جملات عاشقانه و خفن مخصوص همسر + عکس عاشقانه برای پروفایل

جملات عاشقانه و خفن مخصوص همسر + عکس عاشقانه برای پروفایل

میدانی
گاهی همه چیز
یک هویی اش خوب نیست
مثلا این دلتنگی های یک هویی
لطفا هوای بودنت را کم کم به جان بی قراری هایم بریز
من اهل دلتنگ شدن های یک دفعه ای نیستم
من اهل مداومتم

***

ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﺎﻥ ﺩﺍﺭﯾﻢ
ﺩﯾﮕﺮ ﻫﺮﮔﺰ ﺁﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ
ﺑﻠﮑﻪ ﻫﺮ ﺟﺎ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﯿﻢ
ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ

***

نفس می کشم تورا
زندگى را و همه ى آنچه ندارم
بوکفسکى مى گوید:
آنچه دوست دارى را پیدا کن
و بگذار تورا بکشد

***

چقدر سکوت تو
به تنم زار میزند
به اندازه اندوه غروب جمعه
در جان هفته

***

مشخص نیستند
نه جای زخم هایت
نه آنان که زخمت زده اند
به برکه ها می مانی عزیزم
و هر سنگ که زخمی ات می کند
در تو آرام می شود
زخم ها زیباترت کرده اند
به برکه هایی شبیهی که
با سنگ های خوابیده در بسترشان
زیباترند

***

متن عاشقانه

آن لحظه ها که مات
در انزوای خویش
یا در میان جمع
خاموش می نشینم
موسیقی نگاه تو را گوش می کنم

***

همین کافی ست که
دستانت مال من باشد
به دنیا ثابت خواهم کرد
که تو را داشتن می ارزد

***

شب هنگام
تمام نگرانی هایت را
به خدا بسپار
و آرام و آسوده بخواب
چون خداوند بیدار است

***

جهان
از چشم های تو شروع می شود
و جایی در امتداد آشفتگی موهایت
به باد میرود

***

عشق یعنی بهت بگه سرتو رو بالش نزار
به غیرت سینم بر میخوره

***

دنبالت می آیم
در تاریکی کوچه ها
غرق میشوم در آغوشت
نگرانی چرا؟
خیال که دیده نمی شود

***

عشق یعنی اینکه تو
اینجا باشی و
بخیر کنی با بوسه
هر شبم را …

***

اس ام اس عاشقانه

برای من فصل ها
همیشه از چشمانِ
تو شروع می شود ؛
امروز که نگاهم کردی فهمیدم
تابستان چقدر زودتر آمده است!

***

نیازی به قیامت نیست
«تــو» بیایی محشر می شود.

***

با زبان عشق
سخن بگو با من
جز دوست داشتن تو
زبانی را نمیفهم…

***

واسه تپشِ این قلب،
همیشه بهونه‌ای…

***

تو نهایتِ عشقی
نهایتِ دوست داشتن
و در لابلای این بی نهایت ها
چقدر خوشبختم
که تو سهم قلب منی

***

به دل هایمان عشق بدهکاریم…
سرانگشتی هم که حساب وا کنیم…
سر جمع می شود…
هزار هزارتا بوسه…
و یک عالمه بغل…
کمی نزدیکتر بیا….
بغلم کن…
تا ببوسمت…

***

جان بخواه از منِ بیدل
که روانت بدهم

***

بنگر چه آتشی
زِ تو بَر پاست در دلم…

***

امروز
کدام یک از
لبخندهایت را
پوشیده‌ای
که
این‌قدر دلنشین‌تر شده‌ای

***

حاجت من در همه عالم تویی
این جهانم و آن جهانم هم تویی

***

زهـرى کـه بنـوشـم…
زِ لـب سـرخ «تـو» داروست

***

گر سَر برود فدای پایَت
دست از «تــو» نمی کنم رَها من

***

چه رویایی ست
صبح بخیرهایت
طمعی دارد
مانند زندگی
فقط برای من تکرار کن…

***

لِیلیِ آن عِشق میشَوم!
که مَجنونَش تُو باشی

***

آه،
وقتی که تو،
لبخند نگاهت را می تابانی؛
موج موسیقیِ عشق
از دلم می گذرد…

***

تـا نَفَـسی هسـت…
فقط سینه ی من خانه تـوست

***

باران است و بهار ،
من هستم و دوست داشتنِ تو ،
چه فَصلِ روح نوازی ست ، جَهان .

