در دنیایی که (اشعه لیزر) که شعاعى است نامرئى می تواند کارى کند که از هیچ سلاح مخربى ساخته نیست پذیرش وجود نیرویی در بعضى از چشم ها که از طریق امواج مخصوص در طرف مقابل اثر بگذارد چیز عجیبى نخواهد بود.
بسیارى نقل می کنند که با چشم خود افرادى را دیده اند که داراى این نیروى مرموز چشم بوده اند، و افراد یا حیوانات یا اشیایی را از طریق چشم زدن از کار انداخته اند.
لذا نه تنها نباید اصرارى در انکار این امور داشت باید امکان وجود آن را از نظر عقل و علم پذیرفت. (تفسیر نمونه/ ج 24/ ص 426)
همان طور که روح های پاک می توانند از خود انوار معنوی القاء کنند و عزم ها را در توجه به معنویات زیاد نمایند و در نتیجه انسان، قدرت تمرکز در مسائل توحیدی نصیبش شود، بعضی از روح ها چون در مسائل پست متمرکز شده اند، می توانند روح افراد را تحت تأثیر تنگ نظری خود قرار دهند و در نتیجه بدن انسان که تحت تأثیر روح است، آسیب ببیند.
در موضوع چشم زخم قضیه از این قرار است که بعضی از روح ها در عین تنگ نظری ، در تمرکز روی موضوعی رشد کرده اند ، همان طور که بعضی از روح ها در عین وسعت ، در تمرکز روی موضوعی رشد کرده اند.
اینکه می فرمایند : نگاه به صورت مقدس امیرالمومنین « علیه السلام» ثواب دارد ، به جهت بهره مندی از روح متعالی آن حضرت است. چون روحی که پشت این صورت قرار دارد آن قدر با برکت و نسبت به بقیه دلسوز و مهربان می باشد که انسان با نظر به آن حضرت از آن روح متاثر می شود.
تاثیر افکار بر افکار یک واقعیت است ولی اکثر آنهایی که دنبال فالگیر و رمال و احضار روح می روند تاوان جدا شدن از روح اولیاء و علماء ربانی را می دهند.
از منبر و مسجد و روحانی جدا شدن آرام آرام کار را به رجوع به فالگیر ، رمال و جادوگر و شیطان می کشاند.
چشم زخم در قرآن و روایات
برخی مفسران به برخی از آیات در قرآن به این منظور تمسک کرده اند که یکی از این موارد آیات ۵۱ و 51 سوره قلم ( و ان یکاد) است که نظرات مفسران را به خود جلب کرده است. خداوند در این دو آیه می فرماید : و آنان که کافر شدند چون قرآن را شنیدند چیزى نمانده بود که تو را چشم بزنند و مى گفتند او واقعا دیوانه اى است. حال آنکه [قرآن] جز تذکارى براى جهانیان نیست.
بعضی از روح ها در عین تنگ نظری ، در تمرکز روی موضوعی رشد کرده اند ، همان طور که بعضی از روح ها در عین وسعت ، در تمرکز روی موضوعی رشد کرده اند
از این آیه برخی معنای چشم زخم را برداشتند. اما عده ای دیگر آن را معنایی کنایی و شدت خشم تعبیر کرده اند.
حتی برخی گفته اند که این آیه دلالت بر تضاد رفتاری کفار دارد، یعنی از طرفی با چشم های خود به اعجاز نگاه می کنند وقتی که قرآن برای آنها خوانده می شود مجذوب می شوند و پشت سر پیامبر می گویند که پیامبر مجنون است.
آیه ای در سوره یوسف علیه السلام است که حضرت یعقوب علیه السلام به فرزندانش که به سوی مصر و برای دیدار برادر خود می رود می گوید از یک دروازه وارد شهر نشوید؛ چرا که ۱۱ پسر بودند و این احتمال وجود داشت مورد چشم زخم قرار بگیرند. این آیه نیز از جمله آیاتی است که برخی از آن به عنوان مصداق چشم زخم استفاده کرده اند.
از طرفی در پاسخ به این که آیا قطعاً قرآن به مسئله چشم زخم اشاره کرده نمی توانیم جواب دقیقی بدهیم. برخی مفسران از برخی آیات اجمالا به این نتیجه رسیده اند که به مسئله چشم زخم اشاره شده است.
