد والدین می شوند که به علت ناتوانی و ناآگاهی مشکلاتی را ایجاد می کنند.
مسئله دیگری که مشکلات را پیچیده تر می کند این است که گاهی یک والد از فرزندش برای پر کردن خلاء همسرش استفاده می کند، به عنوان مثال : پدر ممکن است بار مشکلات و احساس خود را به فرزندش منتقل می کند و از او کمک می خواهد، در مواردی والدین از فرزندان برای تخلیه احساس منفی خود نسبت به همسر سابق استفاده کرده و فرزند را بین خود و او قرار می دهد که اگر نحوه ارتباط به این شکل پیش رود نیاز مبرمی به یک متخصص برای کنار آمدن والدین با مشکلات ناشی از طلاق می باشد طلاق همیشه هم برای والدین و فرزندان بد نیست و در مواردی که وضعیت خانواده آسیب زا و صدمه زننده است بعد از جدایی نوجوانان احساس رهایی زیادی خواهند کرد البته در مواردی هم احساس اضطراب، اما این امکان برای والدین و فرزندان به وجود می آید که بتوانند با کسب نیروی دوباره در آینده اشتباهات خود را اصلاح کنند و به زندگی امیدوار باشند.
مطلوب ترین حالت این است که والدین تلاش کنند اختلافات خود را از طریق مشورت با افراد آگاه و متخصص حل کنند تا از پیش آمدن طلاق جلوگیری کنند.
عوارض ناشی از طلاق برای نوجوانان :
_ وقوع طلاق در خانواده باعث می شود اکثر نوجوانان از ایجاد یک رابطه مبتنی بر عشق بترسند .
_ آنها فکر می کنند با دور نگه داشتن خودشان از دیگران به لحاظ احساسی از صدمات و ناراحتی های
بعدی در امان هستند.
_ توقعات از دیگران حتی از زندگی آینده خود را کاهش می دهند و در برابر اصلاح امور احساس ناتوانی می کنند.
_ توانایی های اجتماعی آنها تحت تاثیر قرار می گیرد.
_ نیاز به داشتن پدر به خصوص برای پسران در اواسط و اواخر نوجوانی به شکلی واضح احساس شده است.
اما با تمام مسائل مطرح شده طلاق الزاما مختل کننده تکامل نوجوان نیست و برای او زندگی در یک
خانواده تک والدی و پایدار به مراتب بهتر از زندگی در یک خانواده دو والدی با درگیری های زیاد است.
خانواده تک والدی :
خانواده تک والدی به علل مختلف به وجود می آید 75 % تا 80 % موارد علت اینکه نوجوانان در خانواده تک والدی زندگی می کنند طلاق می باشد . 10 % تا 15 % به علت مرگ یکی از والدین و در سایر موارد والد تنها ازدواج مجددی نکرده است.
نتیجتا در شکل گیری خانواده تک والدی پدر یا مادر در موقعیتی قرار می گیرند که باید به تنهایی مسئولیت تربیت و مراقبت از فرزندان را به عهده بگیرد دراین شرایط ناگهان انتظارات فراوان و جدیدی از او به وجود می آید و باید نقش مراقبت کننده و تربیت کننده را همزمان ایفا کند و نقش قبلی او ناگهان به طور قابل توجهی تغییر می یابد.
مسئله مهم این است که چگونه می توان از پس این تغییرات برآمد و چگونه می توان به بچه ها در تطابق با شرایط جدید کمک کرد ؟ اولین دسته از تطابقات دردناک ترین آنهاست چون فرد باید از نظر عاطفی از روابط قدیمی خود که اکنون آنها را از دست داده است , دست بردارد.
شکستن هسته خانواده توسط طلاق، مرگ همسر یا والدی عزیز و متارکه وقایعی دردناک هستند که باید به آنها توجه کرد. از روابط عمیق و عاطفی به راحتی نمی توان دست برداشت و به زمان نیاز دارد.
کودکانی را در نظر بگیرید که در برابر تطابق با مرگ والد خود مقاومت می کند و امکان دارد به جای پذیرش مرگ امید به بازگشت او را داشته باشد.
نگرانی های ناشی از جدایی والدین برای فرزندان :
مهمترین کشمکش برای فرزندان به خصوص کودکان ترس از دست دادن پدر و مادر می باشد . ترسآنها ناشی از این می باشد که پدر و مادر او را هم تنها بگذارند . بچه هایی که طلاق در خانواده آنها رخ داده است اغلب شاهد عزیمت ناگهانی پدر یا مادر از خانواده می شوند ( معمولا پدر می باشد ) که از آن پس گهگاه دیده می شود.