***

تنها دهانِ «توست» که دل را نمی‌زند
قندی که در مکرّرِ خود نامکرر است

***

من و خواستنت
با هم
خیلی خوشبختیم

***

سخـت خـوش اسـت
چشــم «تــو»
و آن رخ گـلفشان تــو.

***

تویی که
مایه‌ى تسکین و اضطراب منی…

***

همیشه نباید دید
گاهی باید لمس کرد

تبِ تندِ قلبی را که گفته

“دوستت دارم”

***

از عشق زیباتر
بودن کنار کسی است که تو
را نقطه به نقطه بلد است
بلد است…!!
زخمهایت را ببوسد
روحت را نوازش کند
اتش درونت را آرام کند
در اوج غم آرامش را هدیه دهد
بلد است…!!
عشق بلد بودن میخواهد…

***

صبح من
همان دست های مهربان توست
آغوش پر مهرت
و دوستت دارم هایی که
هر روز می گویی
و سرنوشت
درست از همان جا
برای من شروع می شود .

***

شب است ، تو که باشی !
چشم هایم را به چشم هایت می دوزم
بوسه را از لب هایت می چینم و
آغوشم را در آغوشت عاشقانه
به معنا می کشم.

***

بگَذار
لرزش،دلت ،فقط
ناقوس…
قلب مرا به صدا در آورد…

***

لذت عشق
یعنی در آغوش کشیدن احساسی که
تو را به زندگی وصل می دارد
و برای همیشه
درون آغوشت یک عالمه‌
دوست داشتن می کارد

***

نیازمند لبت، جانِ بوسه‌خواهِ من است
نگاه کن به نیازی که در نگاه من است

***

تو قشنگ ترین رویای عاشقانه های منی
درست مثل رویایی
که هر صبح از زیر پلکهایم عاشقانه
پر می کشد
و شانه هایم
ساعتها
عطر موهای تو را می دهد !!.

***

ساعتِ صفر و یکی شُدنِ عقربه ها ، من
وهر لحظه رویایِ با «تـــو» بودن ،
درثانیه ها.

***

«تـــو»را ، آرام و تبدار
میبوسم تاشعر سپیدم را
باطنینِ نفسهایم مدال گردنت کنم

***

خواستن تُ تمام نمی شود
خواستنی تر میشی هر لحظه

***

راحت جانم همه تو، تاب و توانم همه تو

***

فقط
چشم های تو مانده در یادم
و صدایت در گوشم…
بگو
چگونه دیوانه نباشم
وقتی با هر صدایی
یا هر نگاهی
تنها تو مجسم می شوی روبرویم

***

پسندت گر نباشد دل،
قدم بگذار در جانم

***

اینهمه بهار را
چگونه در چشمهایت
جای داده ای ؟
پلک که میزنی
رقص قاصدکها ،
مزه ی ملسِ دوستت دارم و
عطر بهارنارنج ،
بیداد میکنند

***

خدا را
چه دیدی
شاید هم روزی خیال بافی های
دلِ عاشق
پیشه ام به حقیقت بپیونددو من
صبح را
در آغوش گرم تو
آغاز کنم

***

دستی شو مرا بگیرلبی شو مـرا
ببوس..دلــی شو مــرا بخواه..
بگذار “عشـق” نام دیگر «تــو» باشد

***

خوش‌تر از نقش تو در عالم تصویر نبود

***

«تــو» کنار منی و من
از نزدیک می بوسمت
این بخیر ترین
شب ممکن است…!

***

بیشتر مرا در خودت جای بده
تا همه یِ مساحتِ سرزمینَم
همان چهار خانه یِ امنِ پیراهنَت باشد.

***

تُو که نمی دانی
حضورت در قلبم
بهشتی ساخته، ابدی
از وقتی دلبسته اَت شده ام
صبح ها،
روزهاو شبهایم
بوی عشق می دهد

***

گاهی…
نه آهنگی حرف دل تو را می زند
نه “شعرهایت”
باید ،همان لحظه
آغوشش باشد ،زبانِ احساس اش
تا دلِ بی قرار ات را آرام کند

***

با دلارامی مرا خاطر خـوش است
کز دلـم یک باره برد آرام را

***

کافیست
صبح که چشمانت را باز میکنی
لبخندی بزنی جانم …
صبح که جای خودش را دارد ،
ظهر و عصر و شب هم
بخیر میشود

***

بنمای رویِ مه را خوش کن شب سیه را

***

عطرِ «تـو» یادآورِ بهـار است
بـرای مـن، که بـا هـر نـفــس
در آغـوشـت تـازه‌تر می شـوم.

