نقش «ایزوتسو» در معرفی میراث فلسفه اسلامی در جهان غرب
گروه اندیشه ــ مهدی محقق ضمن توضیح درباره نحوه آشنایی و آغاز همکاری خود با «ایزوتسو» وی را اسلامپژوهی علاقهمند معرفی کرد که توانست نقش مهمی در معرفی آثار و چهرههای فلسفی عالم اسلام در جهان غرب ایفا کند.
به گزارش ایکنا؛ مهدی محقق، پژوهشگر، مجتهد، نویسنده، ادیب، نسخهپژوه و شارح کتب ادبی و فلسفی و فقهی است که دو مدرک دکتری الهیات و معارف اسلامی و دکتری زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران را دریافت کرده است. وی بنیانگذار دائرةالمعارف تشیع، استاد بازنشسته دانشگاه تهران، عضو سابق هیئت امنای بنیاد دائرةالمعارف اسلامی و رئیس سابق انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و مدیر مؤسسهٔ مطالعات اسلامی دانشگاه تهران ـ دانشگاه مکگیل و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، او سال ۱۳۸۰ به عنوان چهره ماندگار علم و فلسفه معرفی و تجلیل شد.
استاد محقق با آنکه متولد سال ۱۳۰۸ در مشهد است، بسیار سرزنده، باحوصله و خوشسخن است و خاطرات متعدد و شیرینی از اساتید و دانشمندان بزرگ در داخل و خارج کشور دارد؛ وی چندی پیش به دعوت خبرگزاری ایکنا در استودیو مبین حضور یافت.
بخش نخست این گفتوگو با عنوان «فضای حوزه و دانشگاه «علمی» نیست/ کارخانه اسلامیسازی علوم نداریم» منتشر شد. هماینک بخش دوم گفتوگو درباره خاطرات مهدی محقق از سابقه همکاری با ایزوتسو از نظر میگذرد؛
ایکنا: لطفا درباره نحوه آشناییتان با پروفسور ایزوتسو توضیح بفرمایید.
ایشان در دانشگاه مکگیل کانادا به عنوان مستمع آزاد به درس من میآمدند. بنده درس عقائد شیعه بر اساس آثار علامه حلی، خواجه نصیر طوسی و شرح باب الحادی عشر را تدریس میکردم. ایشان در تمام درسهای من شرکت میکرد. مثلا من کتاب «معالم» در اصول فقه یا «شرح باب حادی عشر» درس میدادم ایشان شرکت میکرد.
ایکنا: چه شد که ایزوتسو به تهران سفر کرد؟
یکبار صحبت از حاج ملاهادی سبزواری شد. ایشان به من گفت مایه تاسف است که شما چنین دانشمندان بزرگی دارید اما هیچ کس در دنیا آنها را نمیشناسد. من گفتم: خب چکار کنیم؟ ایشان گفت: معرفیشان کنید. گفتم: من بهتنهایی نمیتوانم. ایشان گفت: من هم در خدمتتان هستم. ما شرح منظومه حاجی سبزواری را در مدت دو سال ترجمه کردیم. برای انتشار و بررسی اثر، ایزوتسو از دانشگاه استعفا داد و به تهران آمد و حدود 5 سال در تهران ماند. ایشان در تهران تدریس هم داشتند و برخی اساتید فعلی فلسفه در درس ایشان حاضر میشدند.
ایکنا: ثمره این همکاری چه بود؟
به هرحال آن زمانی که در تهران بودند ما با هم همکاری داشتیم و یکسری کتاب در خصوص آثار دانشمندانی که در غرب ناشناخته هستند منتشر کردیم. مثلا در غرب کسی حاجی سبزواری و میرداماد را نمیشناخت. کسی عبدالرزاق لاهیجی و ملا محسن فیض کاشانی را نمیشناخت. ما توانستیم این افراد را معرفی کنیم. در بنیاد حکمت سبزواری اندیشه حاجی سبزواری با اندیشه برتراندراسل، ساتر و هایدگر مقایسه شده است.
شرح منظومه حاجی سبزواری را به انگلیسی ترجمه کردیم و در نیویورک منتشر شد. بعد از هشتصد سال که ترجمه لاتین کتاب اغراض مابعدالطبیعه ابنرشد به غرب رفته بود، اولینبار بود که نظام منسجم فلسفی از عالم اسلام به عالم غرب میرفت. حتی تعلیقات شیخ محمدتقی آملی به انگلیسی ترجمه شد و در نیویورک به چاپ رسید.