اغلب والدین قادر نیستند ترس فرزندان را در این زمینه ها ارزیابی کنند حتی تا سنین 8 و 9 سالگی بسیاری از کودکان بهنجار وحشت از رها شدن را دارند .این ترس طبیعی از تنهایی غالبا با جدایی پدر و مادر شدت می یابد و کودک ناگهان می بیند بالاترینوحشت او در زندگی جنبه حقیقت به خود گرفته است و پدر و مادر ارزشمندی که همه دنیای او را تشکیل می دادند از او دور شده اند و کودک به این نتیجه می رسد که رابطه ها پایدار نیست و او هم ممکن است روزی رها شود . ترس از تنهایی و تشویش های ناشی ازجدایی به علت دید زمانی محدود کودک و عدم رشد کافی و وابستگی روحی و عاطفی به پدر و مادر است.
احساس فرزندان پس از جدایی پدر و مادر :
روز جدایی از تلخ ترین خاطره های زن و مرد به شمار می رود , پس از ماهها کشمکش و گفتگو بالاخره این واقعیت ملموس که این پیوند به پایان رسیده خود را نشان می دهد و بدون شک بازتاب های احساسی والدین آنقدر شدید است که درک وضعیت فرزندان در آن شرایط برایشان دشوار است.
همه فرزندان پس از جدایی والدین دچار افکار و احساساتی از قبیل : امکان دارد که پدر و مادر ازدست ما عصبانی باشند و یا به ما علاقه ای ندارند و یا وحشت از تنهایی را با خود داشته باشند و عکس العملهایی از جمله : خیس کردن مکرر رختخواب و مکیدن انگشت، هراس از تاریکی و چسباندن خود به پدر و مادر، احساس ناامنی را از خود نشان می دهند.
شرایط دیگری که پس از جدایی به اضطراب فرزندان کمک می کند ملاقاتهای مجدد آنها با والدین است که صرف نظر از وابستگی دچار پریشانی و آشفتگی شدیدی می شوند و بروز مداوم چنین احساساتی در فرزندان به خصوص کودکان منجر به مشکلات رفتاری و مسائل عاطفی خواهد شد که پس از طلاق سراغ آنان خواهد آمد.
طلاق و خانواده تک سرپرست :
بعد از طلاق والد تنها برای تثبیت واحد جدید خانواده و تطبیق بچه ها با آن , فرزندان را به خود نزدیک می کنند , نقش تربیتی و مراقبتی خود را افزایش می دهند و همسر سابق خود را دور می راند تا فضای مناسب برای تعریف خانواده جدید به دست آورد.
در این مدت والد تنها اغلب می خواهد فضای خصوصی زندگی را به دور از والد دیگر حفظ کند به این صورت که والد تنها ارزشهای تربیتی خود را ارزیابی کند و مورد تائید قرار دهد و الویت های تربیتی را نسبت به دوره قبل از طلاق تغییر دهد و اهداف رشد خود , فرزندان و تمام خانواده را بررسی کند و به آزادی و نیازهای جدید بیاندیشد.
او تمایل دارد قوانین تازه ای برقرار سازد و از آنها حمایت کند و قدرت یگانه خود را در برابر خواسته های فرزندان تثبیت کند او می داند که فرزندان قبل از پذیرش و احترام به محدودیت ها به آنها اعتراض می کنند . اما تطابق با این وضعیت برای والد دیگر کار ساده ای نیست زیرا او باید از بقیه دور باشد و شاهد تغییرات و نزدیک شدن آنها به یکدیگر باشد و در واقع باید کناری بنشیند و تماشا کند و از اینکه حذف شده احساس ناامنی و تنهایی کند.
برای اینکه پیش آمدن مسائلی که مطرح شد برای فرزندان رنج آور نباشد باید شرکای زندگی ازدواج عاطفی با یکدیگر را پایان داده اما شراکت خود را در نقش پدر و مادر حفظ کنند.
رشد و تربیت فرزندان توسط والد تنها :
نوجوانی دوره بحرانی از رشد کودک است که 8 تا 10 سال به طول می انجامد . در این دوران والدین بیشتر به کار خود شک می کنند زیرا با مخالفت های فرزندان روبرو می شوند زیرا فرزندان قصد فاصله گرفتن از والدین را دارا می باشند.
