شباهتهای بانو قدس ایران و فرزند صبح
![شباهتهای بانو قدس ایران و فرزند صبح شباهتهای بانو قدس ایران و فرزند صبح](https://images.khabaronline.ir/images/2018/2/position50/18-2-5-2115120141031_205509.jpg)
«بانو قدس ایران» مستندی درباره زندگی همسر امام خمینی(ره) است که در جشنواره سی وششم فجر به نمایش درآمد. پیش از این در جشنواره فجر 29 فیلم فرزند صبح مربوط به امام خمینی نمایش داده شده بود. مصطفی رزاق کریمی نویسنده و کارگردان این اثر گفته بود:"به شدت روی کارهایم پژوهش و تحقیق انجام دادم. باید بگویم مستند بانو قدس ایران، مهم ترین اتفاق دوره...
چنین اظهارنظرهایی از سوی کارگردان فیلم که در جشنواره سینما حقیقت نیز بیان شده بود مخاطب و علاقمندان به سینمای تاریخی و مستند را به این باور میرساند که "بانو قدس ایران" قرار است یک مستند ترکیبی ششدانگ و عالی از کار درآمده باشد.
با اینهمه مستند 84 دقیقهای بانو قدس ایران در محتوا اثری معمولی و در ساختار ضعیف است. رزاق کریمی در ذکر شخصیت همسر امام خمینی یک کاستی علنی نشان داده و آنهم عدم روایت زندگی ایشان در بیست سال بعد از فوت امام است. در واقع بانو قدس ایران با روایت رحلت امام و بسیار کمرنگ؛ با روایت فوت احمد آقا تقریبا به اتمام میرسد و هیچ خط و ربطی از زندگی خانم ثقفی در این دو دهه که قطعا مهم بوده در فیلم وجود ندارد.
آنچه در بانو قدس ایران به کرات دیده و شنیده میشود همانا ذکر خصایل و ویژگیهای ممتاز بانو ثقفی از نگاه افراد خانواده و آشنایان و منسوبان است. در حقیقت معرفی ایشان همان چیزی است که پیش از این نیز از ایشان همگان میدانستند.
روایت رزاق کریمی اگرچه ویژگیهایی نیز دارد مانند استفاده از صوت و صدای بانو ثقفی و استفاده از روایت برخی نزدیکان اما همه اینها در جهت تکرار یک یا چند ویژگی قطعی است و فراتر نمیرود. رفتارشناختی و معنا شناختی خصایل همسر امام اینگونه روایت میگردد که بانو ثقفی دارای یک کاریزمای قوی و شخصیتی محکم و با اراده و عاشق همسر و خانواده بودهاند. این انگارههای مثبت از فیلم رزاق کریمی قابل دریافت و برداشت است اما این انگارهها پیش فرض هایی ثابت شده بودند که باید در یک اثر مستند پرداخت میشدند. و در این راستا فیلم رزاق کریمی هیچ پرداختی ندارد .
همین اتقاق برای فرزند صبح که مربوط به امام بود رخ داد. در واقع سینمای دولتی ما همانقدر که به ساخت آثار متفاوت تمایلی نشان نمیدهد؛ به همان مقدار نیز در سیاست گذاری برای ساخت و ساز کلان نیز سردرگم عمل میکند. این روند بویژه در ساخت و ساز آثار تاریخی و سیاسی بیشتر جلوهگری دارد.
فرزند صبح یکی از پروژههایی بود که در این ژانر قرار میگرفت. یک فیلم بزرگ با عواملی که میتوانستند یک اثر کلان در ژانر تاریخی خلق کنند. روندی که البته هرگز اتفاق نیفتاد. وقفههای طولانی؛ تغییر اساسی و بهدفعات در فیلمنامه و موارد مدیریتی و حساسیتهای دیگر باعث شد سن این تولید بسیار مهم به یک دهه برسد.
در شروع کار قرار بود فرزند صبح روایتگر دوران رهبری امام باشد ولی پس از مدتی روایت کودکی و فرازهایی از زندگی ایشان در دهه 40 شمسی در دستور کار قرار گرفت. و سرانجام پس از یک دهه انتظار فیلمی به نام فرزند صبح در جشنواره بیست و نهم فجر به روی پرده نقرهای افتاد که حتی کوچکترین انتظارات را نیز برآورده نساخت. فیلم یک اثر شکست خوردهی به معنای واقعی کلمه بود.
تدوین عجیب و ناشیانه؛ قاب بندی آماتور و فیلمبرداری سردستی و حتی دوبله فیلم بسیار ضعیف جلوه گری میکرد. اکران فرزند صبح نیز همچنانکه پیش بینی میشد ناموفق بود.
بانو قدس ایران و فرزند صبح یکی در جشنواره سی و ششم و دیگری در جشنواره بیست و نهم به اکران رسیدند. بازخوردها اما در باره هر دو اثرمشابه است. تقریبا مخاطبان ناراضی هستند. . در جشنواره فیلم فجر و در چنین سطحی تماشاگر علاقمند و شایق به دیدن تصاویر و شنیدن دیالوگهایی است که در مجموع اثری فاخر را ارائه دهد. وگرنه جای چنین آثاری میتواند با یک فیلم تلویزیونی عوض شود. چرا که پرداخت روایت در هردو اثر کمرنگ است.