مأموران FBI و قاتلان زنجیرهای سریال شکارچی ذهن (Mind Hunter) واقعی بودند؟
اگر سریال شکارچی ذهن را تماشا کردهاید احتمالاً برایتان این سؤال پیش آمده که این داستان چقدر واقعیت دارد؟ مأمور FBI به نام هولدن فورد از مجرمان بدنامی مثل چارلز منسون و دیوید برکویتز نام میبرد، اما دیگر قاتلان زنجیرهای که در سریال هستند هم آیا واقعی هستند؟ آیا اِد کمپر واقعیست؟ آیا آدمای خوب داستان از مأموران واقعی FBI الگوبرداری شدهاند؟...
اگر سریال شکارچی ذهن را تماشا کردهاید احتمالاً برایتان این سؤال پیش آمده که این داستان چقدر واقعیت دارد؟ مأمور FBI به نام هولدن فورد از مجرمان بدنامی مثل چارلز منسون و دیوید برکویتز نام میبرد، اما دیگر قاتلان زنجیرهای که در سریال هستند هم آیا واقعی هستند؟ آیا اِد کمپر واقعیست؟ آیا آدمای خوب داستان از مأموران واقعی FBI الگوبرداری شدهاند؟ در زیر ما حقیقت را از تخیل جدا میکنیم تا نشان دهیم چه چیزی در سریال شکارچی ذهن واقعیست و چه چیزی تخیلیست.
شکارچی ذهن و کاراکترهایش
آدمای خوب
با وجود آنکه چندین قاتل زنجیرهای که با هولدن فورد مصاحبه کردند در واقعیت وجود دارند و بازیگران شباهت زیادی به آن قاتلان دارند و دیالوگها مطابق مصاحبههاییست که در زندان با این افراد شده است، آن سه شخصیت اصلی شکارچی ذهن شباهت زیادی با همتایشان ندارند. بااینحال این شباهت به اندازهای هست که درخور توجه باشد.
هولدن فورد
شخصیت پیچیدۀ نقش اول شکارچی ذهن با بازی جاناتان گروف براساس شخصیت جان ای. داگلاس نویسندۀ کتاب شکارچی ذهن: درون واحد تراز اول جنایتهای زنجیرهای FBI نوشته است. داگلاس با هالیوود غریبه نیست. ظاهراً جک کرافورد در رمانهای اژدهای قرمز و سکوت برهها و همچنین بریان فولر در شخصیتپردازی ویل گراهام در سریال هانیبال از او الهام گرفتهاند. در شکارچی ذهن فورد به عنوان مأمور واحد علوم رفتاری FBI مسیر مشابهی را طی میکند، برای مصاحبه با بدنامترین جنایتکاران تاریخ آمریکا به سراسر کشور سفر میکند. در واقعیت داگلاس بهلطف اطلاعاتی که از مصاحبه با دیوید برکویتز، جان وین گاسی، چارلز منسون، ریچارد اسپک و ادموند کپر جمعآوری کرده، تحقیقات قتلها را بازتعریف میکند.
بیل تِنچ
شباهت بین هولتز مککالانی مأمور FBI و همتای واقعیاش کمتر از شباهت بین فورد و داگلاس است، اما بیشباهت هم نیستند. شخصیت تنچ عمدتاً از روبرت کی. رسلر الهام گرفتهشده که یک مأمور FBI متولد شیکاگوست و در سال ۱۹۷۰ به اداره پیوست. رسلر هم در دهۀ ۷۰ بخشی از واحد علوم رفتاری بود و واژۀ «قاتل زنجیرهای» او را ساخته بود. رسلر در دهۀ ۸۰ با قاتلین زنجیرهای مصاحبه میکرد و اولین پایگاه دادۀ کامپیوتری جرایم حلنشده را به وجود آورد که به دستگیری قاتلانی که از مرزهای ایالتی بیرون میرفتند کمک میکرد. او روی بیشتر پروندههای قاتلان زنجیرهای کار کرد، ازجمله تحقیقات دربارۀ جفری داهمر و تد باندی. رسلر در سال ۲۰۱۳ فوت کرد.
دکتر وِندی کار
دکتر ولبرت برگس همتای آدم منطقی سریال شکارچی ذهن، آنا تورف، روانشناس است. ولبرت هم در واحد علوم رفتاری FBI با داگلاس و رسلر همکار بوده و همۀ این سه نفر کتابی با عنوان قتل جنسی: الگوها و انگیزهها نوشتهاندکه مطالعهای جدی دربارۀ قاتلان زنجیرهایست و در سال ۱۹۸۸ منتشر شده است. برگس در درمان تروما و قربانیان سوءاستفادۀ جنسی پیشرو و مؤسس برنامهای برای قربانیان خشونت جنسی در بیمارستان شهر بوستون بوده است. او هماکنون در کالج بوستون تدریس میکند.
قاتلین زنجیرهای
دِنیس رِیدِر Dennis Rader
احتمالاً یکی از جذابترین شخصیتهای فیلم آن مردیست که در ابتدای چندین اپیزود شکارچی ذهن ایفای نقش میکند. هنوز تعاملی با دیگر شخصیتهای فیلم برقرار نکرده ولی هر کسی که دربارۀ قاتلین زنجیرهای آمریکا مطالعه کرده باشد او را میشناسد: دِنیس ریدر، معروف به BTK killer. ریدر در یکی از بسیار نامههایی که به رسانه مینوشت لقب «BTK» را به خودش داد که مخفف «bind, tortue, kill» روش موردعلاقهاش برای کشتن آدمهاست. جالب است که آخرین صحنۀ فصل اول شکارچی ذهن به ریدر اختصاص داده شد. این نشان میدهد که او در فصل دو هم حضور دارد. و اینکه ریدر تا سال ۲۰۰۵ دستگیر نشد یعنی حالا حالاها او را در سریال میبینیم.
