انشا درباره سیزده بدر (روز طبیعت) و خاطره نویسی درمورد 13 بدر
انشا درباره سیزده بدر «روز طبیعت» و خاطره نویسی درمورد 13 بدر انشا رابه صورت خاطرهای از سیزده بدر بنویسید و این که چگونه سیزده بدر خودرا گذراندید یا این که درباره تاریخچۀ سیزده بدر بنویسید.دراین پست با هردو نوع نگاه انشا نوشته ایم ودر انها بخش مقدمه، بدنه اصلی و نتیجه گیری را لحاظ کرده ایم. انشاء درباره روز سیزده بدر...
انشا درباره سیزده بدر «روز طبیعت» و خاطره نویسی درمورد 13 بدر
انشا رابه صورت خاطرهای از سیزده بدر بنویسید و این که چگونه سیزده بدر خودرا گذراندید یا این که درباره تاریخچۀ سیزده بدر بنویسید.دراین پست با هردو نوع نگاه انشا نوشته ایم ودر انها بخش مقدمه، بدنه اصلی و نتیجه گیری را لحاظ کرده ایم.
انشاء درباره روز سیزده بدر «13 فروردین»
سیزده بدر را بعنوان آخرین روز تعطیلات عید میشناسیم که به تفریح و گردش در طبیعت اختصاص دارد اما این روز علاوه بر آداب و سنتهای شناخته شده فلسفهای نیز دارد.
سیزدهبدر در واقع سنت ایران باستان است که به مناسبت پیروزی خدای باران بر دیو خشکسالی آیوش جشنی برگزار میشده است. این جشن از قبل از دوران اشو زرتشت یعنی حدود 1800 سال قبل از میلاد مسیح رواج داشته است.
سیزدهمین روز از ماه فروردین روز تشتر یا تیر نام دارد. خدای تیر همان خدای باران است و بنا بر عقیدهی زرتشتیان برای پیروزی خدای باران درسال جدید و شکست دیو خشکسالی مردم باید در روز تیر از این خدا یادکرده و از او طلب بارش باران کنند.
پیشینه جشن نوروز را از زمان جمشید می دانند. درباره روز سیزدهبدر نیز روایتی وجوددارد که جمشید، شاه پیشدادی، در دشت سرسبز و صحرا خیمه برپا کرده و روز سیزده نوروز را آنجا سپری میکند. او برای چندین سال اینکار را تکرار کرد و بهمرور به شکل آیینی برای ایرانیان درآمد.
همه ی ساله ایرانیان نیز روز سیزده فروردین را از خانه بیرون رفته ودر دامن طبیعت روز خودرا سپری میکنند در ایران باستان پس از برگزاری مراسم نوروز مردم در روز سیزدهم که روز خدای باران بود به دشت و صحرا میرفتند و به شادمانی میپرداختند و طلب بارش باران از خدا میکردند.
امروزه نیز زرتشتیان از صبح روز تشر سفرههای نوروزی خودرا جمع کرده، آجیل و شیرینیهای مانده رابا خود برداشته و به طبیعت می برند.آنها تمام روز را در طبیعت به شادی میپردازند.در مورد نحس بودن سیزده بدر عقاید مختلفی وجوددارد. تا کنون هیچ مدرک تاریخی یافته نشده است که نشان دهنده نحسی روز سیزده باشد بلکه ایرانیان روز سیزدهم نوروز را روزی نیکو و خجسته میدانستهاند.
بعضی معتقدند نحسی سیزده ناشی از پیوند زرتشتیان با مسیحیان است که به مسلمانان نیز منتقلشده است. مسیحیان معتقدند آخرین شام مسیح که در آن به او خیانت کردند سیزده نفر بودند و ازاینرو سیزده را شماره نحسی میدانند.
همچنین واژه سیزده بدر دو معنی رابه ذهن متبادر میکند. گفته میشود سیزدهبدر به معنای «در کردن نحسی سیزده» میباشد. اما زمانی که کمی به واژهها دقت کنیم متوجه میشویم می توان از این لغت برداشت دیگری داشت. در معنای دره و دشت نیز می دهد پس سیزدهبدر به معنی «سیزدهم بهسوی در و دشت رفتن» است، این یعنی بیرون رفتن و گذراندن روز در دل طبیعت.
