گفتگو با هنرمندان ایرانی، چه کارتون هایی را دوست دارند؟
منبع خبر /
سلامت مادر و نوزاد /
07-06-1397
پخش مجدد انیمیشنها بهانهای شد تا سراغ علیرضا خمسه، سروش صحت، خاطره اسدی و مجید صالحی برویم و بخواهیم تا از شخصیتها و کارتونهای مورد علاقهشان بگویند.
شبکه نمایش باکس ساعت ۱۵ خود را به پخش انیمیشن های سینمایی اختصاص داده است. همین بهانه ای بود تا سراغ علیرضا خمسه، سروش صحت، خاطره اسدی و مجید صالحی برویم و بخواهیم تا از شخصیت ها و کارتون های مورد علاقه شان بگویند.
مدت زیادی از آغاز کار شبکه نمایش نمی گذرد ولی در همین مدت هم به خوبی توانسته با پخش فیلم های سینمایی در ژانرهای مختلف مخاطبان زیادی را به سمت خود جلب کند. یکی از نوآوری های جالب این شبکه اختصاص یکی از باکس های پخش فیلم در این شبکه به پخش کارتون ها و انیمیشن های قدیمی و روز سینمای جهان است.
باکسی که علاوه بر جذب مخاطبان کودک و نوجوان می تواند بزرگسالان زیادی را در ساعت پخش پای گیرنده های خود بنشاند. از هفته گذشته نیز در این باکس، سه گانه عصر یخبندان پخش می شوند. انیمیشنی که به خوبی توانسته مرز بین بزرگسالان و کودکان را بشکند و هر مخاطبی را با هر سن و سالی به سمت خود جذب کند.
این مسئله بهانه خوبی بود تا به سراغ چند بازیگر از نسل های مختلف برویم و از کارتون های موردعلاقه شان در دوران کودکی و میزان علاقه شان به کارتون های امروزی بپرسیم.
علیرضا خمسه که کودکی اش در دهه ۳۰ گذشته، سروش صحت که کارتون های دهه ۴۰ را نگاه می کرده، مجید صالحی که از کارتون های دهه ۵۰ لذت برده و خاطره اسدی که زمان کودکی اش دهه ۶۰ بوده؛ بازیگرانی بودند که از کارتون ها و خاطرات کودکی شان برایمان گفتند.
علیرضا خمسه:
عاشق تام و جری هستم
علیرضا خمسه متولد ۱۳۳۱ است. عمده کودکی خمسه در دورانی گذشته که تلویزیون هنوز جایگاه فعلی را در میان مردم جامعه نداشته است ولی او به خوبی کارتون هایی که زمان خودشان پخش می شدهن است را به یاد دارد. صحبت های خمسه شاید به نوعی نشان دهنده نوع علاقه بچه های دو، سه نسل گذشته باشد.
البته خمسه با حضور در کارهایی چون مجموعه بشین، پاشو، بخند. مینا و غنچه، ماه پیشونی، هوشیار و بیدار و می گی نه نگاه کن برای کودکان نسل های بعد از خود هم بسیار شناخته شده و محبوب است.
هنوز هم کارتون و انیمیشن نگاه می کنید؟
بله. با اینکه حدود دو ربع قرن از بچگی ما گذشته ولی هنوز هم وقتی تلویزیون، کارتون و انیمیشن پخش می کند اگر وقتش باشد حتما نگاه می کنم.
زمان بچگی تان چه کارتون هایی دوست داشتید؟
آن چیزی که امروز به عنوان انیمیشن یا پویانمایی می شناسند در ابتدا ما با نام مضحک قلمی می شناختیم. آن زمان نقاشی های متحرک با قلم کشیده می شدند و خب جالب و خنده دار بودند، به همین دلیل این اسم را روی آن آثار گذاشته بودند.
مضحک قلمی ها جمعه ها از تلویزیون پخش می شد و آن زمان ما تلویزیون نداشتیم به همین دلیل وقتی پدر به قهوه خانه می رفت من هم با او می رفتم. پدرم در قهوه خانه پایی می خورد و با دوستانش گپ می زد من هم از تلویزیونی که در قهوه خانه بود مضحک قلمی نگاه می کردم.
آن زمان یک مضحک قلمی جذابی به نام موش و گربه وجود داشت که بعدها فهمیدیم در خارج به این کار که جزو اولین کارهای شرکت والت دیزنی محسوب می شد تام و جری می گویند. به همین دلیل تام و جری محبوب ترین شخصیت های بچگی ما محسوب می شدند و هنوز هم آن علاقه به این دو شخصیت در من وجود دارد.
