خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ: انتشارات سایان که به چاپ دانشنامههای تصویری در حوزههای مختلف اشتغال دارد، تا به حال چند عنوان درباره تاریخ انقلاب و دفاع مقدس به چاپ رسانده که پس از چند سال به محصولاتی مرجع و شناختهشده در این زمینه در بازار نشر تبدیل شدهاند. «دایره المعارف مصور تاریخ زندگی امام خمینی» و «دایرهالمعارف مصور جنگ ایران و عراق» و دو کتاب «روایتی از زندگی و زمانه حضرت آیتالله سیدعلی خامنهای» و «روایتی از زندگی و زمانه آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی(از ولادت تا ارتحال)» از جمله این عناوین هستند.
تهیه و گردآوری مطالب این کتابها به عهده جعفر شیرعلینیا پژوهشگر تاریخ انقلاب و دفاع مقدس بوده که به تازگی کتاب جدیدش با عنوان «روایتی از زندگی و زمانه آیتالله سید محمد حسینی بهشتی» توسط این ناشر با همکاری مجموعه فرهنگی شهدای سرچشمه منتشر و راهی بازار نشر شده است.
چند روز پیش نشست خبری این کتاب نیز در مجموعه سرچشمه برگزار شد تا کتاب پیش از عرضهاش معرفی شده باشد و حالا امروز، هفتم تیر که سالروز شهادت شهید بهشتی و دیگر شهدای حزب جمهوری اسلامی است، پژوهش تازه شیرعلینیا با دربرگیری ۱۵۰ سند و تصویر منتشرنشده به بازار عرضه شده است.
بازه زمانی مستندات این کتاب از سال ۱۳۰۷ یعنی تولد آیتالله بهشتی تا زمان آمدن به حوزه اصفهان، قم و تهران و در نهایت شهادتش در سال ۱۳۶۰ است. زندگی شهید بهشتی حتی در بحث ملی شدن صنعت نفت نیز حاوی مستنداتی است و آن دوران را درک کرده است. او در دادگاه های مصدق و بازرگان هم حضور داشته و مطالب و تصاویری از کتاب مورد نظر، در این باره است.
مسئولان انتشارات سایان پیش از انتشارش در گفتگو با مهر، علت چاپ چنین کتابی را نبود منبعی موثق و جامع درباره این شخصیت مهم تاریخ معاصر ایران عنوان کردند.
حامد کفاش مدیر انتشارات سایان، در گفتگو با مهر درباره این کتاب گفت: در دایره المعارف مصوری که مشغول آماده سازیاش هستیم، بحث رفتن شهید بهشتی به هامبورگ در سال ۴۴ تا سال ۴۹ که به ایران باز میگردد، مطرح شده است. وی از سال ۴۹ تا ۵۷ در ایران و بطن نهضت انقلاب قرار داشته است. ایشان عضو شورای انقلاب اسلامی بوده و اسفند سال ۵۸ با حکم امام خمینی (ره) رئیس دیوان عالی کشور شد. در تولید این کتاب سعی شده از مستندات استفاده شود؛ هم از حیث تصاویر هم اسناد مکتوب. از این منظر این دایره المعارف مصور، اولین کتاب انتشارات سایان است که حداقل حدود ۱۵۰ سند منتشرنشده در آن ارائه میشود؛ از دستخطهای شهید بهشتی گرفته تا دیگر اسنادی که از سال ۵۷ تا ۶۰ در تاریخ انقلاب به وجود آمدهاند. سعی هم کردیم که اسناد مورد نظر، فقط مربوط به انقلاب نباشند و از سندهای جریان اپوزوسیون و مخالف نیز برای این کتاب بهره بردهایم.
شیرعلینیا هم خطاب به مخاطبان این کتاب نوشته است: «نکته دیگری که شما را شگفتزده خواهد کرد، پنهان ماندن دیدگاهها و فعالیتهای تاثیرگذار آیتالله بهشتی است که پس از گذشت ۴ دهه از پیروزی انقلاب اسلامی عجیب مینماید.»
