آیا با حرکات چشم میتوان بیماریهای روحی روانی را درمان کرد؟
در این نوشتار از درمان بیماریهای روحی روانی خواهیم گفت. با روزچین همراه باشید تا ببینیم که آیا این نوع از بیماریها را میتوان با حرکات چشم درمان کرد یا خیر. تجربه نشان داده است که جلسات رواندرمانی که بر اساس گفتمان پیش میروند بهترین نتیجه را بهدنبال دارند. با پیشرفت علم روانشناسی مدرن، این روزها شاهد رواج بیشتر جلسههای...
در این نوشتار از درمان بیماریهای روحی روانی خواهیم گفت. با روزچین همراه باشید تا ببینیم که آیا این نوع از بیماریها را میتوان با حرکات چشم درمان کرد یا خیر.
تجربه نشان داده است که جلسات رواندرمانی که بر اساس گفتمان پیش میروند بهترین نتیجه را بهدنبال دارند. با پیشرفت علم روانشناسی مدرن، این روزها شاهد رواج بیشتر جلسههای خندهدرمانی، صدادرمانی، گلدرمانی و طبیعتدرمانی هستیم. در این روشها، درمانگر راحتتر میتواند نگرانیهای عمومی و افسردگی را درمان کند. حتی این روشها برای درمان اختلال استرس پس از ضایعههای روانی (PTSD) نیز کاربرد دارند. در کنار این روشها که نتایج درمانی خوبی را نیز بهدنبال داشتهاند، شاهد ابداع روش جالبی با نام حساسیتزدایی از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد (Eye Movement Desensitization and Reprocessing) هستیم. این روش تأثیرات چشمگیری در درمان اختلال استرس پس از ضایعههای روانی دارد.
15 منبع غذایی فوقالعاده برای کاهش سطح کلسترول خون
راز سلامتی و کم کردن از چربی خون در این موادغذایی خارقالعاده نهفته است. برای داشتن بدنی سالم و تندرست این کتابچه الکترونیکی را دانلود کنید. کافی است نشانی ایمیل خود را در کادر زیر وارد کنید تا بلافاصله این کتاب ارزشمند را مجانی برای شما بفرستیم
درمان بیماریهای روحی روانی با حرکات چشم
ابداع روش حساسیتزدایی از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد بسیار کمککننده و مفید بوده است. در این روش که در جوامع روانشناسی بهاختصار به آن EMDR گفته میشود، مشخص شده که اگر فردی که مضطرب است بتواند کنترل حرکت چشمهایش را در اختیار بگیرد و چشمها را در حالت مشخصی حرکت دهد، شدت استرس وی کمتر خواهد شد.
بهاینترتیب روانشناس از فردی که مضطرب است درخواست میکند تا روی موضوعی که وی را مضطرب کرده تمرکز کند. در همان حالت روانشناس انگشتش را سریعاً جلوی چشم بیمار جلو و عقب میبرد تا چشم بیمار نیز در همان مسیر حرکت کند. چنین فرآیند سادهای میتواند تأثیر زیادی در کاهش استرس و درمان بیماریهای روحی و عصبی داشته باشد.
تاریخچه روش درمان EMDR
این روش درمان، بهصورت کاملاً تصادفی در سال ۱۹۸۷ ابداع شد. بر اساس گزارشی که مجله معتبر ساینتیفیک امریکن (Scientific American) منتشر کرده است، در آن زمان فرانسین شپیرو (Francine Shapiro) در حال قدمزدن در جنگل بود که احساس اضطراب کرد. در همان زمان متوجه شد که اضطراب وی با حرکت چشمها به جلو و عقب کاهش پیدا میکند. از طرف دیگر مشاهده طبیعت و تمرکز روی محیط اطراف نیز در فرآیند کاهش اضطراب مؤثر بود.
وقتی شپیرو متوجه شد که حرکت سریع چشمها کاهش اضطراب را برای وی بهدنبال دارد، سعی کرد این درمان را برای بیماران خود نیز به کار بگیرد. پس از انجام آزمایشهای مختلف وی مطمئن شد که این شیوۀ درمان برای بیماران نیز کاربردیست و درنتیجه مقالهای را در سال ۱۹۸۹ از تحقیقات خود در این زمینه منتشر کرد. وی در آن زمان نام این روش کاهش استرس را EMDR نامید.
