شایان بدون روتوش!


شایان بدون روتوش!

نمی‌شود دوستش نداشت؛ حتی آنهایی که دوستش ندارند هم ته دل‌شان می‌دانند که اکوسیستم چقدر به او مدیون است؛ او اما کشکولی از امواج مثبت و منفی است؛ یک هارددیسک از تجربه‌های ابتدای اکوسیستم تاکنون. حرف از شایان شلیله است. از همان زمانی که کسب‌وکار خانوادگی‌اش را به حوزه آنلاین برده و شکست خورده تا زمانی که جشنواره وب را راه‌اندازی کرده و هر سال هزاران انتقاد ریز و درشت را تحمل کرده است، نامش با فضای کسب‌وکارهای آنلاین گره خورده است. یک سر کشکول شایان به وبنا هم می‌رسد که از نخستین رسانه‌های خبری بوده در حوزه خودش. بخش دیگری از تجربه‌ها و البته چالش‌های او هم مربوط به رویداد استارت‌آپ‌ویکند است؛ رویدادی که زمانی که اگر اصطلاح استارت‌آپ را در گوگل جست‌وجو می‌کردی، چیزی دستگیرت نمی‌شد، نقش مهمی در شکل‌گیری این فضا بازی کرد. شایان از آن نسل اولی‌های اکوسیستم استارت‌آپی ایران است؛ از همان‌هایی که نخستین کوله‌اندازهای دانشگاه‌نرو بودند و زودتر از خیلی از ایرانی‌ها دریافته بودند که از اینترنت می‌شود پول درآورد.
شلیله را خیلی‌ها با جشنواره وب می‌شناسند اما بنیانگذار ای‌نتورک وجه کسب وکاری پررنگی دارد. استارت‌آپ داشته، در شکل‌گیری یک هلدینگ بزرگ نقش داشته و از سال ۸۲ تاکنون یک نفس کار کرده است. کسب‌وکارش الان تحت عنوان هلدینگ پی‌پی‌جی کار می‌‌کند و درآمد فروش ماهانه یک میلیارد تومان را هم تجربه کرده. حتی می‌گوید دو سه سال پیش که ای‌نتورک را ارزش‌گذاری‌ کرده تا ۱۶ میلیون دلار قیمت خورده؛ همان زمانی که پای شرکت سوئدی پاموگرانت به میان آمده بوده. شلیله در گفت‌وگو با «شنبه» حرف‌های زیادی زده؛ از شروع به کار در این حوزه گفته تا مشکلات و مسائل مختلف. تا سرخوردگی‌ها و ناراحتی هایی که حتی موجب شده‌اند در یک بازه کوتاه تصمیم به رفتن از این حوزه بگیرد. اما باز هم مانده اگرچه هنوز حسابی دلخور است. دلخور از نبود فرهنگ کار تیمی و نمایش‌هایی تحت عنوان منتورشیپ! می‌گوید زمانی هر روز و هر شب از اکوسیستم تعریف و تمجید کرده و حالا باید خیلی بی‌رحمانه از آن انتقاد کند تا این نهال نحیف، مسیر را سرراست برود. برای شروع قرار او را نقد کنیم.

از ای‌نتورک که سوژه اصلی این گفت‌وگو‌ست، شروع می‌کنیم؛ به خوانندگان «شنبه» بگو که داستان ای‌نتورک از کجا شروع شده و ماهیت کارش چیست؟

ای‌نتورک در اواخر سال ۸۸ شروع شد. در آن زمان من کسب‌وکار او.ال‌.سی را داشتم، محسن ملایری کسب‌وکار رپیدشیر و یکی و دو کسب‌وکار دیگر در حوزه آی‌تی داشت و پویا رجامند کسب‌وکار وبز را داشت. در آن سال چون وضعیت اینترنت خیلی بد شده بود، ما سه نفر دور هم جمع شدیم و مجموعه خاورزمین را تشکیل دادیم. تا آخر سال ۸۹ بدون ثبت شرکت با هم کار کردیم و اواخر ۸۹ این فعالیت‌ها را تحت عنوان خاورزمین ثبت کردیم.
ای‌نتورک هم اوایل ۸۹ از دل همین فضا بیرون آمد. چون ما تعدادی سایت محتوایی داشتیم، تعدادی فروشگاه اینترنتی، تعدادی سایت خدمات شارژ داشتیم و شروع کردیم تبلیغات سایت‌های محتوایی را در ای‌نتورک قرار دادیم. کمی که جلو رفتیم، استقبال هم شد. بهمن سال ۸۹ بود که ما از ای‌نتورک پول هم کسب کردیم؛ یک نفر ۵۰ هزار تومان داد و هزار کلیک خرید. رشد ای‌نتورک در سال‌های ۹۰ و ۹۱ ‌خیلی بالا‌ بود. این رشد اینقدر بالا بود که ما همه کسب‌وکارهای دیگرمان را فروختیم و بعضی را تعطیل کردیم. در نهایت خاورزمین شد همین ای‌نتورک. در ادامه از سرآوا سرمایه جذب کردیم و من تصمیم گرفتم که سهام بقیه شرکا را بخرم و من و محسن در خاورزمین ماندیم و بقیه سهام‌شان را فروختند.

سایر سهامداران چه کسانی بودند؟

پویا رجامند بود که الان کلیک‌یاب را دارد، جهانگیر آقازاده بود که آن زمان در بخش آی‌تی صدا و سیما مشغول و مدیرعامل رایتل هم بود. او در خاور‌زمین رئیس هیات مدیره بود. هر دو نفر قبل از جذب سرمایه از سرآوا، خاورزمین را ترک کرده بودند.

از سرآوا چه میزان جذب سرمایه داشتید‌؟

نزدیک ۲ میلیارد تومان در سال ۹۲ جذب سرمایه داشتیم که در آن زمان رقم بالایی بود. حدود ۲۴ ماه شرکت را با همین سرمایه اداره کردیم.

ایده ای‌نتورک چیست؟

اصلا ایده نویی نیست، چون همان زمان هم تعدادی شرکت تبلیغاتی مبتنی بر کلیک وجود داشت. ایده ما این بود که مدل تبادل آگهی (اکسچینج) را بنا نهادیم و از اول که رفتیم به سمت پولی‌شدن، گفتیم مدل‌مان تقسیم سود است. قرار را بر این گذاشتیم که اگر تبلیغ داشته باشیم، نشان می‌دهیم و اگر تبلیغ نداشته باشیم، تبلیغ محک، بنیاد کودکان یا سازمان جهانی غذا را نمایش می‌دهیم. به تبلیغ‌دهنده هم می‌گفتیم که هر چقدر فروختیم، با او حساب و درآمد را تقسیم می‌کنیم.
آن زمان ۱۰ تا ۱۵ پلتفرم تبلیغ کلیکی در بازار وجود داشت که همگی تعطیل شدند و تا حدود سال ۹۳ هم شرکت کلیکی دیگری بالا نیامد. اما در آن سال حدود ۱۰۰ سایت کلیکی بالا آمد. همان زمان ما در ادرو سرمایه‌گذاری کردیم.

آنهایی که رفتند، چرا رفتند؟

بعضی‌ها تنها دنبال یک موج حرکت می‌کنند و وقتی در کار جلو می‌روند و مثلا همین سایت‌ها وقتی ترافیک‌شان بالا رفت، زیر کار درماندند و سایت‌شان جواب نمی‌داد. بعضی هم مدیا می‌خریدند و نمی‌توانستند پول دربیاورند و کار را رها می‌کردند. در واقع خیلی‌ها فکر می‌کردند که ادنتورک راه‌اندازی کنند و پولدار شوند اما ساخت‌وساز کار را نمی‌دانستند.

چند مرحله سرمایه جذب کردید؟

دو مرحله. غیر از راند نخست، یک مرحله هم اوایل سال ۹۴.