امام خمینی، آیتالله هاشمی رفسنجانی، آیتالله خامنهای، ابوالحسن بنیصدر، حاجآقا رحیمارباب، رضا پهلوی، محمدرضا پهلوی، محمدتقی مصباح یزدی، حجتالاسلام محمد مفتح، علامه محمدحسین طباطبایی، حجتالاسلام صادق خلخالی، مسیح مهاجری، محمدعلی رجایی، حجتالاسلام محمدجواد باهنر، حسن غفوریفرد، شیخ علی تهرانی، آیتالله مهدوی کنی، حسن آیت، آیتالله عظمی گلپایگانی، آیتالله موسوی اردبیلی، حجتالاسلام محمد منتظری، حجتالاسلام علیاکبر ناطق نوری، موسی خیابانی، مسعود رجوی، مهدی بازرگان، داریوش فروهر، محمدرضا کلاهی، امیرعباس امیرانتظام، محمد مصدق، عزتالله سحابی، حسن حبیبی، صادق طباطبایی، امام موسی صدر و ... بخشی از اسامی و چهرههایی هستند که حضورشان در تاریخ معاصر ایران بررسی شده است.
در قسمتی از متن کتاب که مربوط به عنوان «التهاب جنگ داخلی و خارجی» است، میخوانیم:
هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس نیز مفصل به سخنان رئیسجمهور پاسخ گفت و انتقادهای تندی از عملکرد بنیصدر انجام داد و جامعه در جریان اختلافات شدید سران سه قوه قرار گرفت. بهشتی در مصاحبه مطبوعاتی ۱۹ شهریور نیز در اینباره سخن گفت و آنجا که از او پرسیدند آیا برنامه دیدار و جلسهای با رئیسجمهور برای کاهش اختلافات نیست؟ گفت: «برنامهای نیست، من چون به زودی یک مسافرت میروم و هفته آینده هم این دیدار را نخواهیم داشت؛ بنابراین تردید دارم که امروز یا فردا، این فرصت را خواهم کرد یا خیر، ولی فکر میکنم مفید باشد که به هر حال، قبل از سفر هم دیداری داشته باشیم. میدانید که این روزها گرفتاری همه ما زیاد است. امروز باید درباره نخستوزیری و دولت تصمیم گرفته شود، بلافاصله مسائل زیادی پیش میآید، به هر حال شاید بتوانیم این کار را انجام دهیم، چون خیلی مفید و خوب است سعی میکنیم انجام دهیم.»
در تماسی که خبرنگار مهر با جعفر شیرعلینیا مولف این کتاب صورت داد؛ شیرعلینیا گفتگو درباره ابعاد مختلف کتاب را به آینده موکول کرد و در عین حال اضافه کرد که:هر نکتهای که لازم است درباره کتاب بگویم و مخاطب بداند، در مقدمه کتاب ذکر شده است.
به همین مناسبت مقدمه کتاب که در اختیار خبرنگار مهر گذاشته شده است منتشر میشود:
اتهام غیرمنصفانه
خبرنگار تلویزیون آلمان از او پرسید: «به شما لقب راسپوتین دادهاند، آیا شما از این عنوان ناراحت میشوید؟» مکث کرد و گفت خودش هم شنیده اما: «خیلی غیرمنصفانه است.»
گریگوری راسپوتین کشیش اسرارآمیزِ دربار تزار روسیه بود که تاثیر فراوانی بر اعضای دربار بهویژه ملکه داشت. اعتماد تزار و همسرش به او به حدی رسیده بود که نقش اصلی را در عزل و نصبها داشت و فساد فراوان و حتی قتلهای بسیاری به او نسبت داده شده است.
مخالفان بهشتی
راسپوتین یکی از بدترین تعبیرهایی بود که علیه بهشتی مطرح شد. نکته دراماتیک ماجرا اینجاست که کسی که این تعبیر را مطرح کرد هفتم تیر ۱۳۶۰ در کنار او به شهادت رسید.
محمد منتظری هرچند تعبیرهای بسیار تندی علیه بهشتی مطرح کرد و در نشریهاش «پیام شهید» بارها به او تاخت اما در نهایت به نادرستی اندیشههایش درباره بهشتی پیبرد و پشیمان شد. او وقتی با روی بازِ دکتر مواجه شد شگفتزده شد و گفت عجب جوانمردی است!
نسبتهای تلخ و ناروا دربارهی بهشتی کم نبود. یکی از آنها نیز که او را آزرده بود شعار «بهشتی، بهشتی، طالقانی را تو کشتی» بود که توسط سازمان مجاهدین خلق بر سر زبانها افتاد. نشریه سازمان مجاهدین نیز به شدت علیه او مطلب منتشر میکرد و همواره سعی داشت او را متخصص زدوبند با آمریکا، طرفدار چماقداری و ... نشان دهد. وقتی «پیام شهید» محمد منتظری هم شبیه برخی از آن حرفها را درباره بهشتی منتشر میکرد، حتی برخی از دوستداران بهشتی هم دچار تردید میشدند.