از آن زمان تاکنون روش EMDR برای درمان اختلال استرس پس از ضایعههای روانی و سایر بیماریها مانند افسردگی، اسکیزوفرنی، اختلالات جنسی و سایر بیماریهای مرتبط با استرس استفاده شده است.
روش درمانی EMDR دقیقاً چگونه کار میکند؟
راجر سالامون (Roger Solomon)، روانشناس آموزشدهندۀ روش EMDR است. وی تخصص ویژهای در درمان آسیبهای شدید روحیروانی و همچنین غم و غصه دارد. این درمانگر به اداره سلامت عمومی کالیفرنیای جنوبی مشاوره میدهد و عضو برنامه درمان آسیبهای شدید روحی انجمن سنای آمریکاست. وی به مؤسسههای دولتی و آژانسهای درمانی چندین ایالت دیگر نیز کمک میکند.
این درمانگر سرشناس مدعیست که شیوه درمان EMDR از طریق مدل پردازش اطلاعات انطباقی صورت میگیرد. بر اساس این مدل مشکلات فعلی افراد نتیجۀ خاطرات پراسترس آنها در گذشته است که این خاطرات به نوعی در مغز انسان گیر کردهاند. این خاطرات مجموعهای از تصاویر، افکار، باورها و احساسات هستند که در غالب بیماریهای روحی روانی در ذهن انسان قرار دارند. بهاینترتیب زمانی که این خاطرات با محرکهای بیرونی یا داخلی یادآوری میشوند، احساسات تلخ گذشته در زندگی فعلی فرد دوباره نمود پیدا میکند.
بر اساس این فرضیه روش EMDR با هدف کمک به افرادیست که در معرض آسیبهای بیماریهای روحی روانی قرار گرفتهاند. این روش به این دسته از بیماران در پردازش دوباره خاطرات ناراحتکننده کمک میکند تا از این طریق خاطرات غمانگیزی که در مغزشان گیر کرده است آزاد شوند. بهگفتۀ سالامون تجربه مجدد رویدادهای مضطربکننده در کنار یک رویداد آموزشی جدید منبع خوبی برای التیام خاطر بیماران خواهد بود.
جالب اینجاست که این کار از طریق تکنیک ساده حرکتدادن چشمها به جلو و عقب صورت میگیرد. این فرآیند مکانیزم پردازش اطلاعات را در مغز تحریک میکند. زمانی که مکانیزم پردازش اطلاعات در مغز از طریق حرکت انگشت رواندرمان انجام شد فردی که دچار استرس است میتواند خاطرات استرسزا را دوباره پردازش کند و از این طریق متوجه خواهد شد که بهطور مؤثری خاطرات نگرانکننده گذشته را پشتِسر گذاشته است.
مثالی برای روش درمانی EMDR
سالامون برای روشنترکردن این روش درمان، مثال جالبی زده است. وی در این مثال به درمان تجربه تلخ و استرسزای یک سرباز جنگی اشاره کرد که در میدان نبرد تا مرز مرگ پیش رفته بود.
یادآوری اینکه وی ممکن است بمیرد، به همراه خاطرات تلخ دوران جنگ در ذهن وی گیر کرده بود. بهاینترتیب تصاویر و افکار و باورهایی که به این رویداد تلخ وابسته هستند در قالب کابوسهای شبانه و لحظات نگرانکننده، سلامت این سرباز را مختل کرده بودند. را این سرباز نشانههایی از اختلال استرسی پس از ضایعه روانی (PSTD) داشت و روش درمان EMDR به وی کمک کرد تا به رویدادهای تلخی که در دوران جنگ سپری کرده عمیقاً فکر کند و متوجه شود که از این رویدادهای کشنده نجات پیدا کرده است و زندگی وی همچنان ادامه دارد.
