کسی نمی‌دانست آنکه افتاده، شهید همت است


کسی نمی‌دانست آنکه افتاده، شهید همت است

اصفهان-ایرنا- شهید همت، فرمانده قلب ها، فرزند برومند خطه اصفهان است که در روزهای پرالتهاب دفاع مقدس، مغناطیسی امیدبخش برای رزمندگان جبهه‌ها و صلابتی هراس انگیز برای دشمنان بود.

به گزارش ایرنا، وصف شهید را تنها از زبان شهید باید شنید، شاید اینگونه قدری بتوان دنیای پر رمز و راز آنها را فهمید، آنجا که شهید آوینی می‌گوید «پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند»، یا آنجا که شهید قاسم سلیمانی در توصیف لحظه شهادت شهید همت می گوید: «کسی نمی دانست آنکه افتاده، همت است».

شهید همت آنچنان با جبهه و جنگ عجین شده بود که در طول حیات نظامی خود فرزند بزرگش را فقط شش بار و فرزند کوچکتر خود را تنها یکبار در آغوش گرفته بود.
روحیه ایثار و استقامت او شگفت انگیز بود. حتی جیره و سهمیه لباس خود را به دیگران می بخشید. او فرماندهی مدیر و مدبر بود، قدرت عجیبی در مدیریت داشت، بینش سیاسی بُعد دیگری از شخصیت والای او به شمار می رفت.از ویژگی های اخلاقی شهید همت برخورد دوستانه او با بسیجیان جان برکف بود. به بسیجیان عشق می ورزید و همواره در سخنانش از این مجاهدان مخلص تمجید و قدرشناسی می کرد.

در اسناد زندگینامه شهدای ایران تاریخ تولد ابراهیم همت ۱۲ فروردین سال ۱۳۳۴ در شهرضا عنوان شد او در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن، وارسته و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و با موفقیت دوران دبستان و دبیرستان را پشت سر گذاشت.

در تعطیلات تابستانی با کار و تلاش فراوان مخارج شخصی خود را برای تحصیل بدست می آورد و از این راه به خانواده زحمتکش خود کمک قابل توجهی می کرد.

اشتیاق محمد ابراهیم به قرآن و فراگیری آن باعث می شد از مادرش با اصرار بخواهد که به او قرآن یاد بدهد و او را در حفظ سوره ها کمک کند، این علاقه تا حدی بود که از آغاز رفتن به دبیرستان توانست قرائت کتاب آسمانی قرآن را به طور کامل فرا گیرد و برخی از سوره های کوچک را نیز حفظ کند.

در سال ۱۳۵۲ مقطع دبیرستان را با موفقیت پشت سر گذاشت و پس از اخذ دیپلم با نمرات عالی در دانشسرای اصفهان به ادامه تحصیل پرداخت، پس از دریافت مدرک تحصیلی به سربازی رفت، در لشکر توپخانه اصفهان مسئولیت آشپزخانه را به عهده او گذاشته بودند.

در این مدت توانست با برخی از جوانان روشنفکر و انقلابی مخالف رژیم ستمشاهی آشنا شود و به تعدادی از کتب ممنوعه (از نظر ساواک) دست یابد، مطالعه آن کتاب ها که مخفیانه و توسط برخی از دوستان، برایش فراهم می شد تاثیر عمیق و سازنده ای در روح و جان محمد ابراهیم گذاشت و به روشنایی اندیشه و انتخاب راهش کمک شایانی کرد.

پس از پایان دوران سربازی و بازگشت به زادگاهش شغل معلمی را برگزید و در روستاها مشغول تدریس شد و به تعلیم فرزندان این مرز و بوم همت گماشت، ابراهیم در این دوران نیز با تعدادی از روحانیون متعهد و انقلابی ارتباط پیدا کرد و در اثر مجالست با آنها با شخصیت حضرت امام (ره) بیشتر آشنا شد.

با گسترش تدریجی انقلاب اسلامی، ابراهیم پرچمداری جوانان مبارز شهرضا را برعهده گرفت، پس از انتقال وی به شهرضا برای تدریس در مدارس شهر، ارتباطش با حوزه علمیه قم برقرار شد و به طور مستمر برای گرفتن رهنمود، ملاقات با روحانیون و دریافت اعلامیه و نوار به قم رفت و آمد می کرد.