برخی نیز مانند بنیصدر، بهشتی را جدیترین رقیب در کسب موفقیتهای سیاسی میدانستند و شدید علیه او حرف زدند و کار کردند. قدرتطلبی و انحصارطلبی، اتهام اصلی این گروه دربارهی آقای بهشتی بود که البته منحصر به افرادی مانند بنیصدر نبود بلکه در میان روحانیون نیز برخی اینچنین میاندیشیدند.
در این میان برخی به عملکرد بهشتی در قوهی قضاییه یا جاهای دیگر انتقاد داشتند و به نظر میرسید انتقادشان غیرسیاسی است اما در هیاهوی سالهای ملتهب اولِ انقلاب آنچه فضا را تسخیر میکرد انتقادهای اینچنینی نبود، بلکه حجم شدید تبلیغات منفیِ سیاسی، تهمت و انتسابهای غیرواقعی درباره او بود؛ از ثروت افسانهای گرفته تا همسر آلمانی و... و.
بهشتی از نگاه غیرایرانی
هرچند بهشتی ۵ سال در بندر هامبورگ آلمان زندگی کرده و به کشورهای مختلف اروپایی سفر کرده بود و با رسانههای اروپایی نیز مصاحبههایی داشت اما در آستانهی اوجگیری انقلاب برای مقامات خارج از ایران بهویژه آمریکاییها شخصیتی جذاب برای بررسی شد.
پیش از انقلاب او را با عبارتهایی مانند «نایب امام خمینی در ایران» و «مدیر اجرایی قدرتمند آیتالله خمینی» توصیف میکردند. اسناد آمریکایی نشان میدهد آنها قبل و پس از پیروزی انقلاب تلاش بسیاری برای مذاکره با بهشتی انجام دادهاند. در گزارشهای آمریکایی دکتر بهشتی فردی اندیشمند توصیف شده که کسانی که با او در تماس بودهاند را تحت تاثیر قرار داده است. او را یکی از معدود رهبران مذهبی معرفی کردهاند که جهان مدرن را بهوضوح درک میکند. او را مطلوبترین مقام ایرانی برای مذاکره معرفی کردهاند؛ به عنوان کسی که اندیشههایش واضح، جدی و منسجم است و بیش از آنچه میتواند انجام بدهد تعهدی نخواهد پذیرفت؛ نقطهنظرات دیگران را درک میکند حتی اگر آنها را قبول نداشته باشد و حرفهای تبلیغاتی بیاساس یا دروغ نمیگوید.
آیتالله بهشتی زبان انگلیسی، عربی و آلمانی را میدانست و در مذاکرات و یا مصاحبههای مطبوعاتی گاه با این زبانها سخن میگفت.
دوستداران بهشتی
روی دیگر شناختِ بهشتی، توصیفِ کسانی است که او را به عنوان مدیری قوی و عالمی باسواد و دیندار میشناختند. در سالهای اولیهی انقلاب سخن امام خمینی برای بسیاری از مردم ملاک تصمیمگیری درباره افراد بود. هرچند در زمان حیات دکتر بهشتی در برابر هجوم شدید به او امام چندان در دفاع سخن نگفت، اما پس از شهادتش وقتی از مظلومیت بهشتی گفت، جو را به یکباره به طرز عجیبی تغییر داد. تعبیر اصلی را سه روز پس از شهادتش به کار برد و گفت که بهشتی مثل یک ملت بود برای این ملت. دوستداران بهشتی او را در عین مظلومیت، مردی مقتدر و دبیرکلی قوی برای حزب جمهوری و مدیری مناسب برای عبور قوه قضاییه از آشفتهبازار پس از انقلاب میدانند و معتقدند اگر بهشتی نبود انقلاب در اختیار کسانی قرار میگرفت که چندان به پسوندِ اسلامی آن علاقه نداشتند.
هجمههای قبل از انقلاب
بهشتی تنها پس از پیروزی انقلاب در معرض این قضاوتهای گوناگون نبود؛ او پیش از پیروزی انقلاب نیز دوستان و دشمنان دوآتشهای داشت. از سویی فعالیتهایی که برای وحدت شیعه و سنی در آلمان انجام داده بود برایش اتهام سنیگری و وهابیگری به دنبال داشت و از سوی دیگر انتقادهایی که دربارهی مجالس مرسومِ روضهخوانی داشت دشمنیهایی برایش به ارمغان آورده بود. او هرچند منتقد برخی اندیشههای دکتر شریعتی هم بود اما به شدت از او دفاع میکرد. از همه مهمتر منتقد برخی مرسوماتِ دنیای روحانیت بود.
