
روضه رسول الله کجاست؟
عدهای معتقدند حضرت فاطمه زهرا (س) در محل «روضه» دفن شده است، نظرتان چیست؟
آیت الله نجمی :میگویند روضه آن بخش از مسجد النبی است که میان منبر و خانه پیامبر قرار گرفته است.
اصطلاح روضه و نامگذاری آن مکان مقدس به این اسم، برگرفته از گفتار رسول خداست که فرمود: «ما بی بیتی و منبری روضه من ریاض الجنه» یعنی بین خانه و منبرم، باغی از باغهای بهشت است.
محدوده روضه نزد شیعه با محدوده روضه در نظر اهل سنت متفاوت است.
به نظر ما، روضه از دیوار محراب مسجد النبی (ص) در جنوب ـ که امروزه با نردههای فلزی مشخص است ـ آغاز و در شمال به چهارمین ستون منتهی میشود. یعنی یک ستون بیشتر از آنچه اهل سنت میگویند
و حد دوم آن در شرق داخل بیت پیامبر (ص) و بیت فاطمه زهرا (س) است و در سمت غرب محاذی منبر شریف است.
منظور از روضه چیست؟
اگر مرادتان محدودهای است که شیعه معتقد است و بیت حضرت زهرا را نیز شامل میشود؟
باید عرض کنم مساله دفن شدن آن بزرگوار در روضه (به این معنا) در واقع مکمل روایاتی خواهد بود که با صراحت دلالت دارند بر اینکه پیکر آن بانو در داخل بیت خویش به خاک سپرده شده است.
از نظر شیعه، روضه دارای مفهوم وسیعتر بوده و شامل بیت پیامبر و حضرت فاطمه (س) نیز میشود.
اما اگر مراد از روضه تنها فاصله بیت و منبر باشد علاوه بر اینکه دلیلی بر مدفون بودن حضرت زهرا سلام الله علیها در آنجا وجود ندارد.
اگر پیکر حضرت زهرا (س) در روضه (به این معنا) دفن شده باشد، اشکال فقهی نیز بر آن متوجه آن خواهد شد !
چرا که از نظر شرع، دفن شدن جنازه ـ متعلق به هر کسی که باشد ـ در مسجد و محلی که برای عبادت مسلمانان وقف شده است مجوز شرعی ندارد و لااقل مکروه است، و ائمه هدی (ع) بیشتر از هر کس، احکام الهی را مراعات میکردند.
طبق این تحلیل، چگونه جسد مطهر حضرت زهرا (س) در روضه، که حساسترین جای مسجد پیامبر (ص) است، دفن شده است؟ و اگر چنین امری جایز بود، پیکر پاک رسول خدا (ص) بر این کار، اولی و سزاوارتر بود.
پس جمعبندی بحث این شد که حضرت زهرا داخل خانه خود، مدفون است و احتمالات دیگر بسیار بسیار ضعیف است؟
ـ بله از مجموع ادله و شواهد به دست میآید که قبر مطهر حضرت زهرا (س) در بیت خود و در کنار مسجد رسول خدا (ص) است.
* اگر حضرت زهرا (س) در خانه خود مدفون است پس جریان تشییع جنازه، تابوت و …. چگونه توجیه میشود؟ چون به هر حال تابوتی برای حضرت ساختند و ایشان را مخفیانه تشییع کردند.
ـ حضرت زهرا، دو خانه داشتهاند. خانه اول کنار مسجد پیامبر بود و خانه دوم نزدیک بقیع بود.
حوادث مهم تاریخی هم بیشتر در خانه دوم اتفاق افتاده است که از جمله یورش به خانه حضرت زهرا (س) و آتش زدن آن، دوران نقاهت ایشان، ملاقاتها و حوادثی که در ایام نقاهت حضرت زهرا (س) اتفاق افتاده در خانه دوم بوده است. لذا مراسم تجهیز و تشییع آن بانوی مکرمه، مربوط به منزل دوم بوده و از آنجا به سمت منزل اول تشییع شده و در منزل اول کنار مسجد دفن شده است.
پس با این بیان، اشکالی که برخی وارد کردهاند (چگونه خانه حضرت زهرا (س) را سوزاندند در حالی که منزل ایشان، کنار مسجدالنبی بود و سقف مسجد و قبر رسول خدا (ص) از شاخه های قابل اشتعال بود، لذا اگر آن خانه را میسوزاندند همه مسجد آتش میگرفت) حل می شود؟
ـ بله، این حادثه در بیت دوم امیرالمؤمنین (ع) اتفاق افتاده نه بیت اول که کنار مسجد بود و اینطور اشکالها برای از بین بردن حوادث مهم آن زمان است.
