روند کسب شناخت و آشنایی در ازدواج های سنتی چگونه است
سلام
یکی از استدلال های طرفداران ازدواج به سبک دوستی ، اینه که میگن نمیشه بدون معاشرت مستقیم با طرف مقابل ، اون رو شناخت . پس باید مدتی با طرف مقابل ارتباط داشت تا شناخت لازم برای ازدواج صورت بگیره .
قصد نقد مستقیم این استدلال رو ندارم ، بلکه می خوام روند کسب شناخت در ازدواج های سنتی رو شرح بدم . اون وقت این عزیزان می تونن مقایسه کنن که شناخت طی مراحل ازدواج سنتی بهتر صورت میگیره یا ازدواج به سبک دوستی ؟
قبل از این که کسی رو انتخاب کنید باید یه سری اطلاعات از خودتون به دست بیارید . این مساله رو جدی بگیرید ، بعضی از ما خودمون رو به درستی نمیشناسیم اون وقت مدعی هستیم که می تونیم دیگران رو بشناسیم !
اولین کار اینه که برید مشاوره ژنتیک ، در این موضوع سبک ازدواج مهم نیست ، مهم اینه که اگه قصد ازدواج دارید این مشاوره رو حتما باید برید .
خب ، حالا باید مشخص بشه که به بلوغ های لازم برای ازدواج رسیدید یا نه ! این طور نباشه که تا اسم از بلوغ میاد فکرها بره سمت بلوغ جنسی ! بلوغ جنسی یکی از بلوغ هاست !
ا توجه به اطلاعاتی که از خودتون کسب کردید ، شما دختری رو می بینید یا بهتون معرفی میشه یا خواستگاری به شما پیشنهاد میشه که حس می کنید این همون نیمه ی گم شده ی شماست .
اقدام اول در ازدواج سنتی :
تحقیقات کلی برای کسب شناخت کلی ؛
نامزد داره یا نه ؟ کجا زندگی می کنه ؟ پدر و مادرش کی هستند ؟ ، سطح تحصیلاتش چقدره ؟ نوع پوشش اون چطوریه ؟ نوع رفتارش با دیگران در چه سطحی هستش ؟ و … . یعنی اطلاعاتی که برای فهمیدن اون نیاز چندانی به پرسیدن از دیگران نداشته باشید .
این طور نباشه که خانواده ی پسر اول برن دختر مردم رو ببینن اگه پسند کردن اون وقت برن سراغ تحقیق !!! نه همیشه ولی یکی از عواملی که بعضی از پسران صد جا خواستگاری میرن و بعدش افسرده میشن همینه !!!
اگه دیدید شرایط کلی مد نظر شما رو داره ، مادر یا خواهرتون رو وارد ماجرا می کنید ؛
اونا در مورد دختر مورد نظر شما ، نظر میدن … ، اگه توافق شد که ماجرا رو ادامه بدید ، مادرتون با خود دختر یا خانواده ش تماس میگیره و اگه اون دختر قصد ازدواج داشته باشه ، وقت میگیرید برای خواستگاری مخفیانه . خانواده رو حتما باید دخالت بدید تا بعدها کمتر شاهد برخوردهای مادرشوهری یا خواهر شوهری باشید !
اگه بعد از برگزاری جلسه اول خواستگاری مایل بودید که ادامه بدید وقت تحقیقات مفصل میرسه . کار تحقیق باید تا قبل از عقد ادامه داشته باشه ، شما می تونید در این بین ، جلسات خواستگاری رو هم برگزار کنید .
یکی از گلایه های دختران اینه که بعد از جلسه اول خواستگاری خبری از خانواده ی پسر نمیشه ، خانواده ی دختر بلاتکلیف می مونن که آیا اونا بر میگردن یا نه !
بنابراین اگه پسران تصمیم بر ادامه آشنایی دارند ، در دورانی که دارن تحقیق می کنن یه تماس هایی با خانواده دختر بگیرن ، حتی اگه شده در حد سلام و احوال پرسی .
