به گزارش تسنیم،به نقل از شبکه المنار، سخنرانی سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان به مناسبت هفتمین روز شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس آغاز شد.
مراسم بزرگداشت هفتمین روز شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و دیگر شهدای جنایت تروریستی آمریکا به طور همزمان در شهرهای بعلبک، صور، النبطیه، الهرمل، بنت جبیل، سحمر و بنت جبیل در حال برگزاری است.
سخنان سید حسن نصرالله :
از حضور گسترده شما در این مناسبت ارزشمند قدردانی میکنم. در ابتدا به تمام مسلمانان، به مناسبت سالروز شهادت حضرت فاطمه زهراء(س) تسلیت عرض میکنم.
بار دیگر به خانوادههای شهدای جنایت وحشیانه اخیر آمریکا در بغداد به ویژه به خانواده فرمانده شهید، حاج قاسم سلیمانی و الحاج مهدی ابومهدی المهندس تسلیت عرض میکنم.
در چند روز گذشته مراسم بزرگداشت شهید حاج قاسم و دیگر شهیدان در فلسطین، سوریه،عراق، یمن، افغانستان، بحرین، پاکستان، نیجریه و هندوستان و کشورهای دیگر برگزار شد.
هدف ما این به امت اسلام و جهان،الگویی از یک فرمانده جهادی اسلامی واقعی ارائه کنیم،کسی که اسلام او را پرورش داد و مکتب امام خمینی(ره) و آموزهها و آرمانهای انقلاب اسلامی چنین فردی را تربیت کرد.
آشنایی من با حاج قاسم به سال 1992 میلادی برمی گردد، هنگامی که حاج قاسم فرمانده نیروی قدس شد، به لبنان آمد، از ابتدا معلوم بود که چه خیراتی در انتظار ما است، ایشان منتظر نشد ما به ایران برویم و به او تبریک بگوییم، ایشان خودشان به لبنان آمد، و و با رهبران مقاومت، روابط ویژهای را پایهگذاری اساسی کرد، خیلی سریع با ما خودمانی شد، خیلی سریع عربی یاد گرفت ، ایشان یک ژنرال بلندپایه بود، اما خیلی با حاج قاسم از ساعات اولیه آشنایی گویی یکی از برادران خوب ما بود، حضور زیادی در میان ما داشت. بعدا فیلمها نشان داده خواهد شد، حضورش در خاکریزها در عراق خیلی زیاد بود.
روابطش با حزب الله لبنان به جایی رسید، که عاشق همدیگر شدیم و با یکدیگر انس پیدا کردیم، دلتنگ هم میشدیم، همیشه با شادی ما شاد و با ناراحتی ما ناراحت میشد، رابطهاش با ما اینگونه بود، واقعا این روابط یک نمونه برجسته است، به جایی که ما سراغش برویم، او همیشه نزد ما میآمد، وقتی او فرمانده نیروی قدس سپاه شد، نیاز نبود ما برویم، او همیشه میآمد و پیشقدم میشد و همیشه همدرد ما بود و نیازهای ما را پیگیری میکرد، حتی بیشتر از آنچه ما میخواستیم، به ما کمک میکرد، او به ما کمک فکری و معنوی و در زمینه روحیه میکرد و همواره حضور داشت.
یکی از دلایل پیشرفت کمی و کیفی مقاومت حزب الله پیگیریهای جدی حاج قاسم شهید بزرگوار نماینده و پرچمدار جمهوری اسلامی ایران بود، حاج قاسم اولین شریک این پیروزیها بود، پس از سال 2000 میلادی، شاید برخی بگوییند اسرائیلیها از جنوب لبنان رفتند، حالا برخی مناطق مثل مزارع شبعا را رها کنید، حاج قاسم همیشه با ما همفکر بود و میگفت درست است که اسرائیل از جنوب لبنان رفته، اما تهدیدها و خطراتش همچنان پابرجاست، نیاز بود تا ما قدرت خود را متحول کنیم و بتوانیم صهیونیستها را درگیر جنگ فرسایشی کنیم و مقاومت به قدرت بازدارندگی دست یابد، بنابراین وارد فاز جدیدی از روابط شدیم و پیشرفتهای ویژه آغاز شد، توانمندیهای موشکی و موشکهای زمین به زمین و زمین به دریا و زمین به هوا که بعدا درباره آن صحبت خواهم کرد و حاج قاسم همیشه همراه ما بود و این مسئله را پیگیری میکرد.
حتی برخی اوقات که ما به استراحت نیاز داشتیم، حاج قاسم میآمد به ما میگفت ، الان وقت استراحت نیست، باید کار کنیم. سال 2006 که اسرائیل به لبنان حمله کرد، حاج قاسم در ایران بود، به ما گفت میآیم بیروت، به او گفتیم که چگونه می خواهید به لبنان بیایید لبنان زیر آتش و بمباران است، ولی او گفت نمیتوانم شما را تنها بگذارم، تمام روزهای جنگ را حاج قاسم در کنار ما بود. تا الان کسی به شما گفته بود که حاج قاسم در جنگ 33 روزه در کنار ما بوده است، او زیر بمباران و موشک باران در کنار بود، میتوانست جاهای امن برود میتوانست برود تهران و از آنجا با ما مرتبط میبود، ولی او در کنار ما و در اتاق عملیات ما بود، خود من با ایشان صحبت میکردم، او به من میگفت سید جان یا با شما زنده میمانم، یا شهید میشوم، تا پایان جنگ 33 روزه با ما بود، تا بحث آتش بس پیش آمد، او به ما گفت که میروم تهران، آیا چیزی از ما میخواهید که پیگیری کنم.