عدهای معتقدند که؛ وهابیها میخواهند قبر حضرت را مشخص جلوه دهند و اصرار دارند که حضرت زهرا (س) در بقیع، دفن شده و لذا قبر فاطمه بنت اسد را قبر حضرت زهرا معرفی میکنند. نظرتان چیست؟
ـ تحریف این واقعیت و اصرار و تلاش نویسندگان آنها، در طول تاریخ وجود داشته است. حکومتها در طول تاریخ با معرفی قبر حضرت زهرا (س) در داخل حرم ائمه بقیع، میخواستند فشار عقیدتی و سیاسی را از خود دور کنند. همه اینها در راستای سر پوش گذاشتن به ایراد و انتقادی است که در طول تاریخ از سوی پیروان مکتب اهل بیت (ع) به خط فکری مخالفان اهل بیت (ع) از لحاظ مخفی بودن قبر یگانه یادگار رسول خدا (ص) مطرح شده است.
به همین جهت، حکومتها مجبور بودند به هر عنوانی که شده قبری برای فاطمه دختر رسول خدا (ص) معرفی کنند، لذا در طول تاریخ و حتی در دوران حکومت سعودیها کتیبههایی در حرم ائمه بقیع، مبنی بر واقع شدن قبر فاطمه زهرا (س) در این محل، نصب شد و در این راستا برای فاطمه بنت اسد مدفنهایی غیر از این مدفن اصلی معرفی کردند.
همه این تلاشها به خاطر این است که سوال بزرگ تاریخ را از بین ببرند که چه شرایطی اتفاق افتاد که قبر فاطمه زهرا (س) دختر پیامبر اکرم (ص) مخفی ماند. و این هشداری جدی برای حقیقتطلبان است!
علت اینکه امامان بعدها محل دفن را فرموده اند چه بوده است؟ آیا منافاتی با مخفی ماندن ندارد؟
ـ خیر، اوایل باید مخفی میماند، چون اوضاع و شرایط بسیار بد بود اما بعدها این شرایط حساس و سخت از بین رفت لذا اظهار کردند که در خانه خود مدفون شده است. سؤال تاریخی همچنان نیز باقی است که چرا و به چه علت در آن زمان قبر شریف ایشان مخفی ماند؟!
این مطلب درباره قبر شریف حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام نیز هست، قبر ایشان نیز بعدها(بعدازیک قرن) معلوم شد.
نظر علمای معروف شیعه در این باره چیست؟
ـ مرحوم شیخ صدوق پس از نقل اختلاف در محل دفن آن حضرت میگوید عدهای از محدثین روایاتی را نقل کردهاند که دلالت دارد بر اینکه آن حضرت داخل خانهاش به خاک سپرده شده است، سپس می گوید: «و هذا هو الصحیح عندی» یعنی به نظر من هم این قول صحیح است.
شیخ طوسی هم این نظر را دارد. وی میگوید بهترین قولها این است که حضرت زهرا (س) داخل خانهاش یا در روضه دفن شده است.
مرحوم طبرسی نیز معتقد است که قول کسانی که میگویند مدفن حضرت، در بقیع است، قول بعیدی است و دو قول دیگر که داخل خانهاش و یا در روضه دفن شده است صحیح به نظر میرسد.
علامه مجلسی هم میفرماید: همانگونه که در کتاب مزار بیان کردهایم، اصح اقوال این است که آن حضرت داخل خانهاش دفن شده است.
همچنین علامه حسن زاده آملی، که خود از صاحبدلان است، می نویسد: بعضی از صاحبدلان به طریق خاصی از علم جفر، سؤال طرح کردهاند که «یا علیم، قبر فاطمه زهرا (س) در کجای مدینه است؟» جواب گرفتهاند که: «جای قبر، خانه شفیع جمیع امت است.»
آیا حضرتعالی، همین نظر را دارید؟
بله، یک خاطرهای از شیخ محمد علی عمری (ره) رهبر شیعیان حجاز که اخیراً از دنیا رفت برایتان بگویم. در ماه رمضان سال ۱۳۲۶ قمری در مدینه منوره با ایشان ملاقات داشتم، ضمن مطالب سودمند درباره قبر شریف حضرت زهرا فرمودند: قبر آن حضرت مسلماً داخل بیت خودش است و زمانی که ما کودک بودیم، قبر آن حضرت مشخص بود و ارتفاع آن به یک متر میرسید، ایشان اشاره کرد به عصایی که در دست من بود و گفت: تقریبا به ارتفاع عصای شما بود.
آیا شواهد و قرائن دیگری مبنی بر دفن شدن حضرت فاطمه زهرا (س) در خانه خود وجود دارد؟
ـ تردیدی نیست که دفن شدن در کنار قبر پیامبر اکرم (ص) برای هر مسلمانی بزرگترین افتخار دنیوی و عالی ترین مقام معنوی است. شما ببینید طبق همین اصل، سران سقیفه با بهرهگیری از شرایط موجود و بدون اذن، توانستند کنار حضرت رسول (ص) دفن شوند.
باز بر همین اصل بود که امام مجتبی (ع) وصیت کرد که در صورت امکان در کنار تربت جد بزرگوارش رسول اکرم (ص) دفن شود ولی با اجبار و اکراه مانع شدند.