در یکی از راهپیمایی های پرشور مردمی، قطعنامه مهمی که یکی از بندهای آن انحلال ساواک بود، توسط شهید همت قرائت شد، به دنبال آن فرمان ترور و اعدام ایشان توسط فرماندار نظامی اصفهان، سرلشکر معدوم «ناجی»، صادر گردید.

ماموران رژیم در هر فرصتی در پی آن بودند که این فرزند شجاع و رشید اسلام را از پای درآورند، ولی او با تغییر لباس وقیافه، مبارزات ضد دولتی خود را دنبال می کرد تا این که انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره)، به پیروزی رسید.

شهید همیت پس از پیروزی انقلاب در جهت ایجاد نظم و دفاع از شهر و راه اندازی کمیته انقلاب اسلامی شهرضا نقش اساسی داشت، او از جمله کسانی بود که سپاه شهرضا را با کمک دوتن از برادران خود و سه تن از دوستانش تشکیل داد، هنگامی که مجموعه سپاه سازمان پیدا کرد، او مسئولیت روابط عمومی سپاه را به عهده داشت.

اواخر سال ۱۳۵۸ برحسب ضرورت و به دلیل تجربیات گرانبهای او در زمینه امور فرهنگی به خرمشهر و سپس به بندر چابهار و کنارک (در استان سیستان و بلوچستان) عزیمت کرد و به فعالیت های گسترده فرهنگی پرداخت.

شهید همت در خرداد سال ۱۳۵۹ به منطقه کردستان که بخش هایی از آن در چنگال گروهکهای مزدور گرفتار شده بود، اعزام شد.سپاه پاسداران پاوه از مهر ۵۹ تا دیماه ۶۰ با فرماندهی مدبرانه او عملیات موفق در خصوص پاکسازی روستاها از وجود اشرار، آزاد سازی ارتفاعات و درگیری با نیروهای ارتش بعث داشته است.

برای مقابله با فقر فرهنگی منطقه اهتمام چشمگیری از خود نشان می داد تا جایی که هنگام ترک آنجا، مردم منطقه گریه می کردند و حتی تحصن نموده و نمی خواستند از این بزرگوار جدا شوند.

از شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم متجاوز عراق او و سردار رشید اسلام، حاج احمد متوسلیان، به دستور فرماندهی محترم کل سپاه ماموریت یافتند ضمن اعزام به جبهه جنوب، تیپ محمد رسول الله (ص) را تشکیل دهند. شهید همت در عملیات پیروزمند بیت المقدس در سمت معاونت تیپ محمد رسول الله (ص) فعالیت و تلاش تحصین برانگیزی را در شکستن محاصره جاده شلمچه - خرمشهر انجام داد و می توان گفت که او و یگان تحت امرش سهم بسزایی در فتح خرمشهر داشته اند و با اینکه منطقه عملیاتی دشت بود، شهید حاج همت با استفاده از بهترین تدبیر نظامی به نحو مطلوبی فرماندهی کرد.

در سال ۱۳۶۱ با توجه به شعله ور شدن آتش فتنه و جنگ در جنوب لبنان به منظور یاری رساندن به مردم مسلمان و مظلوم لبنان که مورد هجوم ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی قرار گرفته بود راهی آن دیار شد و پس از دو ماه حضور در این خطه به میهن اسلامی بازگشت و در محور جنگ و جهاد قرار گرفت.

با شروع عملیات رمضان در تاریخ ۲۳/۴/۱۳۶۱ در منطقه «شرق بصره» فرماندهی تیپ ۲۷ حضرت رسول اکرم (ص) را بر عهده گرفت و بعدها با ارتقای این یگان به لشکر، تا زمان شهادتش در سمت فرماندهی انجام وظیفه نمود. پس از آن در عملیات مسلم بن عقیل و محرم – که او فرمانده قرارگاه ظفر بود – سلحشورانه با دشمن زبون جنگید، در عملیات والفجر مقدماتی بود که شهید حاج همت، مسئولیت سپاه یازدهم قدر را که شامل لشکر ۲۷ حضرت محمد رسول الله (ص)، لشکر ۳۱ عاشورا، لشکر ۵ نصر و تیپ ۱۰ سید الشهدا(ع) بود، بر عهده گرفت.