حالا شما یه سری اطلاعات دارید که دیگران به شما دادند ، مواردی رو که نیاز دارید دختر مورد نظر براتون توضیح بده مطرح می کنید . زمان برگزاری جلسه دوم خواستگاری بستگی به نتایج تحقیقات شما داره ، گاهی در تحقیقات به موضوعی بر می خورید که نیاز می بینید فورا از راست و دروغ بودن اون موضوع مطمئن بشید . پس مثلا 3 هفته بعد از جلسه اول ، جلسه دوم رو برگزار می کنید . گاهی این نیاز حس نمیشه و جلسه دوم خواستگاری ممکنه بعد از یک ماه برگزار بشه . این بستگی به تشخیص و صلاحدید شما داره ، ولی خانواده پسر حتما باید با خانواده ی دختر در تماس باشن .
یکی از دغدغه های پسران و دختران در مورد جلسات خواستگاری اینه که میگن در جلسات خواستگاری چه سوالاتی بپرسیم ؟!
مرحله شناخت مسائل خیلی جزئی :بعضی از مسائل رو از راه دور نمیشه فهمید . حتما باید با حفظ اصول ، ارتباط نزدیکی با طرف مقابل داشته باشید . بنابراین یه صیغه محرمیت بین دو طرف جاری میشه .
به قول دکتر فرهنگ ؛
” ما باید یه کاری بکنیم که شخصیت و هویت واقعی طرف مقابل رو ببینیم . چون چیزی که از هم دیگه می بینیم شخصیت آنکادر شده ی ماست . شخصیت واقعی ما شاید این قدر خوشگل نباشه که ما نشون میدیم .
خب ما باید شرایطی رو فراهم کنیم که اون دختر یا پسر ، اصلا آمادگی اون شرایط رو نداشته باشه . از قبل براش توضیح و یا عکس العملی رو طراحی نکرده باشه . باید ببینیم واکنش اون در اون لحظات چطوریه ؟ ما در روانشناسی می گیم چنین واکنش هایی ، واکنش های واقعی یه فرد هستش .
ما میگیم وقتی کسی منتظر یک واقعه نیست ، در معرض عملی قرار می گیره که اصلا پیش بینی نکرده ، اصلا براش واکنشی طراحی نکرده ، اولین واکنش ، شخصیت واقعی اونه . حالا باید دختر و پسر چنین تستی از هم بگیرن “
حالا شما با دختر/پسری روبرو هستید که با ویژگی های اون آشنا هستید . فرض کنیم این دختر فلان ویژگی بدنی مد نظر شما رو نداره ، ممکنه بگید درسته که فلان سایز رو نداره یا … ، ولی عوضش فلان ویژگی اخلاقی رو داره . یا این پسر سطح درآمدش در اون سطحی که می خواستم بالا نیست ولی فلان ویژگی ها رو داره ، پس می تونم به خاطر این ویژگی ها خوب اخلاقی از فلان فانتزی های ذهنی خودم چشم پوشی کنم .
نکته ی مهمی که اینجا میشه بهش اشاره کرد اینه که به محض جاری شدن صیغه ی عقد دائم ، کار تحقیقات در مورد گذشته ی همسر کلا باید تعطیل بشه . حتی اگه بعد از عقد کسی با سند و مدرک به شما گفت همسر شما فلانه یا بهمانه ، به صراحت باید بگید به تو چه ؟!
اون دیگه همسر شماست و باید با خوب و بدش بسازید . اگه چنین اتفاقی افتاد از دو حالت خارج نیست . یا این که شما در تحقیقات تون اشتباه کردید یا خوب تحقیق نکردید یا این که خواست خدا بوده که شما متوجه نشید . البته وقتی کسی توبه واقعی می کنه و توبه ش هم پذیرفته میشه معمولا چنین حالتی پیش نمیاد که کسی گذشته ی اون فرد رو افشا کنه . در هر دو حالت ما حق نداریم آبروی طرف مقابل رو ببریم .
بهترین راهنمای شناخت قبل از ازدواج
سۆالات مقدماتی مثل سن و شغل و فرهنگ خانواده در جلسات اول آشنایی پرسیده میشود اما تحقیق اصلی که بعد از آن آغاز میشود، سرنوشت یک عمر زندگی را رقم میزند و باید جامع و کامل باشد و بیشترین شناخت را از همسر آینده به دست بدهد. هرچند که همیشه وجهه ناشناختهای باقی میماند که فقط با زندگی زیر یک سقف معلوم میشود.
