تجاوز جنسی همزمان 3 پسر به مهسا در خانه مجردی
تجاوز همزمان 3 پسر به مهسا در خانه مجردی سه پسر جوان که هم زمان دختری به نام مهسا را ربوده بودند او را به خانه مجردی برده و هم زمان هر سه نفر به او تجاوز کردند. دختر جوان که شبانه از مقابل بیمارستان ربوده ودر دخمه شیطانی سه پسر شیطان صفت گرفتار شده بودبه دکتری قانونی معرفی شد. متهمان ربودن دختر جوان ساعتی بعد از جنایت سیاه بازداشت...
تجاوز همزمان 3 پسر به مهسا در خانه مجردی
سه پسر جوان که هم زمان دختری به نام مهسا را ربوده بودند او را به خانه مجردی برده و هم زمان هر سه نفر به او تجاوز کردند. دختر جوان که شبانه از مقابل بیمارستان ربوده ودر دخمه شیطانی سه پسر شیطان صفت گرفتار شده بودبه دکتری قانونی معرفی شد. متهمان ربودن دختر جوان ساعتی بعد از جنایت سیاه بازداشت شده و دیروز پای میز محاکمه ایستادند.
ربودن دختر جوان
نیمه شب ۵ خرداد امسال دخترجوانی به نام مهسا به کلانتری تهرانسر رفت و از یک مردو دو پسر نوجوان که او را ربوده و اذیت داده بودند، شکایت کرد.دختر جوان گفت: مادرم چند روز است که در بیمارستان بستری است. من شب به بیمارستان رفتمو بالای سر مادرم ماندم. آخر شب در راه بازگشت به خانه سه مرد افغان مرا ربودندو به زور به خانهای در همان حوالی بردند.
یکی از آنها که حدودا ۲۵ساله بود، مرا اذیت داد.همان موقع میخواستم با گوشی تلفن همراهم با پلیس ۱۱۰ تماس بگیرم، اما مرد جوان گوشی را از دستم گرفت و آن رابه زمینپرتاب کرد.وی ادامه داد: او به زور مرا به زیرزمین خانه متروک برد. میگفت میـــخواهد مرا بکشدتا راز این ماجرا برای همیشه پنهان بماند، اما دوستانش که با دیدن گریههای من دلشانبه رحم آمده بود، وساطت کردند و مرد جوان مرا رها کرد.
متهمان ربودن دختر جوان
به دنبال شکایت دختر جوان، پلیس به خانه متروک رفت و ساعتی بعد مرد جوان به نام عزیزو دو هم دست ۱۷ سالهاش را بازداشت کرد.آنها دیروز ودر حالیکه فقط چند ساعت از وقوع جرم سیاه گذشته بود در شعبه چهارمدادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی اصغرعبداللهی و با حضور یک قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستادند.
دراین جلسه دختر جوان به تشریح ماجرا پرداخت و گفت: مرد جوان مرا اذیت داد، اما دو پسرنوجوان فقط شاهد ماجرا بودند. مرد جوان حتی میخواست مرا به قتل برساند که توانستماز دست او بگریزم. بعد از فرار به کلانتری رفتم و علیه آنها شکایت کردم که ماموران خیلیزود سه متهم را دستگیر کردند. از قضات دادگاه تقاضای دارم آنها رابه اشد مجازات محکوم کنند.
ادعای متهم ربودن دختر جوان
سپس عزیز در جایگاه ایستاد و ادعای عجیبی مطرح کرد. وی گفت: متاهلم و همسرم در افغانستان زندگی میکند. من برای کار به ایران آمده بودم و با دو پسر نوجوان در خانه اجارهای زندگی میکردیم. نیمه شب مشغول درست کردن سحری بودم که زنگ در خانه به صدا درآمد.وقتی مقابل در خانه رفتم با دختر نوجوان روبرو شدم.
او گفت مادرش در بیمارستان بستری استو پولی برای پرداخت هزینهها ندارد. من که دلم برای او سوخته بود، او رابه داخل خانه دعوت کردمو 50 هزار تومان به او پول دادم، اما دختر جوان پول بیشتری می خواست. من که خشمگین شده بودماز او خواستم تا خانه را ترک کند، اما او خشمگین شد و خودش گوشی تلفن همراهش رابه زمین کوبید و آنرا شکست و خانه ما را ترک کرد. حالا هم نمی دانم چرا چنین شکایتی را علیه ما مطرح کرده است.
سپس دومین متهم که او نیز 17 سال دارد در جایگاه ایستاد و حرفهای متهم ردیف اول را تائید کرد.وی گفت: دختر جوان با پای خودش به خانهمان آمده بود، اما من و دوستانم او را اذیت ندادیم. نمیدانمدختر جوان چرا این شکایت را علیه ما مطرح کرده است. ما قصد کمک به ا و را داشتیمما حالا بعنوان متهم محاکمه میشویم. دختر جوان خودش گوشی تلفن همراهش را شکست.