کافی است برخی سخنان او را یک بار مرور کنید: «بیایید همکاری کنید تا رابطه بین عالِم دینی و مردم از رابطه منحرف منحط ذلتآور مرید و مرادی خارج شود و تبدیل شود به رابطه عالم و متعلم»، «من نمیدانم این چه انحراف مزاجی در جامعه ماست؟ اصلا مثل اینکه خوشش میآید مرادی داشته باشد که به او ارادت بورزد و خیلی خوشش نمیآید که معلم و مربی سازندهای داشته باشد.»؛ «ممکن است یک روحانی زندگیاش را خیلی ساده و پارسایانه کند؛ این آسان است و خیلی مشکل نیست. ممکن است از سر خیلی چیزها بگذرد، اما سر ریاست و آقایی و صلوات ختم کردنها پای خیلیها لغزیده و میلغزد.»؛ «طرز عمل مدعیان دین، دینداری و راه خدا در طول تاریخ یکی از زمینههای پیدایش تفکرات ویرانگر ماکیاولی بوده است.»
بهشتی شخصیت منحصربهفردی داشت که از اصولش کوتاه نمیآمد. در دورهای که بوسیدن دست امام خمینی امری رایج و پسندیده بود و حتی بازرگان و بنیصدر نیز دست آیتالله را بوسیده بودند، او به این کار اعتقادی نداشت و میگفت دست هیچکس را نبوسیده است.
فصلهای این کتاب
شناخت مردی با این همه تعبیرهای متضاد که درباره او شده میتواند موضوعی بسیار جذاب باشد که ما آن را در این کتاب در ۶ فصل روایت کردهایم.
فصل اول با عنوان «در جستجوی دین و فلسفه» زندگی و زمانهی او از تولدش در سال ۱۳۰۷ تا سال ۱۳۴۳ را روایت میکند. از کودکی، مدرسه و حوزه اصفهان تا حضور در حوزه علمیهی قم و حضور در دانشگاه تهران و گرفتن لیسانس. در کنار این امور زبان انگلیسی را هم یاد گرفت و سال ۱۳۳۰ سواد حوزوی خوبی داشت. لیسانس فلسفه بود و در آموزشوپرورش به عنوان معلم انگلیسی و عربی مشغول شد. سال ۳۴ مدرسه دین و دانش را با برخی از دوستانش تاسیس کردند. در همین مدرسه بود که برای روحانیونِ داوطلب، درسهای زبان، فیزیک و سایر علوم روز را برگزار کردند و به تدریج پایهگذار مدرسهای نو با محتوای آموزشی متفاوت از مرسومِ حوزهی علمیه شدند. در تحقیق نیز متمرکز بود و از اواخر دهه ۲۰ و آغاز دهه ۳۰ با مسایل سیاسی نهضت نفت پیوند نزدیکی خورد و در نهضت امام خمینی در اوایل دهه ۴۰ نقش ایفا کرد. اما مدتی پس از تبعید آیتالله خمینی، او نیز ایران را ترک کرد و به بندر هامبورگ در آلمان غربی رفت. این فصل تمام جزییات این وقایع را مرور میکند.
فصل دوم «مرکزی اسلامی برای اروپا» نام دارد که فعالیتهای او را در دوره پنجساله حضورش در اروپا روایت میکند؛ دورانی که به عنوان امام جماعت مسجد ایرانیان به هامبورگ رفت و با رونق دادن به فعالیتهای مسجد و تاسیس مرکز اسلامی هامبورگ و ارتباط با دانشجویان ایرانی و اندیشمندان مسلمان و غیرمسلمان تواناییهای جدیدی از خود نشان داد.
فصل سوم با نام «پیروزی پس از ناامیدی» زندگی و زمانه بهشتی پس از بازگشت به ایران در سال ۴۹ تا پیروزی انقلاب در سال ۵۷ را روایت میکند. در فعالیتهای او در این سالها همچنان دغدغهی تعلیم، تربیت و تحقیق، بسیار پررنگ است. جلسات درس، امور مدرسه حقانی، مشغولیت در حوزه تالیف کتابهای درسیِ مدارس و بنیانگذاری تحقیقات وسیع اسلامی از فعالیتهای مهم او در این سالها بود؛ فعالیتهایی که نظم شدیدی بر آن حاکم بود و گاه اصرار برای رعایت این نظم دلخوریهایی برای دوستان نزدیک او همانند مطهری، باهنر و دیگران پیش میآورد.
