دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا با هدف حمایت از تولیدکنندگان فولاد و آلومینیوم این کشور دستور داده است تعرفه واردات این دو کالا به ایالات متحده به ترتیب ۲۵ و ۱۰ درصد افزایش پیدا کند. آنطور که از تحلیلهای گوناگون برمیآید، اجرای این تصمیم حمایتی اگرچه در کوتاهمدت میتواند به نفع فعالان این دو حوزه باشد، اما در بلندمدت زیانش بیشتر از منفعتها خواهد بود. یکی از این زیانها، کند شدن سرعت پروژههای نفت و گاز آمریکا به علت افزایش قیمت فولاد و آلومینیوم ارزیابی میشود. از همین رو در کنار رهبران جمهوریخواه کنگره و شرکای تجاری بینالمللی بزرگ آمریکا، فعالان صنعت نفت این کشور نیز در صف مخالفان این تصمیم حضور دارند. بر این اساس تولید و صادرات نفت خام آمریکا در ماههای گذشته به رکوردهای تازهای دست یافته است و رشدی بیوقفه دارد که به نظر میرسد دستورات تعرفهای ترامپ، تبدیل به مانعی بر سر راه آن باشد. از همین رو جولیان لی، تحلیلگر بلومبرگ، افزایش ۲۵ درصدی تعرفه واردات فولاد از سوی دونالد ترامپ را هدیهای برای اوپک و روسیه میداند.
هدیه ترامپ به اوپک چیست؟
در حال حاضر تولید نفت خام آمریکا به بیش از ۱۰ میلیون بشکه در روز رسیده و از تولیدات روزانه عربستان سعودی پیشی گرفته است. آنطور که از پیشبینیها برمیآید، احتمالا تولید ۹/ ۱۰ میلیون بشکهای آمریکا تا انتهای سال ۲۰۱۸ از روسیه پیشی بگیرد اما این پیشبینی تا هفته گذشته و پیش از اعلام خبر افزایش تعرفه فولاد، قابل اتکا بود. رشد تولید نفت آمریکا که به شکل مستقیم در افزایش تولید شیل این کشور ریشه دارد، از آغاز توافق کاهش تولید از سوی کشورهای عضو و غیرعضو اوپک، یکی از بزرگترین تهدیدها برای این توافق به شمار میرفت. نگرانی اصلی این بود که با اجرای توافق کاهش تولید، قیمت نفت با رشد همراه شده و افزایش تولید نفت شیل آمریکا را با توجیه اقتصادی همراه کند. این تهدید با عبور تولید نفت خام آمریکا از ۱۰ میلیون بشکه در روز بیش از پیش جدی به نظر میرسید تا اینکه هفته گذشته کاخ سفید از افزایش تعرفه فولاد و آلومینیوم به آمریکا خبر داد. به عقیده کارشناسان اجرای دستورات تعرفهای دونالد ترامپ در زمینه واردات فولاد و آلومینیوم میتواند رشد اخیر قیمت نفت را برای تولیدکنندگان شیل آمریکا خنثی کند، زیرا افزایش قیمت این دو فلز با افزایش هزینههای تولیدکنندگان شیل ارتباط مستقیم دارد.
به عقیده تحلیلگران، تصمیم تعرفهای ترامپ که هفته گذشته اعلام شد؛ میتواند برای تولیدکنندگان فولاد در آمریکا خوشایند باشد و از آنها در مقابل آنچه «رقابت غیرمنصفانه» یا «دامپینگ قیمتها از سوی کشورهای خارجی» خوانده میشود محافظت کند. اما در سوی دیگر ماجرا، اجرای این تصمیم برای فعالان حوزه نفت و گاز نتیجهای جز «افزایش هزینه» نخواهد داشت. به این ترتیب، خبری که برای تولیدکنندگان فولاد در آمریکا خوشایند است، برای تولیدکنندگان نفت شیل که این کشور را در مسیر تبدیل شدن به بزرگترین تولیدکننده نفت جهان قرار دادهاند، خبری تلخ است.