حرفهای اول آشنایی موثق است!همه در شروع ارتباط ناخودآگاه خود را طوری نشان میدهند که برای طرف مقابل جذابتر به نظر برسند اما در عمل چیز دیگری هستند. شناخت افراد از هم در دوره آشنایی خیلی گنگ است چون معمولا روابط منقطع است. یعنی طرفین هفتهای یک یا دو بار همدیگر را میبینند و در این زمان کوتاه طبیعی است که فقط حرفهای شیرین به هم میزنند اما در رابطه تنگاتنگ در زندگی زناشویی همه چیز فرق میکند. ما در زندگی از هم طلبکاریم و برای اینکه احساس آرامش و امنیت کنیم از یکدیگر سهم میخواهیم. اگر قرار باشد همسرمان ساعت 6 از سر کار برگردد ما وقت عصر او را برای خودمان میخواهیم اما حالا اگر او عصرها را برای دوستان یا خانواده خودش اختصاص دهد، بحران تازه شروع میشود.
دخالت خانواده چقدر موثر است؟در دنیای امروز در بسیاری موارد دختر و پسر با هم از قبل آشنا شدهاند و بعد خانواده را در جریان میگذارند. در آشناییهایی که به شکل سنتی انجام نشده و خانواده حضور پررنگی در آن نداشته است، معضلات خودشان را دیر نشان میدهند اما خانواده در این مرحله میتواند تحقیقات میدانی کند که البته باید بدانیم در آن خیلی از مسائل مثل بعضی بیماریهای روحی- روانی، ناکامیها و ویژگیهایی که در موقعیتهای بحرانزا خودش را نشان میدهد جزء مسائل پنهان خانوادهها باقی میماند. برای مثال افرادی هستند که ما به آنها میگوییم انفعالی انفجاری. این افراد فشار را تحمل میکنند و در یک نقطه منفجر میشوند. اگر شما حس کنید طرف مقابل همیشه منفعل است و یکدفعه با رفتار انفجاری روبهرو شوید، به شدت دچار هراس و ترس میشوید.
دوستان و شبکههای اجتماعی میتوانند منبع تحقیق باشند؟دوستان نمیتوانند به اندازه خانواده قابل استناد باشند. بهتر است برای شناخت به ستونهای سفت و واقعیتها تکیه کنیم. وقتی در جایگاه تحقیق هستید احساس امنیت در کسب اطلاعات کنید. ممکن است دوست بخواهد شما را خراب کند یا بیش از حد بالا ببرد. شبکههای اجتماعی هم نمیتوانند معیار شناخت باشند چون افراد میتوانند با هویت غیر واقعی در شبکههای اجتماعی حضور پیدا کنند.
به کدام ویژگیها دقت کنیم؟بعضی از اطلاعات کلی که در چارچوب و نگاه خانواده مشخص میشود میتواند دلگرم کننده باشد. اینکه خواستگار معتاد نیست، در کار فعال هست یا نه، اگر 10 سال کار کرده چه پساندازی دارد، مدبر است یا نه، ماشینش را خودش خریده یا از حمایت خانواده استفاده کرده، جایگاه کاری و خانوادگیاش چگونه است و چیزهایی از این دست میتوانند باعث شناخت شوند. جایگاه فرد در خانواده یکی از مهمترین نکاتی است که خانواده میتواند رویش دست بگذارد. هرقدر فرد قابلیتهای تعهدیاش رادر خانواده بیشتر نشان دهد در زندگی آینده هم متعهدتر خواهد بود. در مقابل رفتارهای لاابالیگری منیت و خودخواهی در زندگی مشترک مشهود و غیر قابل انکار است و جز در دراز مدت نمیتوان چیزی را تغییر داد.
تحقیقات محلی میتواند تا حدی دل خانوادهها را قرص کند. ممکن است با آنها به شناخت تمام و کمال نرسیم اما بخشی از ویژگیها قابل دسترسی است. با این تحقیقات لااقل میتوان فهمید که اجازه ادامه شناخت را به دختر و پسر بدهیم یا نه. اما خانواده ملاک ارجحتری از تحقیق در محل کار و بین همسایههاست. وقتی خانواده ها با هم در ارتباط هستند پدرها و مادرها یکدیگر و جایگاه و رفتار خانواده را با هم میبینند. در این ارتباط رازهای پنهان میتوانند کشف شوند. به خصوص در ارتباط مکرر با همدیگر.