ای‌نتورک از ابتدا تاکنون به لحاظ منابع انسانی چقدر تغییر داشته است؟

ما تقریبا هفت هشت نفره شروع کردیم و تا ۶۰ نفر نیرو هم پیش رفتیم،‌ اما در سال ۹۵ -۹۴ ساختار شرکت را عوض کردیم و هلدینگ پی‌پی‌جی را به عنوان یک هلدینگ در زمینه دیجیتال مارکتینگ تاسیس کردیم. با این تغییر، ساختار نیروها عوض شد. بعضی به شرکت‌های دیگر رفتند. جاهایی مانند عدد، نظربازار و... الان ای‌نتورک در ساختار جدیدش حدود ۳۰ نفر نیرو دارد.

کمی در مورد مدل و تجربه‌های اولیه‌تان توضیح بده.

‌ما تا سال ۹۳ هیچ بازاریابی مستقیمی نداشتیم و شاید نقطه ضعف ما هم همین بود. تا آن زمان بیشتر بازاریابی محتوا می‌کردیم. در سال ۹۵، کم‌کم تیم فروش را شکل دادیم. قبل از آن هر کسی عضو می‌شد، تیم پشتیبانی از مشتری، قدم به قدم با او همراه می‌شد و مثلا کمپینش را می‌ساخت و ... همین الان هم ما به دنبال ناشر خوب هستیم که ترافیک سالم و درست داشته باشد. ما الان روزی ۲۰۰هزار کلیک می‌خواهیم، اما ناشر سالم در ایران نداریم.

منظورت از ناشر سالم و درست و حسابی چیست؟ به نظر می‌رسد که این مسئله الان به یک چالش در حوزه تبلیغات آنلاین تبدیل شده است؟

محتوا نیست! سرمایه‌گذاری در محتوا سخت و سنگین است و در چند سال گذشته سایت تولید محتوای درست و حسابی راه‌اندازی نشده است. الان حدود ۲ هزار استارت‌آپ داریم اما سایت دارای محتوای قوی راه‌اندازی نشده و تنها یکی دو مورد مثل ورزش۳ را داریم. محتوای باکیفیت نداریم.
گاه نیز محتوای خوب وجود دارد اما خوب پخش نشده و به همین دلیل به دست مخاطب نمی‌رسد. بسیاری از محتواها، زرد یا کپی‌پیست همدیگر هستند و تبلیغ‌دهنده رغبتی به آنها ندارد. گاه نیز محتوا با کمک سئو به نوعی بالا می‌آید و ترافیک فیک می‌گیرد و قابل اعتماد نیست. این مسائل وقتی که به تعداد کلیک پول می‌دهید، خیلی مهم است.

چه کسانی را در بازار رقیب خود می‌دانی؟

از شرکت‌هایی که می‌توانند رقیب ما محسوب شوند، یکی فست‌کلیک است که تمرکزش بیشتر روی پلی‌بنر و پی‌آر است و دیگری صبا است که تمرکزش روی ویدئو است، ولی مجموعه ما سرویس‌های مختلفی را در‌بر‌می‌گیرد. تقریبا می‌توان گفت در فضای فعلی، شرکت‌هایی که در حوزه تبلیغات آنلاین فعالیت می‌کنند در حوزه‌های مختلفی فعال هستند و زیاد رقابت مستقیمی در نوع محصول با هم ندارند.

‌تپسل چه؟ آن هم بازیگر خوبی محسوب می‌شود؟

‌تپسل بیشتر در ویدئو و گیم است.

‌ به لحاظ سهم بازار اگر بخواهیم تبلیغات دیجیتال را در نظر بگیریم، سهم ای‌نتورک و رقبا چقدر است؟

‌کل گروه ما یعنی کل پی‌پی‌جی، نزدیک به ۵۰درصد از سهم بازار را در اختیار دارد و با توجه به تغییراتی که در ساختار خود داشته‌ایم، نمی‌توان در مورد خود ای‌نتورک آمار دقیقی داد اما کل پی‌پی‌جی نزدیک به ۵۰درصد از سهم بازار را در اختیار دارد.

ای‌نتورک تاکنون چند درصد رشد کرده است؟

دقیق نمی‌توانم بگویم چون بعد از پی‌پی‌جی تغییرات مدلی زیادی داشتیم، اما تا زمانی که همه فعالیت‌ها در ای‌نتورک‌ها انجام می‌شد و هنوز عدد و بقیه کسب‌وکارها کنارش نبودند، سال اول ۹۰۰درصد، سال دوم ۶۰۰ درصد و سال آخر هم حدود ۴۰۰ درصد رشد کرد.

اگر سال‌ها‌ بگذرد، فکر می‌کنی‌ که پیوستن به پی‌پی‌جی را درست بدانی یا غلط؟

تصمیم اشتباهی نبود، چون ما عملا گفتیم که خاورزمین فقط ای‌نتورک را داشته باشد و همه سرمایه‌گذاری‌ها به هلدینگ بیاید و پیشگامان پردیس که هلدینگ پی‌پی‌جی است، شکل بگیرد. تصمیم خیلی درستی بود.

از این جهت می‌گویم که شاید به نفع شایان شلیله بود اما آیا به نفع ای‌نتورک هم بوده؟

صددرصد بوده، چون بازار در حال تغییر است و ما متناسب با تغییرات بازار تصمیم گرفتیم.

‌ از بازار حرف زدی. جایی گفته بودی که اندازه بازار تبلیغات در ایران حدود ۱۵۰۰ میلیارد تومان و کمتر از یک درصد آن دیجیتال است؛ آن زمان گفته بودی که این میزان باید تا سه چهاردرصد افزایش یابد. الان وضعیت به چه شکل است؟

بازار سرعت رشدی را که ما فکر می‌کردیم، نداشت. حتی پیش‌بینی‌مان این بود که این سهم به هفت هشت درصد هم برسد،‌ اما عوامل مختلفی باعث شد که این اتفاق نیفتد. یکی از عوامل، نبود محتوای باکیفیت بود؛ یعنی نبود سایت‌های معتبر محتوایی. الان در آمریکا تا ۱۵۰ سایت محتوایی معتبر و عالی دارند با ترافیک واقعی و تعامل درست با کاربر.

الان اندازه بازار تبلیغات چقدر است؟

رقم ۱۵۰۰ میلیارد تومان خیلی تغییر نکرده ‌و این عدد دقیقی است. حدود ۵۰ تا ۶۰ میلیارد تومان آن آنلاین شده است. البته بخشی از تبلیغات هم توسط اینفلوئنسرها تصرف شده‌ اما به طور کلی چهار پنج بازیگر هستند که تا ۹۵ درصد از این سهم آنلاین را در اختیار دارند.

از آمارهایی که تاکنون داشته‌اید، بگو.

مثلا شب عید، ۱۰۰میلیارد ایمپریشن را رد کردیم. سال ۹۵، یک میلیارد تومان فروش در ماه را رد کردیم.

‌ این عدد تکرار هم شد؟

‌کم تکرار شد. (می‌خندد) یا پیش آمده که پروموشن داشتیم و در یک روز روی حدود ۷۰ کلاینت تا ۲۰۰میلیون تومان فروختیم. فکر کنم حدودا یلدای ۹۵ بود.

یک نقد کلی به دیجیتال مارکتینگ وارد می‌کنند و آن این است که آمارسازی و یا آمارهای نادرست در آن زیاد ارائه می‌شود. استارت‌آپ‌ها به یکدیگر هشدار می‌دهند که موقع کار با کسب‌و‌کارهایی مثل ای‌نت‌ورک باید مراقب این آمارسازی‌ها باشند. چقدر این نقدها را وارد می‌دانی؟

خیلی! چون بعضی وقت‌ها مشکل از شرکت‌ها هم نیست، بلکه از ناشران است. مثلا در ای‌نتورک در ۶ماه گذشته ۱۵ تا ۲۰ درصد از ترافیک خود را کم کرده‌ایم، چون به صحت ترافیک شک داشتیم؛ به خاطر اینکه در دیجیتال مارکتینگ حساسیت وجود دارد و متاسفانه یا خوشبختانه در این صنعت نسبت به سایر ابزارهای تبلیغاتی ۱۰۰ درصد قابلیت بررسی وجود دارد که یک تبلیغ چقدر تاثیر داشته یا مثلا چقدر دیده شده و ... این موضوع آن را حساس می‌کند، وقتی تبلیغات در یک مکان آفلاین قرار می‌گیرد به‌راحتی نمی‌توان آن را آنالیز کرد. به همین دلیل قابل اندازه‌گیری‌بودن تبلیغات در این فضا کار را سخت می‌کند. شاید بتوان یک ابزار تبلیغاتی آفلاین را هم فروخت چون فروشنده، فروش را انجام می‌دهد، اما در حوزه آنلاین آن کسی که استفاده می‌کند، اگر راضی باشد، دوباره می‌خرد.