نظریههایی دربارۀ پردازش دوباره خاطرات
روانشناسان نظریههای مختلفی را دربارۀ اینکه چگونه خاطرات توسط حافظه در فرآیند EMDR دوباره پردازش میشوند مطرح کردهاند؛ البته این نظریهها کامل نیستند و برای تکمیل نیاز به تحقیقات بیشتری وجود دارد. در این بین چند نظریه جالب وجود دارد که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
نظریه حافظۀ فعال
وقتی از حافظه فعال صحبت میکنیم درواقع منظور همان حافظه کوتاهمدت است. اطلاعاتی که برای منطق و یادگیری و درک نیاز داریم در این قسمت ذخیره میشوند. آزمایشهایی که با هدف تشخیص تأثیر روش درمان EMDR انجام شده است نشان داد که حرکات چشم به جلو و عقب باعث تیرهوتارشدن خاطرهها و احساسات میشود. ازآنجاییکه حافظه کوتاهمدت ظرفیت بسیار کمی دارد، زمانی که به این حافظه فرآیند نگهداشتن اطلاعات در ذهن و همچنین حرکت چشمها محول میشود عملکرد حافظه کوتاهمدت کاهش پیدا میکند و درنتیجه خاطرههای استرسزا که در ذهن گیر کردهاند کمرنگتر میشوند.
به زبان سادهتر، توانایی ذهن انسان وقتی چشمها را به عقب و جلو حرکت میدهد کاهش پیدا میکند و قسمتهایی از خاطرات استرسزایی که در ذهن قرار گرفتهاند از بین میرود.
نظریه حرکت تند چشمها در خواب (REM Sleep)
حرکت سریع چشمها در خواب زمانی اتفاق میافتد که انسان خواب میبیند یا اینکه خاطرات را پردازش کرده و در ذهن قرار میدهد.
سالامون در این زمینه توضیح میدهد که حرکات چشم در روش EMDR همان کاری را انجام میدهد که پردازش عصبی انسانها در خواب با حرکت چشم تحریک میشود. این فرآیند برای پردازش و ثبات اطلاعات در ذهن انسان کاملاً ضروریست.
احتمال دارد روش EMDR در پردازش خاطرات استرسزای افراد کمک کند؛ این فرآیند شباهت زیادی به رؤیادیدن دارد.
نظریه ثبات مجدد حافظه (Reconsolidation Theory)
ثبات مجدد حافظه فرآیندیست که رواندرمانگرها برای منظمکردن دوباره خاطرهها در شرایطی که خاطرههای نگرانکننده در ذهن آزاد هستند استفاده میکنند. دسترسی به حافظه و جایگزینی و بهینهکردن آن با اطلاعات جدید، حافظه اصلی انسان را قادر میسازد تا تغییرِحالت داده و ثبات مجدد پیدا کند.
سالامون برای روشنشدن این مطلب توضیحاتی داده است که در نوع خود جالب به نظر میرسد. به نظر او روش EMDR با سایر درمانها متفاوت است. در این حالت حافظه که خاطرات استرسزا در آن نگه داشته شده بهجای اینکه پاک شود تغییر میکند. در این حالت با دو حافظه روبهرو هستیم؛ حافظه اول دستخوش خاطرات استرسزاست و حافظه دوم ذاتی آرام و التیامبخش دارد. بنابراین، فقط باید حافظه اول را به شرایطی قابلِقبول برای فرد تبدیل کرد.
تئوری دستگاه عصبی پاراسمپاتیک
دستگاه عصبی پاراسمپاتیک درواقع قسمتی از دستگاه عصبی بدنمان است که به ما آرامش میدهد. این دستگاه، ضربان قلب را آرام میکند و به گشادشدن سیستم عروقی کمک میکند. آزادکردن ماهیچهها، افزایش آنزیمهای معده و کوچکشدن مردمک چشم از دیگر مواردیست که بر عهده دستگاه عصبی پاراسمپاتیک است.