در مورد حضرت زهرا (س) افزون بر آنچه گفته شد، وجود ارتباط خاص معنوی و روحانی متقابل و عاطفه و محبت غیر قابل وصف بین رسول خدا (ص) و ایشان، و با توجه به اینکه هیچ مانعی از دفن شدن آن حضرت در داخل خانهاش متصور نیست، چگونه میتوان قبول کرد که حضرت فاطمه (س) راضی شود در جایی غیر از خانه خودش و غیر از جوار پدر بزرگوارش دفن شود؟!
نظر علمای اهل تسنن در باره مدفن حضرت زهرا (س)چیست؟
علمای اهل سنت در باره مدفن حضرت زهرا (س) سه قول آوردهاند: یکی داخل بیت خود ایشان. این قول را ابنشیبه از قدیمیترین مورخان آورده است و مدینهشناس مشهور یعنی عبدالعزیز نقل میکند که وی میگفت: حضرت فاطمه (س) داخل خانهاش دفن شده است.
قول دیگر آنها این است که حضرت، در بقیع دفن شده است البته در تعیین محل دقیق آن اختلاف نظر دارند.
قول سوم آنها این است که داخل حرم ائمه بقیع دفن شده است. این قول را میتوان قول مشهور میان علمای اهل سنت دانست. دلیل طرفداران این قول وصیت امام حسن مجتبی (ع) است که فرمود: «ادفنونی عند قبر امی فاطمه» مرا کنار قبر مادرم فاطمه (س) به خاک بسپارید.
* مراد این روایت چیست؟
در عین اینکه اصل وصیت امام مجتبی (ع) از نظر تاریخی مورد تایید است اما منظور امام حسن مجتبی (ع) از جمله «امی فاطمه» مادر بزرگش «فاطمه بنت اسد» است نه مادرش حضرت زهرا (س) چون اطلاق کلمه «ام» به مادر بزرگ، یک اطلاق شایع و گسترده است.
شاهدش اینکه ابنحبان از بزرگترین محدثان و علمای اهل سنت در قرن چهارم در مورد قبر امام مجتبی (ع) مینویسد: حسن بن علی (ع) در کنار قبر مادر بزرگش فاطمه بنت اسد، دفن شده است.منبع:اردیبهشت ۱۳۹۰فارس
توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:این قسمتی ازمصاحبه خبرگزاری فارس با یکی ازمحققین آیتالله محمد صادق نجمیبااندکی جابجایی -ویرایش-
آیتالله محمدصادق نجمی در سال ۱۳۱۵ در روستای هریس از توابع شبستر متولد و در سال ۱۳۳۲ وارد حوزه علمیه قم شد. وی مدت ۲۸ سال علوم متداول در حوزه علمیه را نزد اساتید و مراجع بزرگی مانند آیات عظام محقق داماد، حاج شیخ مرتضی حائری و گلپایگانی فرا گرفت./وفات ۲۵ شهریور ۱۳۹۰
***
***
نبش قبرفاطمه زهرا +واکنش حضرت علی
وقـتـى خـبـر بـه امام على (علیه السلام) رسید، لباس رزم پوشید و درحـالى کـه از خـشـم چـشـمـانـش سـرخ شـده بـود، ذوالفـقـار را حمایل کرد و به بقیع آمد و مانع آنان شد.
عمر، پیش آمد و گفت : ما قبر را نبش مى کنیم .
