تجربیات هنرمندان از سانسور/ امیر مهدی ژوله، مهراب قاسمخانی، میترا حجار و ... (+فیلم)
خانمها نمیتونن توی سریالها سوت بزنن و جیغ بکشن و بلند بخندن و خیلی از شوخی ها رو بکنن،توی یکی از سریالهای اخیر گفتن که خانمها خیار نخورن توی صحنه!
عصر ایران - امیر مهدی ژوله (نویسنده و بازیگر) در صفحه اینستاگرامش به ذکر خاطراتش از زمان تولید فیلم و سریالهایی نوشت که با انها همکاری داشته است، با هشتگ من_و_سانسورچی سایر هنرمندان را هم به این خاطرهگویی دعوت کرد. مهراب قاسمخانی (فیلمنامه نویس) و مصطفی کیایی (نویسنده و کارگردان) هم در صفحات خود به ذکز خاطراتی مرتبط با سانسور در کارهایشان پرداختند.
امیر مهدی ژوله نوشت:
« من از سال هشتاد و سه (کمربندها را ببندیم)تا سال نود و چهار(درحاشیه٢) در حال سریال نویسی برای تلویزیون (کمربندها،برره،باغ مظفر،مردهزار چهره،مرد دوهزارچهره،درحاشیه یک،در حاشیه دو)و نمایش خانگی(گنج مظفر،قهوه تلخ،شوخی کردم و عطسه )بودم.
آنقدر خاطرات بامزه و تلخ از مواجهه با سانسور و ممیزی تو این سالها دارم که دیدم حیفه برای شما تعریف نکنم.(توضیح اینکه هر قسمت سریال برای پخش به تلویزیون فرستاده میشه،بعد از بازبینی برگه ای به عنوان موارد اشکال پخش به گروه برگردونده میشه تا اصلاحات مورد نظر صورت بگیره)
قسمت اول :حجم خانمها
یکی از معضلات نمایش خانمها در تلویزیون علاوه بر حجاب که عموما رعایت میشه و ارایش که حتی گاهی با تغییر رنگ تصویر هنگام نمایش اصلاح میشه ،تصور یا توهم مشخص بودن حجم بخشی از اندام اونها از زیر لباسه.
مثلا این یک اصل پذیرفته شدست که خانمهای بازیگر باید حتما زیر پیراهنشون شلوار ضخیم بپوشن(توی سرما و گرما ) که حجم پاشون معلوم نباشه.لباسهای گشاد و ضخیم هم که یه رواله. اما بامزه بود که سر سریال برره یکی از اشکال پخشهایی که برای ما اومد این بود که چرا حجم گوش شقایق دهقان از زیر روسری معلومه!!(توجه کنید گوش نه،حجم گوش) و ما هیچ وقت نفهمیده بودیم دوستان چه عنصر تحریک کننده ای توی حجم گوش یک بازیگر از زیر روسری کشف کرده بودن یا وقتی به گوش فکر میکردن دقیقا به چی فکر میکردن.
یا مثلا قیافه مات و مبهوت سحر جعفری جوزانی یادم نمیره وقتی توی سریال باغ مظفر بهش گفتن اشکال اومده که چرا غبغب خانوم جوزانی معلومه. جدا از اینکه اساسا چی غبغب تحریک کننده ست،سحر جوزانی داشت دق میکرد که من با چهل کیلو وزن غبغبم کجا بود..
پی نوشت:جدا از اینکه خانمها نمیتونن توی سریالها سوت بزنن و جیغ بکشن و بلند بخندن و خیلی از شوخی ها رو بکنن،توی یکی از سریالهای اخیر اشکال پخش اومد که خانمها خیار نخورن توی صحنه!
همه دوستان و همکارانم توی همه این سالها رو هم دعوت به این ذکر مصیبتها میکنم.همچنین فعالین عرصه ادبیات، تاتر، موسیقی، رادیو، تلویزیون،سینما،مطبوعات و ... »
مهراب قاسمخانی (فیلمنامه نویس) هم در صفحه اینستاگرامش نوشت:
« دعوت ژول به بازى من و سانسورچى رو لبیک میگم و از بین خاطرات متعدد و شیرینم با سانسورچى هاى عزیز، یه خاطره از سریال "دزد و پلیس" تعریف میکنم. توى طرح اولیه اى که نوشتم، تمام محله اى که خانواده شقایق و هومن زندگى میکردن دزد بودن و فقط با دزد ها وصلت میکردن. زن ها و مرداى خانواده بهنام هم به صورت موروثى پلیس بودن و اونا هم فقط با پلیس ها ازدواج میکردن. قصه هم از یه جایى "رومئو و ژولیت" میشد. عشق یه پلیس و یه دزد.
همون اول گفتن یه خانواده پلیس اصلاً نمیشه و اجازه ندارى با پلیس شوخى کنى. ما هم گفتیم چشم و فقط بهنام پلیس شد. بازنویسى شد. گفتن یه محله دزد نمیشه و توهین به محل محسىب میشه. گفتیم ما که اسم محل رو نیاوردیم. گفتن به هر حال میشه محدوده اش رو تشخیص داد. گفتیم چشم.