چرا تام و جری؟ چه خصوصیتی این دو شخصیت کارتونی داشتند که شما هنوز هم آنها را دوست دارید؟
برای اینکه ما همیشه در همه موقعیت های اجتماعی مان به نوعی تام و جری هستیم. یا جیب بری هستیم که پلیس به دنبال ماست، یا بازیگری هستیم که دنبال تهیه کننده می دویم که قسط آخر پولمان را بگیریم. یا مادر زنمان به خانه می آید و ما فرار می کنیم خب در تام و جری هم همیشه این گونه بود که تام دنبال جری بود و به همین دلیل هم هست که این برای ما هنوز هم جذاب است چون هر روز همه ما به نوعی به دنبال هم هستیم.
غیر از تام و جری هم شخصیت های کارتونی دیگری بود که دوست داشته باشید؟
من چون در بچگی به تئاتر گرایش بیشتری داشتم بیشتر از آنکه مجذوب آثار کارتونی سینما و تلویزیون شوم به تماشای تئاتر می رفتم و یادم هست که از سن ۱۳ سالگی به همراه پسرخاله ام، شخصیت ها و داستان های مختلف تئاتری به وجود می آوردیم و در قالب به اصطلاح خودمان تئاتر کودک اجرایشان می کردیم. شاید هم علت دیگر این قضیه این بود که من تا زمان دیپلم گرفتنم در خانه تلویزیون نداشتیم و زمانی که در جوانی سر کار رفتم و تلویزیون خریدم هم تقریبا دیگر دوره کارتون دیدن ما گذشته بود.
فکر می کنید چرا خیلی از آدم های نسل گذشته و حتی جوان ترها ک ارتون هایی که زمان بچگی شان می دیدند، برایشان خیلی جذاب تر و دوست داشتنی تر از کارتون های جدید تمام کامپیوتری و سه بعدی است؟
به نظرم علتش گذشته و خاطراتی است که آدم ها با دیدن آن کارتون ها برایشان زنده می شود. فقط خود آن کارتون به تنهایی علت جذابیتش نیست. ما با دیدن آن کارتون ها خاطراتمان با پدر و مادرمان در زمان کودکی یا دوستانی که در بچگی داشتیم را به یاد می آوریم.
مهر و محبت های بسیار بیشتری که در گذشته وجود داشت را به یاد می آوریم. صمیمیت هایی که شاید الان خیلی کمتر از گذشته وجود داشته باشد. دور هم بودن هایی که در کنار دیدن یک کارتون مشترک شکل می گرفت. همه این ها با دیدن یک کارتون قدیمی برای ما زنده می شود و شاید دقیقا به همین علت باشد که خیلی آن کارتون ها را دوست داریم.
سروش صحت:
میکی ماوس، شخصیت محبوب کارتونی ام
سروش صحت متولد ۱۳۴۴ است. صحت که این روزهنا هم به عنوان کارگردان شناخته می شود و هم به عنوان بازیگر، در بچگی از آن دسته بچه های به اصطلاح خوره کارتون بوده و تقریبا هیچ کارتونی در زمان بچگی اش از زیر دست او درنرفته است. او با اینکه در زمینه کار کودک کار نکرده ولی همیشه کنار نام او کلی کار کمدی و طنز می آید و همین باعث می شود که گفت و گو با او شیرینی های خاص خودش را داشته باشد.
زمانی که شما بچه بودید کارتون ها و فیلم های سینمایی انیمیشنی چند درصد از سرگرمی شما را تشکیل می دادند؟
دقیقا نمی توانم بگویم چند درصد ولی یادم هست که هر برنامه یا فیلم کارتونی که در آن زمان وجود داشت را من نگاه می کردم.
در بین آن همه کاری که نگاه می کردید کدام کارها را بیشتر دوست داشتید و چرا؟
در کارتون ها میکی ماوس را خیلی دوست داشتم که بعدها «باگزبانی» هم به آن اضافه شد. هرچه جلوتر می رفتیم تعداد شخصیت و ها و کارتون ها بیشتر و بیشتر می شد. خری به نام «کوئیک گرا مک گرا» بود، شخصیتی به نام «توشه» بود که یک شعار بانمک داشت: «توشه برو اون گوشه»، در شخصیت های زنده حیوانی «توسن» که یک اسب بود و «فیلیپر» که یک دلفین بود را هم خیلی دوست داشتم.
«جو» هم یک سگ مهربان بود که تقریبا به همه کمک می کرد و تقریبا همه هم سن و سال های من به شدت آن را دوست داشتند. البته کارهای عروسکی آن زمان را هم خیلی دوست داشتیم مثل کار «شال و کلاه و اره» که آقای رضا بابک و خانم مرضیه بومند، برای کارتون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را ساخته بودند.