یعنی این نقدها را به کسب‌وکارهای شبیه خودتان وارد نمی‌دانی ‌ولی قسمتی را که مربوط به تولیدکنندگان محتو‌است که مثلا ممکن است ترافیک‌ها را دستکاری کنند و ... را وارد می دانی؟

‌‌الان کسی ترافیک‌ها را دستکاری نمی‌کند حتی رقبای ما چنین کاری نمی‌کنند. هرچند روش‌های زیادی برای تقلب وجود دارد‌ ولی الان کسی دنبال تقلب ترافیکی که مثلا یک کلیک را دو تا بشمارد، نیست، چون آنالیزهایی هم که در نرم‌افزار یا سایت طرف مقابل یعنی سفارش‌دهنده آگهی وجود دارد، آنها هم دارای پارامترهای قوی‌ای هستند که خیلی از تقلب‌ها را ناممکن می‌کند. کلا هم تقلب فقط مربوط به ایران نیست و در همه جای دنیا وجود دارد. مشکل ما این است که چون ناشر کم داریم، تقلب بیشتر به چشم می‌آید. همین ۲۰ تا ۳۰ درصد تقلبی که در ناشران محتوا وجود دارد در همه جای دنیا هم هست. مثلا کسی یک سایت ضعیفی دارد، کاری می‌کند که از گوگل درآمد زیادی داشته باشد و برای همین هم آنقدر آنالیزکننده‌ها هوشمند شده‌اند که کسب‌وکارهای اد‌نتورکی نمی‌توانند زیاد این تقلب‌ها را انجام دهند. الان ابزارهای آنالیز بسیار قوی‌ای هم وجود دارد که می‌تواند متوجه شود که مثلا کلیک‌ها کم یا زیاد شده‌اند و...

نمی‌خواهی بگویی که انتقادی به شما وارد نیست؟ معمولاچه انتقاداتی به ای‌نتورک وارد می‌کنند؟

بزرگ‌ترین انتقاد، بحث ترافیک ماست و می‌گویند ترافیک‌تان واقعی نیست. ما هر زمان که با این مسئله مواجه می‌‌شویم، فیلترهای مختلفی را در اختیار تبلیغ‌دهنده قرار می‌دهیم. ما خودمان واسط ترافیک هستیم. الان حتی می‌توان نتورک را فیلتر کرد؛ یعنی ما فقط واسط ترافیکی هستیم که وارد می‌شود و ارزشی را به آن وارد می‌کنیم ولی ممکن است از این نتورک استفاده نکنیم.

‌ شاید سایت‌هایی که شما با آنها قرارداد دارید، مشکل دارند؟

‌ما با هیچ سایتی قرار‌داد نداریم و آی‌پی ما کاملا باز است. هر سایت خواهان تبلیغ را چند روز بررسی می‌کنیم، اگر ترافیکش درست بود، شروع به تبلیغ در آن می‌کنیم و اگر هم درست نبود، آن را نشان نمی‌دهیم.

‌‌ پس چرا چنین انتقادهایی وجود دارد؟

یک مقداری از آن به یک تا یک و نیم سال پیش بازمی‌گردد؛ یعنی قبل از اینکه سرویس‌های ضدتقلب خود را خیلی قوی کنیم. زمانی که اد‌نتورک‌ها راه‌اندازی شدند، ناشرها هم خیلی هوشمند شدند، مثلا یک شرکتی مثل ای‌نتورک یک سایت تولید محتوای متقلب را بلاک می‌کرد ولی فردا در ای‌نتورک دیگری کار می‌کرد؛ یعنی یک روز سر من کلاه می‌گذاشت و فردا سر دیگری.
آن بازه‌ زمانی که ناشران یاد گرفتند وقتی که کسی آنها را بلاک می‌کند با روش دیگری زود سوئیچ کنند روی جای دیگری، روبات‌ها خیلی هوشمند شدند و این موضوع خیلی برای من هزینه داشت؛ یعنی ۹ ماه از سال ۹۶ را روی سیستم تقلب کار کردیم و درصد بزرگی از ترافیک را کنار گذاشتیم که مطمئن شویم کارایی و اجرا درست پیش می‌رود و بعد از آنکه تب و تاب ادنتورک‌ها پایین آمد و تعداد این شرکت‌ها به شش هفت عدد رسید، وقتی یک ناشر توسط یکی از ما ‌بلاک می‌شود، دیگر نمی‌تواند سوئیچ کند به ادنتورک دیگری. به همین دلیل ناشران، کمی از این موضوع فاصله گرفته‌اند و جلوی روش‌های آنها توسط سیستم‌های ضدتقلب گرفته شد.

اشاره کردی که سهم‌تان از بازار، ۵۰ درصد است؛ مابقی این بازار بین چه کسب‌وکارهایی تقسیم می‌شود؟

‌در این بازار ۴ بازیگر بزرگ داریم که در مجموع ۳۰ تا ۴۵ درصد سهم دارند. بخشی هم شرکت‌های کوچک هستند و بخشی هم که نمی‌توان دقیق اعلام کرد، کسب وکارهای تک‌نفره‌ای هستند که در شبکه‌های اجتماعی کار می‌کنند.

‌‌ برای راه‌اندازی یک استارت‌آپ جدید در این حوزه چقدر شانس موفقیت وجود دارد؟

‌اگر خلاقیت و نوآوری زیادی داشته باشد، می‌تواند موفق باشد.

‌‌ رسیدن به این موفقیت چند سال زمان می‌برد؟

‌اگر خلاقیت و ایده‌ای کاربردی داشته باشد، می‌تواند طی یک سال رشد کند. مثل نظربازار که در حوزه تحقیقات بازار فعالیت می‌کند. چند استارت‌آپ موفق دیگر هم در بخش پایش شبکه‌های اجتماعی هستند که ما با آنها همکاری می‌کنیم. اگر ایده جذاب ‌و قابل ارائه در بازار باشد، موفق خواهد شد. اتفاقا حوزه‌های بازاریابی، خیلی متنوع است و ما ۳۰ تا ۴۰ حوزه مختلف داریم که استارت‌آپ‌های مختلف می‌توانند در آنها کار و رشد کنند، ولی اگر استارت‌‌آپ، کپی دیگران باشد، رشد نمی‌کند. برای مثال در دوره‌ای همه به کپی آپارات روی آوردند و در بازه‌ای دیگر به ای‌نتورک. در این موارد است که بازار رشد نمی‌کند.

‌‌ در این حوزه سرمایه‌گذاری کافی انجام می‌شود یا خیر؟

بعضا بله! مثلا خودمان سرمایه کافی را در دوره اول به‌دست آوردیم، یعنی چیزی نبود که به صورت دست و پا شکسته سرمایه جذب کرده باشیم. برای بقیه استارت‌آپ‌ها هم اگر ایده‌های خیلی خوبی داشته باشند می‌توان سرمایه را تامین کرد ولی نکته مهمی که وجود دارد این است که وقتی راجع به تکنولوژی صحبت می‌شود، خیلی احتیاج به ریسک‌پذیری سرمایه‌گذاری وجود دارد.

