شاید زمانهایی پیش بیاید که وقتی به زندگی خود نگاه میکنید، با خود فکر کنید که چقدر زود زمان سپری شده و شما به این نقطه ای که در آن قرار گرفته اید رسیده اید.
ممکن است اینگونه افکار، سبب غم و اندوه شما شوند زیرا هنوز نتوانسته اید به چیزهایی که میخواستید در این سن بدانها دست یابید برسید.
زندگی خیلی سختتر از آن چیزی بود که انتظارش را داشتید، بنابراین با خود تصور میکنید که در گیر و دار جهان عقب مانده اید.
شما به اهدافتان دست نیافته اید و بنابراین هم اکنون تنها هدفتان رسیدن به آنها است. اما باید این امر را در نظر بگیرید که برای شاد بودن نیاز نیست به تمام اهدافتان دست یابید، پرورش شادی در درون خود یک مقوله ساده است که تنها به چند راهکار پیش پا افتاده نیاز دارد. در این مقاله 13 روش اثبات شده برای زدودن غم و اندوه و رهایی از این احساسات ارائه خواهد شد.
آنچه را که برایتان معنا دارد انجام دهید
همه ما یک احساس مشترک داریم: احساس خستگی از زندگی و ندانستن اینکه چه کاری باید انجام دهیم. به جای تلاش برای کشف پاسخ سوالاتی مانند «هدف من در زندگی چیست؟»، راه سادهتر این است که تلویزیون را روشن کنیم و اجازه دهیم تا زمان سپری شود.
هنگامی که یک فرد نمیتواند معنای عمیق زندگی اش را کشف کند، خود را با لذت بردن، سرگرم مینماید -Victor Frankl
بسیاری از مردم ثروتمند احساسات ناخوشایندی را تجربه میکنند که به پول، احترام یا شهرت آنها مربوط نیست بلکه تنها یک دلیل بزرگ دارد و آن، احساس پوچی و بی معنایی است.
فرانکل که مسئول بخش سلامت روان بیمارستان وین است فرآیندی به نام Logotherapy را برای کمک به افرادی که در زندگی خود به پوچی رسیده اند کشف نمود. لذا در لحظات زمانی که شما با احساسات ناخوشایند خود در کلنجار هستید، میتوانید با استفاده از موارد زیر، از Logotherapy فرانکل استفاده نمایید:
بر روی پروژه ای کار کنید که به مهارت و توانایی های شما نیاز دارد.
به طور کامل در تجارب جدید غوطه ور شوید و آنها را با افرادی که بدین تجربیات علاقه مند هستند به اشتراک بگذارید.
دیدگاه رهایی بخش نسبت به درد و رنجتان داشته باشید. زمانی معنا به زندگی مان باز میگردد که چشم انداز خود را درمورد مشکلاتمان تغییر دهیم و به گونه ای زندگی مان را بهبود بخشد تا دوباره مفهوم یابد.
گزینههای خود را کنار بگذارید و ببینید دقیقا چه میخواهید
وجود گزینههای بیش از حد ما را خسته کرده، سبب ناراحتی ما میشوند و باعث میگردند گهگاه از تصمیم گیری فرار کنیم.
داشتن گزینههایی برای انتخاب خوب است. اما اگر گزینههای شما خیلی زیاد باشند، معمولا باعث نارضایتی و به وجود آمدن استرس در شما خواهند شد.
داشتن گزینههای زیاد جهت تصمیم گیری سبب میشود که تصمیمات ضعیفتری را اتخاذ نمایید. این چیزی است که به عنوان خستگی تصمیم شناخته میشود. مهمترین کاری که میتوانید برای ارتقای سطح شادی خود در زندگی انجام دهید، کاهش میزان تصمیمات غیر ضروری در طول یک روز است.
اکنون و در چنین شرایطی، سوالی که پیش میآید این است که براستی باید چه کرد؟ روالهایی را تنظیم کنید که به شما در انجام موارد زیر کمک میکنند:
مهمترین تصمیمات را به ساعات آغازین روز محول کنید چرا که در این ساعات ذهن شما بازتر است
سعی کنید کارهای فردای خود را از شب قبل برنامه ریزی کرده باشید
وعده غذایتان را در اولویت قرار دهید
اگر مجبورید تصمیم مهمی را اتخاذ کنید اما گرسنه هستید، ابتدا غذا بخورید.
هنگامی که گزینههای زیادی جهت تصمیم گیری دارید، سعی کنید آن را محدود کنید و انتخاب خود را از بین یکی از گزینههای موجود انجام دهید.
با انجام دادن موارد زیر، زندگی خود را تا حد امکان آسان کنید:
پرداخت خودکار را برای تمام صورتحسابهای خود فعال کنید
اگر بودجه کافی دارید، یک دستیار مجازی استخدام کنید یا شرکتی در حوزه خدمات جانبی را استخدام کنید تا وظایف شما را انجام دهد.
ایجاد فضای امنی برای پیدا کردن خود واقعیتان و رها شدن از احساس شرم
ما معمولا عادت داریم خود را با پیامها و سخنانی احاطه کنیم که به ما میگویند، برای موفق یا خوشحال بودن باید وارد عمل شویم و یا پیوسته در تلاش باشیم.
یک فرد معمولی روزانه بیش از 10،000 نوع از این پیامها را دریافت میکند که اکثرشان هیچ ارزشی ندارند. تمام این وعدههای دروغین باعث میشوند ما آنطور رفتار کنیم که دیگران از ما میخواهند. بخش غم انگیز ماجرا این است که بسیاری از ما راهی برای انطباق با این شرایط مییابیم اما هرگز در درون خود احساس خوشایندی نخواهیم داشت.
هنگامی که ما خودمان را دوست نداشته باشیم و ندانیم که واقعا که هستیم، هیچ راهی برای خوشبختی وجود نخواهد داشت.
دلیل اینکه ما اغلب خود واقعیمان را بیان نمیکنیم، شرمساری از عدم شناخت ضمیر پنهانمان است. گهگاه در زندگی زمانهایی پیش میآید که شما از برخی اتفاقات شرمسار شوید و این امر سبب میشود احساس کنید راه را اشتباه آمدهاید و لذا برای اینکه در مدرسه، طعنههای دوستانتان را تحمل نکنید و یا به انتظارات والدینتان ، نه نگویید یا اینکه توسط یک همکار مورد قضاوت قرار نگیرید باعث میشود خود واقعیتان را پنهان کنید و ماسکی را برای پنهان کردن خود بر چهره بگذارید.