سر کلاس دانشگاه هستید و حوصلهتان سر رفته است. بنابراین سریعاً به سراغ گوشی خودتان میروید. کارهای بسیاری روی سر شما ریخته است و واقعاً خسته هستید. پس برای کمی استراحت کردن گوشی خود را به دست میگیرید. در خانه نشستهاید و کاری برای انجام ندادن ندارید.
برای همین کامپیوتر خود را روشن میکنید. در تمام این مواقع، شما به سراغ یک سایت مشخص میروید: فیسبوک. اکثر ما از خود چنین رفتاری را نشان دادهایم. بنابراین اگر با چنین موقعیتهایی آشنا هستید، این را هم بدانید که فقط شما نیستید که اینگونه رفتار میکنید.
به گزارش آلامتو به نقل از Huffingtonpost ؛ این چنین عادتهایی به سادگی میتوانند اهمیت بسیار زیادی را در زندگی ما پیدا کنند. برای اینکه بهتر متوجه این مساله شوید، بد نیست بدانید که طبق یک تحقیق جدید، شبکههای اجتماعی از الکل و سیگار اعتیادآورتر هستند.
هر چقدر که شبکههای اجتماعی نکات مثبت داشته باشند، همانقدر هم نکات منفی دارند. اعتیاد شما به این شبکهها میتواند باعث تحریک بیش از حد شما شده و نتیجۀ آن ایجاد استرس و اضطراب باشد، به روابط شما صدمه بزند و حتی یکپارچگی خانوادۀ شما را تهدید کند.
جنینی آدامز نویسنده و نقاشی است که در کتاب خود به نام “رژیم فیسبوکی” با لحن طنز در مورد مشکلات شبکههای اجتماعی صحبت کرده است.
در این کتاب نشان داده میشود که اعتیاد به فیسبوک به چه معنی است و چگونه میتوان بر آن فائق آمد. خود نویسنده در مورد اینکه چرا کتاب خود را با لحن طنز نوشته اینگونه میگوید: “اگر شما با چیزی مواجه شوید که باعث خندۀ شما شود، اما در عین حال خودتان را هم در آن ببینید، کنار آمدن با قضیه سادهتر میشود.”
سرچشمۀ کتاب “رژیم فیسبوکی”
آدامز در گذشته خودش جزو معتادان فیسبوک بوده است. او در آن زمان به کشور آمریکا مهاجرت کرده بود و همۀ خانواده و دوستانش در انگلستان بودند. بنابراین احساس تنهایی میکرد و برای اینکه بتواند با آشنایان قدیمی خود که از نظر جغرافیایی با او فاصله داشتند در ارتباط باشد، مرتب به سراغ فیسبوک میرفت.
یک روز، مساله بر او روشن شد. او زمان بسیار زیادی را در فیسبوک میگذراند و این آزادیش را گرفته بود. آدامز احساس بدی نسبت به خود داشت، چرا که بیرون نمیرفت تا در دنیای واقعی دوست پیدا کند و جای خالی آشنایان قدیمی خود را پر کند. در عوض به فضای مجازی چنگ زده بود تا احساس تنهایی خود را فراموش کند.
خود او اینطور میگوید “من تصمیم گرفتم که زمان کمتری را در فیسبوک بگذرانم، شروع به بیرون رفتن کردم و گروههای اجتماعی جدیدی پیدا کردم تا به صورت فیزیکی با آنها در ارتباط باشم.”
او به تدریج به طبیعت پناه برد و سعی کرد از زندگی ماشینی و مدرن فاصله بگیرد. “من چند روز از زندگی خودم را در طبیع میگذراندم و چند روز را در دنیای مدرن سپری میکردم. میزان خوشحالی من واقعاً تحت تاثیر این موضوع قرار گرفت. قابلیت اینکه بتوانم آنچه برایم اهمیت دارد را ببینم بسیار راحتتر شده بود.”
ارزیابی دوبارۀ اولویتهای زندگی
طبق نظر آدامز، شبکۀ اینترنت همیشه ثابت است، همیشه آنلاین است و در نتیجه این احساس به آدم دست میدهد که اگر در آن فعال نباشد، مردم فراموشش میکنند و حتی نخواهند دانست که چه کسی است. او تجربۀ خود را اینگونه توصیف میکند “من ناگهان متوجه شدم که این تجربه واقعی نیست. به شخصه ترجیح میدهم کاری واقعیتر انجام دهم، وارد دنیا شوم و با افراد دیگر همکاری کنم، تجربههای واقعی از زندگی داشته باشم، اینگونه زندگی را بیاموزم و ارزش روابط انسانی را درک کنم.”