اِد کِمپر Ed Kemper
حضور سنگین اد در اولین فصل شکارچی ذهن فصل اول را تحتتأثیر قرارداد و مسیر فورد و تنچ را به تحقیقات شناسایی نفسگیری سمت و سو داد. اد کمپر در این سریال (با بازی کامرون بریتون) بسیار شبیه به قاتل زنجیرهای واقعیست که میشناسیم: مصاحبههای اد کمپر مستقیماً از روی مصاحبههای واقعی اد کمپر در زندان نقل قول شده است. کمپر در نوجوانی مادربزرگ و پدربزرگش را کشت اما در سن ۲۱ سالگی از بیمارستانی روانی آزاد شد. از می ۱۹۷۲ تا آوریل ۱۹۷۳ قبل از آنکه خودش را به پلیس تحویل دهد ۸ نفر را دزدید و کشت و به آنها تجاوز کرد. کمپر هماکنون در زندان پزشکی کالیفرنیا زندانی است.
مونته رالف ریسل Monte Ralph Rissell
وقتی فورد و تنچ با ورژن خیالی ریسل صحبت کردند متوجه شدند که همۀ قاتلین زنجیرهای مانند اد کمپر گشادهرو نیستند. ریسل کارهای وحشتناکی انجام داد. او به خودش میبالید که جرم و جنایت را از سن کم شروع کرده و با افتخار میگفت که اولین بار در سن ۱۴ سالگی تجاوز کرده است. ریسل همانند کمپر به تیمارستان فرستاده شد. او بهخاطر گولزدن پزشکان و گرفتن مرخصی از آنها حسابی معروف شده است ولی بلافاصله بعد از آزادی دوباره دست به جنایت زد و حداقل به هزاران نفر تجاوز کرد. او به ۵ بار حبس ابد محکوم شده و در زندان به سر میبرد.
ریچارد اِسپِک Richard Speck
هیچکسی به اندازهی ریچارد اسپک بدنام حرف درشت بارشان نکرد. جنایات اسپک با جنایات قاتلین زنجیرهای فیلم متفاوت است. در تاریخ ۱۳ جولای سال ۱۹۶۶، ریچارد اسپک ۸ پرستار بیمارستان شیکاگوی جنوبی را شکنجه داد، به آنها تجاوز کرد و به قتل رساندشان. او قبلاً جرمهای زیادی مرتکب شد ولی وحشتی که این ماجرا داشت باعث شد سرتیتر اخبار جهان باشد، بهویژه که یک زن موفق به فرار شد و آن کابوس را برای دیگران تعریف کرد. در شکارچی ذهن اسپک هیولایی پرخاشگر است و همین باعث میشود فورد برای هم کلامشدن با او، با ادبیات خودش صحبت کند که این کار شغلش را به مخاطره میاندازد. اسپک در اثر حملهی قلبی در سال ۱۹۹۱ فوت شد.
جری برودوس Jerry Brudos
مردی که در اپیزودهای هفت و هشت ظاهر میشود هم یک قاتل زنجیرهایست که رسانه به او لقب «قاتل فتیش کفشی» یا «قاتل حشری» داد. فورد و تنچ از برودوس آموختند که چطور سابقۀ جنایتکاران را تشریح کنند. او واقعاً پسر کوچک مادری بود که میخواست پسرش دختر باشد و فتیش کفش زنانهاش از سالهای کودکیاش شروع شده بود. برودوس (با بازی هَپی اندرسون) به علت ربودن یک زن در ۱۷ سالگی به بیمارستان روانی فرستاده شد. بعد از آنکه به ظاهر حالش خوب شد، از بیمارستان روانی آزاد شد و ازدواج کرد و دو فرزند به دنیا آورد اما جنایتهایش دوباره از سال ۱۹۶۸ آغاز شد. برودوس حداقل ۴ زن را در ایالت اورِگان کشت و بعد از سلاخیکردنشان قسمتهایی از بدنشان را بهعنوان نشان پیروزی نگه داشت. او در سال ۲۰۰۶ در زندان فوت شد.
دارل جِنه دِویر Darrel Gene Devier
آخرین اپیزود شکارچی ذهن به کارگردانی دیوید فینچر دربارۀ پروندۀ دارل جنه دویر است و اینکه فورد و بیل تنچ چطور این پرونده را به کمک شیوههایی که از دل مصاحبههایشان بیرون کشیدند حل کردند. ورژن خیالی دویر با بازی آدام زاسترو تقریباً همانند دارل جنه دویر واقعی است. دویر در واقعیت هم در ناحیۀ روستایی جورجیا مسئول هرسکردن شاخههای درختان بود. داگلاس دربارۀ این پرونده در کتابش نوشته است که این اولین شانسش برای بازجویی بود. پوشۀ ساختگی پر از کاغذی که اینطور جلوه میداد پلیسها چیزهای زیادی دربارۀ دویر میدانند و آن سنگ خونینی که جلویش گذاشته بودند همگی تاکتیکیهای داگلاس در بازجویی از دویر بودند. این تاکتیکها سرانجام سبب شدند دویر لب باز کند و به کردهاش اعتراف کند. حتی ماجرای سربلندشدن بیرون آمدن از آزمون ماشین دروغسنج هم واقعی بود.
منبع