تجاوز جنسی به دختر باکره دانشجو در حمام خانه (عکس)
تجاوز جنسی به دختر باکره دانشجو در حمام خانه دختر دانشجو که از شیراز به تهران برای تحصیل آمده بود در انتها تن به خواسته جنسی جوانان هوس باز در حمام داد. ماجرای تجاوز جنسی پسر جوان تهرانی به دختر شیرازی 22 ساله پولدار با نقشه طراحی شده در حمام خانه مجردی را در ادامه می خوانید. دختر جوان بعد از تجاوز به پلیس مراجعه کرد و ماجرا را اینطور...
تجاوز جنسی به دختر باکره دانشجو در حمام خانه
دختر دانشجو که از شیراز به تهران برای تحصیل آمده بود در انتها تن به خواسته جنسی جوانان هوس باز در حمام داد. ماجرای تجاوز جنسی پسر جوان تهرانی به دختر شیرازی 22 ساله پولدار با نقشه طراحی شده در حمام خانه مجردی را در ادامه می خوانید. دختر جوان بعد از تجاوز به پلیس مراجعه کرد و ماجرا را اینطور توضیح داد.
تجاوز به دختر جوان شیرازی ؛ این دختر دانشجو که با حمایت مالی پدر پولدارش از شیراز به تهران آمده و خانه مجردی داشت با دیدن فیلم هایی از استحمام خود در تلگرامش وحشت زده تسلیم خواسته های مرد متجاوز شد.اواخر آبان ماه سال گذشته با شکایت دختری ۲۲ ساله به نام الهه یکی از کثیف ترین مردان پایتخت نشین بخاطر تجاوز به این دختر در همسایگی شان بازداشت شد.
این دختر که افسرده شده بود در مراجعه به دادسرا گفت:از ۳ ماه پیش مجبور به ارتباط با مردی به نام بهزاد در همسایگی مان شدم و حالا احساس میکنم اگر به همین شکل پیش بروم نابود خواهم شد.وی افزود: خانواده من در شیراز زندگی میکنند و من برای تحصیل به تهران آمدم و پدرم خانه ای برایم خرید و من به تنهایی در آن زندگی می کنم.
دختر گریان ادامه داد: یک روز وقتی دیدم از لوله حمام طبقه بالایی مان آب می چکد سراغ انها رفتم و مرد همسایه با خوشرویی اجازه گرفت تا فردای آنروز برای تعمیرات به خانه ام بیاید پذیرفتم و چون باید به کلاس می رفتم قرار گذاشتیم صبح در را به رویش باز کنم و وقتی کارش به اتمام رسید او در را ببندد.
همین کار را هم انجام دادیم و شب وقتی به خانه رفتم دیدم لوله تعمیر شده است البته در طول روز چند باری به موبایل مرد همسایه زنگ زدم و میدیدم در حال کار است.الهه گفت: یک ماه نگذشته بود که از شماره ای ناشناس فیلمی برایم ارسال شد که با دیدن آن شوکه شدم لحظه استحمام من و حتی استراحتم در اتاق خواب فیلمبرداری شده بود همان لحظه شک کردم کار مرد همسایه باشد و هنوز در حیرت بودم که پیامی دریافت کردم
که نوشته شده بود درست حدس زدید من بهزاد همسایه شما هستم و اگر به حرف های من گوش نکنید این فیلم را پخش میکنم و آبرویتان خواهد رفت.خیلی ترسیدم و او خواست شب به خانه من بیاید تا با هم حرف بزنیم تصورم این بود میداند پدرم پولدار است و میخواهد اخاذی کند اما او خواست به من تجاوز کند التماس کردم نپذیرفت و مدام تهدیدم کرد تا اینکه چاره ای ندیدم و اجازه دادم به من تجاوز کند.
وی ادامه داد:هرروز افسرده تر می شدم او بسیار نامرد بود حتی کتکم زده است هربار همسرش را در راه پله ها میدیدم خجالت می کشیدم همه ی ی ساعات روزم از خودم متنفر بودم تا اینکه خواستگاری پیدا کردم و از بهزاد خواستم من را و فیلم را فراموش کند تا من ازدواج کنم که کلی با من درگیر شد و تهدیدم کرد آبرویم را خواهد برد.