‌‌ به نظر می‌رسد که کپی‌کردن‌ها دیگر تمام شد و دیجیتال مارکتینگ دارد دوره رشدش را آغاز می‌کند؛ چنین نظری را قبول داری؟

به نظر من تا رسیدن به این نقطه‌ای که شما اشاره می‌کنی، ۳ سال راه در پیش داریم. مشکلاتی الان وجود دارد؛ مانند نبود دانش در دیجیتال مارکترها. چون یا قدیمی هستند و دانشی ندارند یا آشنایی کاملی ندارند. به‌ویژه در حوزه بازاریابی محتوا و تبلیغات چندکاناله دیجیتال‌کردن، هنوز لزوم چنین کاری احساس نشده است. باید آنقدر رقابت تنگاتنگی بین چند استارت‌آپ یک حوزه وجود داشته باشد که چنین امری صورت پذیرد. از طرفی بازار هم بکر است. فردی با استفاده از تلویزیون یک میلیون کاربر به‌دست می‌آورد یا از بیلبورد استفاده می‌کند و ۲ میلیون کاربر به‌دست می‌آورد و این ابزارها را ترجیح می‌دهد. در ایران هنوز تبلیغات دیجیتال به صورت واقعی نیست و اصطلاحا به شیوه «سنگ مفت، گنجشک مفت» انجام می‌شود!

‌‌ ارزش پی‌پی‌جی چقدر است؟

‌الان رقم دقیق و جدیدی ندارم که بگویم. یکی دو سال پیش ارزشگذاری کرده بودیم و الان رقمی ندارم.

‌‌ ارزش‌ خود ای‌نتورک چقدر است؟

‌ارزشگذاری ای‌نتورک فکر کنم در سال ۹۴، ۱۵ یا ۱۶ میلیون دلار بود.

چقدر اینفلوئنسر مارکتر‌ها را رقیب خودتان می‌دانید؟ چون به نظر می‌رسد که سهمی از بازار ادنتورک‌ها را گرفته‌اند؟

‌یکی از دلایل‌ تغییر استراتژی ما در ای‌نتورک و تشکیل پی‌پی‌جی، این بود که در حوزه دیجیتال گاهی ترندهایی ورود و خروج می‌کنند، مثل تلگرام که زمانی آمد و رفت. مارکت را معمولا از همدیگر نمی‌گیرند و جایی که مارکتی از کانالی به کانال دیگر انتقال پیدا می‌کند، به دلیل عدم شناخت مدیر مارکتینگ‌هاست و فیلتر‌شدن موقت تلگرام هم این موضوع را نشان داد. خیلی از افراد بودجه‌های حوزه‌های مختلف مارکتینگ خود را قطع کرده بودند و فقط به تلگرام رفته بودند و زمانی که تلگرام فیلتر شد، ۷۰درصد از فروش خود را از دست دادند. در مارکتینگ کار اشتباهی است که تمام منابع خود را روی یک منبع غیر‌مطمئن قرار بدهی که نمی‌دانی همیشه فعال است یا خیر.
به همین جهت در چند روزی که تلگرام فیلتر بود کلی کسب‌وکار ورشکست شده بودند. این موضوع خیلی در حوزه دیجیتال خطرناک است. همیشه باید در همه کانال‌ها فعال بود و کمپین به کمپین همراه با بنر و ویدئو و شبکه‌های اجتماعی و اینفلوئنسرها و... پیش رفت. وقتی دیجیتال مارکتینگ به اوج خودش می‌رسد که همه دیجیتال‌مارکترهای ایرانی یاد بگیرند که باید در همه کانال‌ها باشند و از همه روش‌ها استفاده کنند. سئو را باید داشت، شبکه‌های اجتماعی را باید داشت و از روش‌های دیگر هم باید استفاده کرد. مثل علی بابا و اسنپ که خیلی خوب و تاثیرگذار در بخش بازاریابی خودشان در حال کار هستند.

تعدادی از مارکترهای سنتی وارد حوزه آنلاین شده‌اند و بیشتر هم سعی کرده‌اند رسانه خریداری کنند. چه آینده‌ای برای حضور آنها به این شکل می‌بینی؟

اگر با توجه به شرایط امروز بخواهم حرف بزنم، این حضور می‌تواند تاثیرات لحظه‌ای داشته باشد ولی اگر بخواهم چند سال آینده را در نظر بگیرم و ما در اوج فضای دیجیتال ایران باشیم، بازار تبلیغات خیلی بزرگ‌تر از این خواهد بود و حداقل چند بازیگر بزرگ دیگر در چند سال آینده در این حوزه لازم داریم. حالا هر چقدر این بازیگران هوشمند باشند و به جای اینکه از هم دزدی کنند، بازار را بزرگ کنند در ۲ تا ۳ سال آینده فضای خیلی بازتر و بهتری را خواهیم داشت. اما الان بعضی از سنتی‌ها وارد مارکت می‌شوند و دنبال این نیستند که فضا را جلو ببرند و بزرگ‌تر کنند بلکه دنبال این هستند که از دیگران چیزی به‌دست آورند. آن تجربه‌ای که من در ۵ سال گذشته داشتم، طی ۱ تا ۲ سال پول آنها تمام می‌شود و درست است که به شرکت‌های بزرگ بازار لطمه‌هایی وارد می‌کنند، ولی آنقدر استراتژی‌های غلطی دارند که شکست می‌خورند و بیرون می‌روند. در این چند سال نمونه‌های زیادی از این موارد داشته‌ایم. هر چقدر بازار بزرگ‌تر باشد و هر چقدر سهم به‌وجود بیایید، همه با هم رشد می‌کنند و کسی جای دیگری را نمی‌گیرد و هر کسی سهمی به‌دست آورد بقیه هم به همان میزان سهم به‌دست خواهند آورد.

به فیلتر‌شدن تلگرام اشاره کردی. الان هم چنین بحثی وجود دارد. این موضوع را چگونه ارزیابی می‌کنی و فکر می‌کنی چه تاثیراتی بر حوزه دیجیتال مارکتینگ خواهد داشت؟

فیلترکردن تلگرام، بخش زیادی از کسب‌وکارهای روی تلگرام را می‌بندد.فیلترشدن تلگرام کاملا نشان داد که کسب‌وکارها نباید روی یک کانال تمرکز کنند چون یک زمانی در ایران یا فیلتر می‌شوند یا به طور کلی از بین می‌روند.

از پیام‌رسان‌های داخلی کدام‌یک می‌توانند جایگزین مناسبی حداقل در حوزه دیجیتال مارکتینگ باشند؟

‌نمی‌توان پاسخی به این سوال داد، چون هر کدام از آنها مشکلات عمده‌ای دارند.

‌ برویم سراغ نقش تو در اکوسیستم استارت‌آپی. می‌توان گفت تو جزو نسل اول اکوسیستم استارت‌آپی ایران هستی.

‌قبل از ما نسلی بوده که منقرض شده‌ و اثری از آنها نیست. مثل آقای قویدل که یک سایتی داشت به اسم لینکدونی که در سال‌های ۸۴ و ۸۵ یکی از بهترین سایت‌ها بود. یا آقای دهقان که قطار را داشت که هنوز هم هست یا نسل مدیران پرشین‌بلاگی‌ها که خیلی از آنها در بازار نیستند و جهانگیر آقازاده که جزو ۱۰ تا ۱۵ بلاگ‌نویس برتر ایران بود.

با اینکه ورود به بحث استارت‌آپ ویکند که تو خودت از آغازکننده‌هایش در ایران بودی، خیلی درازدامن است اما کمی در موردش بگو.

اتفاقی که در سال‌های ۹۳ و ۹۴ افتاد، یعنی از نخستین استارت‌آپ‌ویکند، فضای جالبی را به‌وجود آورد. قبل از آن اگر اصطلاح استارت‌آپ را جست‌وجو می‌کردیم، چیز خاصی بالا نمی‌آمد.