نظر آدامز این است که نبود یک ارتباط فیزیکی – انسانی میتواند خطرناک باشد. وقتی که ما به صورت آنلاین ارتباط برقرار میکنیم، خبری از حرکات بدن و لحن صدا نیست. این میتواند موجب درک اشتباه افراد شود. “رفتن به طبیعت باعث شد که این موضوع را دوباره به خاطر بیاورم و در مورد اینکه چگونه میخواهم با آدمها در دنیای واقعی ارتباط برقرار کنم انتخابهایی داشته باشم.”
آدامز وقتی که در 20 سالگی خود در آفریقا زندگی میکرد متوجه شد که بدون تکنولوژی چقدر زندگی ساده میشود. او این دورۀ زندگی در آفریقا را به عنوان بهترین دوران عمر خودش میشناسد. طبق گفتههایش، او ترجیح میدهد که با چندین آدم واقعی در ارتباط بماند تا اینکه هزاران دوست در فیسبوک داشته باشد.
البته حتماً لازم نیست که با آدمهای دیگر باشید. حتی زمانهای تنهایی، به دور از فیسبوک، هم میتواند برای شما مفید باشد. شما میتوانید یک مکان آرام پیدا کنید و در آنجا به تفکر بپردازید، بنویسید و استراحت کنید. برای مثال، آدامز میگوید که نقاشیهای کتابش را وقتی که در باغش تنها نشسته بوده انجام داده است.
چگونه اعتیاد به فیسبوک بر ما تاثیر میگذارد
وقتی که آدامز برای کتابش تحقیق میکرد، او با توجه به نتایج تحقیقهایی که در زمینۀ اعتیاد به فیسبوک میخواند و تجربههای شخصی که در این زمینه داشت، متوجه شد که این اعتیاد میتواند چه تاثیراتی بروی ما داشته باشد. در اینجا چند مورد از این تاثیرات گوناگون را برای شما میآوریم:
باور اینکه باید همیشه آنلاین باشیم: “ما به این ماشینها وصل هستیم و این ماشینها هم همیشه آنلاین هستند، پس پیش خودمان فکر میکنیم که ما هم باید اینگونه باشیم. در صورتی که آنها به یک منبع بینهایت از انرژی وصل هستند و ما نیستیم.” فعالیت بیش از حد: “به عنوان یک جامعه، ما زمان بیشتری را پشت صفحه کامپیوتر میگذرانیم و این باعث افزایش استرس ما میشود. نبود تمرکز: “این اعتیاد بروی قابلیت ما برای تمرکز تاثیر گذاشته است. ما در مقابل حواسپرتیها حساستر هستیم و این حتی میتواند به عصبانیت ما منجر شود.” استرس بیش از حد: “فشار بیشتری بر ما وارد میشود و هوش احساسی ما از این قضیه صدمه میخورد. “ مقایسه خودمان با دیگران: “حس حسادت و عصبانیت در ما بوجود میآید. ما همواره خودمان را با دیگران و کارهای آنها مقایسه میکنیم. دیگران سفرها و تفریحهای خود را به رخ ما میکشند و همین باعث ایجاد اضطراب بسیار زیادی در فضای مجازی میشود. از دست دادن حس واقعیت: “رضایت کلی ما از زندگی کاهش یافته و این میتواند به یک زندگی افسرده منجر شود.” تاثیر فیزیکی: “از نظر فیزیکی، وقتی که نشستهاید و به یک دستگاه خیره هستید، سیستم بیولوژیکی بدن ما تحت تاثیر قرار میگیرد. ما خموده هستیم، احساس افسردگی بیشتری میکنیم و زندگی کمتری در ما جریان دارد.” از دست دادن وقت آزاد: “هدر دادن وقت نیز میتواند یک مساله مهم باشد زیرا وقت کمتری برای انجام کارهای مهم زندگی داریم، چه کار ما یک فعالیت فیزیکی باشد و چه زمان گذراندن با اشخاصی باشد که دوستشان داریم.” مسائل دیگر: “اعتیاد به فیسبوک بروی سلامت ذهنی افراد نیز تاثیر جدی دارد. انگار که ما به سرعت تکنولوژی تکامل نیافتیم. ما آنقدر تکامل یافته نیستیم که بتوانیم با این همه سرعت تکنولوژی کنار بیاییم.”