حاج قاسم اعتقاد داشت که با وجود این پیروزیها، همچنان خطر صهیونیستها وجود دارد و به همین سبب باید توانمندیهایتان را تا جایی که میتوانید توسعه دهید تا صهیونیستها را دچار جنگ فرسایشی کنید.
داعش و خواهرخواندههای داعش و دیگر گروههای افراطی را چه کسانی از لبنان بیرون راندند؟ اگر به داعش در حمص و تدمر و بادیه شکست تحمیل نمیشد، آیا میتوانستیم در لبنان ، آنها را شکست دهیم، برخی در لبنان برای تضعیف افکارعمومی و تاثیرگذاشتن بر آنها تلاش میکنند، جنگ از تپههای عرسال تا شرق حمص و حلب و بادیه و شرق فرات بود، و حاج قاسم در نبرد با داعش شخصا حضور داشت،پس از پایان نبرد با داعش، هر آنچه اکنون مقاومت از قدرت و تجربه و پیشرفت و آموزش دارد، تا جایی که مسئولان اسرائیلی گفتهاند، و من نمیخواهم این سخنان آنها را بزرگنمایی کنم، لبنان پس از سال 2006 به یک چالش بزرگ برای صهیونیستها و شهرکهای صهیونیستنشین تبدیل شد و به تهدیدی برای موجودیت اسرائیل تبدیل شد، امروز مقاومت نه فقط در چشمان دشمن که میتواند موازنه بازدارندگی ایجاد کند و از لبنان و ثروتهایش حمایت کند دشمن میگوید که به تهدید موجودیتی برایش تبدیل شده است، به ما مقاومت لبنان اینگونه نگاه کند، اینها به برکت جمهوری اسلامی ایران و رهبری معظم است و فرمانده مخلصی همچون حاج قاسم سلیمانی است با تمام کمکهایی که حاج قاسم ارائه کرد، او هیچ گاه بر ما منت نگذاشت، همیشه میگفت این وظیفه و تکلیف من است و من در راه خدا این کارها را میکنم تا خدا از ما راضی باشد، او میگفت من خادم شما هستم، این جمله اش در میان فلسطینیان و عراقیها و دیگران معروف است که من در خدمت شما هستم. حاج قاسم هیچ چیزی از ما نمیخواست و هیچ دستوری نمیداد، جمهوری اسلامی ایران هیچ چیزی از ما نمیخواست، بله یک بار آمد و گفت بیایید به عراق کمک کنید، درخواست کمک کرد برای عراق نه برای ایران.
هدف ایران این است که ملتهای مستضعف قوی شوند، خیلی از فرماندهان مقاومت فلسطین میگفتند که ما از سال 1999 با حاج قاسم ارتباط داشتیم و در این زمان هیچ خواستهای از ما برای ایران نداشت، بله فقط میخواست که مقاومت کنند و برای آزادسازی سرزمینشان مقاومت کنند.
تواضع ، محبت، عشق و دلرحمی و آمادگی برای شهادت، حضور در خط مقدم نبرد و محبت نسبت به فرزندان شهدا از جمله ویژگیهای حاج قاسم بود،
درباره ابومهدی هم بخواهم صحبت کنم، ویژگیهای حاج قاسم و ابومهدی خیلی شبیه است،او خود را سرباز حاج قاسم مینامید، در حالی که خودش معاون حشد شعبی بود.
میخواهم به ملت عراق یادآوری کنم که داعش ساخته و پرداخته آمریکاییها بوده و هست و مورد حمایت خیلی از کشورها بوده است، دلارهای نفتی و رسانههایشان و فتواهای دینی و پوششهای سیاسی و تحریکهای دینی و طایفهای آنها بزرگترین خطر برای عراق بود، حاج قاسم و ابومهدی المهندس از رهبران اساسی نبرد با داعش بودند، همان زمان که ابومهدی شهید شد، نیروهایش در حال نبرد با داعش بودند، اگر عراق شکست میخورد، چه میشد، همه کشورهای منطقه دچار چالش بودند، شکست داعش در عراق خیلی به شکست داعش در سوریه کمک کرد، اگر داعش شکست نمیخورد، خیلی از کشورهای عربی منطقه که پول و انتحاری میفرستاد، به خطر میافتادند، جادو دامن جادوگر را خواهد گرفت، اما قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و خیلی از مردان بزرگ ایرانی و عراقی و برخی از برادران لبنانی و خیلی از رزمندگان کشورهای دیگر این شکست را به داعش تحمیل کردند، همه ملتهای منطقه و نه فقط ملت عراق باید از حشد شعبی و فرماندهان خود و نیروهای امنیتی تشکر کنند همه دولتها و ملت های منطقه باید از حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس تشکر کنند، زیرا در این نبرد و رویارویی با داعش از همه ملتهای منطقه از لبنان تا اقصی نقاط منطقه دفاع کرده و امنیت و ثبات را حفظ کردند.
حاج قاسم همیشه برای رضای خدا کار میکرد.
درباره برخی نتایج و پیامدهای این شهادت صحبت میکنم،صحنههای تشییع پیکر شهدا را ببینید که توانست بین ایران و عراق و بین خود عراقیها وحدت ایجاد کند، صحنههای تشییع میلیونی شهید سلیمانی از اهواز تا تهران و قم و مشهد را ببینید، دنیا چه دید، این موج عظیم جمعیت را دید، در تاریخ پس از تشییع پیکر حضرت امام خمینی(ره)، سابقه و نظیری نداشت.
در حال تکمیل...