***

دیوانگی کم است!
برای آنکه
نفسش
خندیدنش
حرف زدنش
بوی دوست داشتن می‌دهد
باید
باید مُرد…

***

جان و دلم ساکن‌ است زآنکه دل و جانم اوست

***

شب است و در شبِ من
خوش نشینی ات زیباست

***

مثل غزل پخته ی
سعدی ست نگاهت

هر بار مرورش بکنم
باز قشنگ است

***

وقتی اسمش را می‌گذاری عشق،
باید خودت را آماده کنی.
آماده قهرهای بچگانه‌ی از روی دلتنگی…
آماده بوسیدن‌های بی هوا…
راه‌های طولانی…
خاطرات منحصر به فرد…
دوستت دارم‌هایی که از نگاه می‌شنوی،
اگر این‌ها نباشد تظاهر است عزیزم تظاهر..

***

علم بهتره یا آغوش؟
فصل اگه بهار باشه
یار اگه کنار باشه
بادِ آروم اگه پرده رو تکون بده
بوی بارون اگه قاطی بشه با بویِ عطرِ تنش
تو بگو کل دنیا یا آغوش؟
تو بگو بهشت یا آغوش؟
آغوش!
آغوش!

***

تو میخندی
و خودت نمیدانی
مرا به همین سادگی
به آرزوهایم میرسانی

***

صبـح که میشود
دلم پَر میزند برای آغوشت
برای نفس هایت
برای بودنت
صبح که میشود دوباره یادم می افتـد
امروز را هم برای تـو زندگی میکنم
تـو تنها حرف روز هـا و شب های منی
بمان …

***

اما
تنها تو بودے
کہ بہ من آموختی
هیچ چیز را سخت نگیرم
بہ جز دست هایت …

***

تو را
عاشقانه‌تر دوست خواهم داشت
“چه بمیرم ، چه بمانم ”
قلب تو
آشیانه‌ی من است ؛
و قلب من
باغ و بهار تو

***

بهشت را میخواهم چه کار
وقتے تو تمام نشدنے ترین
دنیای منـی

***

صبح
آغاز میشود
از رقص نجوای آرامت زیرِ گوشم
از نوازش داغِ دستانت
بر احساسِ خواب آلوده اَم
ازبوسه
بوسه
بوسه ها
چه بیداری شیرینی ست
در کنار تو، صبح‌شدن…

***

بهـار برای من
شالیزارِ گیسوانِ تُ ست
که در میانِ تارهایش
می شود نفسی تازه کرد …

***

با خاطره‌های «تــو»
که سرسبزیِ محضی
هر روز برای منِ دیوانه
بهار است

***

سرم درد
می ڪند … برای
دستمالی که «تـــو» ببندی بر سرم

***

گر بنده می‌نوازی، ور بند می‌کنی
ما بنده‌ایم، مصلحت ما، رضای توست

***

آن
صدای سخن عشق تویی ؛
که بگفتا حافظ :
“از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر”…

***

قشنگ ترین خونه یِ دُنیـا
بودن تو قلبِ کسیکه دوسش داری

***

حاصل بوسه های تو
اکنون منم
شعری
که از شکوفه های بهاری سنگین است
و سر به سجده بر آب فرود آورده
دعا می خواند.

***

اینڪَـونه زیبا نباش
بی انصاف من یوسـف نیستم
یڪهو صبـرم لبــــریز میشود
غفلت میڪنم
مقابل چشمان بی‌تاب مردم این شهر میبـوسمت

***

نه طبقِ مُد دوستت دارم…
نه به حکمِ سُنَت…!
همه چیز بنا بر فِطرت است…
خوب‌ها…
دوست‌داشتنی‌اند…
مثلِ تو…

***

سرو جانم به فدایت
ڪـه چنین ناز سرشتی

***

قرارمان
زیر شکوفه های شعر…!
‌آنجا که واژه ها
برای تو گل می کنند !
آنجا که حرف های زمین افتاده ام ،
دوباره سبز می شوند
وَ دست های عاشقمان
گره در کارِ سبزه ها می اندازند

***

تو بگو “دوستت دارم”
بهار میپیچد لایِ موهایم
و عشق شکوفه میزند!