چاره ای نبود و آمدم شکایت کنم. با هماهنگی های پلیسی بهزاد در یک قرار صوری بازداشت شد و وقتی خود را در برابر افشای رازش دید نصب دوربین در حمام و اتاق خواب الهه را پذیرفت اما رابطه با وی را به گردن نگرفت.مرد متجاوز گفت: وقتی برای تعمیر لوله آب به خانه الهه رفتم وسوسه شدم تا در غیابش دوربین نصب کنم و چون شغلم همین بود براحتی این کار را کردم.
وی افزود: بعد از یک ماه باز وسوسه شدم الهه را تحت سلطه بگیرم و همین کار را کردم اما او خودش خواست رابطه داشتهباشیم وگرنه من پول میخواستم. پرونده این مرد متجاوز پس از ارجاع به دادگاه کیفری پشت درهای بسته تحت رسیدگی قرار گرفت و قضات وی را که اصرار داشت تجاوزی در کار نبوده به خاطر اقدامات سیاهش و رابطه نامشروع به 5 سال زندان و 99 ضربه شلاق محکوم کردند و این رای با اعتراض بهزاد در دادگاه عالی رسیدگی شده و مورد تایید قرار گرفت.
تعرض به دختر جوان توسط کارگردان مشهور
انتشار آن خبر از یک طرف مواجه شد با کامنت های بسیاری از مخاطبان که میخواستند از هویت فرد محکوم که نام و نام خانوادگی احتمالی اش در شبکه های اجتماعی منتشر شده بود اطمینان پیدا کنند و از طرف دیگر نیز برخی مخاطبان به طرح پرسش درباره آن چه فریب دختر جوان قلمداد شده بود پرداخته بودند.
سوال این مخاطبان این بود که چطور می شود دختری جوان و دانشجو آن هم در روزگار ما به راحتی این چنین به سبک داستان پاورقی های دهه های پیش فریب داده شود؟! برای رسیدن به پاسخ این سوال به سراغ این دختر جوان رفتیم.این دختر شاکیه که از اینجا به بعد وی را «ع» می نامیم در جواب سوال ما که از ناباوری مخاطبانمان حکایت داشت کوشید با اشاره به خاستگاه خانوادگیش و البته چگونگی آشنایی با فرد موردنظر، به این پرسش پاسخ دهد.
یک دهه هفتادی هستم
وی گفت:من یک دهه هفتادی هستم و متولد 1374 در یکی از شهرهای جنوبی کشور. پدرم مردی معتقد است و خانواده ای مذهبی دارم که همواره ما را به رعایت اصول اخلاقی تشویق کرده اند. به دلیل شغل پدرم و به دلیل سکنی گزیدن در یک مجتمع ارگانی حتی در خانه پدری ام ماهواره هم نداشتیم.
وی ادامه داد:من از نوجوانی با فضای هنر و ادبیات مأنوس بودم و بعد از آن که در سال 1393در رشته حسابداری در دانشگاه آزاد شهری حوالی تهران پذیرفته شدم در خوابگاه دانشجویی مستقر شدم و در کنار تحصیل بد ندیدم علاقه خودم به بازیگری را هم از طریق آکادمیک دنبال کنم.
این دختر جوان با اشاره به عدم موافقت ابتدایی پدرش با تحصیل بازیگری اش بیان کرد:به هر حال نگاه خانواده من طوری بود که در ابتدا موافق حضور من در این حیطه نبودند اما بعد از مدتها گفتوگو با پدرم بالاخره ایشان را راضی کردم و ایشان هم بعد از آمدن به تهران و تحقیق در میان آموزشگاه های مختلف به سراغ آموزشگاه آقای بازیگر رفت و در آنجا ثبت نام کردیم. «منظور از آقای بازیگر همان بازیگر عده ای از آثار تاریخی سال های ابتدای انقلاب و آثار مناسبتی سال های اخیر است».
هنگام اجرای یک تئاتر در آموزشگاه موردنظر سروکله فرد موردنظر پیدا شد
«ع» درباره آشنایی خود با کارگردان موردنظر گفت:در این آموزشگاه سه ترم تحصیل کردم. ترم آخر تحصیل در آموزشگاه که مقارن ابتدای سال 1394 بود مشغول اجرای تئاتری بودم که آن فرد برای دیدن اجرا ی ما آمد و بعد از تماشای اجرا گفت برای بازی در پروژه جدیدش که «قو» نام داشت قصد دارد از من استفاده کند و این ابتدای آشنایی ما بود.