در طی این سال‌ها تو چه تغییر، رشد یا فراز و فرود خاصی در اکوسیستم استارت‌آپی دیده‌ای؟

‌قبل از ما یک نسل بود و یک نسل هم که ما بودیم و نسل جدید دیگری هم وارد شده است. به نظر من الان به لحاظ دسترسی به تکنولوژی و دانش هیچ فرقی با دنیا نداریم. ضریب نفوذ اینترنت و استارت‌آپ‌ها هم خوب است‌ اما تفاوت در فرهنگ استفاده از دانش است. از کار تیمی گرفته تا شیوه شراکت.‌ مثلا از کوفاندر تنها این کلمه را می‌شناسیم و نه مفهوم واقعی آن را. گاه فقط اتفاق‌ها و اصطلاحات‌ها را تنها از آن سر دنیا کپی کرده‌ایم. بسیاری از شکست‌ها هم نتیجه همین امر است. مثلا ما در کار تیمی واقعا تعطیلیم! بعد وارد استارت‌آپ‌ویکند می‌شویم و جواب نمی‌دهد.

‌چیزهایی که می‌گویی نقد جدی است.اما عده‌ای یک پله بالاتر می‌روند و این نظر را دارند که کل این فضا فیک، حباب و پولشویی است! این نظریه چقدر توهم توطئه و چقدر می‌توانددرست باشد؟

افرادی در این فضا کار می‌کنند و به ابزارهایی دسترسی دارند که می‌خواهند با پولشویی بقیه را کنار بگذارند! این حرف روشن‌ترین گفته‌ای است که می‌توانم به افرادی که این نقد را به این فضا دارند، بگویم. هر جا این حرف مطرح می‌شود، جایی است که رقابتی مطرح است و اتفاقا عده‌ای خودشان می‌خواهند پولشویی کنند!

‌ دفاع محکمی کردی، با اینکه خودت از شاکی‌ترین‌ها و منتقدترین‌ها نسبت به اکوسیستم هستی! چرا از دست اکوسیستم عصبی هستی؟ اوج این عصبانیت خصوصا در سال ۹۶ و در جشنواره وب خودش را نشان دادکه یک «غمنامه فریدون» هم منتشر کردی!

‌چند عامل مهم وجود دارد که اولین آنها مربوط به فرهنگ است. ما یاد نگرفته‌ایم با همدیگر کار کنیم و انتظار داریم اکوسیستم استارت‌آپی در ایران شکل بگیرد و دوست داریم خروج‌های یونیکورنی هم مثل سیلیکون‌ولی داشته‌باشیم. ولی آنها خیلی زیرساخت دارند. ما تازه ۲ سال است که در جلسات به یک آدم ۱۷، ۱۸ ساله نمی‌گوییم بچه بنشین سر جایت! ما بعد از ۱۰ سال به این موضوع رسیده‌ایم که باید به یک فرد ۱۸ ساله که ممکن است فکر بیزینسی داشته باشد، اعتماد کنیم. با این وجود، این موضوع در همه قشرها هم پذیرفته‌شده نیست. در همین حوزه هنوز هستند افرادی که یک فرد ۱۸ ساله را باور ندارند، یعنی خیلی فقر فرهنگی در این زمینه وجود دارد.

ناراحتی تو را که من در آن بیانیه تاریخی دیدم، مثل آدمی به نظر می‌آمد که نارو خورده و چیزی را انتظار داشته که برآورده نشده است. چه توقعی داشته‌ای که برآورده نشده؟

اگر به‌عنوان شخص شایان شلیله بخواهم پاسخ دهم باید بگویم، نه به این صورت نبوده است، ولی به‌عنوان کسی که سعی کرده کمک کند تا این اکوسیستم شکل بگیرد، بله اینطور بوده است. خیلی‌ها در این اکوسیستم کار کرده‌اند و به بقیه فایده رسانده‌اند و خیلی از افراد هم فقط سوار آن شده‌اند و به جرات می‌توانم بگویم که ۷۰ تا ۸۰ درصد از افرادی که خود را به عنوان منتور استارت‌آپ معرفی می‌کنند، نه منتورشیپ می‌دانند و نه اصلا تجربه آن را داشته‌اند. مثلا طرف تا دیروز کارگاه «پولدار شوید» داشت و امروز مدرس کارآفرینی شده است. این مسائل بعد از استارت‌آپ ویکند به‌وجود آمد و بیشتر آنها هم در حوزه منتورشیپ هستند و تعدادی هم با پز سرمایه‌گذار آمدند که نه دانش دارند و نه استارت‌آپ را می‌شناسند و تنها آسیب می‌زنند. دلیلی که الان در آمریکا این موضوعات درست است و اینجا غلط، به این خاطر است که الان در آمریکا منتورها کسانی هستند که این مسیر را ۳۰ سال تجربه و اگزیت کرده و سرمایه‌گذار و منتور شده‌اند. ولی منتورها و سرمایه‌گذارهای ما بدون داشتن تجربه فقط پز می‌دهند!

چیزی که وجود دارد، این است که ما نمی‌توانیم تاریخ اکوسیستم را به ۱۰ سال قبل برگردانیم.تجربه ما برای همین یکی دو سال اخیر است. چه باید کرد؟

حداقل منتور بگوید که مثلا ۲ سال تجربه دارد یا بگوید که تنها در یکی دو حوزه تخصص دارد.‌ اما بدون اینکه به این مسائل توجه کنند، استارت‌آپ‌ها را به سمت چاله سوق می‌دهند و برای خودشان هم هیچ فرقی ندارد؛ چون همراه طرف وارد چاله نمی‌شوند. هیچ‌کس نمی‌تواند منتور همه استارت‌آپ‌ها باشد‌. از این دست مشکلات در سمت خود استارت‌آپ هم وجود دارد؛ اکثرا سایتی را راه‌اندازی و فکر می‌کنند که یک سال بعد باید ارزش‌ آن سایت چندین میلیارد تومان باشد.

‌ گذشت زمان یا کسب تجربه می تواند باعث حل این مسائل ‌شود؟

طولانی‌ترین راه‌حل، زمان است و در خوشبینانه‌ترین حالت ۱۰ سال دیگر به خودی خود این مشکلات حل می‌شود، ولی گاهی ما می‌پذیریم که مشکلاتی وجود دارد و آن را اصلاح می‌کنیم، ولی بعضی مواقع اعتقادی به وجود مشکل نداریم. مشکل هم همین‌جاست که حل شدن مسائل را زمانبر می‌کند. الان ما در اکوسیستم ژست غربی ولی فرهنگ سنتی داریم.

‌‌ گویا به خاطر بحث‌های فرهنگی از اکوسیستم عصبانی هستی، ولی در مجموع شایان شلیله یک شخصیت صفر و یک دارد، یعنی ندیدیم کسی بعد از شنیدن نامت مکث کند، یا دوستت دارند یا متنفرند. شاید جشنواره وب هویت اصلی تو شده و ممکن است خیلی از افراد اطلاع نداشته باشند که در طی این سال‌ها در این اکوسیستم نقش داشته‌ای. جریان جشنواره وب و آن سخنرانی چه بود؟ حتی فکر ‌کردیم که تو دیگر در اکوسیستم نخواهی بود و می‌خواهی از ایران بروی.

شایعه از ایران رفتن من در ماه‌های مهر و آبان بیرون آمد. من ۲ هفته از ایران رفتم و طی ۳ سال اخیر اولین ۲هفته‌ای بود که توانستم همه چیز را رها کنم و از کشور خارج شوم. قبل از جشنواره هم یک سفر داشتم. در ۶ ماه آخر سال قبل خیلی استراحت کردم، چون خیلی فشارهای سنگینی را قبلش تحمل کرده بودم. بعضی از این فشارها کاری است و بخشی از آنها از طرف اکوسیستم است و بخشی هم فشارهای عجیب و غریبی است که مربوط به بحث‌های نفوذ و شب‌نامه است. از طرفی هر سال هم که به جشنواره وب نزدیک می‌شویم، فشارها سنگین‌تر می‌شود. واقعا در زندگی‌ام، اولین سالی بود که فکر کردم که نمی‌توانم ادامه دهم و حداقل باید دوسالی بروم و استراحت کنم. در جشنواره وب هم صحبت این نبود که بحث نکنم و تصمیم داشتم خیلی رک این حرف‌ها را بزنم؛ یا آدم‌ها می‌فهمند یا نمی‌فهمند. در بازه‌ای باید تشویق کرد و گاهی هم باید نقد خشن کرد تا مسائل درست شود.