شهید همت در یادداشت های خود به خاطرات کردستان می پردازد و می نویسد: در هفدهم مهر ۱۳۶۰ خورشیدی با عنایت خدای منان و همکاری بی‌دریغ سپاه نیرومند مریوان، پاکسازی منطقه اورمان با هفت روستای محروم آن به انجام رساند و به خواست خدا و امدادهای غیبی، حزب رزگاری به کلی از بین رفت. حدود ۳۰۰ تن از خودباختگان سیه بخت، تسلیم قوای اسلام گردیدند. یکصد تن به هلاکت رسیدند و بیش از ۶۰۰ قبضه اسلحه به دست سپاهیان توانمند اسلام افتاد. پاسداران رشید با همت و مردانگی به زدودن ناپاکان مزاحم از منطقه نوسود و پاوه پرداختند و کار این پاکسازی و زدودن جنایتکاران پست، تا مرز عراق ادامه یافت. این پیروزی و دشمن سوزی، در عملیات بزرگ و بالنده محمّدرسول الله(ص) و با رمز «لااله الا الله» به دست آمد. در مبارزات بی امان یک ساله، ۳۶۲ تن از فریب خوردگان دمکرات، کومله، فدایی و رزگاری با همه سلاح‌های مخرب و آتشین خود تسلیم سپاه پاوه شدند و امان نامه دریافت کردند. منطقه پاوه و نوسود به جهنمی هستی سوز برای اشرار خدانشناس تبدیل گشت، قدرت و تحرک آن ناپاکان دیو سیرت رو به اضمحلال و نابودی گذاشت، بطوری که تسلیم و فرار را تنها راه نجات خود یافتند. در اندک مدتی آن منطقه آشوب‌خیز و ناامن که میدان تک‌تازی اشرار شده بود به یک سرزمین امن تبدیل گردید.

شهید قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در خصوص شهید همت گفته است: هر وقت شهید همت به ذهن من می‌آید، دلم مملو از غصه می‌شود. او فرمانده لشکر پایتخت بود. اما در خیبر آنقدر رزمندگان لشکرش شهید و مجروح شدند که به گردان رسید. گردان را از طلائیه به جزیره مجنون جنوبی منتقل کرد و تبدیل به دسته شد. والله تبدیل به دسته شد یعنی قریب به ۴۰ نفر همت با دسته ماند. شهید همت در جریان عملیات خیبر به همرزمانش گفته بود: باید مقاومت کرده و مانع از بازپس‌گیری مناطق تصرف شده، توسط دشمن شد. یا همه این‌جا شهید می‌شویم و یا جزیره مجنون را نگه می‌داریم.

شهید قاسم سلیمانی در خصوص نحوه شهادت شهید همت می‌گوید: در ترک موتور نه در بنز ضدگلوله و در فضای ویژه همت در ترک موتور ناشناس در ضلع وسطی جزیره مجنون شهید شد و بیش از ۲ ساعت کسی نمی‌دانست آنکه افتاده همت است. برادرها طاقت این است...امتحان این است... و اینگونه است که او امروز بر جان‌ها حکومت می‌کند.

این سردار دلاور به همراه معاونش، شهید اکبر زجاجی، در عملیات خیبر در جزیره مجنون، در ۱۷ اسفند ۱۳۶۲، دعوت حق را لبیک گفت و به مقام شهادت رسید. پیکر شهید حاج همت که زاده شهرضا در جنوب اصفهان بود قرار بود درقطعه ۲۴ بهشت زهرا دفن شود اما به اصرار خانواده و درجوار امامزاده شاهرضا به خاک سپرده شد.

پیکر مادر سردار شهید محمدابراهیم همت نیز مهر امسال پس از تشییع در گلزار شهیدان شهرضا در جوار حرم شاهرضا و مزار فرزند شهیدش به خاک سپرده شد. حاجیه "نصرت همت" مادر شهید حاج محمد ابراهیم همت پس از ۳۷ سال دوری در ۹۱ سالگی به فرزند شهیدش پیوست و دارفانی را وداع گفت.


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

آواز ماندگار؛ تمرین آواز استاد محمدرضا شجریان با همایون در 9 سالگی/ بنازم به این صدا ک...