امـیـر مـؤمـنـان (ع) پیراهن او را گرفت و او را بر زمین کوبید و گفت: اگر حق مرا گرفتید و چـیـزى نگفتم ، براى آن بود که ترسیدم مردم مرتد شوند و از دین برگردند. اما در مورد قبر فـاطـمـه ! سوگند به خدایى که جان على در دست اوست ، اگر به خاک فاطمه دست دراز کنید، زمـیـن را از خونتان سیراب مى کنم ! آنان با مشاهده مخالفت و تهدید امیرمؤمنان (ع)، از این کار چشم پوشیدند.(۱)
ائمه اطهار علیهم السلام نـیـز بـه رغـم آگـاهـى از مـحـل قـبـر، آن را آشـکـار نـسـاخـتـنـد و ایـن راز تـا ظهور منتقم و منجى بشریت حضرت ولى عصر (عجل ) همچنان مخفى خواهد ماند
مرحوم شیخ صدوق درباره علّت دفن شبانه آن حضرت مینویسد:
عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِاللهِ علیه السّلام لِأَیِّ عِلَّهٍ دُفِنَتْ فَاطِمَهُ (علیها السّلام) بِاللَّیْلِ وَ لَمْ تُدْفَنْ بِالنَّهَارِ قَالَ لِأَنَّهَا أَوْصَتْ أَنْ لا یُصَلِّیَ عَلَیْهَا رِجَالٌ [الرَّجُلانِ]؛
علیّ بن ابوحمزه از امام صادق(ع) پرسید: چرا فاطمه را شب دفن کردند نه روز؟ فرمود: «فاطمه(س) وصیّت کرده بود تا در شب، وی را دفن کنند تا ابوبکر و عمر بر جنازه آن حضرت نماز نخوانند.»(۲)
مرحوم صاحب «مدارک» میگوید:
إِنَّ سَبَبِ خِفاءَ قَبْرِها (عَلَیْهِا السَّلام) ما رُواه المُخالِفِ وَ المؤالفِ مِنْ أَنَّهَا (عَلَیْهَا السَّلام) أَوْصَتْ إِلی أمیرِالمُؤمِنِینَ (عَلَیهِ السَّلام) أنْ یَدْفَنُها لَیْلاً لِئَلا یُصَلَّی عَلَیْها مِنْ آذاها وَ مَنَعْها میراثِهَا مِنْ أبیها (صَلَّی اللهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ)؛
علّت مخفی بودن محلّ دفن فاطمه(س) آن گونه که مخالف و موافق نقل کردهاند این است که آن حضرت به امیرمؤمنان(ع) سفارش کرد تا او را شبانه دفن کند تا آنان که او را اذیّت کرده و از ارث پدرش محروم کرده بودند، بر وی نماز نخوانند. (۳)
احتمال دارد وصیت حضرت زهرا(س) مبنی بر شب دفن نمودن حضرت ان باشد که حضرت زهرا می خواست با این وصیت نارضایتی و ناخشنودی خود از برخی مسلمانان (به ویژه ابابکر و عمر) را اعلام نماید، چنان که حضرت در بستر بیماری از مسلمانن شکایت نموده و فرمود:
“به خدا دنیای شما را دوست نمی دارم و از مردان شما بیزارم! درون و بیرونشان را آزمودم و از آنچه کردند ناخشنودم! … نفرین بر این مکّاران… وای بر آنان! چرا نگذاشتند حق(والیت امام علی) در مرکز خود قرار یابد و خلافت بر پایه های نبوت استوار ماند؟”.[۴]
در برخی از روایات و متون تاریخی تصریح شده است که حضرت زهرا(س) وصیت نمود که ابابکر و عمر در تشییع جنازه او شرکت نکنند.[۵]
از امام صادق(ع) سؤال شد که چرا حضرت زهرا(س) شبانه دفن شد؟ حضرت فرمود: “لانّها أوصت أن لا یصلّی علیها الرّجلان العربیان؛[۶]
حضرت زهرا(س) وصیت نمود که آن دو مرد (ابوبکر و عمر) بر او نماز نخوانند”. امام علی(ع) نیز طبق وصیت فاطمه زهرا(س) عمل نمود و او را شب دفن نمود.[۷]
در صحیح بخاری آمده است: “شوی او شبانه او را به خاک سپرد و رخصت نداد تا ابوبکر بر جنازه او حاضر شود”.[۸]
پینوشتها:
۱٫ بحارالانوار ، ج ۴۳ ، ص ۱۷۱ .
۲٫ الصدوق، أبو جعفر محمّد بن علی بن الحسین (متوّفای۳۸۱هـ)، علل الشرایع، ج۱، ص۱۸۵، تحقیق: السید محمّد صادق بحر العلوم، ناشر: منشورات المکتبه الحیدریه ومطبعتها – النجف الأشرف، ۱۳۸۵ – ۱۹۶۶ م.
۳٫ الموسوی العاملی، السید محمّد بن علی (متوفای۱۰۰۹هـ)، مدارک الأحکام فی شرح شرائع الاسلام، ج ۸، ص۲۷۹، نشر و تحقیق مؤسسه آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، الطبعه: الأولی، ۱۴۱۰هـ).
۴٫ اعیان الشیعه، ج ۲، ص ۴۶۹؛ بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۰۶ – ۲۰۷؛ جعفر شهیدی،زندگانی حضرت فاطمه(س)، ص ۱۵۰ – ۱۵۱٫
۵٫ بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۰۶- ۲۰۷٫
۶٫ همان؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج ۱، ص ۵۰۴٫
۷٫ طبقات الکبری، ج ۸، ص ۱۸ – ۱۹٫
۸٫ صحیح بخاری، ج ۵، ص ۱۷۷٫
***
ماجرای پیدا شدن قبر امام علی(ع)
/کاشف قبرامیرالمؤمنین(ع)هارون بوده
پس از شهادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام ، فرزندانش شبانه جنازه آن حضرت را در زمین بلندی مخفیانه به خاک سپردند. سالها گذشت . جز ائمه علیهماالسلام و نزدیکان آنها نمیدانستند قبر آن حضرت کجا است . تا اینکه در زمان خلافت هارون الرشید حادثهای سبب پیدا شدن قبر حضرت گردید و آن حادثه چنین بود؛
عبدالله بن حازم میگوید:
روزی برای شکار همراه هارون از کوفه خارج شدیم ، به ناحیه غریین (نجف رسیدیم ، در آن محل آهوانی را دیدیم ، بازها و سگهای شکاری را به سوی آنها فرستادیم . آهوان پا به فرار گذاشته خود را به تپهای که در آنجا بود رساندند و بالای آن تپه ایستادند. بازها و سگهای شکاری از تپه بالا نرفته و برگشتند. آهوان از آن تپه پایین آمدند، بازها و سگهای شکاری آنها را تعقیب کردند، آهوان دوباره به آن تپه پناهنده شدند و بازها و سگها دوباره بازگشتند و این حادثه بار سوم نیز تکرار شد.
