اهداف آرمانى در ملی شدن نفت بیش از مسائل اقتصادى نقش داشت/ باید از حضور شرکت‌هاى معتبر خارجى در صنعت نفت استقبال کرد


اهداف آرمانى در ملی شدن نفت بیش از مسائل اقتصادى نقش داشت/ باید از حضور شرکت‌هاى معتبر خارجى در صنعت نفت استقبال کرد

رئیس گروه انرژی وین گفت: شاید هیچکس به درستى از مکنونات قلبى و یا اطلاعات نفتى دکتر مصدق مطلع نیست ولى می‌توان گفت خاستگاه‌ها و اهداف آرمانى به مراتب فراتر از اهداف اقتصادى در تصمیمات مربوط به نهضت موثر بود.

اهداف آرمانى در ملی شدن نفت بیش از مسائل اقتصادى نقش داشت/ باید از حضور شرکت‌هاى معتبر خارجى در صنعت نفت استقبال کرد

رئیس گروه انرژی وین گفت: شاید هیچکس به درستى از مکنونات قلبى و یا اطلاعات نفتى دکتر مصدق مطلع نیست ولى می‌توان گفت خاستگاه‌ها و اهداف آرمانى به مراتب فراتر از اهداف اقتصادى در تصمیمات مربوط به نهضت موثر بود.

فریدون برکشلی رایزن و رئیس اسبق امور اوپک در گفت‌وگویی با ایلنا به بیان دیدگاه‌های خود پیرامون ملی کردن صنعت نفت و نقش مصدق در آن پرداخت.

او که اکنون رئیس گروه انرژی وین است از چرایی ملی کردن صنعت نفت سخن گفت و با انتقاد از برخی اظهارنظرها در زمینه یکسان دانستن ملی شدن نفت با خارجی ستیزی گفت در برهه‌ای وزرای نفت سیاسی‌تر از وزرای خارجه بوده‌اند....

در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار اقتصادی ایلنا را با او می‌خوانید:

دلایل ملی شدن نفت ایران در آن برهه از زمان چه بود؟

در سال هاى پایانى جنگ دوم جهانى و اوایل دهه ١٩٥٠ میلادى با رشد و شکوفایى جنبش‌هاى استقلال طلبانه و آزادیخواهى در کشورهاى تحت سلطه و از رشد مانده، نهضت هاى ملى گرایانه در این کشورها نسج پیدا کرد که یکى از بارزترین نمودهاى آن نهضت ملى سازى صنعت نفت ایران بود. مکزیک اولین کشورى بود که در سال ١٩٣٨ نسبت به ملى کردن صنعت نفت خود و بیرون راندن امریکایى‌ها از مکزیک اقدام کرد و در واقع کشورهاى نفت خیز دیگر یکى بعداز دیگرى طى دهه هاى ١٩٥٠ تا ١٩٧٠ نسبت به ملى سازى صنایع نفت خود اقدام کردند.

البته در سال هاى قبل از ١٩٥٠ هم نفت همواره کانون و محور مهم جنبش‌هاى آزادیخواهانه و ضد استثمارى در ایران بود. درهر صورت فارغ از لزوم ملى سازى و منافع احتمالى منبعث از آن براى اهداف بلند مدت اقتصادى جامعه، روند جهانى سال‌هاى مورد بحث، ملى سازى را به هدفى آرمانى و مهم جلوه گر ساخته بود که هر نوع مخالفت با آن، نشان و نمایشى از حمایت از ارتجاع محسوب مى‌شد.به عبارت دیگر خاستگاه‌ها و اهداف آرمانى به مراتب فراتر از اهداف اقتصادى در تصمیمات مربوط به نهضت موثر بود.