هنوز هم اگر در همین سن و سال این کارها را برایتان تکرار کنند با همان شور و علاقه گذشته به پای دیدن آنها می نشینید؟
متاسفانه نه. چون به نظرم بعضی از آنها فقط متعلق به زمان خودشان بودند و الان خیلی جذاب نیستند.
یعنی کلا هیچ کار انیمیشن و کارتون قدیمی وجود ندارد که الان هم با همان شور و شوق بچگی آنها را نگاه کنید؟
خب چرا. مثلا پلنگ صورتی های قدیمی را هنوز هم خیلی دوست دارم حتی تام و جری را هم هنوز خیلی دوست دارم و هر از چند گاهی که می بینم تلویزیون آنها را پخش می کند به دیدن آنها می نشینم.
هیچ وقت شده بود در کودکی با دیدن یک کارتون تحت تاثیر قرار بگیرید؟
اتفاقا سوال جالبی پرسیدید. یادم هست که فیلم سینمایی بامبی که داستان یک آهوی معصوم و قشنگ بود را من در سینما دیدم. من عاشق آن فیلم بودم و به شدت از دیدنش لذت بردم به حدی که وقتی در فیلم، مادر بابمی کشته شد من به شدت گریه کردم. کارتون های آن زمان خیلی با روح و حس ما سازگار بود.
چقدر با این کارتون های جدید تمام کامپیوتری و سه بعدی ها ارتباط برقرار می کنید؟ چون خیلی ها می گویند کارتون های جدید آن روح و حس صاقت گذشته را ندارند.
من نمی توانم در این مورد قضاوت کنم چون در سن و سال دیگری به سر می برم ولی فکر می کنم کارتون های الان برای بچه های حالا جذابیت بیشتری داشته باشد و کارتون های زمان ما شاید برایشان کمی ریتم کند و کشداری داشته باشد. الان عصر سرعت است و تصاویر نسبت به گذشته از تحرک بسیار بیشتری برخوردارند.
اگر قرار بود همین الان یک موجود جادویی پیدا شود و سروش صحت را تبدیل به یک شخصیت کارتونی کند دوست داشتید تبدیل به کدام شخصیت کارتونی می شدید؟
یا شبیه همان «کوئیک گرا مک گرا» یا شبیه شخصیت جنایتکار راکی و بولگینگل که یک ته ریش بانمکی داشت و با مسلسل همه جا را تیرباران می کر. «کوئیک گرا مک گرا» هم همیشه یک گیتار به دستش بود که وقتی با گیتارش به سر بقیه می زد می گفت: «ال کابون»
فکر می کنید آدم ها در هر سن و سالی به دیدن کارتون و لذت بردن از شخصیت های کارتونی نیاز دارند یا این ها فقط مخصوص کودکی است؟
فکر می کنم کسانی که بخشی از دوران کودکی را همیشه در وجود خودشان حفظ می کنند همیشه از دیدن کارتون لذت می برند و در کل آنها آدم های خوبی هستند.
شما آن بخش را حفظ کرده اید؟
یک بخش هایی را بله ولی متاسفانه خیلی نیست.
چرا؟
خب خیلی چیزها دست خود آدم نیست و در مرور زمان و شرایط گوناگون تغییرات ناخواسته اتفاق می افتد ولی اگر همه چیز دست خودم بود صددرصد آن دوران را حفظ می کردم.
مجید صالحی:
دوست داشتم مارکوپولو بودم
مجید صالحی متولد ۱۳۵۴ است. مجید صالحی سهم بزرگی در به وجود آمدن یکی از محبوب ترین شخصیت های عروسکی دهه ۷۰ دارد. مجید دلبندم که ابتدا در سیب خنده یک شخصیت واقعی بود و خودش هم آن را بازی می کرد با ساخت سریال مجید دلبندم تبدیل به یک عروسک دست دراز و بسیار محبوب شد که خودش صدای آن را درمی آورد.
او هم از آن دسته کسانی است که از کارتون های کودکی اش خاطرات زیاد و بانمکی دارد و به همان اندازه که کارتون های خارجی را دوست داشته، فیلم ها و کارهای عروسکی ایرانی را هم دوست داشته است.