وقتی خانواده ها با هم در ارتباط هستند پدرها و مادرها یکدیگر و جایگاه و رفتار خانواده را با هم میبینند. در این ارتباط رازهای پنهان میتوانند کشف شوند. به خصوص در ارتباط مکرر با همدیگر
کاری که در مراکز مشاوره پیش از ازدواج درباره کسانی که میخواهند با هم ازدواج کنند انجام میشود با چیزی که در تحقیقات میدانی و محیطی درباره فرد انجام میشود متفاوت است. در این مشاورهها یکسری فاکتورهای معمول روانشناسان بررسی میشود که بررسی آنها از سوی خانوادهها ممکن نیست. بسیار اتفاق میافتد که دختر یا پسر چیزی نباشند که در ابتدای آشنایی نشان دادهاند. دو آدم با دو نگاه، طبقه اجتماعی، ایدئولوژی و تربیت متفاوت قرار است در زندگی همسو با هم قرار بگیرند. در مراکز مشاوره برای اینکه این چالشها را حل کنند سعی میکنند در ابتدا اطلاعات مقدماتی را از دختر و پسر بگیرند. اطلاعاتی مثل اینکه طرفین چند خواهر و برادر دارند، فرزند چندم خانواده هستند، شغل پدر و مادرشان چیست، چند وقت است که کار میکنند، کجا آشنا شدهاند، آشناییشان چقدر طول کشیده، چه انتظاراتی از هم دارند و چرا.
اما در مراحل بعدی مشاور باید چالشهایی ایجاد کند که دو نفر به عنوان زوج مجبور شوند درگیر معضلات و تفاوتهایشان شوند و با این روش اختلافاتی که درباره خواستههایشان از هم دارند مشخص شود. معمولا زوجها در ابتدا فکر میکنند تمام خواستههایشان مشترک است و توقعی خاص از هم و اختلافنظری با هم ندارند. اما در حقیقت اینطور نیست. وقتی فرد با رابطه طرف مقابلش با خانواده و توقعات و وظایف متقابل روبهرو میشود، مشکلات تازهای مشخص میشود. چیزهایی مثل اینکه چقدر از طرف مقابل توقع سهم دارد. اینکه آیا سهمی از او را برای خانواده خودش قبول دارد یا نه. اگر به مشکل بخورد دوست دارد مشکل با کدام خانواده مطرح شود یا چیزهایی مثل این. در مجموع این جزئیات هستند که میتوانند باعث شناخت دو فرد به طور کامل برای یکدیگر شوند. بعد از آن به جای اینکه درباره موفقیت یا موفق نبودن ازدواج نظر داده شود دو طرف در جریان مشکلات و بحرانهایی که ممکن است در زندگی با آنها روبهرو شوند قرار میگیرند و مهارتهای ارتباط با همسر، تشخیص بحرانها و کنترل زندگی را یاد میگیرند.
بیشتر سۆالهایی که دختر و پسر در دوره آشنایی از هم میپرسند حول برنامههایشان برای آینده میچرخد که معمولا به جوابهای قابل استنادی نمیرسد. در واقع آنها فقط درباره آرزوهایشان حرف میزنند، مخصوصا اگر جوان باشند. این محاورات بین دختر و پسر فقط میتواند برای این باشد که آنها کمی به هم نزدیک شوند و توافقات نمیتواند قطعیت داشته باشد اما وقتی دو نفر در سن بالا به هم تعهد میدهند وضعیت فرق میکند. جایگاه اجتماعی آنها در آن وضعیت تثبیت شدهاست. آنها برای خود کار و موقعیت، قواعد و هنجارهایی دارند که به آن باور دارند و براساس آن حرف میزنند.