علاوه بر نزدیکی و دوستی با آقای مطهری، در زمینه مسایل مختلف اختلافنظرهایی با او داشت، بهویژه درباره دکتر شریعتی که این اختلاف دیدگاه را با برخی اساتید مدرسه حقانی از جمله مصباح یزدی نیز داشت. نقش او در سازماندهی روحانیت برای مبارزه، تعامل او با سازمانهایی مانند مجاهدین خلق، سفر دوباره او به اروپا و دیدار و گفتگو با امام در پاریس و تشکیل جلسات شورای انقلاب و مذاکره با سران ارتش برخی از نکات این فصل است.
فصلهای چهارم، پنجم و ششم، حدود سه سال از زندگی او پس از پیروزی انقلاب را مرور میکنند؛ سالهایی با حوادث و تحولات بسیار زیاد.
فصل چهار «یک سال پرچالش» نام دارد و از بهمن ۵۷ تا بهمن ۵۸ را مرور میکند؛ از دولت موقت و چالشهای آن گرفته تا شورای انقلاب، از تاسیس حزب جمهوری و فعالیت حزبی تا مجلس خبرگان قانون اساسی و از تدوین قانون اساسی تا حاشیههای تصرف سفارت آمریکا.
فصل پنجم از اولین انتخابات ریاستجمهوری تا یک سال پس از آن را روایت میکند و «حاکمان ناهماهنگ» نام دارد. چند هفته پس از انتخاب بنیصدر به ریاستجمهوری، بهشتی نیز از سوی امام به ریاست دیوان عالی کشور منصوب میشود. در این فصل علاوه بر روایتِ مسایل مهم قوهی قضاییه، چالشهای حزب جمهوری، مجلس و نخستوزیر با رئیسجمهور روایت میشود. این فصل با حادثهی ۱۴ اسفند ۵۹ در دانشگاه تهران به پایان میرسد.
فصل آخر که نامش «آخرین فصل زندگی» است از آغاز بهار ۶۰ تا ۷ تیر و انفجار حزب جمهوری را روایت کرده است. بهاری که مهمترین تحولات تاریخ جمهوری اسلامی در آن روی داد. همچنین دو پروندهی مهم دربارهی بهشتی و تهمتها، و رابطهی او و سازمان مجاهدین خلق، از مطالب این فصل است.
شکلگیری این کتاب
ایده اولیه این کار توسط برادر عزیزم، دکتر محمدرضا زائری مدیرِ وقتِ مجتمع شهدای انقلاب اسلامی(یادمان شهدای هفتم تیر) مطرح شد که با همراهی و یکدلی کار را آغاز کردیم. در ابتدا بنا بود کتابِ کمحجمی باشد اما در مراحل کار به این نتیجه رسیدیم که کار کاملی انجام دهیم. تجربه شیرین همکاری با حجتالاسلام زائری را پیشتر هم داشتم که در این پروژه دوباره تجربه کردم.
پس از او نیز برادر عزیزم آقای سعید گلشناس مدیر جدید مجموعه سرچشمه با پیگیری جدی، مسئولانه و قابلتقدیر، مقدمات انتشار کتاب را فراهم کرد. در این مرحله، معاون فرهنگی قوه قضاییه، حجتالاسلاموالمسلمین دکتر هادی صادقی و دکتر سیدمحمدرضا خوشرو با نگاه باز و قابلتقدیر به کمکِ انتشار و ترویج این کتاب آمدند.
از سوی دیگر آنچه در حوزه تاریخنگاری تصویری پیش از این کار انجام داده بودم با همراهی یک تیم حرفهای از نشر سایان بود. پس از آماده شدن متن از آقای حامد کفاش مدیر انتشارات سایان خواستم در مراحل به ثمررسیدنِ نهایی پروژه مرا تنها نگذارد. برای نهایی کردن کتاب از همراهی آقای سلمان رئیسعبداللهی بهره بردم و خوشبختانه در این میانه تفاهم شد که کتاب به صورت مشترک میان موسسه شهدای انقلاب اسلامی و نشر سایان منتشر شود. با نگاه فرهنگی و دقیق دکتر زائری و آقای گلشناس، در کنار مدیریت آقای حامد کفاش و با مدیریت هنریِ آقای سلمان رئیسعبداللهی صفحاتی متفاوت خلق شد.
