نفت، ما و نروژیها
شفقنا- حمیدرضا شکوهی در سرمقاله روزنامه مردم سالاری نوشت: هفته گذشته، دو روز را در پنجمین کنگره نفت و نیرو گذراندم. شاید مهمترین تفاوت این کنگره و کنگرههای مشابه را برای ایرانیان و دیگران، بتوانم در سخنرانی سفیر نروژ در ایران در این کنگره خلاصه کنم. آقای لارس نوردام، درباره «صندوق نفت نروژ، سرمایهگذاری برای آینده» سخن گفت؛ تنها سخنرانی […]
شفقنا- حمیدرضا شکوهی در سرمقاله روزنامه مردم سالاری نوشت: هفته گذشته، دو روز را در پنجمین کنگره نفت و نیرو گذراندم. شاید مهمترین تفاوت این کنگره و کنگرههای مشابه را برای ایرانیان و دیگران، بتوانم در سخنرانی سفیر نروژ در ایران در این کنگره خلاصه کنم. آقای لارس نوردام، درباره «صندوق نفت نروژ، سرمایهگذاری برای آینده» سخن گفت؛ تنها سخنرانی کلیدی یا پنل کنگره که در مدت زمان تعیین شده انجام شد و به موقع به پایان رسید. سفیر نروژ در محور مشخص شده سخن گفت، همه اسلایدهایش را نشان داد، و نه به خاطر کمبود وقت، حرفی را ناگفته گذاشت و نه به بهانه زیاد بودن اسلایدها، اسلایدی را رد کرد! تفاوتها از همین نقاط کوچک شروع میشود. این که پس از افتتاحیه، تقریبا همه سخنرانان کلیدی و تمام پنلهای تخصصی این کنگره با کمبود وقت مواجه شدند و یکی از سخنرانان کلیدی هم که کلا خارج از محور تعیین شده هم سخنرانی کرد؛ اما سفیر نروژ، همه چیز را در محدوده تعیین شده موضوعی و زمانی بیان کرد. این یعنی، احترام به وقت و درک مخاطب. یک تفاوت دیگر هم در نوع نگاه سفیر نروژ – بخوانید کل نروژیها – به نفت، با نوع نگاه سیاستگذاران کشور ما به نفت بود. سفیر نروژ در سخنان خود چند بار تاکید کرد که نفت برای نروژ نعمت بود و نیم قرن پیش که به نفت رسیدند، همین نفت موجب شد نروژ از فقیرترین کشور اروپا به ثروتمندترین کشور تبدیل شود. حالا مقایسه کنید با نوع نگاه سیاستمداران ما به نفت! هر جا که میرسند میگویند نفت بلای آسمانی بود که بر سر ما نازل شد و با خود بدبختی و بیچارگی آورد و اصلا باید درهای چاههای نفت را ببندیم تا خوشبخت شویم! میدانید چرا؟ چون نروژیها در کمتر از پنجاه سال فهمیدند که چگونه باید از نفت استفاده کنند تا خوشبخت شوند و ما بعد از بیشتر از صد سال هنوز نفهمیدهایم که چگونه از نفت استفاده کنیم که آن را باعث بدبختی ندانیم. در واقع، سوءمدیریت و ندانم کاری خود در بهرهمندی از نفت را پای نفت گذاشتیم و هنوز هم به این ندانم کاری ادامه میدهیم. نروژیها پول نفت خود را در صندوقی ذخیره میکنند و دست هم به آن نمیزنند و ذخیرهاش به رقم رویایی و غیرقابل باور هزار میلیارد دلار رسیده؛ اما ما پول نفت خود را مدام خرج میکنیم و اگر فروش نفتمان خوب بود و پولی در صندوق ذخیره ماند، مدام به هر بهانهای از آن بر میداریم و اگر هم تحریم شدیم چنان میگوییم «خدا را شکر، از شر پول نفت راحت شدیم» که انگار متخصص بهره برداری صحیح از درآمدهای نفتی در زمان ازدیاد فروش نفت هستیم!
وقتی سیاستگذاری ما در قبال نفت و نگاه ما به نفت از اساس غلط باشد، همین میشود که در یک کنگره راهبردی هم، کسی باور ندارد میتوان تولید نفت را افزایش داد و هنوز درباره «ضرورت» یا «عدم ضرورت» افزایش تولید سخن میگویند. پنل تخصصی «هشت میلیون بشکه تولید نفت، ضرورت؟ رویا یا واقعیت؟» به جای آنکه به محلی برای اظهارنظر درباره ممکن بودن یا نبودن این میزان تولید نفت باشد، به بحث درباره ضرورت یا عدم ضرورت افزایش تولید نفت سپری شد! در واقع من و امثال من که فکر میکنیم تولید هفت یا هشت میلیون بشکه نفت در روز با توجه به منابع و ذخایر نفتی ایران غیرممکن نیست، با علاقه به این نشست تخصصی رفتیم اما در نهایت دست خالی برگشتیم. چون رئیس این پنل همان اول گفت که عنوان این پنل، صرفا برای تهییج مخاطب و باز شدن باب بحث درباره این موضوع انتخاب شده! دقت کنید: تهییج مخاطب در یک کنگره راهبردی که مخاطبانش مردم کوچه و خیابان نیستند؛ بلکه متخصصان و فعالان حوزه نفت هستند! اینهایی که گفتم، البته حاصل تفاوتهای ساختاری ما با کشوری همچون نروژ است که از همان سیاستگذاریهای نادرست ما نشأت میگیرد که به ذهن همه ما رسوخ کرده چون تکلیفمان با نفت روشن نیست و قبلا هم بارها درباره آن نوشتهام. هرچند آنچه در محتوای کنگره و اغلب سخنرانیها و پنلها دیدم، مثبت و امیدوارکننده بود. به عنوان مثال پنل تخصصی تامین مالی، با محتوا و با هدف پیش رفت و پنل چالشهای زیست محیطی که نفت را در مقابل منتقدین زیست محیطی آن قرار داد به نظرم همچون سخنرانی سفیر نروژ، از بهترین رویدادها و ابتکارات برگزارکنندگان کنگره بود. در مجموع، از این کنگره دست خالی خارج نشدم و احساس کردم لااقل در بدنه متخصصین و مدیران نفت، غالبا نگرش صحیحی نسبت به شرایط کنونی نفت و آینده آن وجود دارد. حالا این که در عرصه اجرا چه مشکلاتی داریم، بحثی دیگر است که در مجال دیگری باید به آن پرداخت.