هارون از این ماجرا در شگفت شد که این چه قضیه است که وقتی آهوان به آن تپه پناه میبرند. بازها و سگها جرات رفتن و آنجا را ندارند.
هارون گفت :بروید به کوفه و شخصی را که از همه بیشتر عمر کرده باشد، پیدا کرده پیش من بیاورید.
پیرمردی از طایفه اسد را پیدا کرده نزد هارون الرشید آوردند.
هارون گفت :پیرمرد! این تپه چیست ؟ ما را از حال این تپه آگاه ساز!
پیرمرد پاسخ داد:پدرم از پدرانشان نقل کرده که آنها میگفتند:این تپه قبر شریف علی علیهالسلام است که خداوند آنجا را حرم امن قرار داده است و هر کس به آنجا پناه ببرد در امان است . لذا آهوان در پناه آن حضرت از خطر محفوظ ماندند.
هارون الرشید از اسبش پیاده شد و آب خواست و وضو گرفت و در کنار آن تپه نماز خواند، دعا کرد، گریه نمود، صورت را به زمین گذاشت و به خاک مالید. و سپس دستور داد بارگاهی روی قبر آن حضرت ساختند.
به این گونه قبر مبارک حضرت علی علیهالسلام تقریباً پس از صد و اندی سال آشکار گردید./تبیان بااستفاده ازمنابع:سایت اندیشه قم/سایت خبرآنلاین/سایت عصر شیعه/بحار الانوار
******
آشکار شدن مرقد مطهر حضرت امیرالمؤمنین(ع) به روایت دیگر
روزی هارون الرشید در نجف به صحرای نیزاری به شکار رفت. تازی ها و فهدها (سگ و یوزپلنگ شکاری) آهوان را تعقیب می کردند و آهوان به بالای تل نجف[۱] پناه می بردند، تازی ها هم از آن تل بالا نمی رفتند. این عمل چند بار تکرار شد و همین که تازی ها عقب نشینی می کردند آهوان پایین می آمدند. همین که دوباره آهوان را تعقیب می کردند دوباره به بالای تل خاک پناه می بردند و تازی ها از تعقیب آن ها باز می ایستادند.
خلیفه هارون الرشید دریافت که باید در این مکان، سرّی نهفته باشد که آهوان بدانجا پناه می برند و تازی ها از آن بالا نمی روند. پیرمردی از اهالی آنجا را احضار کرد و راز آن را از پیرمرد جویا شد. پیرمرد گفت: برای گفتن سرّ این تل خاک، از شما امان می خواهم و خلیفه نیز امانش داد. سپس پیر مرد گفت: با پدرم به اینجا آمدم و پدرم در این مکان زیارت نامه می خواند و نماز می گذارد. از پدرم سؤال کردم که زیارت خواندن در اینجا چه مناسبتی دارد؟ پاسخ داد: با حضرت امام جعفر صادق(ع) برای زیارت به اینجا می آمدم و ایشان فرمود: اینجا قبر جدش علی بن ابی طالب(ع) است که به زودی آشکار خواهد شد. خلیفه دستور حفر این محل را داد تا به علامت قبری رسیدند و لوحی در آنجا پیدا شد که بر روی آن با خط سریانی دو سطر نقش بسته بود که ترجمه آن چنین است: «این قبری است که نوح پیغمبر آن را برای علی(ع) وصی محمد(ص) قبل از طوفان به هفتصد سال حفر نمود[۲] ». هارون ادای احترام نمود و دستور داد خاک ها را به جای اول خود برگردانند. سپس پیاده شد، پس از وضو گرفتن دو رکعت نماز خواند و با حالتی گریان، خود را به خاک و تربت آن حضرت غلطانید. آنگاه هارون نامه ای به امام موسی کاظم(ع) در مدینه نوشت و صحت این مطلب را از امام موسی(ع) سؤال کرد. ایشان آن محل را به عنوان قبر جدش علی بن ابی طالب(ع)تأیید کرد. سپس به دستور هارون، سنگ بنایی بر آن قبر نهاده شد که به «تحجیر هارونی» معروف شد.[۳] .