‌‌‌خودت می‌گویی که یک بخشی از رشد اکوسیستم و چیزی که الان است، به خاطر برگزاری استارت‌آپ‌ویکند بوده که تو خودت در آن نقش داشته‌ای. به نظر می‌رسد که داری از استراتژی مسئولان حکومتی استفاده می‌کنی که خودشان چندین سال مسئولیت دارند ولی بعد می‌گویند چرا وضع مملکت به این صورت است؟! خود تو در ارتباط با وضعیت فعلی اکوسیستم که به آن نقد هم داری، چه اشتباهی کرده‌ای که احساس می‌کنی نباید انجام می‌دادی‌؟

سرعت رشد اکوسیستم خیلی بالا بود. حباب در جو اکوسیستم وجود داشت. ما به جای اینکه آموزش دهیم، دچار جو‌گرفتگی شدیم. همه به منتور تبدیل شدند، چون منتور وجود نداشت. جامعه تشنه فضای استارت‌آپی و استارت‌آپ‌زدن بود. سال ۸۹ که جشنواره وب برگزار شد، تنها رویداد این حوزه بود و تا آن زمان ۴۰۰ نفر در کنار هم قرار نگرفته بودند و در کل سال بیش از ۳رویداد کاربردپذیری، وبلاگ‌نویسی پرشین بلاگ و جشنواره وب برگزار نمی‌شد. بعد از مدتی از ۳رویداد در ماه به ۳۰۰ رویداد رسیدیم‌ و در همین تهران ۲ تا ۳ رویداد برگزار می‌شد. الان که می‌گویم باید سخت نقد کرد به این دلیل است که شاید بتوان به بهبود اکوسیستم کمک کرد.

‌ شاید عده‌ای بگویند که باغ بزرگی داریم ولی نهال کمی در آن رشد کرده و الان برای نقد کردن کمی زود باشد. تو فکر می‌کنی الان زمان نقد فرارسیده است؟

‌وقتی می‌بینیم، نهالی کج رشد می‌کند، باید آن را صاف و درست کنیم. بله، من فکر می‌کنم الان باید نقد کرد چون زمانی که ما شروع به تشویق کردیم، هفته‌نامه شنبه‌ای نبود که تشویق کند و ایونت‌های دیگری وجود نداشتند و ما آن زمان پیشرو راه‌اندازی بودیم و الان هم باید در نقد‌کردن پیشرو باشیم. الان مجموعه‌هایی مثل شنبه، رسانه‌ها و رویدادهای دیگر، از این فضا حمایت می‌کنند و این فضا را برای آدم‌های جدیدتر باز می‌کنند.

‌یعنی اعتقاد داری که شنبه باید کمی سختگیرانه‌تر نقد کند؟

‌خیر. من نمی‌گویم که چنین سختگیری اعمال کنید. شما درست کار می‌کنید. همیشه باید تعدادی از افراد توسعه‌دهنده و تعدادی نقاد باشند. اگر ۴ سال پیش آدم‌های باتجربه‌ای در اکوسیستم داشتیم، شاید نقدی صورت می‌گرفت و در بازه‌ای تعادل بوجود می‌آمد. الان افراد باید تشویق ‌کنند، اتحادیه و انجمن باید از حاکمیت امتیاز بگیرند و تعدادی هم باید اکوسیستم را نقد کنند.

می‌گویی که ما این بخش انتقادی را نداریم؟

‌بله. ممکن است کاری صورت گیرد ولی تا زمانی که هیچ‌کس شما را نقد نکند، فایده‌ای ندارد. مثل جشنواره وب که در ۴ سال اول همه از آن تعریف می‌کردند ولی رشد ۶ سال آخر جشنواره وب ۲۰۰ برابر ۴ سال اول بوده است.

‌ وقتی به نقد اشاره می‌کنی، بازیگران انگشت‌شمار اکوسیستم به ذهن می‌آیند ولی می‌بینیم که اکثرا جنبه نقد ندارند؛ چه کاری باید انجام داد؟

‌باید آنقدر گفت تا جنبه پیدا کنیم. مثلا وقتی مقاله‌ای در مورد یک کشور اروپایی مطالعه کرده‌ام و آن را توییت می‌کنم، چند وی‌سی ‌ناراحت می‌شوند که تو چرا این موضوع را نوشته‌ای یا اگر چیزی در مورد منتورشیپ می‌نویسم، چند نفر دایرکت می‌فرستند که چرا این کار را کردی؟! در صورتی که من مخاطب خاصی نداشته‌ام. وقتی در مورد اختلاف‌های فرهنگی صحبت می‌کنیم و با اروپا و آمریکا مقایسه می‌کنیم، فقط به این نتیجه می‌رسیم که باید رک باشیم ولی در ایران آدم‌ها نمی‌توانند با همدیگر رک ارتباط برقرار کنند و هر چیزی را هم که به طرف مقابل بگویی، فکر می‌کند که به او توهین کرده‌ای یا وقتی شما به من می‌گویید که اخلاق شما صفر و یک است، خب، من بعضی وقت‌ها فهمیده‌ام و بعضی وقت‌ها نفهمیده‌ام. باید بگویید که کجا منظور مرا نفهمیده‌ای. ممکن است من هم بعضی از حرف‌های شما را نفهمم یا مثلا به ۵۰درصد حرف‌های شنبه نقد داشته باشم، ولی کلیت آن را نفی نمی‌کنم.

‌ شایان‌، همین مسائل جشنواره که برایت پیش آمده، تو را به یک چهره پرحاشیه تبدیل کرده. برای خیلی از افراد که شاید نگاه منفی به تو و کارهایت داشته باشند، شایان شلیله بیشتر یک توسعه‌دهنده اکوسیستم است تا یک بیزینس‌من. شاید خودت هم اعتقاد داشته باشی که از کسب وکارت می‌زنی تا بیشتر به اکوسیستم کمک کنی، این حرف‌ها و نقدها در مورد تو چقدر درست است؟

‌من از بیزینسم نمی‌زنم که به اکوسیستم برسم. جشنواره وب که شروع شد، برای من یک علاقه‌مندی بود و هیچ‌وقت هم توسعه‌دهنده اکوسیستم نبوده‌ام و از اول هم همیشه کسب‌وکار داشته‌ام. من او.ال.سی را داشتم و بعد با افرادی که بیزینس داشتند، آشنا شدم و بعد وبنا آمدم و بعد از آن جشنواره وب را راه‌اندازی کردیم و بعد خاورزمین راه‌اندازی شد. فکر نکنم من فقط به‌تنهایی از دوستداران و طرفداران اکوسیستم استارت‌آپی ایران بوده باشم. هیچ‌وقت هم از بیزینسم نزدم که در اکوسیستم خرج کنم. از درآمد جشنواره وب هم هیچ چیز شخصی دریافت نکردم کما اینکه ۲ سال آخر را به انجمن واگذار کردیم که گزارش مالی آن هم وجود دارد و هیچ چیزی از پول آن را دریافت نکردم. شاید در ۲ سال گذشته نزدیک به ۱۰۰ میلیون تومان جشنواره وب درآمد داشت که انجمن آن را دریافت کرد. به همین دلیل هر دوی این نظرها را قبول نمی‌کنم؛ نه عاشق اکوسیستم هستم که بیزینس نداشته باشم و نه از بیزینس فاصله گرفته‌ام که به اکوسیستم برسم. برای من جشنواره وب یک علاقه‌مندی ارزشمند بوده که رشد کرده و جاهایی هم به درآمد رسیده و سعی کرده‌ام که چه در کانون کارآفرینی و چه در انجمن آن را خرج کنم. خیلی از افراد از این فضاها برای شخصی پول‌درآوردن استفاده می‌کنند ولی من هیچ وقت این کار را نکردم.

