خستگی ،اضطراب و افسردگی عوامل مخل سلامت جسم
انسان با افرادی زیادی برخورد می کند که اصولاً یا میل به کار ندارند و یا در اثر کارکردن بلافاصله خسته می شوند و اشتیاق خود را به کار از دست می دهند البته این مسئله علل زیادی دارد مثل مشکلات زندگی، داشتن شرایط نامساعد کاری انواع و اقسام بیماریهای ضعیف کننده، بی خوابی، دردهای پراکنده و متحرک. زندگی در شهرهایی که هوای سمی دارند و بعضی از بیماری های روانی و خیلی از علل دیگر.
برای رفع خستگی، اگر در اثر بیماری به وجود آمده باشد. باید به درمان بیماری پرداخت. اگر در اثر شرایط نامساعد زندگی باشد، باید آن شرایط را به هر نحوی که شده تغییر داد.
اگر در اثر پی خوابی و درد است که باید آن را نیز درمان نمود.
در قرنی که در شرف پایان است اضطراب و افسردگی بیماری قرن است تنها در کشور آمریکا در حدود یازده میلیون نفر از افسردگی و اضطراب رنج می برند. آمار این بیماری در کشورهای اروپایی و آسیایی نیز چشم گیر است و متاسفانه روز به روز بر تعداد آنها افزوده می شود.
شخص افسرده اصولاً میل به زندگی ندارد. حیات را یک عامل باطل می داند در وجود خودش شک دارد و نمی داند وظیفه اش چیست و برای چه زنده است و در هر محفل و انجمنی که وارد شود نظر همه را به خود جلب می کند و سعی می کند ترحم حاضرین را به سوی خود معطوف دارد. میل به کار ندارد از مکالمه لذت نمی برد از موسیقی خوشش نمی آید. شادابی را نمی پسندد. از شنیدن حرف های خنده دار و شوخی بیزار است. چهره ای بسیار مغموم و درهم دارد به محض آنکه وارد محض آنکه وارد محفلی می شود همه درک می کنند که با یک آدم افسرده روبه روهستند. این افراد متاسفانه انرژی مثبت و فعال دیگران را نیز در بدنشان تبدیل به انرژی منفی می کنند به طوری که حتی اگر شادترین افراد مدت زیادی با یک آدم افسرده و غمگین نشت و برخاست کنند، افسرده و پژموده می شوند البته علل افسردگی Depression ممکن است مربوط به شرایط خارج بدن باشد. محیط نامساعد، وجود شرایط سخت زندگی، شکست های پی در پی، نداشتن هیچ امید برای آینده، دوست نداشتن و عاشق نبودن، وجود افراد و اشخاصی که انسان از آنها متنفر است، وجود شرایط بد اقتصادی، قرار داشتن نزدیکان مثل زن و فرزند و شوهر در شرایط سخت و مرگ های پیایی در یک فامیل و خیلی چیزهای دیگر.