روش تحقیق
برای این کتاب چند مرحله تحقیق انجام شده است. در مرحله اول بر اساس منابع آشکار و منتشرشده و همچنین آثار دکتر بهشتی تحقیق کاملی انجام شد. مرحله دوم بر اساس مصاحبههایی بود که توسط دو مرکز انجام شده بود؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی که با همراهی مدیران مرکز به ویژه آقای روزیطلب و آقای میردار مصاحبهها در اختیار بنده قرار گرفت و مصاحبههای انجامشده در بنیاد نشر آثار و اندیشههای شهید دکتر بهشتی. مرحله سوم بررسی اسناد فراوانی است که در این سالها در بنیاد نشر آثار و اندیشههای شهید دکتر بهشتی جمعآوری شده است که با همراهی دکتر علیرضا بهشتی سخاوتمندانه در اختیار ما قرار گرفت. در این مرحله بسیاری از اطلاعات منتشرشده پیشین با اسناد متقن محک زده شد و چه بسیار که برخی وقایع تاریخی با آنچه در برخی منابع پیشین دیدهاید تفاوتهایی داشته باشد که در این مرحله آنها را بررسی کرده و برخی اطلاعات نادرست پیشین را اصلاح کردیم. همچنین مذاکرات منتشرنشده شورای انقلاب که در این کتاب استفاده شده بر غنای کار افزوده است.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که در وقایع تاریخی، پشتپردههای فراوانی وجود دارد که افراد پس از دورههای ملتهب تاریخی بهتدریج روایت خود را بازگو میکنند و نظرات خود را در طول زمان میگویند و البته گاهی نیز به نکتههای جدیدی میرسند اما آن را در قالب نکتههای تاریخی بیان میکنند. به عنوان مثال بنیصدر تاکنون در سالهای مختلف چندین بار به صورت مفصل درباره وقایع ملتهب سالهای ۵۷ تا ۶۰ سخن گفته و یا مهندس بازرگان نیز همینطور اما در این میان دکتر بهشتی تنها ۷ روز پس از برکناری بنیصدر از ریاستجمهوری، ترور شد و فرصتی نداشت تا بهتدریج برخی پشتپردهها را که تنها خود او در جریانش بود توضیح دهد. کاش بهشتی نیز فرصت روایت برخی از ناگفتهها به ویژه از سال آخر عمر خویش را داشت تا تحقیقِ ما بسیار کاملتر میشد اما پدیده شوم ترور، این بخش از تحقیق را برای همیشه ناتمام گذاشت.
در این کتاب، اسناد بسیاری را میبینید که از این جهت نسبت به کتابهای پیشین قدمی کاملا متفاوت برداشته شده است.
آقای مرتضی پایدار در مراحل تحقیق، همراهی ارزشمندی داشت همچنین آقای جواد کلاته عربی که در بخشی از تحقیق زندگی دکتر بهشتی در قبل از انقلاب زحمت زیادی کشید. همچنین از آقایان حسین قاضیزاده و حمید آجرلو به دلیل همراهیشان در بخشهایی از تحقیق تشکر میکنم.
همچون کارهای پیشین از گروهی از اساتید و کارشناسان برای خواندن متن و ارایه نظرها و پیشنهادهایشان بهره بردهام. در این زمینه از دکتر علیرضا بهشتی و همچنین دکتر رسول جعفریان، دکتر عباس سلیمی نمین، دکتر حسن بهشتیپور، آقای قاسم تبریزی، دکتر محمدجواد مرادینیا، دکتر حسامالدین آشنا، حجتالاسلام سید مهدی خاموشی و حجتالاسلام رضا غلامی سپاسگزارم و همچنین از همراهی ارزشمند آقای حامد شفیق در مراحل نهایی به ثمر رسیدن این اثر تشکر میکنم.
دوستان عزیزم این یک روایت از زندگی و زمانه آیتالله بهشتی است که قطعا روایت نهایی نیست و نیازمند همراهی شما در نقد این اثر هستیم. امید است که دریغ نفرمایید.
جعفر شیرعلینیا
بهار ۱۳۹۷
این کتاب با ۳۶۴ صفحه مصور رنگی، شمارگان ۵ هزار نسخه و قیمت ۱۰۰ هزار تومان منتشر شده است.