و دیگر جوان نمیشوم نه به وعده ی عشق و نه به وعده ی چشمان تو و دیگر به شوق نمی آیم نه در بازی باد و نه در رقص گیسوان تو چه نامرادی تلخی ! ودریغا ! چه تلخ فرو میریزم
چه نامرادی تلخی ...
و دیگر جوان نمیشوم
نه به وعده ی عشق و
نه به وعده ی چشمان تو
و دیگر به شوق نمی آیم
نه در بازی باد و
نه در رقص گیسوان تو
چه نامرادی تلخی !
ودریغا !
چه تلخ فرو میریزم
با سنگینی این غربت عمیق
در سرزمین اجدادی خویش
و دریغا
چه عطشناک و پریشان
پیر میشوم
در بارش این گستره ی تشویش
در خانه ی خورشید ها و خاطره ها
دریغا ، چه بی برگ و بال لال می شوم
در دوردست آن گل ها
گمان ها
و گفتگوها
و مگر فراموش میشود
سرانجام آن جستوجو ها
و آن چشمه و چشم انداز آواز و آرزو ها
و مگر فراموش میشود
آن بهاری که آمده بود
با رقص شکوفه هایش
و وعده ی همان بهار
که در کرامت ِ درختان تابستانیش
هیچ سبد و سفره ای
بی نصیب نخواهد ماند
از سرشاری میوه های مهربانیش
و دریغا بر من
چگونه فراموش میشود
سبد ها و سفره هایی
که سالهاست
نه سیب را میشناسد
و نه مهربانی را
و دریغا بر من
چه لال و بی برگ و بال
پیر میشوم
در این سوی دیوارهایی
که از من دزدیده اند ، سیب را و جانمایه سرود های جوانی را
و دیگر جوان نمی شوم ،
نه به وعده ی این بهاری که آمده است
نه به وعده ی آن شکوفه های شکستنی ...
بیشتر بدانید : کلیپ دکلمه ای فوق العاده زیبا از خسرو شکیبایی: زیبا سلام!
بیشتر بدانید : بیوگرافی و عکس های خسرو شکیبایی + سخنان و کلیپ های دکلمه
بیشتر بدانید : خاطره غم انگیز پسر خسرو شکیبایی از عکس پدرش با جکی چان
بیشتر بدانید : مهران مدیری: خسرو شکیبایی کودکی بود که توسط خدا تنبیه شده بود!
بیشتر بدانید : سوال پسر خسرو شکیبایی از رامبد جوان: چرا ارتباط با پدرم را قطع کردی؟!
بیشتر بدانید : گفتوگو با همسر و پسر خسرو شکیبایی : ۱۰ سال بعد از مرگی که هنوز باورش نکردهاند
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: aparat.com