در زمان بچگی بیشتر با چه نوع کارهایی ارتباط برقرار می کردی؟
خب آدم زمان بچگی تقریبا همه چیز را دوست دارد و چون وقتش بیشتر است و دغدغه های ذهنی اش کمتر می تواند دیدن هر چیزی را تجربه کند و از آن لذت ببرد. من در بچگی بین کارهای عروسکی مدرسه موش ها را خیلی دوست داشتم که شخصیت های کپل و دم باریک که با صدای ایرج طهماسب و حمید جبلی بود برایم از جذابیت بیشتری برخوردار بودند.
در کارتون ها چطور؟
عاشق سندباد و پینوکیو بودم. بعدها که کمی کارتتون های ژاپنی بیشتری از تلویزیون پخش می شد، بچه های مدرسه آلپ برایم از همه جذاب تر بودند. رامکال و خانواده دکتر ارنست هم از کارهایی بودند که خیلی به آنها علاقه داشتم. مثلا شخصیت استارلینگ در کارتون رامکال چون به نظرم هم سن و سال بودیم خیلی ارتباط خوبی برقرار می کردم.
کارتون هایی که الان ساخته می شود را هم می بینی؟
والا من خیلی وقت نمی کنم کارتون های جدیدی را ببینم و فقط از طریق اسباب بازی هایی که از رویشان ساخته می شود تا حدودی می فهمم شخصیت های محبوب کارتونی در سال های اخیر چی هستند.
مثلا یادم هست که پسر امیرجعفری یک روز به من عروسکی را نشان داد که با توضیحات مفصل و کامل او در زمینه آن عروسک تازه فهمیدم که چقدر این کارتون خوب است و شخصیت محبوبی بین کودکان الان دارد. البته نه اینکه اصلا نبینم ولی آنهایی که خیلی فضای تخیلی و عجیب و غریب داشته باشند را دوست ندارم.
عصر یخبندان یا داستان اسباب بازی را خیلی دوست ندارم. عصر یخبندان یا داستان اسباب بازی را خیلی دوست دارم چون به فضای ذهنی ما خیلی نزدیک است ولی بعضی انیمیشن ها هم هستند که خیلی از فضای فکری ما دورند و خب چون با آنها ارتباط برقرار نمی کنم به سمت شان هم نمی روم.
اگر همین الان یک جادوگر پیدا شود و بگوید:
«اجی مجی لاترجی» و بعد از آن مجید صالحی تبدیل به یک شخصیت کارتونی شود، دوست داری شبیه کدام شخصیت کارتونی شوی و چرا؟
مارکوپولو. چون از یک طرف خیلی خوش تیپ بود و از طرف د یگر هم خیلی مسافرت می رفت و من شخصا سفر کردن را خیلی دوست دارم. بعد هم می رفتم خواستگرای دختری به نام نل شاید هم شنل قرمزی یا حتی حنا دختری در مزرعه که هم آنها از تنهایی درآیند و هم خودم یک سر و سامانی بگیرم (می خندد)
فکر می کنی بچه های الان هم از دیدن کارتون ها و فیلم ها به همان اندازه نسل شما لذت می برند؟
صد در صد و امیدوارم داخل کشور هم دوباره سینمای کودک مان احیا شود. هیچ وقت یادم نمی رود که بچه ها برای دیدن فیلم هایی مثل مدرسه موش ها، کلاه قرمزی و پسرخاله و حتی دزد عروسک ها صف می کشیدند و ساعت ها برای دیدن آن فیلم ها منتظر می ماندند. الان هم خیلی از جمعیت کشور ما را بچه ها تشکیل می دهند و خیلی حیف است که قدر آنها را ندانیم و آنها هم فقط با دیدن کارهای خارجی سرگرم شوند.
از انیمیشن های جدید با هیچکدام ارتباط نگرفتی؟
چرا عصر یخبندان و شخصیت هایش فوق العاده اند به خصوص «سید» و آن سنجاب احمق که در به در دنبال بلوط می گرده.
خاطره اسدی:
شخصیت های شرکت هیولاها استثنایی اند
خاطره اسدی متولد ۱۳۶۲ است. او جوان ترین بازیگر این گروه چهارنفره است. اسدی که در ماه رمضان با مجموعه «سقوط یک فرشته» برای مخاطبان تلویزیون بیش از پیش شناخته شد، هنوز هم کارتون دوست دارد و نگاه می کند هرچند با کارتون های کامپیوتری جدید به دلایلی که می گوید زیاد ارتباط برقرار نمی کند.
وقتی درباره کارتون و شخصیت های کارتونی با او صحبت می کنیم با کلی ذوق و انرژی پاسخ می دهد. از نظر او کارتون ها برای نسل او چیزی بیش از یکسری نقاشی متحرک بودند و خیلی چیزها به آن ها آموخته اند. حافظه ای که او در به یادداشتن اسم کارتون ها و شخصیت های کارتونی داشت برای خود ما هم تا حدود زیدی جالب بود.