نفت از ابتدای زمانی که ملی اعلام شد تاکنون، چقدر به اهداف اولیه خود دست یافته است؟

ذکر این امر لازم است که در سال ١٣٢٧، یک شرکت مشاوره آمریکایى با دولت وقت ایران قراردادى براى تدوین اولین برنامه اقتصادى ایران تحت عنوان نقشه راه توسعه هفت ساله ایران منعقد کرد.این برنامه که براى دوره ١٩٤٩-١٩٥٦ طراحی شده بود، تاکید اصلى فعالیت‌هاى اقتصادى را بر کشاورزى و راهسازى متمرکز کرده بود.اما هزینه برنامه در استاندارد و امکانات آن دوره ایران سنگین بود.ایران قرار بود قدرى استقراض خارجى داشته باشد و سپس از برنامه اصل ٤ هم کمک مالى بگیرد که عملا هیچ یک از منابع تامین مالى مورد بحث تحقق پیدا نکرد، بنابراین موضوع ملى سازى صنعت نفت و باز پس گیرى درآمد بیشترى حاصل از فروش نفت به یک اولویت معنادار اقتصادى هم تبدیل شد.

به علاوه شرکت موریسن امریکایى که مجرى طرح برنامه هفت ساله عمرانى ایران بود، مقدمات پرهزینه تاسیس سازمان برنامه و بودجه را فراهم مى ساخت که خود هزینه اضافى به بودجه ضعیف ایران جنگ زده تحمیل مى‌کرد.

حال وقتى صنعت نفت ایران ملى شد و کشورهاى انگلیس،امریکا و اروپایى نفت ایران را تحریم کردند و ایران قادر به فروش و عرضه خارجى نفت و فراورده‌هاى نفتى نشد،برنامه هفت ساله عملا از حیض انتفاع خارج شد و هزینه‌هاى هدر رفته زیادى به ملت تحمیل شد.

در حقیقت نفت ایران طى سالیان طولانى دولتى ماند. البته این اصل تنها مربوط به ایران نبود، سایر کشورهاى منطقه خاورمیانه هم که پس از ایران اقدام به ملى ساختن صنعت نفت خود کردند،از الگوى دولتى سازى پیروى کردند که در این میان عراق با هفت بار دولتى کردن‌هاى پیاپى،صنعت نفت کشور را به طور کامل بخشى تفکیک‌ناپذیر از دولت بعثى ساخت.

پس از یپروزى انقلاب اسلامى ایران هم، روند دولتى سازى صنعت نفت کشور اندکى شدت پیدا کرد که در قانون نفت مصوب ١٨٨٩ تبلور پیدا کرده است.

برخی ملی شدن صنعت نفت را به معنای خارج شدن صد درصدی خارجی‌ها از این صنعت می‌دانند، این در حالی است که بسیاری از صاحبنظران و البته وزیر نفت می‌گوید ملی شدن نفت از نظر مصدق به معنای بیرون کردن خارجی‌ها نیست نظرتان را در این خصوص بفرمایید.

به عنوان یک کارشناس نفتى،عرض مى‌کنم که صنعت نفت داراى ماهیت و خمیره بین المللى است.لذا وقتى از صنعت ملى نفت بحث مى‌کنیم،لازم است به این مهم توجه کنیم که صنایع نفت دیگر کشورهاى تولید کننده و مصرف کننده جهان هم به ما وابسته‌اند.صنعت نفت در فضاى بسته رشد و توسعه پیدا نمى‌کند.تعامل بین‌المللى راه ورود به بازار جهانى است و غفلت از این رویه موجبات از رشد ماندگى را فراهم می‌آورد.