در این دوران والدین احساس می کنند کنترل کمتری نسبت به فرزندان خود دارند و دچار تضاد منافع دائمی می شوند. کنار آمدن با نوجوان تندرو و افراطی حتی هنگامی که هر دو والد حضور دارند کاری دشوار است . موضوع زمانی حاد می شود که والد تنها باید با فرزند نوجوان کنار بیاید تا او را مسئولانه در رسیدن به استقلال کمک کند.
این کار بسیار سخت است و والد را از پا در می آورد و او به همین دلیل باید طی نیمه مشکل تربیت فرزند خود از حمایت بزرگسالی دیگر نیز برخوردار باشد زیرا فرد بزرگسال می تواند والد تنها را در ادامه کار خویش تشویق کند و ایده های خوب و موثر را در اختیار او بگذارد . دوران نوجوانی فرزند زمان تنهایی نیست زیرا تمام نوجوانان هم در این سنین نیاز چندانی به مخالفت با والدین و یا به عکس آن ندارند.
وقتی فرزند وارد مرحله نوجوانی می شود والد و فرزند به تدریج از هم فاصله می گیرند اما والد تنها باید کاری کند که رابطه عاطفی شان باقی بماند . جدا شدن نوجوان از والد ضروری است زیرا فضایی برای رشد پیدا کرده و استقلال را می آموزد. والد تنها هم وقتی با مشکلات روبرو شد باید به خاطر داشته باشد که " نوجوانی گناه نیست که شایسته کیفر باشد " بلکه بخشی از روند رشد است . که والد باید این را بپذیرد.
دوران نوجوانی مسئله آزادی همیشه مطرح است و والد تنها اگر وقت کافی برای فکر کردن , اطلاعات قابل اعتماد و شواهدی از مسئولیت پذیری فرزند خود داشته باشد قطعا او را به تدریج آزاد خواهد گذاشت.
شیوه های آمادگی فرزندان برای جدایی و ادامه زندگی توسط والد تنها :
اگر فرزندان را از پیش با مسئله طلاق آشنا نکنیم امکان ابتلای آنان به ترسهای ناشی از تنهایی و تشویش پس از جدایی شدت می یابد . بهترین راه برای جلوگیری از بروز چنین حالت هایی این است که به فرزندان کمک شود و با آماده کردن آنها اعتماد به نفس شان را افزایش داد :
1 – پدر و مادر او را در جریان امر قرار دهند و به وی یادآور شوند که از آن پس با هم زندگی نخواهند کرد و به او اطمینان دهند که هر زمان بخواهد می تواند والدین خود را ببیند و برداشت فرزند از این قضایا به این شکل می شود که پدر و مادر از هم جدا زندگی می کنند ولی در صحنه زندگی به طور فعال باقی می ماند.
2 – در مورد طلاق و ادامه زندگی همراه با یکی از والدین را برایشان توضیح دهید و والدین علل جدایی را برای فرزندان بازگو کنند به شکلی که برایشان آنها قابل فهم باشد.
3 – مطمئن ساختن فرزندان از اینکه قادر به برقراری ارتباط با هر دو والدین می باشند در ضمن اگر فرزندان را با مسئله جدایی آشنا سازید باز هم احساس ناامنی وجود دارد و نسبت به ادامه رابطه پدر ومادر با خود دچار شک و تردید می شود و والدین باید آگاه باشند که بچه ها نیاز دارند به این مسئله که چندین بار دیدارهای مجدد را برای آنها تکرار کرد.
4 – فرزندان اگر بدانند پس از جدایی و ادامه زندگی با والد تنها با چه ساختاری مواجه هستند و بر اساس چه برنامه ای با والد دیگر خود ملاقات می کنند احساس امنیت و اطمینان خاطر می کنند.
5 – به سوالات فرزندان باید ( چه مادر و چه پدر ) با صبوری پاسخ دهند , برایشان آیین ها و عاداتی خاص ایجاد کنند، برنامه ای قابل اطمینان برای دیدار با والد دیگر بریزید و او را به خاطر ترس و احساس ناامنی مورد انتقاد قرار نداده و تنبیه نکنند.