بیعلاقگی فولادسازان آمریکایی به صنعت نفت
فولادی که در خطوط لوله انتقال نفت به کار میرود؛ اصولا باید از مشخصات فنی خاصی برخوردار باشد تا این اطمینان حاصل شود که در طول عمر مفید خطوط لوله (ساخته شده از این فولادها) که بیش از ۳۰ سال به درازا خواهد کشید، دچار خوردگی، پوسیدگی یا شکستگی نخواهد شد. اما طبق اعلام انجمن لولههای نفتی آمریکا، بازار این فعالیت برای سازندگان فولاد آمریکایی بازاری کوچک است که فقط ۳ درصد از کل بازار فولاد این کشور را شامل میشود. این میزان از سهم بازار با در نظر گرفتن افزایش تولید نفت داخلی آمریکا اعلام میشود. به این ترتیب سخت بودن تولید فولادهای خاصی که در تولید خطوط لوله انتقال نفت کاربرد دارند، باعث شده است عمده تولیدکنندگان فولاد در آمریکا، این بازار خاص را رها کنند تا به تولید فولادی بپردازند که برای محصولاتی با حجم تولید بیشتر و دقت کمتر در کیفیت بهکار برده میشوند. مطالعهای که مشاوران موسسه ICT International در مورد پنج سازمان صنعتی تولیدکننده لولههای فولادی انجام دادهاند، نشان میدهد حدود ۷۷ درصد از فولاد مورد استفاده در خطوط لوله انتقال نفت آمریکا در سالهای اخیر، وارداتی بوده است. این میزان یا به شکل لوله آماده وارد شده است یا مواد اولیهای که از آن برای ساخت لوله در داخل آمریکا استفاده میشود.
با این تفاسیر بعید به نظر میرسد با افزایش هزینه محصولات وارداتی در پی اعمال تعرفههای جدید، عرضه داخلی نوع خاصی از فولاد که در صنعت نفت استفاده میشود، با رشد همراه شود. این پیشبینی در حالی وجود دارد که با تبدیل شدن تعرفههای ترامپ به قانون، هزینه تامین فولادی که شرکتهای آمریکایی تولیدکننده خط لوله نیاز دارند، با رشد همراه خواهد شد مگر آنکه برای آنها استثنایی در نظر گرفته شود. اما در صورتیکه چنین اتفاقی رخ ندهد، این افزایش قیمت به سرعت به قیمت نهایی محصولاتی انتقال داده خواهد شد که مورد استفاده تولیدکنندگان نفت و گاز قرار دارد.
هزینههای تعرفه واردات فولاد بر پروژههای نفتی آمریکا
طبق محاسبهای که بلومبرگ انجام داده است؛ افزایش ۲۵ درصدی در قیمت لولهها، اتصالات و دریچههای وارداتی میتواند هزینه احداث یک خط لوله ۲۸۰ مایلی (مانند آنچه نفت حوزه پرمیان را به خلیج مکزیک انتقال میدهد) را ۷۶ میلیون دلار افزایش دهد. این افزایش هزینه از ناحیه رشد قیمت فولاد، برای مگا پروژهای چون خط لوله داکوتا که اتفاقا مورد حمایت ترامپ است، میتواند به ۳۰۰ میلیون دلار نیز برسد. در عین حال آنطور که کارشناسان میگویند، آمریکا در سال ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ به ۳۰۰ مایل خط لوله نیاز دارد، این در حالی است که حداکثر ظرفیت شرکتهای آمریکایی تولیدکننده فولاد، میتواند مواد اولیه تولید ۱۰۰ مایل از این نیاز را برطرف کند.اما افزایش هزینه پروژههای نفتی بخشی از ماجرا است که پیامدهای بدتری نیز به همراه دارد. بالا رفتن هزینهها میتواند به تاخیر یا لغو پروژههای خط لوله منجر شود و تعداد زیادی از کارگران آمریکایی مشغول در این پروژهها را بیکار کند یا در معرض آسیب قرار دهد. به این ترتیب مانعی که در حال حاضر بر سر راه رشد تولید نفت شیل آمریکا قرار دارد و تولیدکنندگان این حوزه با آن رو در رو شدهاند «تنگنای خطوط لوله انتقال نفت» است.