بازنویسى کردیم و تبدیل شد به یه خونه با چندین خانواده که همه شون دزدن. گفتن نمیشه و این مفهوم رو القا میکنه که همه مردم دزدن. یه نفرشون دزد نباشه. گفتیم چشم. یه شخصیت غیر دزد بین همسایه ها اضافه کردیم. گفتن نمیشه. اگه این دزد نیست چرا لو نمیده بقیه رو؟ گفتیم یه کارى میکنیم ندونه. گفتن اون وقت معنیش این میشه که تنها کسى که دزد نیست احمقه. بازنویسى شد.
فقط چند تا همسایه دزد شدن. گفتن مادر خانواده دزد نباشه. توهین به مقام مادره. بازنویسى شد و مادر رو کلاً حدف کردیم. گفتیم مرده. گفتن حالا توهین به مقام پدره. بازنویسى شد. پدر رو هم تبدیل کردیم به دزد توبه کرده... تهش هم به هیچ قیمت راضى نشدن شقایق و بهنام به هم برسن. حتى گفتیم شقایق دزدى رو کنار میذاره و توبه میکنه... نشد...»
قاسمخانی در یک پست دیگر هم ادامه داد:
« من توى شبهاى برره علاوه بر نویسندگى طراح صحنه هم بودم. کلانترى رو که درست کردیم، عزیزان اومدن و دیدن و گفتن چرا بالاى سر طغرل عکس رضاشاه نیست؟!؟! گفتیم مگه میشه گذاشت؟ گفتن باید بذارید که دقیقاً معلوم بشه سریال در چه مقطعى اتفاق میفته و با زمان حال اشتباه نشه. گفتیم چشم و عکس رو گذاشتیم. بعد از چند قسمت یهو با عصبانیت اومدن که این دیگه چیه؟؟؟
توى سریال کمدى تلویزیون جمهورى اسلامى هر شب عکس رضاشاه نشون میدید؟؟ گفتیم خودتون گفتین. گفتن بیخود. ورش دارید. گفتیم چشم. ورش داشتیم. چند قسمت بدون عکس پخش شد. دوباره با عصبانیت اومدن که چرا عکس رو ورداشتین؟ گفتیم شما گفتین. گفتن بیخود. این که اول بوده و الان ورش داشتین قابل تفسیره و ایجاد شبهه میکنه. سریع برش گردونید. گفتیم چشم. برش گردوندیم.
باز اومدن. معلومه واقعاً داشتن اذیت میشدن طفلیا... ولى این دفعه راه چاره رو یافته بودن. قرار شد عکس باشه، ولى ببریمش بالا و کادر رو یه جورى ببندیم که سرش توى کادر نباشه... بعدش دیگه با خوشحالى و رضایت مشغول گیر دادن به چیزاى دیگه شدن... ما هم فهمیدیم سینه به پایین رضا شاه اشکال پخش نداره
پ.ن: فکر میکنم شبهاى برره رکورد سانسور در تاریخ تلویزیون رو داشته باشه. میتونم تا آخر سال شبى یه خاطره از سانسور هاى برره بنویسم »
میترا حجار (بازیگر) هم با انتشار ویدیویی نشان داد که چگونه گوشهایش را برای جلوگیری از سانسور مخفی کرده است:
مصطفی کیایی (کارگردان و نویسنده سینما) هم از تجربه خودش با سانسور نوشت:
«به دعوت امیر مهدی ژوله خاطرهایی از سانسور دوران کاریم رو اینجا تعریف میکنم. حدود سال 83 یه مستند کار کردم برای تلوزیون که توی یک پلان قرار بود در تالاب شادگان اهواز گاو میش ها از آب بیان بیرون دور بین رو از دو زاویه کاشتیم خروج گاو میش ها رو از پشت و جلو اسلو موشن گرفتیم خلاصه در نهایت کار آماده شد و قرار شد از تلوزیون پخش بشه که یه برگه اصلاحیه به من دادن و اولین مورد ممیزی درآوردن پلان خروج گاو میشها از آب اونم از زاویه پشت بود دلیل رو پرسیدم گفتن خروج گاومیش از آب اونم از پشت تحریک کننده است.البته از این خاطرات جذاب خیلی زیاد برای من و همکارام وجود داره»
پرستو صالحی (بازیگر) هم در صفحهاش نوشت:
« اعتراف کنم من در ابتدا یک جفت گوش بودم بعد دست و پا درآوردم، گوش فیلی بودم در قیاس با گوش های خانم دهقان در زمان ضبط سریال زیر آسمان شهر قایم کردن این حجم از گوش زیر روسری بطوری که موجب تحریک اذهان عمومی نباشه ماجرایی داشت در اتاق لباس، بطوری که بعد از اتمام فیلمبرداری اون سریال بنده گوش هارو سپردم به تیغ جراحی که بلکه بخشی از صُوَرِ قبیحه کم شود و خدارو شکر شد و در کارهای بعدی فقط به استفاده از باندِ کشی برای حذفِ زن بودنم پرداختم [...] راستی یادم رفت بگم مژه هامم بلند بود روش پودر میزدن »