خبرگزاری مهر، حسین آبسالان*- شهرهای کشور که روزگاری منبع امکانات، آسایش و درآمد بودند حال خود به منشأ بحرانهای متعدد زیست محیطی و اجتماعی و اقتصادی و..تبدیل شدهاند و شاهد تشدید در افزایش و تنوع بحرانها در شهرها هستیم.
با بررسی این موضوع که آیا مکانیابی اولیه شهرها با آمایش سرزمین مطابق بوده یا نه به ویژه در خصوص احداث شهرهای جدید و گسترش آن جای شک وتردید وجود دارد چون ساخت یک شهر و آن هم در زمان کنونی بر روی گسلهای زلزله نمیتواند همسو و مورد تایید علم و فن باشد.
از سوی دیگر طراحی و برنامه ریزی کنونی در شهرهای ایران را باید یکی از بدترین نوع برنامهریزیهای شهری دانست که مشکلات فعلی و آینده آن ماحصل این نوع برنامهریزی شهری است.
در سالهای اخیر و با وجود پیشرفت علم در طراحی و برنامهریزی شهری به عللی و با دست خود مشکلات شهری را متنوع و پیچیدهتر کردیم. به طور خلاصه در حال حاضر و برخلاف آن چه که علم برنامه ریزی شهری و تجربه نشان میدهد از طراحی تا اجرا و نظارت تصمیمگیران متعدد شهری با هر نوع سلیقه و دانش خود بر شهر ها و مردمانش تصمیم گیری میکنند و بدون مکثی این راه و روش بیراهه را ادامه میدهند تا زمانی که برای فرار از این مشکلات خود ساخته راهکارهایی هزینهبر مانند انتقال پایتخت و... را پیشنهاد میکنند. اما سوال اساسی این است که چرا وضعیت زیست محیطی و ترافیک و ... تقریبا در تمامی شهرهای ایران مشابه یکدیگر و به وضع کنونی دچار شده است؟
آیا تصمیمگیران میخواهند همچون بلایی که بر سر طبیعت ایران آوردند و خشکسالی و تغییر اقلیم را بهانه نابودی آن قرار دادند، این بار هم بحران های شهری را متاثر از گردش ناهماهنگ طبیعت بدانند؟
واقعیت این است که شهرهای کنونی محصول کار و برنامه خودمان است و آن هم به سلیقه حاکم در برنامهریزی و طراحی شهرها و بدون لحاظ کردن دانشی است که تصمیمگیران مختلف شهری باید داشته باشند.
شهر و کاربریهای آن دارای تعاریف علمی است و کاربریهای مختلف شهری اعم از آموزشی و تجاری و خدماتی و اداری میباید مبتنی بر نیازهای شهر و توسط متخصصان تعریف شود. چیزی که سالیان سال است از آن غافل و دور شدیم و در سالهای اخیر هم که شهرها را سیاسی کردیم و باید منتظر روزهای ناگوارتر زندگی در شهرها باشیم.
اما مشکل جدی تر از این نوع انتخاب ها، تعدد تصمیم گیران شهری تحت عناوین سازمان و اداره کل و... است. تنها ذکر نام این سازمانهای تصمیمگیر شهری خود صفحه کاغذی را میبلعد و هر یک از این سازمانها هم به زیرمجموعه های متنوع و اثر گذار بر مدیریت شهری و البته با دانش ها و سلایق متنوعی تقسیم بندی میشود.
اما آن چه که در علم مدیریت شهری و تجارب حاصل از عمل به این علم در بسیاری از کشورها به دست آمده مدیریت جامع شهری و پاسخگو بودن مشکلات شهر توسط یک نهاد است نه آن چه که اکنون شهر های ایران با آن درگیر هستند. نتیجهی وجود سازمانهای متنوع و غیرپاسخگو، البته متهم کردن همدیگر به کمکاری و... در مواقع بروز بحرانهایی مانند آلودگی هوا وترافیک و گردوغبار و طوفان است.
در سالهای اخیر چندین بار موضوع مدیریت جامع شهری مطرح شده ولی هر بار با به حاشیه کشاندن و سیاسی کردن آن محقق نشد. اما آیا به اندازه کافی در شهرهایمان مشکلات بروز نکرده تا با تفکر و تجدید نظر کردن دربسیاری از تصمیمگیریهای شهری برای همیشه به علم و برنامه ریزی شهری که الفبای آن با مدیریت یکپارچه و جامع شهری شروع میشود عمل کنیم؟ یا باید برای رفع مشکلات شهری که خود سازنده آن بودیم همچنان ناله و فغان کنیم که خداوند باد و باران را هر زمانی که ما میخواهیم برساند تا آلودگی شهرهای بی برنامه ما را با خود ببرد؟
غافلیم از این که مشکلات شهرها اعم از ترافیک و آلودگیها را با عمل نکردن به علم و تنوع تصمیمگیران شهری ایجاد شده و کاربری های مختلف شهری را صرفا بر اساس سلیقه ایجاد کردیم که نتیجه همین است که برای رسیدن به محل کار و مدرسه و خرید و... باید روزانه دهها کیلومتر در شهرها با خودرویی که بسیار بالاتر از حد استاندار سوخت مصرف میکند بچرخیم و آن وقت انتظار هم داشته باشیم مشکلی پیش نیاید.
*کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری و مدیرکل پیشین محیط زیست خراسان شمالی