این مانع در کنار سایر موانعی است که بر سر راه تولیدکنندگان شیل قرار دارد و مشاغل این صنعت را در معرض خطر قرار داده است. با تمام این تفاسیر، اعلام اینکه وضع تعرفههای جدید برای واردات فولاد به آمریکا به نفع کدام گروهها تمام خواهد شد کاری دشوار است؛ چراکه از نگاه کارشناسان در صورت تداوم جنگ فولادی که ترامپ آن را به راه انداخته، ممکن است تولیدکنندگان فولاد و دیگر صنایع نیز متضرر شوند. بر اساس گزارشی که اویل پرایس منتشر کرده است، خودروسازان و سایر تولیدکنندگان نیز با تعرفههای ترامپ مخالفت کرده و هشدار داده بودند قیمتهای بالاتر به فروش لطمه زده و به اخراجهای گسترده در سراسر آمریکا منجر میشود. بر اساس این گزارش دولت بوش آخرین دولتی بود که تعرفههای فولاد را اعمال کرد و به حذف ۲۰۰ هزار شغل در سال ۲۰۰۲ منجر شد.
در هر صورت چیزی که میتوان با قطعیت در رابطه با آن سخن گفت این است که وضع تعرفه بیشتر بر واردات فولاد، به خصوص نوع خاصی از فولاد که صنعتگران آمریکایی نمیتوانند یا نمیخواهند آن را در اندازه و کیفیت مورد نیاز داخلی تولید کنند، به صنعت نفت و گاز آمریکا ضربه وارد میکند. نتیجهای که از این نکته حاصل میشود، این است که رشد تولید نفت خام آمریکا در پی اعمال سیاست تعرفهای جدید، کند خواهد شد. این در حالی است که آخرین پیشبینیهای وزارت انرژی آمریکا از رشد تولید نفت آمریکا تا ۱۱ میلیون بشکه در روز در ماه نوامبر و تداوم رشد آن در سال آینده میلادی حکایت دارد. اما این پیشبینی کاملا به توانایی تولیدکنندگان نفت برای انتقال تولیداتشان به بازار بستگی دارد. برای انجام این کار، آنها به خطوط لوله انتقال بیشتری نیاز دارند. به این ترتیب افزایش هزینهها در ساخت این خطوط لوله تنها نقشی که میتواند برای صنعت نفت آمریکا داشته باشد، مانع شدن از توسعه و رشد این صنعت است.
در این میان، بزرگترین برنده چنین وضعیتی روسیه خواهد بود. این کشور که در توافق کاهش تولید با اوپک همکاری دارد، در حال حاضر بزرگترین تولیدکننده نفت در دنیا است و از رشد قیمت نفت بهره میبرد. به این ترتیب با کند شدن رشد تولیدات آمریکا، روسیه همچنان دارنده عنوان «بزرگترین تولیدکننده نفت خام در دنیا» باقی خواهد ماند. از دیگر سو، تولیدات آمریکا بیش از این توافق کاهش تولید اوپک را که رشد قیمت نفت را در پی داشته تهدید نمیکند و موجب خنثی شدن آثار آن در بازار نفت نخواهد شد.به این ترتیب میتوان مشاهده کرد بر خلاف آنچه ترامپ فکر میکند، تصمیماتش نه تنها به «بازسازی بزرگ آمریکا» منجر نخواهد شد، بلکه به شکل غیرمستقیم به نفع روسیه و تولیدکنندگان نفت اوپک تمام خواهد شد.