سومین متهم اما گفت: من خواب بودم و چیزی از ماجرا ندیدم. وقتی ماموران به مقابل خانهمان آمده و ما را دستگیر کردند، تازه متوجه ماجرا شدم.در پایان جلسه، هیات قضایی وارد شور شد و دختر جوان رابه دکتری قانونی معرفی کرد. بعد از اظهار نظر دکتری قانونی، قضات دادگاه درباره این پرونده حکم صادر میکنند.درصورت تایید ادعای دختر جوان از سوی کارشناسان دکتری قانونی، متهمان با مجازات سختی روبرو خواهند شد.
زن 27 ساله وقتی سراغ دوستم رفتم، دیدم دارد با شوهرم می رقصد
زن ۲۷ ساله درحالی که گواهی دکتری قانونی برای اثبات شکستگی دستش رابه همراه داشتدرباره چگونگی وقوع درگیری به کارشناس اجتماعی کلانتری توضیح داد.ماجرای رابطه شوهر با دوست زنش را در ادمه بخوانید
رابطه نامشروع شوهر با دوست زنش
وی گفت: ۲۲ ساله بودم که به عقد نصرت درآمدم. او کارمند یکی از مراکز درمانی بود و شخصیتی آرام و متین داشت اما او من دختری پرهیجان و پرجنب و جوش بودم. دوران نامزدی ما ۲ سال به طول انجامید و ما در حالی زندگی زیر یک سقف را آغاز کردیم که من دوست داشتم بیشتر اوقاتم را در بیرون از منزل بگذرانم.
این بود که برای تخلیه هیجانات روحی و با اجازه همسرم دریک باشگاه ورزشی ثبت نام کردمو با ورزش های رزمی سعی می کردم خودم رابه رخ دیگران بکشم.در همین روزها بود که با «هستی» آشنا شدم. او زنی ۲۸ ساله و مطلقه بود که ساعات زیادیرا در باشگاه میگذارند. دوستی من و هستی خیلی زود صمیمانه شد به طوریکه بیشتر اوقات را درکنار یک دیگر می گذراندیم.
حتی او عده ای از شبها را نیز در منزل ما سپری میکرد و همواره با یک دیگر به خوشگذرانی می پرداختیمو در میهمانی های مختلط شرکت می کردیم.رفاقت ما آنقدر صمیمی شده بود که همه ی جزئیات زندگی ام را برای هستی تعریف می کردمو تقریباً از نصرت غافل شده بودم. همسرم از این وضعیت ناراحت بود و مدام مرا سرزنش می کردتا روابطم رابا هستی قطع کنم ولی بازهم بطور پنهانی با او در ارتباط بودم و به رفتارهای گذشته ام ادامه می دادم.
ماجرای رابطه شوهر با دوست زنشمدتی بعد ناگهان رفتار و گفتار همسرم درباره هستی کاملا تغییر کرد.او دریک چرخش ناگهانی از اعتقاداتش، از من می خواست تا به رفاقتبا هستی ادامه بدهم و همواره از خوبی های او سخن می گفت.من هم بدون آن که به این تغییر رفتار مشکوک شوم از این موضوع خوشحال بودمتا اینکه یکی از دوستان مشترک من و هستی ما رابه یک میهمانی مختلط در خارج از شهر دعوت کرد.
نصرت معمولاً به بهانه کشیک در مرکز درمانی این دعوت را نپذیرفت.هستی هم عنوان کرد که بیمار است و نمیتواند به میهمانی بیاید.به ناچار به تنهایی سرقرار رفتم اما بدلیل آماده نبودن ویلا، این میهمانی چند ساعت به تاخیر افتاد.من این فرصت را غنیمت شمردم و بطرف منزل هستی به راه افتادم تا او را برای رفتن به میهمانی راضی کنمچرا که گوشی او خاموش بود و به تلفن هایم پاسخ نمی داد.وقتی با کلیدی که در دست داشتم وارد منزل هستی شدم چشمانم از تعجب گرد شد.
خودروی همسرم داخل حیاط، پارک بود و انها با یک دیگر در حال رقص و پایکوبی بودند. تازه فهمیدمکه روز تولد همسرم است. نصرت گفت: هستی کم توجهی تو به زندگی مشترکمان را جبران کرده است.از شدت عصبانیت با ۱۱۰ تماس گرفتم اما او کتکم زد و دستم را شکست .
امید, راننده آزاردهنده دختران جوان: می خواستم از آنها انتقام بگیرم
ماموران گشت پلیس چهارشنبه هفته گذشته به سرنشین یک اتومبیل پژوپرشیا در حوالی خیابان قلهک مشکوک شدندو عدد پلاک ماشین را بررسی کردند. آنها پی بردند ماشین موردنظر چند روز پیش سرقت شده است. جزئیات بیشتر درباره دستگیری راننده آزاردهنده دختران جوان را در ادامه بخوانید
مأموران سپس دستور توقف به راننده دادند اما او با شنیدن دستور مأموران پلیس پای خودرا روی پدال گاز فشردو سرعت خودرا اضافه کرد. بهاینترتیب تعقیب و گریز اتومبیل پژوپرشیا و ماشین پلیس در خیابانهای شمال تهرانآغاز شد. پس از چند دقیقه راننده پژوپرشیا به یکی از تقاطعهایی رسید که چراغ راهنمایی رانندگی داشت.