وقتی من عمامهام را برداشتم استاد من گریه کرد. گفت خاک برسر ما که نمیتوانیم شما را نگه داریم. گفتم: حاجآقا با دو متر پارچه میخواهید مرا نگه دارید؟! شما با اثری که در فکر من ایجاد کردید من را نگه داشتید. وقتی من ترجمه حواشی شیخ محمدتقی آملی را به ایشان نشان دادم گفت: من در مورد شما اشتباه میکردم. فکر کرده بود میخواهم عمامهام را بردارم و بروم دنبال خوشگذرانی.
اما مرحوم شعرانی اینگونه نبود. من یک مقاله درباره فلسفه یهود نوشتم. آقای شعرانی که با زبان عبری آشنایی داشت گفت: من میدانستم که دکتر محقق به خارج برود، یک چیز تازهای میآموزد که به کشور بازگرداند.
ایکنا: چرا ایزوتسو دیگر به ایران سفر نکرد؟
یکبار در نمایشگاه کتب در غرفه دانشگاه تهران بودم که مقام معظم رهبری در غرفه حضور پیدا کردند. ایشان به کتاب بنیاد حکمت سبزواری که ترجمه مقدمه ایزوتسو بر ملاهادی بود را نگاه کردند و گفتند: چرا دیگر ایزوتسو به ایران نمیآید؟ بنده گفتم: ما در صدد هستیم دعوتش کنیم بیاید.
یکبار بنده به ژاپن سفر کردم و از ایشان دعوت کردم به ایران بیاید. ایشان گفتند: من ممنوعالسفر هستم و پزشکان ممنوع کردهاند که به سفر بروم.
ایکنا: چرا ارتباط شما با دانشگاه مکگیل تداوم پیدا نکرد؟
بعد از انقلاب مقام معظم رهبری به بنده فرمودند: چرا کرسی تشیع را رها کردهاید و به غرب نمیروید؟ بنده گفتم: من دیگر نمیتوانم بروم یکسال بمانم اما میتوانم یک ترم بروم و برگردم. قبل از انقلاب نیمی از حقوق مرا دولت ایران میداد و نیمی از آن را دولت کانادا. به ایشان گفتم: نمیدانم الآن باید این مبلغ را از کجا دریافت کنم. ایشان پرسیدند: نصف حقوق شما چقدر است؟ گفتم: حدود 15 هزار دلار. ایشان گفت: این که پولی نیست. دستور دادند از بنیاد مستضعفان نیویورک این مبلغ پرداخت شود.
به همین خاطر بنده به مدت پنج سال، هر سال یک ترم به کانادا میرفتم. در بنیاد مستضعفان یک جوانی که اهل علم نبود آمده بود از دانشگاه پرسیده بود: دکتر محقق چند شاگرد دارد؟ گفته بودند: چهار، پنج دانشجوی دکتری دارد. گفته بود: نه، حداقل باید 20 شاگرد داشته باشد. فکر کرده بود آنجا کارخانه دکترسازی است!
من هم دیگر قبول نکردم به کانادا بروم و تصمیم گرفتم به مالزی بروم؛ چراکه از هر جهت احترامم حفظ میشد. حضور در مالزی بهتر از این بود که وابسته به دولت ایران باشم و یک بچه بخواهد برای دانشگاه تعیین تکلیف بکند و آبروی ایران را ببرد.
ایکنا: بارزترین ویژگی شخصیتی ایزوتسو چه بود؟
علاقهمند بود. یک شاگرد بلوچی میخواست پیش من زبان پهلوی بیاموزد. ایزوتسو به من گفت: اگر اجازه میدهی من هم بیایم در کلاس زبان پهلوی شما شرکت کنم. همسرش میگفت شبها تا ساعت سه بامداد مطالعه میکرد تا لغات متنی که قرار است سر کلاس خوانده شود را دربیاورد. پنج، شش زبان از جمله فرانسه، انگلیسی و آلمانی را به خوبی میشناخت. ژاپنیها و چینیها اهل کوشش هستند و با کوشش خودشان پیشرفت کردهاند.
ایکنا: آیا تحقیقات گسترده ایشان در حوزه مطالعات اسلامی در باورهای ایمانیشان تأثیر گذاشته بود؟
من هیچ وقت درباره باورهای ایمانی او سوال نکردم؛ ولی یکدفعه گفت ما در مذهب خودمان آداب و ریاضتهایی داریم که به همان هدفی که شما با نماز میرسید، دست پیدا میکنیم. شما میگویید با نماز به خدا میرسید اما ما میگوییم به حقیقت مطلق میرسیم. هدف یکی است.
ایشان قرآن را ترجمه کرد. من ترجمه ایشان را به آقای آرام دادم. آقای آرام گفت: اولین بار است که میبینم کسی به قرآن برخورد میکند و از شوائب یهودیگری و مسیحیگری برکنار است.
گفتوگو از مصطفی شاکری
انتهای پیام