سالامون در زمینه ارتباط میان دستگاه عصبی پاراسمپاتیک و روش درمانی EMDR نیز اطلاعات جالبی را مطرح میبکند. وی مدعیست که احتمال دارد حرکت چشمها، دستگاه عصبی پاراسمپاتیک را فعال کند و تحریکشدن کلی بدن را کاهش دهد.
بهعبارت سادهتر، روش درمانی EMDR آرامترشدن بدن و ذهن را بهدنبال دارد. طبق آزمایشهای پزشکی نیز ثابت شده است که حرکت چشمها میتواند کاهش تحریک یادآوری خاطرات استرسزا را بهدنبال داشته باشد.
چرا روش درمانی EMDR اهمیت دارد؟
این روش درمانی بیشتر بر نحوه پردازش مجدد خاطرات تکیه دارد. بهاینترتیب درمانگر خاطرات استرسزا را در مسیر انطباقی جدیدی قرار میدهد. بیماران نیز از طریق این روش به راههای خلاقانه و منحصربهفردی برای درمان خود دست مییابند که روانشناسان تاکنون حتی به این روشها فکر نکردهاند.
از طرف دیگر، در این روش نیازی نیست که بیماران نسبت به سایر روشهای درمانی در مقابل درمانگر آسیبپذیر باشند. بهعبارتدیگر نیازی نیست بیماران تمامی خاطرات استرسزای خود را با جزئیات با درمانگرشان به اشتراک بگذارند. تجربه نشان داده است فردی که جزئیات زیادی از خاطرات خود را با درمانگر به اشتراک نگذاشته است نیز پس از درمان EMDR احساس راحتتری را تجربه کرده است.
بهگفتۀ سالامون در بیشتر مواقع خاطرات استرسزا را خاطرات شرمآور و ناخوشایندی تشکیل میدهند که افراد تمایل زیادی به درمیانگذاشتن آنها با سایرین ندارند. درنتیجه این دسته از افراد روش درمانی EMDR را ترجیح میدهند و تعامل بهتری با درمانگر در حین درمان برقرار میکنند.
در این روش، روانشناسان پا را یک گام از روشهای گفتاردرمانی فراتر گذاشتهاند و بهگفتۀ سالامون روش درمانی EMDR دردهایی را درمان میکند که فرد در بازگوکردن آنها مشکل دارد.
موفقیت روش درمانی EMDR
در زمینه موفقیتهای روش درمانی EMDR، سالامون مثال جالبی را از تجربه درمان افسر پلیسی که در تراژدی تیراندازی در دبستان سندی هوک (Sandy Hook) انجام شده بود بازگو کرد.
این افسر پلیس اولین فردی بود که در صحنه حادثه حاضر شد و به خاکوخون کشیدهشدن کودکان بیگناه را دید. تصاویر این حادثه دهشتناک بهمدت دو سال جلوی چشم این افسر پلیس بود. شبها هم کابوسها دست از سرش بر نمیداشتند.
این موارد دستبهدست هم داده بودند تا او با حضور در کنار کودکان مشکل داشته باشد. بههمینمنظور درمان این افسر پلیس با نشاندادن تصویر یک کودک مرده و تداعیکردن باور اینکه «من کمکرسانی ندارم» شروع شد. در این فرآیند سعی شد تا به افسر پلیس این آگاهی داده شود که وی تمام تلاش خود را در آن موقعیت خونبار انجام داده است.
در مرحله بعد او بهخاطرآورد که افسران پلیس زیادی از دایرههای مختلف قضایی در آن زمان به کمک وی آمدند. بیشتر این افسران در زمانِ تیراندازی در ساعات بیکاری خود بهسر میبردند و داوطلبانه دست یاری بهسمت این افسر پلیس دراز کرده بودند. زمانی که از او دربارۀ این احساسات سؤال شد، افسر پلیس بیدرنگ عبارت «اتحاد» را بر زبان آورد و از آن لحظه به بعد دیگر استرسی را در این زمینه شاهد نبود.
جلسه درمان این افسر پلیس به روانشناسان یادآور میشود که چگونه ذهن انسان میتواند راههای تطبیقی را برای تعامل و کنارآمدن با حادثههای مرگبار پیدا کند.
منبع