به خوبى به یاد دارم که پس از فروپاشى شوروى و تاسیس جمهورى‌هاى نفتى و گازى تازه به استقلال رسیده، شرکت‌ها و بلکه دولت هند به شرکت ملى نفت ما مراجعه مى‌کردند و به طور جدى خواستار همکارى با جمهورى اسلامى ایران براى سرمایه گذارى مشترک با ایران در میادین نفت و گاز جمهورى‌هاى شمالى ایران بودند.به دلیل ناامنى و عدم اعتماد به دولت‌هاى تازه به استقلال رسیده مى‌خواستند پایگاه عملیاتى خود را در ایران و نزدیکى مرزهاى همسایگان شمالى تاسیس کنند و با استفاده از برند شرکت ملى نفت وارد بازار منطقه شوند، ولى متاسفانه دیپلماسى انرژى ایران آمادگى این همکارى را نداشت و متاسفانه ما الان با پدیده خط لوله تاپى مواجه‌ایم.یک هزینه سنگین که ملت ایران براى سال‌ها پرداخت خواهد کرد.

برخی می‌گویند ملی شدن صنعت نفت به ضرر ایران شد زیرا باعث دولتی شدن این صنعت شد تا جایی که منجر به خروج خارجی‌ها و کاهش سرمایه گذاری در نفت شد، دیدگاه‌تان را در این خصوص بفرمایید( مثل جنگ گاز در بولیوی و خروج شرکت‌های آمریکایی و ورشکستگی بخش گاز در سالهای 2004 و2005)

همانطور که عرض کردم، صنعت نفت داراى ماهیتى بین المللى است.شاید هیچکس به درستى از مکنونات قلبى و یا اطلاعات نفتى دکتر مصدق مطلع نیست ولى صنعت نفت ایران می‌بایستی در دیگر کشورها سرمایه گذارى کند، ظرفیت پالایشى ایجاد کند، در صنایع بالا دستى فعالیت کند و درعین حال از حضور شرکت‌هاى معتبر خارجى در ایران استقبال کند.

ایران الان در هیچ یک از لابى‌هاى بین المللى نفتى و گازى قدرتمند حضور ندارد.تصمیمات تصمیم گیران اصلى بازار جهانى نفت از طرق دست چندم به ایران مى‌رسد و متاسفانه تصمیمات غالبا انفعالى و بدون اطلاع از واقعیت‌ها صورت مى‌گیرد، زیرا متاسفانه در حلقه‌هاى مرکزى تصمیم گیرى حضور نداریم.

برخی مصدق را به عوام گرایی و پوپولیست بودن متهم می‌کنند و اقدام او در ملی کردن نفت را در راستای همین سیاست می‌دانند، آیا به راستی اینگونه است؟

در طول دهه هاى ١٩٦٠ الى ١٩٩٠ وزراى نفت سیاسى‌ترین وزراى کابینه کشورهاى عضو اوپک بودند.این روند در مورد سایر کشورهاى تولید کننده نفت خارج از اوپک هم کم و بیش صادق بود.در واقع وزراى نفت از وزراى امور خارجه کشورها هم سیاسى‌تر بودند و در ارتباط مستقیم با بالاترین مقامات کشورهای‌شان تصمیم مى‌گرفتند.

از دهه ١٩٩٠ وزرا از اهالى بازار شدند. وزرا نه در مورد سیاست‌هاى کلان و عمده، بلکه در زمینه سیاست‌هاى روز بازار نفت تصمیم مى گرفتند.

ایران شاید تنها کشورى بود که تا قبل از پیروزى انقلاب اسلامى وزیر نفت نداشت.دکتر مصدق هم بدون یک وزیر نفت و یک تیم کارشناسى نفتى در تمام امور مربوط به نفت تصمیم گیرى مى‌کرد.حتى در زمان پیروزى اتقلاب اسلامى،شرکت ملى نفت مطلقا فاقد یک تیم خبره از کارشناسان نفتى بود.

فارغ از شخصیت دکتر مصدق، انگلیسى‌ها و خارجى‌ها فقط بخش‌هاى سخت افزارى صنعت نفت را به ایرانیان واگذار کرده بودند و بخش‌هاى فکرى، سیاست گذارى و نرم افزارى در اختیار خارجى‌ها باقى مانده بود.


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

مرد جوان پسر مورد علاقه مادرزنش را به قتل رساند!