‌ این موضوع مطرح است که شایان آنقدر در جشنواره وب حضور دارد که افراد یادشان می‌رود که ای‌نتورک را دارد؛ به عبارتی هویت جشنواره‌ای تو روی وجه کسب‌وکاری‌ات سایه انداخته است؟

بله. یکی از دلایلی که در پی‌پی‌جی همین مسیر را پیش گرفتیم، این بود که من علاقه‌ای به چهره‌شدن ندارم و چهره‌شدن هم حاشیه‌های مستقیم‌تری برای فرد به دنبال دارد. در بازه‌ای که در کانون و بحث استارت‌آپی چهره بودم وقتی هم‌تیمی‌هایم در یک بخش‌هایی جلو می‌آمدند و چهره می‌شدند، سعی نکردم خودنمایی کنم و بگویم که من باعث پیشرفت کار شده‌ام و باید حتما کار به اسم من تمام شود! محسن ملایری هم این کار را نکرد، ولی بعضی جاها کسی نبوده که جلو بیفتد پس من مجبور شده‌ام خودم بیایم جلو. نه به خاطر دیده شدن بلکه برای اینکه کار انجام شود.
در آن زمان هم از چیزی نترسیدم. مثلا در کمپین سربازی اکثر کسانی که در فیلم این کمپین حاضر بودند یا سربازی‌شان تمام شده بود یا سرباز بودند. تنها کسی که در آن فیلم گفت من سربازی نرفته و نخواهم رفت، من بودم. زمانی که باید ریسک می‌کردم، این کار را انجام داده‌ام یا در مورد اتفاق‌های شب‌نامه هم هیچ وقت سکوت نکردم. چون سکوت کار اشتباهی بود. این راه نفوذ نیست. باید بدانیم که تعریف نفوذ چیست. اگر قرار بر این است که چند کمپانی خارجی در ایران نفوذ کنند ما خودمان جلویش را می‌گیریم چون اول بیزینس‌ ما آسیب می‌بیند. یا اگر نخبه‌ها از کشور خارج شوند، این استارت‌آپ‌ها هستند که بیشترین آسیب را می‌بینند پس خود ما قبل از حاکمیت با فرار مغز‌ها یا نفوذ مخالفیم.

‌‌ با این حال به چند سال اخیر زندگی شایان شلیله که نگاه کنیم، بیشتر به‌عنوان توسعه‌دهنده اکوسیستم مطرح است.

‌اگر بخواهم مقایسه کنم، کارآفرینی را از سال‌های ۸۲ و ۸۳ با او.ال.سی شروع کردم. زمانی که اکوسیستم وجود نداشت و حتی تعریف ای‌لرنینگ را هم نمی‌دانستیم. الان فکر می‌کنم که می‌توانم ۲۰ تا ۳۰ درصد از زمان خود را روی فعالیت‌های توسعه‌ای بگذارم. البته در بازه‌هایی از سال، فوق‌العاده درگیر یک محصول هستیم که برای درست‌کردنش شب و روز خواب نداریم.‌ اما در هر صورت این چرخه اکوسیستم ایران هنوز کامل نشده است که بگوییم یک سری کارآفرین آمده‌اند، موفق شده‌اند، اگزیت کرده و چون حالا وقت خالی دارند منتور شده‌اند. چون این چرخه به‌وجود نیامده، بعضی از افراد نمی‌دانند این موضوع برای همه اتفاق می‌افتد. این چیزهایی که درباره من فکر می‌کنند، در چند سال آینده در مورد همین افراد هم صدق می‌کند. چون این یک سفر است؛ انسان کار می‌کند، استارت‌آپ می‌زند و ممکن است شکست بخوری، باز ممکن است استارت‌آپ دیگری راه‌اندازی کنی و سرمایه جذب کنی، منتورشیپ هم بکنی در کنار کارت و در نهایت هم اگزیت کنی.

‌‌ تو کی از ای‌نتورک خروج می‌کنی؟

نمی‌دانم و نمی‌دانم که آیا در بازار ایران اگزیت به معنای اگزیت خارج از ایران، اتفاق می‌افتد یا خیر. این چیزی است که ما، کافه‌بازار و دیجی‌کالا و خیلی‌ها فکر می‌کنند که به صورت قطعی نمی‌توان انجام داد. در آمریکا که صحبت از اگزیت می‌شود، عرضه سهام در بورس، بهترین نوع اگزیت است یا گوگل یک استارت‌آپ را که بخرد، بنیانگذارها خیلی خوشحال می‌شوند. در ایران هیچ‌کدام از این اتفاقات نیفتاده است که ما بتوانیم ببینیم که آیا یک سال دیگر این اتفاق می‌افتد یا ۲۰ سال دیگر.

شایان شلیله در آینده یک کارآفرین زنجیره‌ای خواهد شد؟

هرگز. ‌من ابدا یک استارت‌آپ دیگر راه‌اندازی نخواهم کرد، چون خیلی خسته شده‌ام و ۱۰۰ درصد می‌توانم بگویم که دیگر هیچ استارت‌آپ دیگری راه‌اندازی نخواهم کرد، چون این کار در ایران بسیار سخت و پرحاشیه است و به جای اینکه دنبال محصولت باشی، باید حاشیه‌هایت را جمع کنی.

‌‌ حاشیه کسب‌وکاری یا غیرکسب‌وکاری؟

‌حاشیه غیربیزینسی و فشارهای بیرونی مثل بیمه و مالیات و ... ‌گاهی اوقات افرادی با ایده‌های خوبی نزد من می‌آیند که قابلیت جنگیدن دارند ولی بعضی‌ها هم نمی‌توانند این کار را انجام دهند. این افکار را چند سال پیش نداشتم و یک سال است که به این نتیجه رسیده‌ام و واقعا هم استارت‌آپ زدن و هدایت‌کردن آن، کار هر کسی نیست، چون اگر تمام استارت‌آپ‌های مطرح ایران را نگاه کنیم، آنهایی که واقعا به یک نقطه‌ای رسیده‌اند، هیچ کدام زیر ۳۰سال سن ندارند؛ این یعنی در ۵ سال گذشته هیچ جوان ۱۷ یا ۱۸ ساله‌ای در استارت‌آپ‌ها رشد نکرده است. بیشتر آنها کارهای زیادی را تجربه کرده‌اند تا موفق شده‌اند و بقیه همه تجربه یک شرکت شکست‌خورده را پشت سر خود دارند. دلیل شکست این افراد هم درگیری با اکوسیستم، استارت‌آپ و منتورشیپ نبوده و کف خیابان شکست خورده‌اند و این موضوعی خطرناک است.

‌‌‌ چرا خطرناک است؟

‌من نگران ۵ سال آینده هستم، چون دائما حباب را تکرار می‌کنیم و ممکن است که هیچ‌یک از ما به یک قطره آب هم نرسیم، چه برسد به یک حباب. وقتی نسلی را که ۵سال پیش وارد این فضا شده ، حالا‌نمی‌بینم، احساس خطر می‌کنم. حداقل باید ۲ استارت‌آپ داشته باشیم که سن بنیانگذاران‌شان ۲۴ و ۲۵ ساله باشند، یعنی خوب رشد کرده باشند. اما سختی‌هایی در این کار وجود دارد که یک جوان ۱۵ و ۱۶ ساله نمی‌تواند از پس آن بربیاید. در خارج از کشور، استارت‌آپ که شروع به فعالیت می‌کند، تمام تمرکز بنیانگذار روی محصول است، ولی در ایران اگر تجربه مالی، حقوقی و تجربه تعامل نداشته باشی، کسی پیدا نمی‌شود که دستت را بگیرد و از تو حمایت کند. یعنی منتورهای ما هیچ وقت نتوانستند دست جوانان را بگیرند. ما هم که درگیر بیزینس‌های خودمان هستیم. مثلا نصف برندگان جشنواره وب چهارم، الان سایت‌های‌شان وجود خارجی ندارد! ۵۰درصد برندگان جشنواره چهارم در جشنواره پنجم، سایت‌شان بالا نبود و این دلیلی بود که محسن ملایری استارت‌آپ ویکند را به ایران آورد و به آنها یاد دادیم که به چه صورت بیزینس‌شان را حفظ کنند و توسعه دهند. اینجا هم حتما یک راهکاری دارد ولی اگر من بخواهم آن راهکار را پیدا کنم، دیگر این کار را انجام نخواهم داد چون بابت آوردن استارت‌آپ‌ویکند خیلی سختی کشیدیم. سرمایه‌گذاران هم خطرپذیر نیستند که روی جوان ۱۸‌ساله سرمایه‌گذاری کنند، زیرا سرمایه‌گذار می‌خواهد مطمئن شود که فرد تجربیات زیادی دارد و حتما موفق می‌شود. ‌

شایان آنطور که گفتی ۱۵ سال است که در فضای آنلاین کسب‌وکار فعالیت می‌کنی، مثبت‌ترین آدمی که در این سال‌ها دیدی چه کسی بوده است؟

محسن ملایری، رضا الفت‌نسب، اکبرهاشمی و سعید رحمانی.

