مهدی جهاندیده/نغمه تار پدر لالایی ناصر در گهوارهاش بود و چنان گوشهایش را با موسیقی آشنا کرد؛ که ناصر یکی از تکرار نشدنیترین چهرههای موسیقی ایران شود. پدرش اسماعیل نام داشت، نوازنده چیره دست تار و شاگرد ابوالحسن صبا و روحالله خالقی که پای هر دو فرزندش را هم به موسیقی کشاند. البته پسران از پدر پرآوازهتر شدند و بسیاری از نوستالژیهای جوانان دیروز و امروز به آهنگسازی و تنظیمهای برادران چشم آذر بر میگردد. ناصر پسر دوم اسماعیل بود و هنوز 12 سال بیشتر نداشت که همنوای پدر در رادیو ملی ایران شد و آنقدر خوش ذوق و قریحه در موسیقی بود که نوای سحرانگیز آکاردیونش همه را به تحسین وادارد.
موسیقی در خون ناصر جریان داشت و خیلی سریع در موسیقی دهه پنجاه ایران به عنوان یک آهنگساز و تنظیم کننده اسم و رسم بزرگی برای خودش بپا کرد. هنوز 18 سال بیشتر نداشت که برای خوانندگان مشهور آن دوره آهنگسازی کرد. بخشی از ترانههایی که برای ما از دهه پنجاه خاطرهانگیز هستند را ناصر چشم آذر یا اهنگسازی کرده یا کار تنظیم آنها را عهدهدار بوده و به نوعی دستی در آنها داشته است. اما اوج هنرنمایی و کارهای ماندگار ناصر چشمآذر، به خلق موسیقی متن فیلمهای ایرانی از دهه 60 تا 90 مربوط میشود. جایی که در سال 63 او پس از گذراندن دورههای جاز و موسیقی فیلم در آمریکا، به ایران برگشته و با ایرج قادری که فیلم تاراج را در دست ساخت دارد همراه میشود.
زینال بندری، قاچاقچی سابقهدار مواد مخدر با سری تراشیده که برای جوانان و نوجوانان دهه شصت نماد یک قهرمان در سینمای ایران بود؛ با موسیقی متن فیلمی که چشم آذر ساخته بود ماندگارتر شد. موسیقی متن تاراج ظرافت خاصی داشت و به فیلم قادری اعتبار مکملی در کشاندن مخاطب دهه شصت، به پای پرده سینما میداد. موسیقی چشمآذر ناگهان با دلهره به یادمان میآورد که با چه افیون شومی روبهرو هستیم. اما تاراج کار اول چشم آذر در حوزه سینما نبود؛ در دهه پنجاه و در روزگاری که ترانهها با تنظیم بیعیب و نقص چشمآذر حسابی گل میکردند، او موسیقی یک فیلم برای عباس کیارستمی را هم کار کرده بود. اما دهه شصت سالهای پرکاری و پررونقی برای چشمآذر در ساخت موسیقی فیلم بود و جمشید هاشمپور با همان تیپ و قیافه و سری تراشیده قهرمان همان فیلمها، مثل تیغ و ابریشم مسعود کیمیایی.
وسواس و نبوغ چشمآذر به گونهای بود که اینبار فیلم سازها برای او به صف شوند؛ او برای فیلمهای سیروس الوند، داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی، کیومرث پور احمد و خیلیهای دیگر موسیقی متن ساخت. وقتی در جشنواره دوازدهم فیلم فجر همزمان برای دو فیلم سیمرغ را به خانه برد، مرد اول موسیقی فیلمهای ایرانی شده بود. شاید در همان دهههای شصت و هفتاد که عرصه برای فعالیت موسیقی در ایران خیلی محدود و منفی بود؛ این چشمآذر بود که هنرمندانه خود را از آهنگسازی برای ترانهها، به ساخت موسیقی برای فیلمها تحمیل کرد، تا همچنان مخاطب از روح موسیقی حاکم در فیلمها لذت ببرد، بیآنکه کمتر به این فکر کند که خالق آنها چه کسی است!
چشمآذر کمتر مصاحبه میکرد، شاید هم کمتر سراغش برای مصاحبه و گفتگو میرفتند.صدا و سیما هم هر چند که خانواده چشمآذر ریشه و حق آب و گل در رادیو و تلویزیون ایران داشتند؛ کمتر از او برای حضور در برنامههایش دعوت میکرد. گفتگوی «چشم شب روشن» با او بیشتر، یک گفتگوی بیروح و کلیشهای در یک شبکه کممخاطب بود. حضور در «خندوانه» رنگ و بوی نوستالژی داشت،جایی که او ترانه مادر من فیلم خواهران غریب را به یاد خسرو شکیبایی اجرا کرد،اما شاید خیلی دیر دعوت شده بود.
چشمآذر به معنای اخص قلب تپنده موسیقی فیلمهای ایرانی در سه دهه گذشته بود و اگر در عالم سینما جان ویلیامز،جیمز هورنر، هنری منچینی با خلق آثاری برای فیلمها در ماندگارتر شدن آن نقش برجستهای داشتند، در سینمای ایران هم ناصر چشمآذر یکی از چهرههای تکرار نشدنی است که هنرمندانه در رکود و انزوای موسیقی ایران در دهه های شصت و هفتاد توانست آثار جاودانهای را خلق کند.