شک نکنید برنامه خندوانه جمعه شب، بهترین برنامه این پنج دوره آن و بلکه بهترین برنامه تمام سال های بعد از سریال خانه سبز تلویزیون ایران بوده است. خنداننده شو بر خلاف قسمت های قبل که گاهی تعریض هایی به اخلاق، ادب و نزاکت اجتماع داشت این بار شاهد یک اتفاق شگرف بود.
امشب در رقابت آیت بی غم و وحید رحیمیان به وضوح نشان داده شد که بالاخره لاک پشت از خرگوش می بَرَد. امشب به وضوح همه جامعه ای را دیدند که در آن:
اگر کسی کاری را نمی تواند انجام دهد، صادقانه از آن کنار می کشد.
اگر جامعه ای از فردی ضعفی دید، همه قوانینش را کنار می زند تا او را احیا کند.
اگر کسی شکست خورد، همه دستش را می گیرند.
اگر کسی با مشکلی روبه رو شد و در راه ماند حتی اگر موفق هم نمی شود، همه کمک کنند تا پایان راه را برود.
فرهاد آئیش چقدر خوب مثل پدرهایی که موازنه منافع و رفاقت را به هم می زنند، از مردم خواست که به رقیب شاگردش رای بدهند.
اشکان خطیبی چقدر خوب فاصله بین جامعه احساساتی و معماری علمی روابط و ضوابط پدیده ها را ترسیم کرد.
رامبد جوان چقدر خوب بود. احساس کردم در جایگاه قاضی بزرگ ترین دادگاه قانون اساسی، بدون این که احساساتی شود در حال میزان کردن مرزهای اخلاق و قانون است.
پانته آ بهرام مثل مادرها چقدر خوب به دست و پا زدن وحید وسط شکست خودش از خودش، تبسم می کرد تا بتواند بلند شود و وسط هیاهویی که بعدها در فضای مجازی راه خواهد افتاد، وسط انتظاراتی که یک جوان را از درون فرو می پاشد، وسط آن همه چشم و این همه بی چشمی، نابود نشود و باقی بماند.
خواهش می کنم نیمه دوم خندوانه جمعه شب را چند بار ببینید تا متوجه شوید درد اصلی جامعه و سیاست ما که در آن کسی نه مثل بچه آدم موفق می شود و نه مثل آدم حسابی شکست می خورد، چیست؟
مشکل، اقتصاد و سیاست و فرهنگ و اجتماع و تقریبا همه چیز ما نبود. این نوع اخلاق است که در آن جایگاه عدالت، احسان، تلاش، مهربانی، جدیت و بخشش و در یک کلام انسانیت، مشخص نیست. این برنامه را باید بارها دید و برای هم فرستاد تا بفهمیم چرا جامعه ما فراتر از دلار و دینار و طلا و مدیریت و رسانه و دیگر مولفه های قدرت، به یک انقلاب اخلاقی برای جلوگیری از فروپاشی اجتماعی احتیاج دارد.
محمد صادق دهنادی؛ دکترای مدیریت رسانه