شرح و تفسیر حکمت 324 نهج البلاغه
منبع خبر /
فرهنگی و هنری /
24-12-1396
شرح و تفسیر حکمت324 نهج البلاغه با موضوع معاصى پنهانى را در اینجا بخوانید.
به گزارش فانوس، نهج البلاغه با مرور قرنها نه تنها تازگی و جذابیت خویش را حفظ کرده که فزونتر ساخته است و این اعجاز نیست مگر به سبب ویژگی هایی که در شکل و محتوا است. این امتیاز را جز در مورد قرآن نمی توان یافت که در کلام امام علی(ع) درباره قرآنآمده است: « ظاهره انیق و باطنه عمیق، لاتفنی عجائبه و لاتنقضی غرائبه » قرآن کتابی است که ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد، نه شگفتی های آن پایان میپذیرد و نه اسرار آن منقضی میشود. در سخن مشابهی نیز آمده است : «لاتحصی عجائبه و لاتبلی غرائبه» نه شگفتی های آن را میتوان شمرد و نه اسرار آن دستخوش کهنگی میشود و از بین میرود.
سخنان امام علی(ع) در فاصله قرن اول تا سوم در کتب تاریخ و حدیث به صورت پراکنده وجود داشت. سید رضی در اواخر قرن سوم به گردآوری نهج البلاغه پرداخت و اکنون بیش از هزار سال از عمر این کتاب شریف میگذرد. هر چند پیش از وی نیز افراد دیگری در گردآوری سخنان امام علی (ع) تلاشهایی به عمل آوردند، اما کار سید رضی به خاطر ویژگی هایی که داشت درخشید و ماندگار شد، چون سید رضی دست به گزینش زده بود.
امام علی علیه السلام فرمودند :اِتَّقُوا مَعَاصِیَ اللّهِ فِی الْخَلَوَاتِ، فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاکِمُ.
از عصیان خداوند در خلوتگاهها بپرهیزید، چراکه شاهد، همان حاکم و دادرس است.
امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه به نکته اى اشاره مى کند که بسیارى عملاً از آن غافلند یا خود را به تغافل مى زنند. مى فرماید: «از عصیان خداوند در خلوتگاه ها بپرهیزید، چراکه شاهد، همان حاکم و دادرس است»؛ (اِتَّقُوا مَعَاصِیَ اللّهِ فِی الْخَلَوَاتِ، فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاکِمُ). بسیارى از مردم به خصوص آنهایى که به پاکى و تقوا مشهورند یا موقعیت اجتماعى خاصى دارند از انجام معاصى آشکار پرهیز مى کنند؛ ولى در خلوتگاه از آن ابا ندارند.
امام علیه السلام به اینگونه افراد هشدار مى دهد که از عصیان خدا در خلوتگاه نیز به شدت بپرهیزید، زیرا در آنجا نیز خدا شاهد و ناظر آنهاست؛ همان خدایى که افزون بر شاهد و ناظر بودن، حاکم و قاضى نسبت به اعمال آنها نیز هست. در محاکم معمولى، شاهد و حاکم و مجرى حکم، سه فرد متفاوتند؛ ممکن است حاکم در شهادت شهود تردید کند یا به دلیل شک در وثاقت آنها، یا احتمال اشتباه درباره آنها به سبب قرائنى که موجب شک و تردید مى شود، شهادتشان را نپذیرد؛ ولى آنجا که شاهد و حاکم یکى است اینگونه احتمالات راه ندارد. قرآن مجید نیز در آیات فراوانى روى این مسئله تأکید کرده است. در یک جا درباره کسانى که شبانه جلسات خصوصى تشکیل مى دانند و بر ضد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله توطئه مى کردند مى فرماید: «(وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ یُبَیِّتُونَ مَا لاَ یَرْضَى مِنَ الْقَوْلِ)؛ و هنگامى که در مجالس شبانه، سخنانى که خدا راضى نبود مى گفتند، خدا با آنها بود».
نیز در جاى دیگر مى فرماید: «(مَا یَکُونُ مِنْ نَّجْوَى ثَلاَثَةٍ إِلاَّ هُوَ رَابِعُهُمْ وَلاَ خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سَادِسُهُمْ وَلاَ أَدْنَى مِنْ ذَلِکَ وَلاَ أَکْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ مَا کَانُوا ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّ اللهَ بِکُلِّ شَىْءٍ عَلِیمٌ)؛ هیچگاه سه نفر با هم نجوا نمى کنند مگر اینکه خدا چهارمین آنهاست، و هیچگاه پنج نفر با هم نجوا نمى کنند مگر اینکه خدا ششمین آنهاست، و نه تعدادى کمتر و نه بیشتر از آن مگر اینکه او همراه آنهاست هرجا که باشند، سپس روز قیامت آنها را از اعمالشان آگاه مى سازد، چراکه خدا به هرچیزى داناست!». در جاى دیگر در عبارتى کوتاه و پرمعنا مى فرماید: «(وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ)؛ او با شماست هرجا که باشید». لقمان حکیم نیز به فرزندش هشدار مى دهد و مىگوید: «(یَا بُنَىَّ إِنَّهَا إِنْ تَکُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فِى صَخْرَةٍ أَوْ فِى السَّماوَاتِ أَوْ فِى الاَْرْضِ یَأْتِ بِهَا اللهُ إِنَّ اللهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ)؛ پسرم! اگر به اندازه سنگینى دانه خردلى (کار نیک یا بد) باشد، و در دلِ سنگى یا در (گوشه اى از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خدا آن را (در قیامت براى حساب) مى آورد؛ خداوند دقیق و آگاه است!». این تعلیم قرآنى و الهى چنان مسلمانان را تربیت مى کند که خلوت و جلوتى براى خود قائل نباشند و همه جا را یکسان بدانند و به این ترتیب از معاصى پنهانى که گاه بسیار خطرناکتر از معاصى آشکار است، بپرهیزند.
این بحث را با حدیثى از امام صادق علیه السلام از کتاب شریف کافى پایان مىدهیم. آن حضرت به یکى از یارانش فرمود: «خَفِ اللَّهَ کَأَنَّکَ تَرَاهُ وَإِنْ کُنْتَ لا تَرَاهُ فَإِنَّهُ یَرَاکَ فَإِنْ کُنْتَ تَرَى أَنَّهُ لا یَرَاکَ فَقَدْ کَفَرْتَ وَإِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ یَرَاکَ ثُمَّ بَرَزْتَ لَهُ بِالْمَعْصِیَةِ فَقَدْ جَعَلْتَهُ مِنْ أَهْوَنِ النَّاظِرِینَ عَلَیْکَ؛ از خدا بترس آنگونه که گویى او را مى بینى (که شاهد و ناظر اعمال توست) و اگر تو او را نمى بینى او تو را مى بیند. اگر فکر کنى او تو را نمى بیند کافر شده اى (زیرا علم خدا را محدود شمرده اى) واگر مى دانى تو را مى بیند؛ ولى باز در مقام معصیت او برمى آیى، او را از کمترین بینندگان نسبت به خود قرار داده اى». زیرا از یک نگاه کننده عادى شرم دارى اما از خدا شرم نمى کنى که در خلوت گناه مى کنى.