برای تحقیق چقدر زمان بگذاریم؟ملاک مشخصی برای زمان تحقیق وجود ندارد اما مشخص است که نمیتوان به زمان رابطه دختر و پسر تکیه کرد. رابطههای معمولی که بین همشاگردیها و همکاران به وجود میآید شناخت چندانی به دست نمیدهد چون منقطع است اما وقتی مراودات خانواده شروع میشود اگر 6 ماه تا یک سال زمان بگذاریم معقولتر است. البته فراموش نکنید این به معنای افزایش دوره عقد نیست. زمانی که ذکر شد برای دوره قبل از عقد است. در دوره نامزدی دختر و پسر تعهد اخلاقی به هم دارند اما تعهد قانونی ندارند و اگر در دوره نامزدی به توافق نرسیم و جداشویم ضرر کمتری متحمل میشویم اما آنها وقتی عقد میکنند زندگی زناشویی را با شکلی غیر از زناشویی شروع میکنند. دختر وقتی عقد میشود حمایت مکرر شوهر را لازم دارد. درحالیکه وقتی قبل از ازدواج عقد میکند نیازهای عاطفی را هفتهای یکی دو بار میتواند از همسر بگیرد و برای او مشکل ایجاد میشود.
ازدواج سنتی زیباترین نوع ازدواج است
دکتر سیما فردوسی پور، روانشناس با اشاره به این نکته که راه اندازی مراکز همسریابی باید تخصصی باشد، به تهران امروز می گوید: «در صورتی که در این مراکز از کارشناسان و متخصصان امر ازدواج استفاده نشود، مراجعه افراد سود جو و فرصت طلب به این مراکز و انجام رفتارهای نابهجا میتواند پیامدهای ناگواری را برای خانواده، جامعه و جوانان به همراه داشته باشد.»
وی رسیدن به بلوغ دینی، فکری، اجتماعی و فرهنگی را لازمه یک ازدواج مناسب و آگاهانه عنوان کرده و می گوید:« انجام مدیریت مناسب در زندگی خانوادگی از طرف زن و مرد و قبول مسئولیتهای زندگی از طرف آنها یکی از علائم بلوغ برای ازدواج است.» به عقیده وی: «زیباترین نوع ازدواج ازدواجهای سنتی است.
اما در سالهای اخیر ازدواجهای غیر سنتی در جامعه رواج پیدا کرده و گاهی فرزندان بدون کسب اجازه از والدین اقدام به تشکیل خانواده میکنند که مطمئنا این ازدواجها خیلی زود به جدایی منجر میشود.»
حضور خانواده در تمامی مراحل از ثبت درخواست تا احتمال ازدواج بین دو جوان از دیگر نکاتی است که فردوسی پور به آن اشاره کرده و میگوید: « حضور خانواده در تمام مراحل حضور تا ازدواج در مراکز همسریابی باعث می شود تا مشکلاتی که ممکن است در این مراکز و در اثر آشنایی دو جوان به وجود بیاید، کمتر شود اما در صورتی که خانواده ها اطلاعی از حضور جوانانشان در این مراکز نداشته باشند مشکلات متعددی برای خانمها و دخترانی که به این مراکز مراجعه میکنند به وجود میآید.»
حضور مشاوران و روانشناسان موضوع دیگری است که فردوسی پور به آن اشاره کرده و میگوید: «در این مراکز باید مشاوران و روانشناسان وجود داشته باشند که از لحاظ علمی موضوع را بررسی کنند و ببینند دو نفری که قرار است با هم ازدواج کنند صلاحیت ازدواج با هم را دارند یا نه؟»
سنتی ازدواج کنیم یا مدرن؟
از قدیم خانوادهها برای ازدواج فرزندان خود مسائلی را در نظر میگرفتند و هنوز هم مدنظر میگیرند. این مسائل، حاصل تجربههای خاص خودشان یا تعالیم فرهنگی و اجتماعی بوده است. هر خانواده، اصول و قوانین ویژهای دارد و تلاش میکند طبق این اصول اقدام کند.
فرایند سنتی ازدواج، معمولا با خواستگاری رسمی و خانوادگی شروع میشود. خانوادهها همدیگر را میسنجند تا ببینند آیا مطابق با اصول و هنجارهای یکدیگر هستند یا نه. در صورتی که تطابق وجود داشت، از دختر و پسر هم نظرخواهی میکنند و اگر این دو به ازدواج رضایت دادند، بقیه مراحل اجرا میشود. حتی هنوز هم در برخی از ازدواجهای سنتی در همان شب خواستگاری مراسم عقدکنان انجام میشود ولی شکل امروزیتر آن، این است که خانوادهها به دختر و پسر فرصت میدهند تا همدیگر را بیشتر بشناسند و در طی چند جلسه گفتوگو تصمیم بگیرند.