غیر از قرآن ما منبع دیگری به عنوان روایات و احادیث هم داریم که برخی روایات مسئله چشم زخم را مورد اشاره قرار داده اند؛ از نگاه روایی نیز نه تنها منعی در این رابطه وجود ندارد، بلکه روایاتی وجود دارد که براساس آن می توان گفت مسئله چشم زخم تا حدی قابل قبول است، برای مثال واژه هایی مثل رقعه به معنای تعویذ و نوشتن دعاهایی برای چشم زخم وجود دارد. واژه حرز که هر معصومی برای خود حرز دارد.
در نهج البلاغه آمده است : «العین حق و الرقى حق»: چشم زخم حق است و توسل به دعا براى دفع آن نیز حق است.( نهج البلاغه، کلمات قصار، جمله ۴۰۰) (این حدیث در صحیح بخارى جلد ۷ صفحه ۱۷۱ باب العین حق نیز به این صورت نقل شده است: العین حق). در ٜالمعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النبوى ٝ نیز همین معنى از منابع مختلفى نقل شده است. (جلد ۴ صفحه ۴۵۱)
امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که به برادر مؤمنش نگاه کرد و چیزی از او در نظرش جلوه نمود، به طوری که او را به شگفت آورد، حتماً باید با گفتن (الله اکبر، العظمه لله…) بزرگی خدا را یادآور شود، چرا که نظر زدن و شورچشمی یک حقیقت غیر قابل انکار است. (بحار الأنوار/ ج 60/ ص 25)
امام صادق علیه السلام فرمود: اگر قرار شود قبور اموات برای شما شکافته شود هر آینه خواهید دید که بیشترین اموات شما به سبب نظر خوردن از دنیا رفته اند، به درستی که شور چشمی و نظر زدن واقعیت دارد.( درر الأخبار/ ص 656)
امام صادق علیه السلام کسی که چیزی از برادر مسلمان خود دید و تحت تأثیر آن واقع شد، به گونه ای که او را به شگفت آورد، پس حتماً بگوید: «تبارک الله احسن الخالقین»، زیرا شورچشمی، نظر زدن، چشم زخم حقیقت دارد.( بحار الأنوار/ ج 60/ ص 26)
راه های مقابله با شورچشمی
حنان بن سدیر روایت کرده است که امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس سوره قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ (سوره ی جن) را بسیار تلاوت کند، هیچ وقت دچار چشم زخم و دمیدن (بر گره) و جادو و فریب جن نمى شود. (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال/ ص 313)
از حضرت امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود: چشم زخم حق است و از تأثیر آن از خودت بر خودت، و از خودت بر دیگرى ایمن نیستى بنابراین هنگامى که در این رابطه از چیزى ترسیدى سه بار بگو: «ما شاء اللَّه و لا حول و لا قوة الّا باللَّه العلى العظیم». (دررالأخبار با ترجمه فارسى/ص 441)
محمد بن عیسى گوید: از حضرت رضا علیه السلام پرسیدم سحر چیست؟
فرمود: سحر و جادوگرى حقیقت دارد و او ضرر و زیان می رساند، هر گاه گرفتار سحر شدى دست خود را مقابل صورتت قرار بده و بگو: «باسم اللَّه العظیم، باسم اللَّه العظیم، رب العرش العظیم، الا ذهبت و انقرضت».
راوى گوید: از آن حضرت پرسیدم چشم زخم واقعیت دارد؟
فرمود: آرى هر گاه تو را چشم زنند کف دستت را مقابل صورتت قرار ده و سوره «حمد» و «قل هو اللَّه أحد و معوّذتین» را قرائت کن، و هر دو کف را به صورتت بکش خداوند تو را از گزند آن حفظ می کند. (مکارم الأخلاق/ ج 2/262)
خواندن آیت الکرسی، چهار قل (سوره های توحید، ناس، فلق و کافرون) هم بسیار زیاد تأکید شده است. (بحار الأنوار/ج 60/ ص 26؛ مکارم الأخلاق/ ص 386)
برخی مفسران به برخی از آیات در قرآن به این منظور تمسک کرده اند که یکی از این موارد آیات ۵۱ و ۵۲ سوره قلم ( و ان یکاد) است که نظرات مفسران را به خود جلب کرده است
چگونه ممکن است با خواندن چند جمله ی کوتاه، از شر چشم زخم در امان ماند؟
اولاً: از دیدگاه همه ی خردمندان عالم، خداوند علة العلل همه ی پدیده های این نظام هستی است و خزائن بی منتها و منابع بی پایان همه ی خیرات و کلید حل همه ی معماهای هستی، پیش او و به دست اوست.
