بی قانون/ کافهها را میپایند مبادا فوتبال دیده باشی

واقعا فکر کردید کافه هم مثل ورزشگاهه که سر و ته یه بازی فوتبال با دو تا سماور و اگزوز خاور و تاکید بر دقت بیشتر داور هم بیاد؟
قانون- زهرا ساروخانی
واقعا فکر کردید کافه هم مثل ورزشگاهه که سر و ته یه بازی فوتبال با دو تا سماور و اگزوز خاور و تاکید بر دقت بیشتر داور هم بیاد؟ نخیر، کور خوندید. بررسیهای صورت گرفته نشون میده که وقاحت و رذالت و خجالت در محیط بی در و پیکر کافهها جریان داره و متاسفانه دولتمردان بالاخص شخص رییسجمهور و ظریف و شرکا عین خیالشون هم نیست.
الان شماهایی که به ممنوعیت پخش مسابقات فوتبال در کافهها برای خانوادهها اعتراض میکنید، از عمق فاجعه خبر دارید؟ میدونید وقت دیدن فوتبال تو به اصطلاح کافهها چه خبره؟ با خواهر و دختر و مادر مردم چه رفتارهایی میشه؟ هیچ میدونید زنان سرزمین من در چه جامعه پاستوریزه و هموژنیزه و گرمادیده بدون گازی بزرگ شدن؟ مثلا وقتی سوار تاکسی میشی و پول خرد نداری راننده با روی گشاده و چهره بشاش بهت میگه اشکالی نداره دخترم، مهمون من باش؛ نه غری، نه فحش زیرلبی، فقط احترام و احترام. حتی مسافر مردی که کنارت نشسته جوری خودش رو جمع میکنه که سایزش از ایکس ایکس لارج به مدیوم تغییر کنه تا تو راحت بشینی. یا وقتی تو مترو اجبارا سوار واگن عمومی میشی همه نگاهها یا به سقفه یا به کف، تو تخم چشمای هیچ کس هم سخن نامربوطی نیست.
وقتی هم میخوای از مترو پیاده شی همه فاصله یک متری رو باهات حفظ میکنن و هیچکس با قفسه سینه و شونههاش بهت تنه نمیزنه. یا وقتی تصادف میکنی با مهربونی بهت میگن نگران نباش و تاکید میکنن رانندگیت خیلی خوبه و ازت تقدیر میکنن و اصلا هم به زور شماره تلفنت رو نمیخوان بگیرن. دختران سرزمین پاک آریایی من تو این فضای تیتیش بزرگ شدن. اونوقت یک مشت اراذل میخوان با این دخترانی که تو عمرشون کلمه لوس و ننر رو هم نشنیدن برن فوتبال ببینن.
اونم کجا؟ تو کافه. وسط یک مشت گرگ مردنما. وسط یک سری حرفهای رکیک. چرا با زنان سرزمین من اینجوری میکنید؟ این زنان چه هیزم تری به شما فروختن که میخواید از آغوش گرم و عاشقانه خانواده و جامعه بِکَنیدشون و به زور ببریدشون کافه و چشماشون رو به فوتبال بدوزید؟ تازه فقط بحث آفتاب-مهتاب ندیدن زنان مطرح نیست، مساله مرگ و زندگی و از هم پاشیدن خانوادههاست.
در نظر بگیرید مثل کشورهای غربی شیشلولبندی به صورت «سیاهی کیستی؟» با پای پرانتزی و سینه کفتری، دو لته در رو با شکمش کنار میزنه و در حالیکه انگشتش روی ماشه است وارد کافه میشه و با صدای آلن دلون داد میزنه: «تو تیم منو کُشتی، توی کصافط تیم منو کُشتی» و رگبار رو به سوی مردم مظلوم میبنده. اون یکی هم میگه فینالی که کتف محمد صلاح توش بشکنه میخوام سر سگ توش بجوشه و اینجاست که عنصر معلومالحالی بهنام بوشوِگ با مظلوم نمایی و بیان اینکه سگ فحش نیست از فضای ملتهب داخل کافه استفاده کرده و با لوس کردن احساسات و عفت عمومی جامعه رو خدشهدار میکنه.
دیگه چه دلایل سورئالی بسازم که حرفامرو باور کنید؟ قانع شدید یا به زور قانعتون کنم؟ خلاصه که واقعا دست مریزاد و خسته نباشید به مسببان جلوگیری از این اتفاق ناگوار و خونبار، خسته نباشی دلاور و خداقوت پهلوان، ویراژ موتورت همیشه به راه باشه سالار. هر کس هم اعتراضی داره بره شکایت کنه چون مشکل خودشه و باید به این شرایط عادت بکنه.