کتاب"سرگذشت و قیام مختار ثقفی"علی حسنی کربوتلی، ابوالفضل طباطبایی+ عکس
کتاب سرگذشت و قیام مختار ثقفی اثر علی حسنی کربوتلی به بررسی تاریخ راد مرد بزرگ اسلام، مختار بن ابى عبید ثقفى که یکى از چهرههاى درخشان عرب و از شخصیتهاى بزرگ اسلام است، میپردازد.
مختار ثقفی در زمان اموىها در دولت عربى اسلام نقش بزرگى ایفا کرد که در حوادث سیاسى و زندگانى دینى و اجتماعى تأثیر بهسزایى داشته و اثر آن همچنان تا پایان زندگى وى در سال 67 هجرى به جا مانده است. بهراستى مىتوان گفت که سیاست مختار در حیات سیاسى و دینى و اجتماعى و اقتصادى جهان اسلامى بهخصوص در عراق و ایران و حجاز نتایج مهمى در برداشته است.
مختار تخم آرزوهاى دور و درازى را دردلهاى موالى (مسلمانان غیر عرب) کاشت و آنان در تمام دوران حکومت امویان براى روییدن نهال آن کوشش بسیار نمودند، تا در پایان توانستند عباسیان را بهساقط کردن حکومت امویان (132 ه) وادار سازند.
سیاست مختار نیز در تاریخ شیعه و احزاب خوارج و زبیرىها و توابین بهطور قابل توجه مؤثّر بوده است. این احزاب در دوران حکومت امویان نقشهاى مهمى داشتند.
تاریخ مختار نشان مىدهد که وى علاوه بر خردمندى و شخصیت ممتاز، بسیار باهوش و زیرک بوده و از این جهت در ردیف چهار نفر زیرکان معاصر خویش جاى گرفته است، اما تاریخنویسان این انصاف را دربارهى او روا نداشتند، علت آن است که براى خلافت با او بیعت نشد، بلکه وى با نیروى اعتماد بهنفس و کوششهاى فراوان و با استفاده از هوش و زیرکى خویش بهقدرت رسید و توانست از هنگام مرگ یزیدبن معاویه تا آغاز خلافت عبدالملک بن مروان یکه تاز میدان سیاست و مرد نیرومند و بىرقیب جهان اسلام جلوه کند.
مختار از سیاستمداران کارآزموده و درجه یک بهشمار مىرود. وى توانست زمام سیاست را در حجاز و عراق بهدست بگیرد، همچنین توانست شالودهى دولت صحیح و منظمى را پىبریزد و در میدان حکومت و ادارهى امور بهخوبى عرضاندام کند. وى نیز فرماندهى جنگى برجستهاى بود که شایستگى خود را در بسیارى از میدانهاى جنگ بهعرصهى ظهور رسانید. حتى در ایام کودکى شانهبهشانهى پدرش ابوعبیدبن مسعود، فرماندهى قشون عرب در فتوحات عرب در عراق در زمان خلافت عمر، شجاعت خود را بهخوبى نشان داد.
در بخشی از سرگذشت و قیام مختار ثقفی میخوانیم:
معروف بود که قبیلهى ثقیف رجال برجسته و زیرک و دانا از خود مىپروراند. ابن هشام نقل مىکند: هنگامى که پیامبر اکرم (ص) در سال 8 هجرى شهر طائف را محاصره کرد «عیینة الفزارى» به سپاهیان وى پیوست. این کار نه براى جنگ با ثقیف بود بلکه وى امید داشت که پیروزى و تصرف طائف نصیب پیامبر (ص) گردد و عیینة بهیک کنیز دست یابد تا فرزند زیرک و تیزهوشى از او بار آورد، زیرا بنا برگفتهى «ابنهشام»، ثقیف قومى زیرک و باهوشند «قوم مناکیر» ولى خود «عیینة» نصیبى از فطانت نداشت و نتوانست آن را در اولاد خود به وراثت بگذارد.