اوست که می آفریند، نیازهای گوناگون را تأمین می کند، تشنه را سیراب و گرسنه را غذا می دهد، بیمار را شفا عنایت می کند و زنده می کند و می میراند.
«بِیَدِکَ الْخَیْر إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْ ءٍ قَدیرٌ» (آل عمران/ 26)
هر خیری به دست توست و تنها تو بر همه چیز توانایی.
«وَ إِنْ مِنْ شَیْ ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُه » (حجر/ 21)
و هیچ چیزی نیست، مگر این که منبع آن نزد ماست.
«وَ مَا النَّصْر إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزیزِ الْحَکیمِ» (آل عمران/ 126)
و پیروزی [و موفقیت] نیست، مگر از جانب خداوند توانای دانا.
«الَّذی خَلَقَنی فَهُوَ یَهْدینِ*وَ الَّذی هُوَ یُطْعِمُنی وَ یَسْقینِ*وَ إِذا مَرِضْت فَهُوَ یَشْفینِ*وَ الَّذی یُمیتُنی ثُمَّ یُحْیینِ» (شعرا/ 78 81)
[پروردگار جهان] کسی است که مرا آفرید و هدایت می کند و آن که مرا غذا می دهد و سیراب می کند و چون بیمار شوم، شفا می دهد و مرا می میراند و سپس زنده می گرداند.
بنابراین، همه چیز از خدا و کلید حل هر مشکل به دست اوست و انجام هیچ کاری برای او ناممکن و محال نیست.
ثانیاً: این که می گوییم همه ی امور عالم به دست اوست و اوست که بیمار را شفا می دهد، یا گرسنه را سیر می کند. یا تشنه را سیراب می سازد، این طور نیست که خداوند به طور مستقیم این قبیل امور را انجام دهد ، بلکه اوعلل و اسباب تحقق همه ی این امور را فراهم می کند.
ثالثاً: از دو نکته ای که گذشت روشن می شود که همه ی موجودات این عالم، اعم از پیدا و نهان، یا جماد و گیاه، حیوان و انسان، هر چه دارند از خداست. آن ها از خود چیزی ندارند؛ اگر گندم سیر کننده است، یا آب تشنگی را برطرف می کند و یا گیاهی می تواند ویروسی را از بدن انسان دور سازد، این ها همه از عنایت های خداوند قادر و تواناست.
حال اگر آن خدایی که به یک گیاه خاصیتی داده است که اگر با گیاه دیگر ترکیب شود، دارویی مفید برای انسان به شمار می رود و… هیچ استبعادی ندارد که خداوند نجات از آثار چشم زخم را در یک دعا قرار داده باشد. چنین امری محال و ناممکن و خروج از نظام و علل و اسباب حاکم بر جهان هستی نیست. گیاه دارویی یک سبب است و دعا نیز سببی دیگر.
مراقب زیاده گویی ها باشیم
نباید از این امر غافل شد که زیاده گویی ها در این مسئله بسیار است. در بین توده مردم برخی از این مباحث با خرافات عجین و موجب شده برخی اصل آن را هم انکار کنند.
اسفند دود کردن و استفاده از مهره های آبی برای دور کردن چشم زخم مبنای روایی ندارد، موضوعاتی است که توسط مردم به بحث اضافه شده است. همانطور که در احادیث و روایات آمده اصل تأثیر دعا برای دفع چشم زخم قابل انکار نیست، اما باز کردن دکانی برای نوشتن دعا و ادعای دعا نویسی به هیچ وجه قابل قبول نیست، میدان دادن به این افراد نیز گناه محسوب می شود. (به نقل از حجت الاسلام مهدی رستم نژاد)