ازدواج به شیوههایی متفاوتازدواج های غیرسنتی اما ازدواج هایی متفاوت با رسوم و قراردادهای خانوادگی و فرهنگی هستند. مثلا دختر و پسری با همدیگر آشنا میشوند، قرار ازدواج میگذارند و مدتی را برای شناخت همدیگر صرف میکنند و بعد از اینکه تصمیم نهایی را برای ازدواج گرفتند، خانوادههایشان را در جریان قرار میدهند. یک شکل دیگر هم وجود دارد که دختر و پسری بدون هیچ قصدی برای ازدواج وارد رابطه عاطفی میشوند، به همدیگر علاقهمند و وابسته میشوند و بعد تصمیم به ازدواج میگیرند. در برخی موارد، این دو اصلا آماده ازدواج نیستند اما به دلیل وابستگیهایی که ایجاد میشود، ازدواج را اجتنابناپذیر میبینند.
در شکل دیگر، دختر و پسری وارد رابطه عاطفی شده و بعد از مدتی به دلیل احساس تعهد و مسئولیتی که نسبت به طرف مقابل ایجاد میشود، تن به ازدواج میدهند بدون اینکه آماده ازدواج باشند یا واقعا یکدیگر را برای ازدواج انتخاب کرده باشند.
در ازدواجهایی از این قبیل، تقریبا در بیشتر موارد زمانی که خانوادهها متوجه قصد ازدواج فرزندشان میشوند، بهخصوص وقتی میبینند او از مدتها قبل همسر خود را انتخاب کرده است، اصلا واکنش خوبی نشان نمیدهند. وقتی هم که پافشاری فرزندشان را میبینند، این بحران شدیدتر میشود اما در بیشتر موارد، این جوان عاشق و مصمم ظاهرا پیروز میدان است و خواستهاش را به کرسی مینشاند، بیآنکه بداند آیا تصمیم درستی گرفته است؟
ازدواج خانوادگیدر ازدواج خانوادگی فرصت تعامل و شناخت کافی از طرفین به وجود نمی آید. شناخت از خانواده ها وجود دارد و طرفین در یک فضای از پیش آماده شده برای ازدواج قرار می گیرند. یعنی معمولا در این نوع ازدواج، حق انتخاب را از جوانان سلب می کنیم. وقتی موارد جدی است، خانواده ها به صورت جبری می گویند ما با همدیگر هماهنگ هستیم و طبعا دو نفر دم بخت نیز باید این هماهنگی داشته باشد. بنابراین افراد در یک فضای “بله بگو” قرار می گیرند. یعنی چون خانواده ها همدیگر را می شناسند، شما هم باید بله را بگویی. یکسان بودن چارچوبهای دو خانواده مانند سنن یا مذهبی بودن، باعث می شود طرفین در بحث روانشناسی و عاطفی در یک زندگی طولانی مدت، شناخت چندانی پیدا نکنند. همه ازدواج چارچوبهای خانوادگی نیست. بخش مهمی از آن، مسایل روانشناسی و شناختی افراد است. ممکن است در دو سه جلسه آشنایی محدود، جوانان، ایده آل های خود را برای همسر آینده شان بیان کنند ولی معمولا این حرفها در حد گفتن باقی می ماند.
بهترین شکل انتخاب همسر در جامعه فعلی، آموزش دادن به جوانان از سنین سال های پایانی دبیرستان و ابتدای دانشگاه است و بعد از آن، باید در چارچوب عرف و شرع، خانواده ها اجازه دهند دختر و پسر مدتی با همدیگر مراوده داشته باشند و پس از آن هم مشاوره قبل، حین و بعد از ازدواج صورت گیرد.
آشنایی در فضای مجازیآشنایی در فضای مجازی، ثمره ای در ازدواج موفق ندارد. فضا، فضای شناخت واقعی نیست و افراد به صورت مبهم با همدیگر آشنا می شوند. حتی برخی که آن طرف آب ارتباط می گیرند و از این فضا استفاده می کنند و می آیند این طرف آب برای ازدواج، پشیمان می شوند. تجربه های کلینیکی هم نشان می دهد بالای 90 درصد این ازدواجها با مشکلات زیادی مواجه می شوند واصولا اینها ازدواجهای طولانی مدت نخواهد بود.