ممکن است مصالح دیگری در نظر آن بزرگوار بوده که در نظر ما پنهان باشد. از آنجمله به دلیل ارادت شدید دوستان و شیعیان آن حضرت با آشکار بودن مرقد مبارک، شیعیان برای زیارت به بارگاه ملکوتی حضرت مشرّف می شدند و باعث شناسایی ارادتمندان حضرت می شد و واقعه شهادت حجر بن عدی و میثم تمّار برای دیگران تکرار می شد و لذا مخفی بودن مرقد مبارک در دوران بنی امیّه و اوائل دوران بنی عباس ممکن است باعث حفظ جان بسیاری از شیعیان شده باشد.
[۱] نجف در لغت به معنای تل خاک و پشته ای است که آب به آن نرسد.
[۲]الغارات، ج ۲، ص۸۴۶؛ بحار الانوار، ج ۴۲، صص۲۱۶ و ۲۳۶؛ شبهای پیشاور، ص۱۲۷، «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، هذاقبرٌ حفره نوح لعلیّ بن أبی طالب وصیّ محمّد(ص) قبل الطوفان بسبع مائه سنه».[۳]
مرقد مطهر امیرالمؤمنین در زمان امام صادق(ع) برای خواص شیعیان به علت زیارت آن حضرت معلوم شد و در زمان هارون برای همه مکشوف گردید.
لازم به ذکر است قبلاً هم ابی حمزه ثمالی توسط امام زین العابدین(علیه السلام) از محل قبر آگاه شده بود (مفاتیح الجنان دو صفحه قبل از باب زیارت وداع امیرالمومنین(علیه السلام)). امام حسین(علیه السلام) هم قبلا آن را به بعضی از خواص نشان داده بودند، کامل الزیارات باب ۹، ج۲.
***
۱. هارون الرشید در یکی از لشگرکشیهای خود در سناباد از دنیا رفت و در همانجا به خاک سپرده شد. ابن جریر طبری در حوادث سال ۱۹۳هـ.ق چنین مینویسد: «در ماه صفر این سال، هارون به گرگان رسید و در آنجا خزانههاى على بن عیسى را که ۱۵۰۰شتر بود نزد وى آوردند. پس از آن چنانکه گفتهاند در ماه صفر از گرگان به حال بیمارى، سوى طوس حرکت کرد و همچنان آنجا بود تا درگذشت…».[۱]
۲. امام رضا(ع) شهادت و مدفون شدن خویش را در کنار هارون به اطرافیان چنین خبر دادند:
مخوّل سجستانى میگوید: وقتی فرستاده مأمون براى بردن حضرت رضا(ع) به خراسان، به مدینه وارد شد، من در مدینه بودم، آنحضرت به مسجد رفت تا با رسول خدا(ص) وداع کند، چند بار وداع کرد و اجازه مرخصى خواست و هر بار قدمى چند دور میشد و باز به سوى قبر مطهّر بازمیگشت و صدایش به گریه و ناله بلند میشد، من پیش رفته و به ایشان سلام کردم، جواب سلام مرا داد، و من او را بدین سفر به سوى مأمون تهنیت گفتم، فرمود: «دست بردار و مرا واگذار، من از پیش جدّ بزرگوارم میروم و در غربت جان میسپارم، و در کنار قبر هارون دفن میشوم». وی میگوید: من به همراه او بودم و او را دنبال میکردم تا به خراسان رسید و در طوس از دنیا رفت و در کنار هارون او را به خاک سپردند.[۲]
[۱]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج ۸، ص ۳۴۱، دار التراث، بیروت، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
[۲]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج ۲، ص ۲۱۷، نشر جهان، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ق.
***
ماجرای پیدا شدن قبر امام علی(ع)
چراامیرالمؤمنین مخفیانه دفن کردند!؟
کاشف قبرامیرالمؤمنین(ع)هارون الرشید بود
پس از شهادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام ، فرزندانش شبانه جنازه آن حضرت را در زمین بلندی مخفیانه به خاک سپردند. سالها گذشت . جز ائمه علیهماالسلام و نزدیکان آنها نمیدانستند قبر آن حضرت کجا است . تا اینکه در زمان خلافت هارون الرشید حادثهای سبب پیدا شدن قبر حضرت گردید و آن حادثه چنین بود؛
عبدالله بن حازم میگوید:
روزی برای شکار همراه هارون از کوفه خارج شدیم ، به ناحیه غریین (نجف رسیدیم ، در آن محل آهوانی را دیدیم ، بازها و سگهای شکاری را به سوی آنها فرستادیم . آهوان پا به فرار گذاشته خود را به تپهای که در آنجا بود رساندند و بالای آن تپه ایستادند. بازها و سگهای شکاری از تپه بالا نرفته و برگشتند. آهوان از آن تپه پایین آمدند، بازها و سگهای شکاری آنها را تعقیب کردند، آهوان دوباره به آن تپه پناهنده شدند و بازها و سگها دوباره بازگشتند و این حادثه بار سوم نیز تکرار شد.
