به گزارش مشرق، صاحب یک آموزشگاه رانندگی که ۱۰سال قبل دو نفر از شرکایش را با شلیک گلوله به قتل رساندهاست، در حالی که طناب دار روی گردنش قرار داشت، با پرداخت دیه به اولیایدم یکی از مقتولان موفق به جلب رضایت و فاصله گرفتن از طناب دار شد. متهم ۴۹ساله که احمد نام دارد در جلسه محاکمه گفت: درحالی که زندگی برایم تمام شده بود اولیای دم به من زندگی دوباره بخشیدند.
به گزارش خبرنگار ما، پنجم بهمنماه سال ۸۶، مأموران کلانتری۱۷۶ حسنآباد، از قتل دو مرد جوان در یک آموزشگاه رانندگی در فشافویه باخبر و راهی محل شدند. شواهد نشان میداد دو مرد جوان به نامهای پیمان و بهزاد از شرکای آموزشگاه هستند که با شلیک گلوله به قتل رسیدهاند و احمد شریک دیگر آموزشگاه نیز بعد از حادثه متواری شده است.
با انتقال اجساد به پزشکی قانونی، مأموران در اولین گام از تحقیقات خود احمد ۳۹ساله را به عنوان اولین مظنون پرونده بازداشت کردند، اما او در بازجوییها جرمش را انکار کرد و گفت از ماجرا بیخبر است. دوهفته از حادثه گذشته بود که احمد در مراحل بازجویی به قتل دو شریک خود اعتراف کرد و در شرح ماجرا گفت: «یکسال قبل با پیمان و بهزاد به صورت شراکتی آموزشگاه رانندگی را تأسیس کردیم و مشغول کار شدیم.
همه چیز خوب بود تا اینکه سر سهم شراکت به اختلاف خوردیم. از صحبتهای آنها فهمیده بودم آنها قصد دارند مرا از بین خودشان حذف کنند و آموزشگاه را به نام خودشان ثبت کنند. چند بار در این مورد با هم صحبت کردیم، اما به نتیجهای نرسید.» متهم در خصوص قتل گفت: «آن روز دوباره سر حرف را باز کردم که یکباره از آنها شنیدم که میگویند هیچ شراکتی با آنها ندارم! شوکه شدم و کنترل اعصابم را از دست دادم.
به همین خاطر اسلحهای که از قبل در آموزشگاه بود را برداشتم و به طرف آنها شلیک کردم. بعد از حادثه از آموزشگاه فرار کردم تا اینکه مأموران مرا دستگیر کردند.» متهم در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد و با درخواست قصاص از سوی هر دو اولیایدم به دو بار قصاص محکوم شد.
این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد و از سوی قضات شعبه۱۱ دیوان تأیید شد. حکم صادره بعد از طی مراحل قانونی در آستانه اجرا قرار گرفت. متهم در روز اجرای حکم همراه چند متهم دیگر پای چوبهدار حاضر شد و در حالیکه طناب دار بر گردن او افتاده بود و حکم برای دیگر متهمان اجرا شده بود او با رضایت پسر یکی از مقتولان از مرگ نجات یافت.
بنابراین پرونده احمد روز گذشته از جنبه عمومی جرم بار دیگر در همان شعبه رسیدگی شد. بعد از اعلام رسمیت جلسه، متهم که از زندان اعزام شده بود در جایگاه قرار گرفت و در آخرین دفاعش گفت: «قرار بود شراکتی آموزشگاه رانندگی را اداره کنیم که به خاطر مشکلاتی دو شریکم زیر قولشان زدند و میخواستند مرا حذف کنند.
البته اشتباه بزرگی را مرتکب شدم و جواب آنها این نبود که آنها را به قتل برسانم. حالا خیلی پشیمانم. وقتی حکم دو بار قصاص برایم صادر شد احساس کردم زندگیام تمام شده اما روز اجرای حکم، پسر پیمان بزرگی کرد و آنجا بدون هیچ قید و شرطی به من زندگی بخشید. او بعدها در اجرای احکام درخواست دیه در حد شرع و قانون را مطرح کرد و چون قتل در ماه حرام اتفاق افتاده بود دو دیه را پرداخت کردم.»
متهم در حالیکه اشک میریخت و به سختی صحبت میکرد، گفت: «یکسالی بود که در زندان بودم پدرم فوت کرد و با سهم ارثیه توانستم مبلغ دیه را پرداخت کنم. حالا هم خانواده بهزاد از قصاص منصرف شدهاند، اما ۵۰۰میلیون تومان درخواست دیه کردهاند که باید آنرا پرداخت کنم.»
او همانطور که به سختی صحبت میکرد در آخرین دفاعش گفت: «۱۰سال از ازدواجمان گذشته بود، اما صاحب اولاد نشده بودیم تا اینکه بعد از ۱۰سال فرزند دخترمان به دنیا آمد.
او یکسال و چندماهه بود که به زندان افتادم و حالا ۱۲ساله است و با مادرش خانه پدرزنم زندگی میکند. خودم نیز در این ۱۰سال در زندان ادامه تحصیل دادم و حالا ترم هفتمرشته حقوق و همچنین مربی قرآن نیز هستم. خیلی سعی کردم اشتباهاتم را جبران کنم. از قضات دادگاه تقاضای تخفیف در مجازات را دارم.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.
منبع: روزنامه جوان