کدام ازدواج موفقتر است؟هنوز هم خیلی از کارشناسان بر این باورند که ازدواج سنتی در مقایسه با ازدواجهای امروزی، به لحاظ توجه به هنجارها و قوانین خانوادهها، ازدواج باثبات و امنتری محسوب میشود اما واقعیت این است که در اینگونه ازدواجها، به برخی از ویژگیهای فردی دو طرف ازدواج مثلا به ابعاد عاطفی، جنسی، ویژگیهای شخصیتی و شیوههای رفتاری فرد توجه چندانی نمیشود. شاید به این دلیل که این ویژگیها برعکس خصایص جسمانی، خانوادگی و سطح اجتماعی فرد مقابل، کمتر ملموس است. در ازدواجهای خیلی سنتی، معمولا خانوادهها تمایلی به صبر کردن و وقت گذاشتن برای بررسی خصایص فردی طرف مقابل ندارند. معمولا خیلی عجله میکنند که کار را تمام کنند.
یک ضرورت قوی برای ازدواج کردن، نیاز به صمیمیت و رابطه پربار عاطفی با شریک زندگی است. پس صمیمیت و رابطه توأم با عشق و محبت چیزی نیست که به آسانی و بهوفور قابل دسترسی باشد. به عبارت دیگر اگر در گذشته ازدواجهایی بدون عشق، عاطفه و صمیمیت جنسی صورت میگرفت و ادامه مییافت، امروزه این ازدواجها قطعا دوامی نخواهند داشت چراکه برای جوانان امروز، دو پایه و ستون مهم ازدواج، صمیمیت جنسی و عاطفی است که بدون آن هیچ ازدواجی استوار نخواهد بود. خیلی از اینگونه ازدواجها، بیشتر به دلیل کششهای شدید عاطفی و جنسی صورت میگیرد و به دیگر شباهتها (حتی شباهت در نیازهای عاطفی و جنسی) کمتر توجه میشود. متاسفانه کم نیستند زوجهایی که با موانع دشوار اجتماعی و خانوادگی مبارزه و در نهایت، با اشتیاق فراوان ازدواج میکنند اما بعد از فروکش کردن اشتیاق شدیدشان، تازه متوجه میشوند که چقدر با هم متفاوتند!
در ازدواجهایی که در آن فقط به اصول و شرایط و هنجارهای خانوادگی و فرهنگی توجه میشود (آنطور که در ازدواجهای سنتی مدنظر است) و حتی زمانی که جذابیت جسمی هم مدنظر قرار میگیرد، ممکن است تصادفا شباهت شخصیتی، عاطفی، جنسی و رفتاری وجود داشته باشد و وجود نداشته باشد بنابراین با توجه به تغییر نگرش و انتظارهای زنان و مردان امروزی، احتمال اینکه چنین ازدواجی با وجود چارچوب درستی که دارد، نتواند نیازهای عاطفی و جنسی زوجهای امروزی را بر آورده کند، کم نیست. ازدواجهای صرفا سنتی که در آن شباهت، علاقه، جذابیت جنسی و رابطه عاطفی طرفین اهمیتی ندارد، امروزه کارایی لازم را نخواهد داشت. در نتیجه، با توجه به آنچه ذکر شد، به نظر میرسد در ازدواجهای امروزی ترکیبی از ازدواج سنتی با شیوههای نوین، نتیجه بهتری داشته باشد. یعنی ازدواج براساس یافتههای نوین علمی که روی شباهتهای زوج و ویژگیهای مرتبط با رضایت زناشویی و در نتیجه، ازدواج موفق تاکید میکند و علاوه بر آن، توجه به اصول، هنجارها و معیارهای فردی، خانوادگی و فرهنگی دو طرف.
منابع:بیتوته/تبیان/خانواده برتر
مطالب مرتبط:
نظر مردم درباره ازدواج با دختر بزرگتر و بلند قدتر چیست؟
راهکارهای موثر در جذب خواستگار مورد علاقه برای ازدواج
ملاک های مهم برای انتخاب همسر + ملاک های ازدواج
چرا پس از ازدواج چاق می شویم+چاقی بعد از ازدواج