در جهـانی همه شور و همه شر / ها علیُ بشرُ کیف بشر (شهریار)
ماه رجب از سال مهشیدی با ولادت بزرگمرد تاریخ علی (ع) پیوند دارد. در ماه رجب امسال اما به برگهای تلخی از دفتر روزگارمان رسیدهایم که جهانی ویروسآلوده در وحشت و اندوه بیماری به بهت فرو رفته است. تدبیرِ حیات در روزگار ما حتی آنگاه که ویروسی نبود خطاهای متعدد داشت، چرا که در اعماق بحران معنویت و معنازدودگی بود. حال که وضعیت بُحرانی و تلخ هم شده است. در این بین کلمات امیرمؤمنان اما مثل همیشه میتواند چراغ راه باشد.
این روزها آنچه بسیار میشنویم و میخوانیم آمار و ارقامِ راست و دروغِ ابتلا و مرگ و میر و توصیههای بهداشتی و پزشکی و ... است. اینها هر چند که در جای خود محترم است، ولی گاه بیشتر تسویه حسابهای جناحی و نمایش خدمتها و افشای خیانتها و حُب و بغضِ شهرها و مردمان از یک سو است و از سویی دیگر گمانهزنیها و اتهامپردازیها در سببشناسی و مقصریابی، که عموماً نشان از جاهلیت مدرن دارد.
مصیبت اصلی این نیست؛ درد این است که همه اینها در بهترین حالت معین میکند چرا زندگیهایمان به مخاطره افتاد و گرفتار شدیم.به علاوه حالا که گرفتار شدیم چه کنیم که زندگی را نبازیم؟
اینجا دو چیز مهم نادیده است:
یکم - حال که احتمال ابتلا و موت ما جدی است اگر موفق نشویم به حیات بیاویزیم و وفات سرنوشت ما باشد، چگونه استعداد و آمادگی رفتن به دست آوریم؟ چطور از دنیا دل برکنیم و پذیرای مرگ شویم؟ چه مسلماً مواجهه با پدیدهای که سهمگینترین رخداد زندگی ماست مهارت میخواهد که پاکترینِ بندگان فرمود: « اللّهمّ ارزقنی التجّافی عن دار الغرور و الانابة الی دار الخلود و الاستعداد للموت قبل حلول الفوت.»[۱] خداوندا، آرام نگرفتن در سرای فریب، بازگشت به سرای جاوید، و آمادگی برای مرگ قبل از آمدن آن را نصیبم فرما.
مرگ که سرانجام همه ماست اکنون چه نزدیک بر فراز ما و شهرهای ما بال میزند، همه امور دیگر حواشی اویند، حضور پررنگ «حواشی» چه سان «متن» را غریبانه به محاق برده است! میبینیم و میشنویم؟ پناه بردیم به خانه ها و فرار کردیم از شهرها و یادمان نبود هرکجا باشیم مرگ ما را خواهد یافت. (هر کجا باشید، شما را مرگ در مییابد هر چند در بُرجهای استوار باشید)[۲] آیا از باور چیزی که عاقبت ملاقاتش خواهیم کرد[۳]، در هراسیم؟
دوم – علت رویداد اپیدمی، سوپ خفاش باشد یا بازار دام فروشان یا هر چیز دیگر، اصلاً چرا جهان ویروسی شد؟ چرایی غایی نه چرایی عِلّی! یا به زبان روایی و عرفانی و از منظری متافیزیکی هدف از نزول بلا چه بود؟ چه کنیم که آن فرصت طلایی که با این بلا به دامانش افتادهایم نسوزد و بلا که میرود و دوران بحران پایان مییابد، بازنده نباشیم؟
خوب است پاسخ این تاملات و پرسشها را در اندیشه و بینش امام علی (ع) بجوییم. ازو از اعماق جان بپرسیم و مشتاقانه بشنویم.
کوچاندنتان جدی است، برای مرگ که بر سر شما سایه انداخته مهیّا شوید.[۴]
- چطور ؟
مردمی باشید که بانگ هشدار بر آنان زده شد، پس بیدار شدند.[۵]
- چگونه آماده شویم؟
خدا را بپرهیزید، و با اعمال نیکو بر مرگ پیشی گیرید، و با آنچه از دستتان میرود، چیزی را که برایتان میماند بخرید.[۶]
- چرا بلا آمد ؟
قانون است؛ اصلاً شما هدف مصیبتها و آماج بیماریها هستید.[۷] بلا را دیدید، بدانید خداوند بیدارتان کرده است.[۸]
- چگونه دوران رنجها را از سر بگذرانیم؟
ﺑﺮﺍی رنجها ﺳﺮﺍﻧﺠﺎمی ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺮﺍی ﺳﺮﺍﻧﺠﺎمها ﻧﻴﺰ ﭘﺎﻳﺎن. ﭘﺲ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺻﺒﺮ ﻭ ﺑﺮﺩﺑﺎﺭی ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺭﺳند.
- چطور می توان از رنج گریخت؟
هر جنبش و حرکتی ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺘﻦ ﺯﻣﺎﻥ، رنج ﺭﺍ ﺍﻓﺰﻭﻥ میﻛﻨﺪ. [۹] پس بنشینید، رنج را بپذیرید،[۱۰] و در صبر و مددجویی پناه گیرید.[۱۱]
- این چه بلای جانسوزی بود گرفتار شدیم؟
ایمان مؤمن کامل نشود تا وقتی که آسایش و خوشی را آزمون بداند و بلا و گرفتاری را نعمت به شمار آورد.[۱۲] چرا که ایمان همان صبر در گرفتاری است و شکر در آسودگی.[۱۳]
- چقدر دلمان اندوهگین است و کاممان تلخ!