هارون از این ماجرا در شگفت شد که این چه قضیه است که وقتی آهوان به آن تپه پناه میبرند. بازها و سگها جرات رفتن و آنجا را ندارند.
هارون گفت :بروید به کوفه و شخصی را که از همه بیشتر عمر کرده باشد، پیدا کرده پیش من بیاورید.
پیرمردی از طایفه اسد را پیدا کرده نزد هارون الرشید آوردند.
هارون گفت :پیرمرد! این تپه چیست ؟ ما را از حال این تپه آگاه ساز!
پیرمرد پاسخ داد:پدرم از پدرانشان نقل کرده که آنها میگفتند:این تپه قبر شریف علی علیهالسلام است که خداوند آنجا را حرم امن قرار داده است و هر کس به آنجا پناه ببرد در امان است . لذا آهوان در پناه آن حضرت از خطر محفوظ ماندند.
هارون الرشید از اسبش پیاده شد و آب خواست و وضو گرفت و در کنار آن تپه نماز خواند، دعا کرد، گریه نمود، صورت را به زمین گذاشت و به خاک مالید. و سپس دستور داد بارگاهی روی قبر آن حضرت ساختند.
به این گونه قبر مبارک حضرت علی علیهالسلام تقریباً پس از صد و اندی سال آشکار گردید./
******
آشکار شدن مرقد مطهر حضرت امیرالمؤمنین(ع) به روایت دیگر
روزی هارون الرشید در نجف به صحرای نیزاری به شکار رفت. تازی ها و فهدها (سگ و یوزپلنگ شکاری) آهوان را تعقیب می کردند و آهوان به بالای تل نجف پناه می بردند،[۱] تازی ها هم از آن تل بالا نمی رفتند. این عمل چند بار تکرار شد و همین که تازی ها عقب نشینی می کردند آهوان پایین می آمدند. همین که دوباره آهوان را تعقیب می کردند دوباره به بالای تل خاک پناه می بردند و تازی ها از تعقیب آن ها باز می ایستادند.
خلیفه هارون الرشید دریافت که باید در این مکان، سرّی نهفته باشد که آهوان بدانجا پناه می برند و تازی ها از آن بالا نمی روند. پیرمردی از اهالی آنجا را احضار کرد و راز آن را از پیرمرد جویا شد. پیرمرد گفت: برای گفتن سرّ این تل خاک، از شما امان می خواهم و خلیفه نیز امانش داد. سپس پیر مرد گفت: با پدرم به اینجا آمدم و پدرم در این مکان زیارت نامه می خواند و نماز می گذارد. از پدرم سؤال کردم که زیارت خواندن در اینجا چه مناسبتی دارد؟ پاسخ داد: با حضرت امام جعفر صادق(ع) برای زیارت به اینجا می آمدم و ایشان فرمود: اینجا قبر جدش علی بن ابی طالب(ع) است که به زودی آشکار خواهد شد. خلیفه دستور حفر این محل را داد تا به علامت قبری رسیدند و لوحی در آنجا پیدا شد که بر روی آن با خط سریانی دو سطر نقش بسته بود که ترجمه آن چنین است: «این قبری است که نوح پیغمبر آن را برای علی(ع) وصی محمد(ص) قبل از طوفان به هفتصد سال حفر نمود[۲] ». هارون ادای احترام نمود و دستور داد خاک ها را به جای اول خود برگردانند. سپس پیاده شد، پس از وضو گرفتن دو رکعت نماز خواند و با حالتی گریان، خود را به خاک و تربت آن حضرت غلطانید. آنگاه هارون نامه ای به امام موسی کاظم(ع) در مدینه نوشت و صحت این مطلب را از امام موسی(ع) سؤال کرد. ایشان آن محل را به عنوان قبر جدش علی بن ابی طالب(ع)تأیید کرد. سپس به دستور هارون، سنگ بنایی بر آن قبر نهاده شد که به «تحجیر هارونی» معروف شد.[۳] .
[۱] نجف در لغت به معنای تل خاک و پشته ای است که آب به آن نرسد.
[۲]الغارات، ج ۲، ص۸۴۶؛ بحار الانوار، ج ۴۲، صص۲۱۶ و ۲۳۶؛ شبهای پیشاور، ص۱۲۷، «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، هذاقبرٌ حفره نوح لعلیّ بن أبی طالب وصیّ محمّد(ص) قبل الطوفان بسبع مائه سنه».[۳]
مرقد مطهر امیرالمؤمنین در زمان امام صادق(ع) برای خواص شیعیان به علت زیارت آن حضرت معلوم شد و در زمان هارون برای همه مکشوف گردید.