استادمان در آموزشگاه این کارگردان را تأیید کرد
وقتی از این دختر جوان پرسیدیم که آیا درباره این کارگردان با مدیر آموزشگاهش یعنی همان آقای بازیگر مشورت نکرده، گفت:اتفاقا هم با مشاور ایشان در آموزشگاه و هم با استادمان در آموزشگاه که یکی از چهره های بنام تئاتر است درباره این فرد صحبت کردم و هر دو ایشان را تأیید کردند و مرا تشویق کردند به همکاری وگرنه من هم که آدمی نبودم بی تحقیق درباره سوابق کارگردان پاسخ مثبت دهم.
برای صحبت درباره فیلمنامه مرتب در جلسات مختلف حضور داشتم
او سپس با بیان مراودات بعدی خود با این فرد اظهار داشت:به واسطه فیلمنامه “قو” که ایشان بنا بود با مضمون میزان امنیت در ایران آن را بسازد مرتب در جلسات مختلفی حضور داشتم که به غیر از وی بازیگران دیگری هم در آن حضور داشتند از جمله فرزند یکی از کارگردانان شناخته شده ژانر تاریخی.
وی ادامه داد:مرتب به بهانه آشنایی با کاراکتر و دورخوانی فیلمنامه دور هم جمع می شدیم و در این مدت ایشان مرتب مرا به عنوان بازیگر اصلی فیلم «قو» معرفی میکرد؛ فیلمی که طبق ادعای ایشان بنا بود با سرمایه گذاری یک آلمانی تولید شود! در نهایت نیز به بهانه یکی از همین جلسات کاری، آن اتفاق برایم رقم خورد.
تولید فیلمنامه ای که وجود امنیت در ایران را زیر سوال میبرد با سرمایه گذاری یک آلمانی!
«ع» با اشاره به اینکه فیلمنامه «قو» درباره دختر جوانی بوده که از کشور کشور آلمان به ایران می آید و در این بین کشمکشی صورت می گیرد میان وی و نامزدی که بزرگ شده ایران است درباره میزان امنیت در داخل کشور گفت:فیلمنامه این کار ماهیتی ضدایرانی داشت و در طول فیلمنامه سعی می شد القاء شود زنان در ایران امنیت ندارند.
شاید یکی از دلایلی که فیلم سرمایه گذار ایرانی پیدا نکرده بود همین بود و البته دلیل دیگرش به سوابق این کارگردان در تولید دو فیلم توقیفی قبلی بازمی گشت.از او پرسیدیم که آیا همین مضمون شما را به نگرفتن پروانه ساخت توسط وی مشکوک نکرده بود، او اظهار داشت:در ابتدا که مرتب می گفت ظرف روزهای آینده پروانه ساخت خواهیم گرفت ولی در نهایت هم پروانه ساخت نگرفت.
من در خانواده معتقدی بزرگ شده بودم
«ع» درباره ماجراهای پس از آن حادثه بیان داشت:من در خانواده معتقدی بزرگ شده بودم و برای همین از هر گونه رابطه قبل از ازدواج پرهیز میکردم و فعلی که از ایشان رخ داد مصداق بارز تعرض بود. ضمن اینکه پیگیری قضایی هم از طریق پزشکی قانونی و هم آزمایش دی.آن.ای تأیید این امر بود.
وی با اشاره به وضعیت روحی خرابش در روزهای بعد از آن اتفاق گفت:بعد از آن اتفاق حدودا 10 روزی طول کشید تا از ایشان شکایت کنم؛ دلیل اش هم این بود که در شوک روحی بدی به سر می بردم و واقعا قدرت تحلیل این شرایط را نداشتم. بعد از آن اما خیلی زود از ایشان شکایت کردم و وی هم بلافاصله بعد از تأییدیه پزشکی قانونی احضار شد اما منکر قضیه شد و به دنبال آن دستور انجام آزمایش دی.آن.ای صادر شد.
انجام این آزمایش حدودا 6 ماه طول کشید و در این مدت ایشان مرتب برای من پیغام می فرستاد.ابتدا پیغام ها از جنس تطمیع بود و وعده های مالی و ازدواج اما بعد کار به پیغامهای تهدیدآمیز رسید که همین مرا در پیگیری قضیه راسختر کرد.