تاثیرات طلاق و شکل گیری خانواده های تک سرپرست بر تصمیم گیری احساسی نوجوانان :
همزمان طلاق و به وجود آمدن خانواده های تک سرپرست می تواند فرصت مغتنمی برای نوجوانان باشد . نوجوان درست در زمانی با ناپایداری عشق والدین خود روبرو می شود که آرزوی عشق پایدار در خودش رشد کرده است . عشق در سنین نوجوانی حتی در بهترین وضعیت هم ترسناک است و نوجوان عاشق همیشه نگران است که مبادا آسیبی ببیند و یا طرد شود . به همین دلیل بسیاری از نوجوانان می خواهند علاقه خود را با این خیال که عشق همواره پایدار است به عشقی امن تبدیل کند.
در این شرایط طلاق والدین سوالات نگران کننده ای برای وی ایجاد می کند , برای نوجوانی که خیال عشقی ایده ال در ذهنش شروع به رشد کرده است پایان آن می تواند در حکم بیداری ناگهانی از رویای شیرین باشد . در پی طلاق والدین، نوجوان ممکن است از برقراری روابطی که امکان پدید آمدن عشق در آنها وجود داشته باشد اجتناب کند، آنها ممکن است از ترس درگیر شدن به برقراری روابط سطحی با دیگران اکتفا می کنند و برای پرهیز از نزدیک شدن به افراد فقط در جمع حضور یابند.
از ترس شکننده بودن عشق ا ز تن دادن به آن و نزدیک شدن به دیگران خودداری می ورزند , شاید هم تصمیم بگیرند روابط محبت آمیز را تنها زمانی بپذیرند که بر آن تسلط کامل داشته باشند و از لحاظ عاطفی احساس امنیت کنند.
هنگامی که نوجوان بعد از جدایی با این تردید ها روبرو می شود بهتر است والد تنها با فرزند خود درباره خطرات و پاداش های عشق گفتگو کند , حتما لازم نیست در این امر اطلاعات تخصصی داشته باشد فقط کافی است درباره نظر شخصی خود صحبت کند.
بحث و نتیجه گیری :
برای اینکه جدایی با آرامش توام باشد شرکای زندگی باید ازدواج عاطفی با یکدیگر را پایان دهند اما شراکت خود را در نقش پدر و مادر حفظ کنند . آنها باید بتوانند برای کمک به نیازهای رشدی بچه ها با هم همکاری کنند . اگر هریک از آنها بتوانند مستقل از دیگری زندگی رضایت بخشی را برای خود ایجاد کنند ظرفیت همکاری با دیگری را به دست می آورند.
همسران سابقی که جدا از یکدیگر و در خوشبختی زندگی می کنند بهتر می توانند برای انجام کارهایی همچون رسیدگی به فرزندان تلاش کنند. والد تنها برای تثبیت تنهایی باید همسر سابق را از خود دور کند، در بهترین وضعیت همسران سابق می توانند این پیام را به فرزندان خود منتقل کنند:
ما نمی توانیم همسران خوشبختی برای هم باشیم، اما می توانیم در نقش والدین شما با هم همکاری کنیم و همین کار را هم خواهیم کرد.
ارائه راهکارهایی برای کنار آمدن فرزندان با تغییرات حاصل از جدایی و زندگی با والد تنها :
1 – به فرزندان تاکید کنید که تصمیم جدایی را خودتان یا همسرتان گرفته اید و بچه ها مسبب و باعث طلاق نیستند.
2 – اگر واقعا امکان دارد به نوجوانان بگویید که نیازهای او برآورده خواهد شد .
3 – اطمینان حاصل کنید که نوجوان می داند و می فهمد که هر دو والد حتی در صورت جدا بودن او را دوست دارند.
4 _ اگر واقعا ممکن است به او اطمینان دهید که ارتباط نزدیکی با او خواهید داشت.
5 – اگر پدر در دسترس نیست سودمند می باشد که یکی از بستگان نزدیک یا فردی که نوجوان قبولش دارد با او در تماس باشد.
6 – تا جایی که ممکن است نوجوان را از محیط آشنا و دوستان و مدرسه دور نکنید.
7 – نوجوان باید اوقات خاصی را با والدین به تنهایی بگذراند.
8 – به همه مسائلی که برای فرزندان مهم است توجه کنید.
9 – برای سوالات زیادی که به دفعات از شما پرسیده می شود و تکراری می باشند آماده باشید.
10 – هر کاری را از دستتان بر می آید انجام دهید و برای هر مشکل یا موردی که دچار شک و تردید می شوید دنبال کمک گرفتن باشید.