***

شب است
سرت را بگذار رویِ زانوانم
می‌خواهم دوستت دارم را لابه‌لایِ گیسوانت بکارم…

***

اى که
از‌ صبح بهار
نیز دل انگیزترى
شاخه‌ى نسترنى
پیچک آغوش منى
صبح آغاز شد و‌
چشم دلم‌ منتظرت
پلک بگشاى که آغاز من
و جااااان منى…!

***

صدایم ڪه میکنی،
الفبا حسادت میکند
امان از “میم” آخرش

***

نسبت نفس های تو
با بهار چیست
که وقتی یواشکی
لبهای مرا بوسه میزنی
شکوفا میشود گلهای عشق
در دشت خزان زده قلبم…

***

تـــو
اگر نبودی
شـــعر هم نبود
و من زنی معمـولی بودم …
حالا که هستــی
شعـــر هست
و عشـــق
و مـن گاهی حس می کنم
یک پـــرنسس ام…..

***

عشـــــق..
حرکت دونفر مشتاقانه
به سوی هم نیست
عشق، حرکت دونفر
مشتاقانه در کنار هم است.

***

در گرگ و میش یک صبح زود
لبخند کوچک و خواب آلود «تــو»
کافی ست تـا قلب من از خواستن
سرشار شود ..

***

دلم فقط تو را می خواهد
شب های با تو بودن را
مهتاب را
و ستاره ها را
با تو می خواهم
آن قدر ستاره بچینم
که میان ستاره هایم، پنهانت کنم
تا تو هیچ وقت از کنارم نروی …

***

نگو دیر است
نگو پل های پشت سرت را
خراب کرده ای
هنوز هم اگر عاشقی
می توانی
برای برگشتنت
دوست داشتنم را پل کنی…

***

تا تو را جای شد ای سرو روان در دل من
هیچکس می‌نَپسندم که به جای تو بود

***

شکوفه می دهند رویاهایِ صورتی ام
وقتی رقصِ شور انگیز نگاهت
پروانه ی احساسم را مستانه
به عشق دعوت می کند

***

صدایت
ساز را می‌رقصاند و
نگاه به لبانت “بوسه” را مقدس می‌کند

***

نازنینم! نیک می‌دانم
که عشق برایِ تو
“تو”یِ زیبایِ بی‌نقص،
نه آب می‌شود نه نان!
امّا برایِ من، منِ شیدایِ مجنون
هم خون می‌شود، هم جان !

***

انگار
نبض جهان را
در دست می گیرم
وقتی هر صبح
با صدای
قلبی که برای من کوک کرده ای
بیدار می شوم …

***

و عشــق به معنای واقعی ،
“شـب” در آغوشِ یار خُفتن است
دَم به دَم ، نَفَـس نَفَـس…
لالائیِ دوستت دارم شنفتن است.

***

بگــذار ، بگـوینــد:
تـــو را دوســـت دارم
مگر، دیوانگی شیرین نیست،
بـراے چشـــم هـاے «تـــو»؟

***

برای داشتنت
از تمامِ جهان گذشته ام
مرا بخواه مرا بخوان
و عاشقانه تکرار کن که
به اُمیدِ تو زنده مانده ام…!!

***

تمامِ زندگیِ من
شده‌ست خنده‌یِ تو !
تمامِ زندگی‌ام را
به ” عشق ” مدیونم …

***

تمام فانوس های جهان را هم که روشن
کنی شب، شب است‌‌؛
مرا ببوس آدم دلش
که روشن باشد تمام شبهای
تاریخ را هم طاقت می‌آورد

***

آری، با توام
من در تو نگاه می کنم
در تو نفس می کشم
و زندگی مرا تکرار می کند
بسان بهار که آسمان را
و علف را

پاکی آسمان
در رگ من ادامه می‌یابد

***

و خداوند
عشق و انتظار را با هم آفرید…
این را من خوب می دانم!
منی که از انتظار تو
به عشق رسیدم….

***

باید از چشم های تو ترانه گفت
درشعر کوتاه معنا نمیشود،
این همه زیبایی…

عاشقتم عشقم بوس.

***