سن و سال شما خیلی به نسل جدید و کارتون هایی که دیده اند نزدیک است. چه کارتون هایی را در بچگی و نوجوانی بیشتر از همه دوست داشتید؟
تقریبا کل کارتون هایی که آن زمان از تلویزیون پخش می شد را به اضافه تمام کارتون های والت دیزنی را می دیدم و دوست داشتم. بامزی، بلفی و لی لی بیت، بنل، تام و جری، پری دریایی، سرندی پیتی، علاءالدین، تارزان و پلنگ صورتی که هنوز هم به نظرم جزو بهترین و هنرمندانه ترین کارتون هایی است که تا به امروز ساخته شده و الان که بزرگ تر شدم تازه بیشتر به جذابیت و شاهکار بودن آن پی می برم و آن را درک می کنم.
اگر قرار بود همه شخصیت ها الان زنده شوند و به شما بگویند که کنار یکی از آن ها قرار بگیرید و با آن عکس یادگاری بگیرید، کدام یکی را انتخاب می کردید؟
دوست داشتم وسط همه آنها باشم و عکس بگیرم ولی اگر قرار بود واقعا عکس بگیرم می رفتم روی سرندی پیتی می ایستادم، گردنش را می گرفتم، بنل را یک طرف می گذاشتم، بلفی و لی لی بیت را هم طرف دیگر (می خندند)
اگر فقط حق انتخاب یکی را داشتید، چطور؟
بلفی و لی لی بیت.
چرا؟
خیلی فانتزی و جذاب بودند. نوع پوشش شان و ارتباطی که با حیوانات برقرار می کردند را خیلی دوست داشتم.
در کارهای عروسکی وطنی چطور؟
خونه مادربزرگه یک شاهکار تمام عیار بود. مدرسه موش ها را هم خیلی دوست داشتم ولی وقتی در سینما آن را دیدم خیلی ترسیدم.
کارهای جدید انیمیشنی الان که اکثرا تمام کامپیوتری و حتی سه بعدی شده اند را هم به همان اندازه کارهای کارتونی گذشته دوست داری؟
حقیقتش این است که این مدل جدید کارتون ها و انیمیشن ها را خیلی نمی پسندم. به نظرم همه جذابیت کارتون ها به همان نقاشی های ظریفی بود که با زحمت کشیده می شد، کنار هم قرار می گرفت و یک کارتون پر از حس و حال و دوست داشتنی تحویل مخاطبش می داد. کارتون های زمان ما خیلی طبیعی تر و ملموس تر بود و حس می کنم کارتون های جدید به نوعی گول زننده باشند.
البته این مسئله تا حدود زیادی هم طبیعی است چون زمان کودکی ما نفوذ کامپیوتر و بازی های کامیپوتری به اندازه الان نبود ولی الان با توجه به سهمی که کامپیوتر و فناوری هایش در زندگی روزمره ما دارد انگار تمایل بچه ها هم بیشتر به سمت این گونه کارها رفته است. البته این وسط استثنائاتی مثل «آپ» و «شرکت هیولاها» هم هستند که به نظرم خیلی جذابند و من آنها را خیلی دوست دارم.
مثلا چرا شرکت هیولاها برایت جذاب بود؟
خب نکته جالبی در این انیمیشن وجود داشت و آن هم این بود که یک عده هیولای به اصطلاح ترسناک بعد از عمری حماقت یک دفعه به این نتجیه می رسند که خنده می تواند چقدر انرژی بیشتری نسبت به ترس و وحشت برایشان به همراه داشته باشد، ضمن اینکه «بوو» یک دختر کوچولوی خنگ، جذاب و بسیار بانمک است که آدم واقعا نمی تواند دوستش نداشته باشد.
البته با اینکه «Angry bird» شخصیت هیا کارتونی نیستند اما به نظرم کلا طراحی آنها برای کودکان و بزرگسالان فوق العاده جذاب است و من این پرنده های پرسروصدا را خیلی دوست دارم.
اگر همین الان دوباره تلویزیون شروع به پخش یکسری کارتون های قدیمی و محبوب زمان شما کند، بازهم به دیدن آن کارتون ها می نشینی؟ چرا؟
اتفاقا الان بعضی از آن کارتون ها دوباره پخش می شود و من هم دوباره آنها را می بینم. از یک طرف این کارتون ها به نوعی بهترین نوستالژی های کودکی نسل ما است و هم اینکه شخصا آنها را دوست دارم و از دیدنشان لذت می برم.