‌‌‌‌چه کسی در این راه به تو کمک کرد؟

‌محسن ملایری و سعید رحمانی با همدیگر.

‌‌‌ ‌بزرگ‌ترین اشتباهی که در این ۱۵ سال کردی، چه بوده است؟

شراکت با یک نفر. بعد از محسن یک شریک دیگر به ای‌نتورک آمد. البته صرف شراکت با این فرد اشتباه نبود ولی بزرگ‌ترین اشتباه آنجایی است که می‌فهمید مسیرتان اشتباه است ولی از این مسیر بیرون نمی‌آیید و دنبال یک فرصت اضافه هستید.

اکوسیستم کشته‌های زیادی می‌دهد!

شایان شلیله، بچه اول یک خانواده سه‌نفره است. پدرش ناشر بوده و قبل از انقلاب در کار تبلیغات. بعد به حوزه آموزش آمده و در کار آموزش زبان فعالیت کرده است. شایان مدرسه آموزش زبان را به حوزه آنلاین می‌آورد و او‌.ال‌سی را تاسیس می‌کند که البته یکی دو سال بعد شکست می‌خورد و سرمایه زیادی از دست می‌رود.

دانشگاه نرفته

متولد ۱۳۶۲ است. در هنرستان کامپیوتر خوانده و با لبخند پیروزمندانه‌ای می‌گوید که دانشگاه هم نرفته. ازدواج هم نکرده و به نظر می‌رسد که هشتگ‌های رضا الفت‌نسب در اینستاگرام هم فایده نداشته تابه‌حال. شایان می‌گوید اینکه خودش را آدم موفقی بداند یا نه، موضوعی است که خیلی به شیوه زندگی بستگی دارد و از نظر خیلی‌ها موفق نیستم. اما من با سبک زندگی خودم و مدلی که خودم زندگی می‌کنم، خودم را آدمی می‌دانم که در این سن چیزهایی را که می‌خواهم، دارم.

رویایی داشته

می‌گوید هنوز از راه استارت‌آپ‌داری پولدار نشده. هر چند در ادامه می‌گوید: «پولدار‌شدن برای آدم‌های مختلف تعریف‌های متفاوت دارد.‌ می‌توانم بگویم ۲ میلیون یورو برای شایان شلیله کافی است ولی بعضی از افراد حرص و طمع ۴۰میلیون یورو را هم می‌زنند‌ ولی اگر به من بگویند چند میلیون بگیر و از این فضا بیرون برو، این کار را خواهم کرد. من آدمی هستم که هیچ وقت پول برایم مهم نبوده است. در واقع پول هدف نبوده برایم.» اما شاید برای خیلی جالب باشد که رویای کودکی شایان چه بوده؟ خودش می‌گوید: «من دو چیز در بچگی دوست داشتم؛ یکی رسانه بود و یکی هم دانشگاه. از راهنمایی که خانه روزنامه‌نگاران بودم تا دبیرستان.»

کدام استارت‌آپ ایرانی را دوست دارد؟

با خنده کشداری می‌گوید هیچ‌کدام را دوست ندارم. می‌گوید بچه‌ها به شوخی به من می‌گویند که اگر استارت‌آپ را رها کنی، جیگرکی باز می‌کنی. اگر از بیرون به این فضا نگاه کنی، فضای شادی است و سریع جذبش می‌شوید. شاید من هم اگر وارد حوزه شما شوم، شما سختی‌هایی داشته باشید که با خودم بگویم این کار را رها ‌کنم. در واقع همه ما چنین چیزهایی داریم.

از شوخی گذشته، من اسنپ و دیجی‌کالا را خیلی دوست دارم. این دو جالب‌ترین مواردی هستند که دیدم ولی برخلاف سلیقه شخص من هستند چون من در استارت‌آپ‌ها آنهایی را که فشارهای سنگین دارند، دوست ندارم. اسنپ و دیجی‌کالا اپریشن فیزیکی سختی دارند و خیلی برایم جالب است که توانسته‌اند در این شرایط پابرجا بمانند‌ ولی بشخصه نوع استارت‌آپی که دوست دارم، استارت‌آپی که بی‌۲‌سی باشد و ترجیحا هم دابل سایت نباشد؛ یعنی چیزی مثل اینترکام و...

کدام جوانان؟

شلیله در مورد اینکه کدام جوان امروز اکوسیستم را دارای ظرفیت موفق‌شدن و پتانسل رشد کردن می‌داند، می‌گوید: «نمی‌توانم مستقیما به نام خاصی اشاره کنم ولی به طور کلی استارت‌آپ‌های خوبی در چند سال اخیر در ایران دیده شده و شکل گرفته‌اند ولی به دلایلی مثل نبود فرهنگ منتورشیپ و تیم‌ورک‌بودن و عدم درک‌کردن همدیگر نتوانسته‌اند به اصطلاح بترکانند و جلو بروند و موفق شوند. بعضی از آنها خیلی تند می‌روند و از طرفی بعضی از آنها با اینکه سن کمی دارند از من هم محافظه‌کارتر هستند. من در جذب سرمایه واقعا هیچ وقت نترسیدم و همیشه ریسک کردم و همیشه سعی کردم به جلو بروم. الان هم این سوالات را از خود دارم که اگر این ریسک‌ها را نمی‌کردم وضعیت بهتر یا شرایط پرپول‌تری داشتم؟ یا اگزیتی که مثلا ۴سال دیگر خواهم داشت، شیرین‌تر و سریع‌تر اتفاق می‌افتد؟ به طور کلی نمی‌توان زمان را به عقب برد و باید ببینیم در نهایت چه اتفاقی می‌افتد.»

میدان جنگی به نام اکوسیستم

این فضا به این شکل نمی‌ماند و درست می‌شود ولی با کشته‌ها و شکست‌های زیاد و با گذشت زمان زیاد. می‌توان گفت در ۱۰ تا ۱۵ سال آینده اکوسیستم خیلی جا افتاده و اگر کمی درست‌تر فکر و رفتار کنیم، می‌توانیم زمان آن را کمتر کنیم و جلوی شکست‌ها را بگیریم و شاهد موفقیت‌های بیشتری باشیم ولی به این صورت نیست که بگوییم سیاهی مطلق است. ولی فضای پرآشوب و دلهره‌آوری در چند سال آینده در اکوسیستم خواهد بود.
ما الان فشار اقتصادی، سیاسی خارجی، سیاسی داخلی و هزاران فاصله فرهنگی داریم. سرمایه‌گذار پول دارد اما هوشمند نیست یا سرمایه‌گذار هوشمند است اما پول ندارد و همیشه این جور است این موضوعات ریسک‌ها را زیاد می‌کند. هر چقدر آدم‌های سختکوش‌تر و جدی‌تری وارد شوند و ایستادگی بالایی داشته باشند، اکوسیستم رشد خواهد کرد، باید تلاش کرد و جنگید و ای‌کاش این جنگیدن درباره شکل گرفتن بر سر بازار باشد و نه فقط برای اینکه شرکت ورشکست نشود. بخشی از این مسائل را اکوسیستم می‌تواند درست کند و بخش دیگری را هم اول دولت باید تکلیف خودش را با این وضعیت معلوم کند بعد مجلس، قوه مقننه و بعد هم نهادهای حاکمیت.


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

عکس پروفایل روز مادر _ عکس نوشته مادرانه