ازدواج حضرت مسیح ع
آیا حضرت عیسی(ع) ازدواج نکرده بود؟ تفاوت مسیحیت و اسلام در موضوع ازدواج چیست؟
به گزارش جام نیوز، مسیحیان معتقدند که آن حضرت ازدواج نکرده بود و شاید به همین خاطر در دین مسیحیت برای رسیدن به کمال برتر انسانی، بر تجرد بیشتراز ازدواج توصیه می شود و ازدواج را صرفا برای دوری از گناه پسندیده می دانند و اگر کسی بتواند خود را از گناه حفظ کند، به تجرد و رهبانیت و ریاضت توصیه می کنند. اما حکم دین اسلام بر خلاف آن است و ازدواج را امر مقدسی می داند و در هر حال به آن توصیه می کند.
در متون و روایات اسلامی در مورد ازدواج حضرت مسیح و یا علت ازدواج نکردن او به صراحت چیزی نیامده است. به صورت کلی بیان می داریم که زندگی حضرت عیسی همراه با ابهاماتى است؛ در موضوع کیفیت حمل حضرت مریم و زمان ولادت حضرت عیسى و مدت عمر و سائر حالات آن حضرت، ابهاماتى دارد. حتى تاریخ تولد حضرت عیسى ـ که مبدأ تاریخ میلادى است ـ مبهم است و تعیین تاریخ میلادى در قرن ششم میلادى بوده و بر طبق حسابى است که تخمین زده شده است. و بعد گفتند چند سال اشتباه شده است.
از زندگانى حضرت عیسى تا قبل از سى سالگى اطلاعى در دست نیست و درسن 29 یا 30 سالگى به پیامبرى مبعوث شد. پس از آن چندى در بیابان ها عزلت گزید و پس از آن که تعداد پیروانش افزایش یافت، در ملاء عام بر تپّه ها یا کناردریاى جلیل، مردم را تعلیم مى داد. ظاهراً دوبار از فلسطین خارج شد و رو به شمال نهاد. به سبب اصرار در اطاعت خالصانه خدا و روشن ساختن مسائل اخلاقى، با کرامات و معجزات از جمله شفاى بیماران و ... جمع کثیرى به وى گرویدند. مهم ترین پیروانش (حواریون) دوازده نفر بودند که همواره همراه او بودند. حضرت، فساد بزرگان یهود را مورد حمله قرار مى داد و به مردم محروم و مطرود محبّت مى کرد وآنان را دور خویش گرد مى آورد.
آن حضرت پس از سه سال تبلیغ همراه شاگردانش عازم اورشلیم شد و در آن جا در مراسم عید فصح شرکت کرد. در آن مراسم که یهودیان از اطراف و اکناف در اورشلیم جمع شده بودند. ورود حضرت عیسى، سران یهودى را به وحشت انداخت و نقشه قتل و دار زدن او را کشیدند.(1) مدت پیامبرى حضرت عیسى ـ که سه سال بود ـ با سختى ها و تنش ها ودشوارى های بسیار همراه بود و به طور طبیعی این امکان وجود دارد که پیامبرى با چنین وضعیتى ـ که غالباً مشغول مسافرت از این شهر به آن شهر بود ـ ازدواج نکند و فرصت ازدواج برای او پیش نیاید..
1-دائرة المعارف فارسى , ج 2 ص 1793-1792