روز دادگاه ادعا کرد من صیغه اش بوده ام
وی افزود:در نهایت اواخر دی ماه به دادگاه رفتیم و نتیجه آزمایش دی.آن.ای که علیه ایشان بود به او ابلاغ شد. یادم می آید در آن جلسه به ایشان تأکید شد که اگر صادقانه برخورد کند به ایشان تخفیف مجازات میخورد اما ایشان باز هم ماجرا را کتمان کرد و وقتی نتیجه دی.آن.ای به او ابلاغ شد ادعا که من همسر صیغه ای اش بوده ام! اینجا بود که به ایشان تأکید شد دوشیزه بدون اذن پدر نمی تواند حتی صیغه کسی شود که مجددا وی سفسطه کرد و از این گفت که مرا صیغه کرده بود تا حین همکاری به گناه نیفتم که البته هیچ کدام از این گفته ها هم کارگر نیفتد و در نهایت همان روز دادگاه ایشان را بازداشت کردند.
«ع» خاطرنشان ساخت:از اواخر دی ماه تا اواخر بهمن ماه که حکم صادر شود فرد موردنظر در بازداشت موقت به سر می برد اما سعی میکرد صفحه اجتماعی اش را از طریق برادرش به روزکند تاکسی متوجه ماجرای محکومیتش نشود.او درباره چرایی اعتراضش به حکم صادره که 100 ضربه شلاق و دو سال محرومیت از فعالیت های هنری است گفت:اعتراض کردم چون فکر می کردم آسیبی که ایشان به من زده به شدت بالاتر است.
ایشان نه تنها با آبروی من بازی کرد که با آبروی پدر و خانواده ام هم بازی کرد. حتی در خوابگاه دانشجویی هم از آزارهای ایشان در امان نبودم. این را بگذارید کنار تهدیدات مختلفی که از جانب ایشان حین آغاز پیگیری قضایی شکل گرفت.«ع» تأکید کرد:من به لحاظ روحی به شدت آسیب دیده ام و این آسیب دیدگی حالا حالاها با من است پس نباید به من خرده بگیرند که چرا در پیگیری شکایتم این قدر راسخ هستم.
یک کارگردان زن صاحب نام از جسارتم تشکر کرد
او درباره برخورد اهالی هنر با این ماجرا هم روایت جالبی را ارائه داده است.وی گفت:اخیرا تماسی با یکی از کارگردانان زن صاحب نام که در همین سال های اخیر فیلمی درباره تجاوز به دختران ساخته است داشتم و ایشان به شدت از من تشکر کرد که جسارت به خرج داده ام و جلوی این اتفاق ایستاده ام.
وی صراحتا به من گفت راهم درست است. با این حال بودند برخی چهره های نه چندان مطرح هم که مرا از عاقبت پیگیری قضایی ترساندند که خوشبختانه حرفهای انها خللی در اراده من ایجاد نکرد. «متاسفانه آمار تجاوز جنسی در حال افزایش است و باید بیشتر مراقب بود.»
گرفتاری شوم خانم روانشناس وقتی به خانه مجردی پسر روانی رفت
خانم روانشناس که در فضای مجازی با مرد افسردهای آشنا شده بود؛ برای درمان افسردگیاش به خانه مجردی او رفت، تصور نمیکرد که با تقاضای شیطانی از سوی او مواجه شود.چندی پیش بود دختر 25 سالهای، به پلیس فتا مراجعه و از فردی بعلت تهدید برای انتشار عکسهای خصوصیاش در فضای مجازی شکایت کرد.
زن جوان به افسر پرونده گفت: مدتی قبل در شبکه اجتماعی تلفن همراه با فردی آشنا و متوجه شدم که او قبلا بعلت سانحه تصادف در کما بوده و مدتها از افسردگی رنج میبرد به همین دلیل و باتوجه به اینکه من دارای تحصیلاتی در زمینه مشاوره بودم برای دیدن وی به منزلش رفتم و با او صحبت کردم و دلداریاش دادم.
او ادامه داد: بعد از چند روز او مجددا از من خواست تا به عیادتش بروم. من هم به منزل وی رفتم و او تعدادی عکس از من تهیه کرد و هم اکنون من را تهدید کرده چنانچه تن به خواستههای شیطانیاش ندهم تصاویرم را در فضای مجازی منتشر خواهد کرد.بنابه این گزارش، باتوجه به حساسیت موضوع و دستور مقام قضائی، متهم در منزلش دستگیر و در تحقیقات انجام شده توسط کارآگاهان پلیس فتا به جرم خود اعتراف و روانه دادسرا شد.