بهمین دلیل چارهای جز توقف برای او نماند اما راننده جوان که می دانست مأموران همان گونه در تعقیب او هستند،پس از توقف پشت چراغ راهنمایی رانندگی با پای پیاده اقدام به فرار کرد. مأموران هم که تصمیم جدیبه دستگیری او داشتند، به دنبال متهم دویدند ودر نهایت پس از اخطار لازم برای شلیکبه جوان تحت تعقیب او را هدف گلوله قرار دادند و لحظاتی بعد درحالیکه این فرد زمینگیر شده بود،بالای سر او حاضر شدند. در پی آن مأموران اورژانس نیز در محل تیراندازی حضور یافتندو مرد جوان را برای شروع مراحل درمان به یکی از بیمارستانهای تهران انتقال دادند.
راننده آزاردهنده دختران جوان پس از التیام نسبی و پس از درمان یکهفتهای در بیمارستان روز گذشته در دادسرای جناییتهران حاضر شد و مورد بازجویی بازپرس رضوانی در شعبه ۸ این دادسرا قرار گرفت.دراین مرحله از رسیدگی قضائی به پرونده مشخص شد او جوانی 30 ساله است و امید نام دارد.او در اظهارات خود به سرقت خودرو های پراید، پژوپرشیا و پژو 405 اعتراف کرد و گفت:از خودروهایی که میدزدیدم برای اذیت و اذیت دختران استفاده می کردم و پس از چند روز هم ماشینها را در خیابان رها میکردم.
امید راننده آزاردهنده دختران جوان در ادامه در مورد انگیزه خود از اینکار گفت: وضع مالی پدرم خوب بود و من چند سالقبل با دختری در قلهک آشنا شدم و پنج سال با او دوست بودم ودر این مدت با اکیپی ازدوستان دختر و پسرمان در پارک قیطریه پاتوق داشتیم.
در آن مدت به خاطر دختر موردعلاقهام معتاد شدمو بعد از مدتی او مرا رها کرد، چون ساپورت مالی پدرم به خاطر اعتیاد قطع شده بود. پس ازآن بودکه من تصمیم به انتقام از زنان و دختران گرفتم، چون یک دختر من رابه شیشه معتاد و بعد هممن رابه حال خودم رها کرد. من چند بار هم برای تأمین هزینه موادم دست به سرقت ماشین زدم که سه بار به زندان افتادم و همه ی اینها به خاطر آن دختر بود.
راننده آزاردهنده دختران جوان ادامه داد: از دو، سه ماه قبل بود که تصمیم به انتقام گرفتم و برای آن کار خودروهارا میدزدیدم، دختران جوان را در خیابانهای خلوت سوار می کردم و پس از طی مسافتیبا تهدید چاقو آنها را مورد اذیت و اذیت قرار میدادم.امید که ازدواج نکرده است و دیپلم دارد،
در مورد یکی از خشنترین جرائمی که انجام داده استمیگوید: نیمه شب بود که دیدم دو دختر در حال ورود به پارکینگ یک ساختمان هستند.از ماشین پیاده شدم و با چاقو و پیچگوشتی یکی از آنها را وادار کردم سوار ماشینیکه دزدیدهام بشود و بعد از مسافتی او را در گوشهای خلوت مورد اذیت و اذیت قرار دادم ودر خیابان رها کردم و رفتم.درحالحاضر بازپرس پرونده با توجه به احتمال افزایش موارد شکایت از این متهم دستور انتشارتصویر بدون پوشش او را صادر کرد، چون تعدادی از شکایتها به سال گذشته مربوط است.
خانم بازیگر وقتی در هتل به هوش آمد خود و کارگردان سرشناس را در وضعیت بدی دید
اعترافات خانم بازیگر 27 سالهای در مورد تجاوز کارگردان مشهور بار دیگر دنیای سینما را تکان داد. کارگردان مشهور سینما لوک بسون از طرف خانم بازیگر 27 سالهای به تجاوز متهم شده است. این کارگردان فرانسوی الاصل متهم است که چند روز پیش در هتلی در پاریس داخل چای این دختر داروی خوابآور ریخته و او را از خود بیخود کرده است.
او وقتی بخود آمده بسون را در حال تجاوز خشن بخود یافته است. قربانی او میگوید طی دو سال اخیر همواره از طرف بسون تحت فشار بوده تا با او رابطه جنسی برقرار کند. وکیل کارگردان مشهور این ادعاها را قویا تکذیب کرده است. لوک بسون 59 ساله کارگردان فیلمهای محبوب و پرفروشی مانند تیکن، لئون، لوسی و دهها فیلم دیگر است.