“سرزمینهای افسانهای… تنها یک ویژگی مشترک دارند: چه بر اساس افسانههای قدیمی باشند که منشاء آنها در زمان گم گشته باشد، چه زادۀ خلاقیت دنیای مدرن باشند، بسیاری آنها را باور کردهاند.” این بخشی از مقدمۀ کتابی است که آمبرتو اکو دربارۀ سرزمینهای خیالی نوشته است.
اما هر چقدر هم که سرزمینهای خیالی ما را مجذوب خود کنند، آنها حتی بیشتر تخیل ما را درگیر میکند موجودات افسانهای و خیالی هستند و این دقیقاً همان چیزی است که نویسندگان کتاب “هیولاها و افسانهها” به دنبال آن بودهاند. این کتاب با نقاشیهای زیبا و داستانهایی در مورد منشاً خلق هر یک از این موجودات، همۀ این موجودات ترسناک را برای خواننده زنده میکند.
موجوداتی که از پری دریایی و اسب تکشاخ گرفته تا غولهای تکچشم و زامبیها را شامل میشوند. حتی آن موجوداتی که از ترس – یا امیدوارانه – خیال میکنیم که در گوشهای از دنیای واقعی ما مخفی شدهاند.
ماپیگواری (The Mapiguari)
در آمریکای جنوبی، با ماپیگواری بدبو روبرو میشویم. یک حیوان شبروی غولپیکر با دستان و پنجههایی بلند، پوستی از جنس خزندگان و موهای قرمز روشن که تصور میشود در جنگلهای آمازون پرسه بزند. طبق افسانهها، این موجود از آب دوری میکند که توضیح خوبی برای بوی بد او است. بعضی از محلیهای معتقد فکر میکنند
این موجود یک تنبل غولپیکر است – یک گونه که دهها هزار سال پیش ناپدید شده است. شکاکان ولی باور دارند که این موجود تصویری است از ادغام تنبل با آرمادیلو، که تخیل هراسان مسافران شبرو را به کار انداخته است.
اما یکی از متداولترین ادغام گونهها منجر به تصور اژدها شده است. یک موجود افسانهای که تجسمهای متنوع آن در فرهنگهای مختلف وجود دارد و قدرتهای او ممکن است تخریبی یا آسمانی باشد.
در هر فرهنگی میتوان یک موجود شبیه به اژدها یافت. این موجود معمولا به عنوان سمبل زندگی و قدرت تلقی شده است. یک روان خالق و محافظ که بیشتر از یک موجود واقعی شبیه به یک خداست.
اژدها اغلب با بدن یک مار، پاهای یک مارمولک، پنجههای یک عقاب، آروارههای یک کروکودیل، دندانهای یک شیر و بالهایی همچون خفاش به تصویر در آمده است. اژدها در اسطورههای یونان به نام هیدرا (Hydra) شناخته میشود که یک هیولای دریایی درنده با هفت سر است.
گوستیو (Gustave)
در آفریقا به یک کروکودیل شش متری بر میخوریم که سالهای بسیاری را در چشمۀ تانگانیکا، دومین چشمۀ آب شیرین جهان، سپری کرد. این جانور که توسط محلیها گوستیو نام گرفته بود و احتمال میرفت بیش از 300 نفر را خورده باشد، برای 60 سال زندگی کرد و تلاشها برای گرفتن او بیفایده بود.
تا زمانی که شکارچیان موفق به کشتن این موجود در سال 2005 شدند. وقتی که این موجود اندازه گرفته شد، متوجه شدند که فقط یک کروکودیل 4 متری است – که چندان برای گونهای که بتواند تا 5 متر درازا داشته باشد عجیب نیست.
موکِلی – اِمبِمبی (The Mokele-Mbembe)
800 کیلومتر که از برازاویل، پایتخت کنگو، به سمت شمال حرکت کنیم به یک لجنزار وسیع میرسیم که شایعات از هیولائی وحشتناک و سرگردان در آن خبر میدهند – موکلی امبمبی. این هیولا که اولین بار توسط یک مبلّغ مذهبی فرانسوی در قرن 18 توصیف شده است که ادعا کرده موکلی امبمبی به بزرگی یک فیل است، سر کوچک مار مانندی دارد، یک گردن دراز 2 تا 3 متری دارد، پاهایش چون کرگدن و دمش چون کروکودیل است.
این توصیفات به طرز قابل توجهی به سوروپودها نزدیک است، یک گروه از حیوانات که 65.5 میلیون سال پیش ناپدید شدهاند! از سال 1913 به بعد، گروههای تجسس به دنبال این موجود افسانهای راه افتادند. اما تنها با چندین عکس و فیلم مبهم بازگشتند. نظریههایی وجود دارد که میگوید این موجود در واقع یک گونۀ ناشناس از مارمولکهای غولپیکر است.
سایرین میگویند که این موجود یک لاکپشت نرمکاسه است که گردن دراز، سر کوچک و رفتار خصمانهاش با توصیفات این هیولا برابری میکند. هر چند نرمکاسه به اندازۀ موکلی امبمبی افسانهای بزرگ نیست اما شکاکان عقیده دارند که ممکن است شاهدان از ترس خود اندازۀ این موجود را اشتباه تخمین زده باشند. آنها عقیده دارند این بسیار محتملتر است تا اینکه یک دایناسور در آرامش آفریقا زندگی کند بدون اینکه کسی از او عکسی بگیرد.