دور انداختن سبزه ها هم به این دلیل بود که ایرانیان باستان عقیده داشتند بدیها و مریضیها دراین سبزه جمع شده و با به آب دادن یا به دور انداختن آن، این پلیدیها و مریضیها را از خود دور میکردند.ما ایرانیها جشنهای زیبایی را از نیاکانمان به ارث بردهایم و با برپایی آن ها میراث آن ها را زنده نگه میداریم و چه خوب که در سیزده بدر به فلسفه آن نیز دقت کنیم.
انشا و خاطره نویسی سیزده بدر خودرا چگونه گذشت
عید نوروز مراسمات و آیینهای ویژهای دارد. آخرین روز تعطیلات سیزده بدر است که امروزه به نام روز طبیعت شناخته میشود و خانوادهها به دامان طبیعت می روند. من نیز همراه خانوادهام سیزده بدر امسال به تفریح پرداختم.
حتما بخوانید : اس ام اس های جدید سیزده بدر
از چند روز قبل همه ی به هم دیگر تلفن میزدند و باهم هماهنگ می شدند، می خواستند باهم باشند. هرکس جایی را پیشنهاد میداد. از کیلومترها آنطرفتر تا همین پارک نزدیک خانه، آخرش قرار شد دو تا از جوانترها صبح خیلی زود بروند تا مناسبترین جا برای نشستن این همه ی آدم را پیدا کنند و فرش پهن کنند.
آخرش فهمیدیم در بزرگ ترین پارک شهر جایی برای نشستن انتخاب شده است. تا ما آمدیم برویم بقیه فامیل رسیده بودند. در ده قدمی ما خانوادهای دیگر نشسته بود. دایی بزرگم اول مقداری چپ چپ نگاهشان کرد و بعد گفت که چقدر قدیمها بهتر بود که آدمها با غریبهها چسبیده به هم نمینشستند.
مادرم مقداری از آجیلهای عید راکه اضافه آمده بود، جلوی دایی گرفت و به او گفت که بهتر است به جای حرص خوردن، بیخیال شود و خوش بگذراند.بچههای یک خانواده دیگر توپ آورده بودند و فوتبال میکردند. بچههای خانواده ما توپ والیبال داشتند و البته هنوز از دایی بزرگم جرئت نمی کردند، شروع کنند.
تا این که دایی چشمش به توپ افتاد و گفت:«می خواهید بازی کنید، اون طرف…» و با دستش محوطه بازی صد متر آنطرفتر را نشان داد. ما هم تکلیف خودمان را فهمیدیم و از آنجا فاصله گرفتیم. وقتی برگشتیم بچههای آن خانواده را ندیدیم و حدس زدیم که دایی تذکر داده که اعصاب ندارد و باید رعایت حالش را بکنند.
موقع ناهار گرسنه سر سفره نشستیم و جوجه کبابهایی راکه نصف انها سوخته بودو نصف دیگر نپخته بود، با گوجههای سوخته خوردیم. البته پدرها کلی از دست و پختشان تعریف کردند و مادر ها هم بنظر میرسید راضی باشند؛ همین که به جای غذا پختن، دور هم نشسته و صحبت کرده بودند، خودش برایشان جای خوشحالی داشت.
آخرش بعضی از دخترهای جوان فامیل سبزه گره زدند و شعرهایی مثل «سال دگر، سیزده بدر، خونه شوهر، بچه بغل» خواندند و خندیدند. مادربزرگم هم خم شد و سبزه گره زد. یکی از نوهها پرسید که او دیگر چرا سبزه گره می زند؛ مادربزرگ جواب داد: گره زدن سبزه فقط برای باز شدن بخت که نیست، برای برآورده شدن آرزوهای همه ی بچهها و نوهها سبزه گره میزنم و وقتی گره باز شود، همه ی آرزوهایتان برآورده می شود.
دم غروب خسته و کوفته با صورتهای سوخته از آفتاب به خانه برگشتیم. همه ی راه برگشت تا خانه به صبح روز چهاردهم فروردین فکر میکردم که باید صبح زود بیدار شوم و به مدرسه بروم و این مرا ناراحت می کرد.سیزده بدر پایان خوبی برای تعطیلات عید نوروز است، روزی که به هر صورتی که برگزار شود، لازم است در آن به طبیعت توجه کنیم ودر محافظت ازآن بکوشیم.
انشا درباره سیزده بدر (روز طبیعت) و خاطره نویسی درمورد 13 بدر