***
اماچرامخفی ماند!یک قرن؟
چرا مخفی ماند؟
علی در بستر مرگ افتاده است. دو جریان را در کشوری که پشت سر خود میگذارد میبیند یکی جریان معاویه و به اصطلاح قاسطین، منافقینی که معاویه در راس آنهاست. و یکی هم جریان خشکه مقدسها، که خود اینها با یکدیگر تضاد دارند. حالا اصحاب علی بود از او چگونه رفتار کنند؟
فرمود: بعد ازمن دیگر اینها را نکشید. درست است که اینها مرا کشتند ولی بعد از من اینها را نکشید. چون بعد از من شما هر چه که اینها را بکشید به نفع معاویه کار کردهاید نه به نفع حق و حقیقت. و معاویه خطرش خطر دیگری است. فرمود: «لا تقتلو الخوارج بعدی فلیس من طلب الحق فاحطاه کمن طلب الباطل فادرکه»
خوارج را بعد از من نکشید که آن که حق را میخواهد و اشتباه کرده مانند آن که ابتدا باطل را میخواسته و به آن رسیده است، نیست. اینها احمق و ناداناند ولی او از اول دنبال باطل بود وبه باطل خودش هم رسید.
علی با کسی کینه ندارد همیشه روی حساب حرف میزند. همین ابن ملجم را که گرفتند و اسیر کردند. آوردند خدمت مولی علی (ع) حضرت با یک صدای نحیفی (در اثر ضربت خوردن) چند کلمه با او صحبت کرد،فرمود: چرا این کار را کردی؟ آیا من بد امامی برای تو بودم؟ (من نمیدانم یک نوبت بوده است یا دو نوبت و بیشتر. ولی همه اینها را که عرض میکنم نوشتهاند) یک بار مثل اینکه تحت تاثیر روحانیت علی قرار گرفت گفت،. آیا یک آدم شقی و جهنمی را تومیتوانی نجات دهی؟ من بدبخت بودم که چنین کاری کردم. و هم نوشتهاند که یک بار که علی با او صحبت کردند با علی با خشونت سخن گفت: علی من آن شمشیر را که خریدم با خدای خودم پیمان بستم که با این شمشیر بدترین خلق خدا کشته شود و همیشه از خدا خواستهام و دعاکرده که خدا با این شمشیر بدترین خلق خودش را بکشد. فرمود: اتفاقا این دعای تو مستجاب شده است چون خودت را به همین شمشیر خواهند کشت.
علی (ع) از دنیا رفت. اودر شهر بزرگی مانند کوفه است غیر از آن عده خوارج نهروانی باقی مردم همه آرزو میکنندکه در تشییع جنازه علی شرکت کنند بر علی بگریند و زاری کنند. شب بیست و یکم مردم هنوز نمیدانند که بر علی چه دارد میگذرد. علی بعد از نیمه شب از دنیا رفته است تا علی از دینا میرود فورا همان شبانه فرزندان علی (امام حسن،حسین، محمدبن حنیفه، ابوالفضل االعباس) و عدهای از شیعیان خاص که شاید از شش هفت نفر تجاوز نمیکردند. محرمانه علی را غسل دادند و کفن کردند و در نقطهای که ظاهرا خود علی قبلا معین فرموده بود که همین مدفن شریف آن حضرت است و طبق روایات بعضی از انبیای عظام نیز در همین سرزمین مدفون هستند.
در همان تاریکی شب دفن کردند و احدی نفهمید. بعد محل قبر را هم مخفی کردند و به کسی نگفتند فردا مردم فهمیدند که دیشب علی دفن شده محل دفن علی کجاست؟ گفتند لازم نیست کسی بداند و حتی بعضی نوشتهاند امام حسن (ع) صورت جنازهای را تشکیل دادند و به مدینه فرستادند. که مردم خیال کنند که علی را بردند مدینه دفن کنند. چرا؟ به خاطر همین خوارج برای اینکه اگر اینها میدانستند علی (ع) را کجا دفن کردهاند. به مدفن علی(ع) جسارت کردند.
میرفتند نبش قبر میکردند و جنازه علی را از قبرش بیرون میکشیدند تا خوارج در دنیا بودند و حکومت میکردند. غیر از فرزندان علی(ع) (ائمه اطهار) کسی نمیدانست علی کجا دفن شده است تا اینکه آنها بعد از حدود صد سال منقرض شدند بنی امیه هم رفتند دوره بنیعباس رسید دیگر مزاحم این جریان نمیشدند.
امام صادق(ع) برای اولین بار محل قبر علی (ع) را آشکار فرمود. همین صفوان معروفی که شما در زیارت عاشورا دعایی میخوانید که در سند آن نام او آمده است میگوید من خدمت امام صادق در کوفه بودم ایشان ما را آورد سر قبر علی(ع) و فرمود قبر علی(ع) اینجاست و دستور داد ظاهرا برای اولین بار سایبانی برای قبر علی تهیه کنیم و از آن وقت قبر علی (ع) آشکار شد.
پس این مشکل بزرگ برای علی (ع) منحصر به زمان حیاتش نبود تا صد سال بعد از وفات علی هم قبر علی از ترس اینها مخفی بود./ مرداد ۱۳۹۰خبرآنلایناستاد شهید مرتضی مطهری