در بلا خرسند باشید و در ناکامی شاد. [۱۴]
-خود را به چه مشغول کنیم که غصه استخوانمان را نگزد و روانمان را نسوزاند؟
(نکنید! بگذارید غصه به اعماق جان برسد، بلا را بمزید)، جرعههای غصه را سرکشید تا به فرصتها دست یابید.[۱۵]
برگُرده موج اندوه بنشینید و افقهای فراختری را نظاره کنید.
- آیا این بلا رفتنی است؟ پس کِی؟
هر آنگاه که ﺣﻠﻘﻪﻫﺎی ﺑﻼ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭی تنگ شوند، ﮔﺸﺎﻳﺶ در خواهد رسید.[۱۶]
چه اینکه در اوج شدت و فوران رنج، به یکباره فرج برسد و بلا برود چه اینکه با توسعه درونی شما رنج راحت شود و گشایش حاصل.
این گفتگو میتواند به طول رنج، طولانی شود اما بس است؛ از نظر امام علی(ع):
- مرگ جدی و نزدیک است؛ بلایا و محن مرگ را نزدیک نمیکند، نزدیک بودن آن را آشکار مینماید. لذا فرصت میآفریند که با دست و پا و دل و دیده کاری کنی. وقت هست، بَغتِه (ناگهانی) و فَجئه (فاجعه) نیست که همۀ مقصود همان یک لحظه بیداریِ دل است؛ چه اجل به دست و پا مهلت بدهد عملی پیشاپیش خود بفرستی، چه ندهد و تیز تو را با خود ببرد.
- بلا رویی دارد و پُشتی. روی آن رنج و نقمت و تنگی است و پُشت آن شستشو و شکوفایی و بالندگی و رهایی و فراخی. روی آن کفرِ تو را در میآورد و پشت آن ایمانت را صافی و درخشان میکند. روی آن انفراد و قرنطینه و دوری و جدایی و حتی مرگ است و تو را از عزیزان جدا میکند و پُشت آن پیوند و وصلی جاودانه با همۀ هستی. هستی میآفریند که همه را عزیز میبینی و محبوب میداری و به دورها نزدیک شده تا آنجا که رفتهرفته با کل هستی متحد میشوی.
پسِ این پُشت، رشد است و راحتیِ پایدارتر و صعود به مرحلهای بالاتر در حیات؛[۱۷] چه قرینِ سلامت در همین خانه بمانی، چه همراه بیماری از این خانه بگذری.
[۱]. بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ٩٥ ، ص٦٣.
[۲]. «أَیْنَمَا تَکُونُوا یُدْرِککُّمُ الْمَوْتُ وَلَوْ کُنتُمْ فِی بُرُوجٍ مُّشَیَّدَةٍ» (نساء : ۷۸) .
[۳]. «قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُو مُلَقِیکُمْ» (جمعه: ۸) .
[۴] . وَ تَرَحَّلُوا فَقَدْ جُدَّ بِکُمْ وَ اسْتَعِدُّوا لِلْمَوْتِ فَقَدْ أَظَلَّکُمْ.
[۵] . وَ کُونُوا قَوْماً صِیحَ بِهِمْ فَانْتَبَهُوا.
[۶] . فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ وَ بَادِرُوا آجَالَکُمْ بِأَعْمَالِکُمْ وَ ابْتَاعُوا مَا یَبْقَی لَکُمْ بِمَا یَزُولُ عَنْکُمْ.
[۷] . انکم هدف النوائب و درئیة الأسقام.
[۸] . اذا رایت الله سبحانه یتابع علیک البلاء فقد ایقظک.
[۹] . ﺍﻥ ﻟﻠﻤﺤﻦ ﻏﺎﻳﺎﺕ ﻭ ﻟﻠﻐﺎﻳﺎﺕ ﻧﻬﺎﻳﺎﺕ, ﻓﺎﺻﺒﺮﻭﺍ ﻟﻬﺎ ﺣﺘﻲ ﺗﺒﻠﻎ ﻧﻬﺎﻳﺎﺗﻬﺎ ﻓﺎﻟﺘﺤﺮﻙ ﻟﻬﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﻧﻘﻀﺎﺋﻬﺎ ﺯﻳﺎﺩﺓ ﻟﻬﺎ.
[۱۰] . اذا اتتک المحن فاقعد لها فان قیامک فیها زیادة لها.
[۱۱]. اذا فاجاک البلاء فتحصن بالصبر و الاستظهار.
[۱۲] . ﻻ ﻳﻜﻤﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺍﻟﻤﺆﻣﻦ ﺣﺘﻲ ﻳﻌﺪ ﺍﻟﺮﺧﺎﺀ ﻓﺘﻨﺔ ﻭ ﺍﻟﺒﻼﺀ ﻧﻌﻤﺔ.
[۱۳]. اﻻﻳﻤﺎﻥ ﺻﺒﺮ ﻓﻲ ﺍﻟﺒﻼﺀ ﻭ ﺷﻜﺮ ﻓﻲ ﺍﻟﺮﺧﺎﺀ.
[۱۴] . کن بالبلاء محبوراً و بالمکاره مسروراً.
[۱۵] . ﻣﻦ ﺗﺠﺮﻉ ﺍﻟﻐﺼﺺ ﺍﺩﺭﻙ ﺍﻟﻔﺮﺹ.
[۱۶] . ﻋﻨﺪ ﺗﻀﺎﻳﻖ ﺣﻠﻖ ﺍﻟﺒﻼﺀ ﻳﻜﻮﻥ ﺍﻟﺮﺧﺎﺀ.
[۱۷] . بالتعب الشدید تدرک الدرجات الرفیعة و الراحة الدائمة