گانگسترها در سودای کاهش دادن مشارکت انتخاباتی
حسن رسولی، فعال چپ و از اعضای جبهه اصلاحات در بخشی از یک مصاحبه با خبرآنلاین پیرامون نسبت اصلاحطلبان با انتخابات آتی گفته است: در مجموع به نظر بنده در رویارویی با انتخابات ۱۱ اسفند ۳ گزینه -برای اصلاحطلبان- قابل تصور است؛ گزینه اول متأثر از محدودیتهای فراوان متناوب کشور و جامعه اصلاحطلب، که عدم مشارکت در انتخابات است. سناریوی مقابل مشارکت بدون قید و شرط در انتخابات است و راهکار سوم یا بینابین مشارکت مشروط و هدفمند محسوب میشود.
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی:او میافزاید: بنده به عنوان یک نفر از اعضای جبهه اصلاحات سناریوی اول را واقعبینانه و مسئولانه ارزیابی نمیکنم، سناریوی دوم را تن دادن به تحقق سیاستهای جاری انتخاباتی که منجر به ناجمهوریت ختم میشود، ارزیابی میکنم.
رسولی سپس در توضیح "مشارکت مشروط" اظهار میدارد: باور دارم به تعبیر رهبری هر آنجا که رقابت واقعی وجود داشته باشد، به این معنا که به عنوان رأیدهنده و جبهه سیاسی امکان روی کار آوردن کسانی که به ما نزدیکتر هستند و چنانچه میدان برای همه جناحها از جمله اصلاحطلبان باز باشد، در چنین عرصه انتخاباتی فرضی باید از این فرصت انتخاباتی حسن استفاده را داشته باشیم. طبعاً در حوزههای انتخابیهای که نه به عنوان فردی و نه جناحی امکان کار تشکیلاتی نداریم علیرغم میل باطنی و باور به اینکه صندوق رأی و انتخابات یکی از ارکان و اصول انقلاب و مصالح ملی است، ناگزیر از غیبت هستیم به دلیل اینکه فراهم کردن شرایط حضور در توان جریان اصلاحات نیست، لذا بنده به مشارکت مشروط به امکان رقابت واقعی و هدفمند باور دارم![3]
*اینکه از تریبون رسمی رسانه شاهد تئوریزاسیون "تحریم انتخابات" و گذاشتن نقاب مشارکت مشروط روی مفهوم خیانت هستیم؛ از رذالت سیاسی است.
همه باید بدانند که مشارکت مشروط همان تحریم انتخابات است.
طراح این تز هم سعید حجاریان است و منظور او از مشارکت مشروط، شرط گذاشتن برای حاکمیت کشور و تهدید به عدم مشارکت در صورت تأیید نشدن رجال بیصلاحیت برای انتخاباتهاست.
در عین حال اشاره به این نکته هم ضروری به نظر میرسد که اظهاراتی از قبیل "تحریم انتخابات مسئولانه نیست ولی مشارکت مشروط خوب است" تقلایی مذبوحانه برای فرار از ننگ تحریم است وگرنه هر عقل سلیمی میداند که لزوم مشارکت در انتخابات در هیچ حالتی و به هیچ بهانهای لغو شدنی نیست.
چه اگر حتی کسی مدعی باشد که نماینده مطلوبی در انتخابات ندارد؛ او مکلف است که ضمن مشارکت از گزینه "نامزد نزدیک" حمایت کند. (همانند رفتاری که اصلاحطلبان در انتخابات سال 92 انجام دادند)
با این توضیحات مشخص میشود که امثال رسولی در ذیل سخنان ظاهرالصلاح و کت و شلواری خود اما مروّج خشونت و بانی آشوب هستند زیرا کسی که صندوق رأی را به بهانههای مختلف رد میکند همان گانگستری است که قصد پیشنهاد دادن اسلحه به مردم را دارد.
کار تحریم انتخابات، بانیگری برای آشوب و تسلیح نهفته در گام پسا تحریم انتخابات به حدی رسیده که حتی شیخ حسن روحانی نیز به صحنه آمده و خطر تحریم انتخابات را هشدار داده است.
اگر در قبال این حرکت شوم شاهد برخورد امنیتی و تبیینی نباشیم؛ قطعا مشارکت کاهش خواهد یافت. همانطور که در انتخاباتهای 98 و 1400 شاهد آن برخورد ضروری نبودیم و مشارکت کاهش یافت.
رسولی سپس در توضیح "مشارکت مشروط" اظهار میدارد: باور دارم به تعبیر رهبری هر آنجا که رقابت واقعی وجود داشته باشد، به این معنا که به عنوان رأیدهنده و جبهه سیاسی امکان روی کار آوردن کسانی که به ما نزدیکتر هستند و چنانچه میدان برای همه جناحها از جمله اصلاحطلبان باز باشد، در چنین عرصه انتخاباتی فرضی باید از این فرصت انتخاباتی حسن استفاده را داشته باشیم. طبعاً در حوزههای انتخابیهای که نه به عنوان فردی و نه جناحی امکان کار تشکیلاتی نداریم علیرغم میل باطنی و باور به اینکه صندوق رأی و انتخابات یکی از ارکان و اصول انقلاب و مصالح ملی است، ناگزیر از غیبت هستیم به دلیل اینکه فراهم کردن شرایط حضور در توان جریان اصلاحات نیست، لذا بنده به مشارکت مشروط به امکان رقابت واقعی و هدفمند باور دارم![3]
*اینکه از تریبون رسمی رسانه شاهد تئوریزاسیون "تحریم انتخابات" و گذاشتن نقاب مشارکت مشروط روی مفهوم خیانت هستیم؛ از رذالت سیاسی است.
همه باید بدانند که مشارکت مشروط همان تحریم انتخابات است.
طراح این تز هم سعید حجاریان است و منظور او از مشارکت مشروط، شرط گذاشتن برای حاکمیت کشور و تهدید به عدم مشارکت در صورت تأیید نشدن رجال بیصلاحیت برای انتخاباتهاست.
در عین حال اشاره به این نکته هم ضروری به نظر میرسد که اظهاراتی از قبیل "تحریم انتخابات مسئولانه نیست ولی مشارکت مشروط خوب است" تقلایی مذبوحانه برای فرار از ننگ تحریم است وگرنه هر عقل سلیمی میداند که لزوم مشارکت در انتخابات در هیچ حالتی و به هیچ بهانهای لغو شدنی نیست.
چه اگر حتی کسی مدعی باشد که نماینده مطلوبی در انتخابات ندارد؛ او مکلف است که ضمن مشارکت از گزینه "نامزد نزدیک" حمایت کند. (همانند رفتاری که اصلاحطلبان در انتخابات سال 92 انجام دادند)
با این توضیحات مشخص میشود که امثال رسولی در ذیل سخنان ظاهرالصلاح و کت و شلواری خود اما مروّج خشونت و بانی آشوب هستند زیرا کسی که صندوق رأی را به بهانههای مختلف رد میکند همان گانگستری است که قصد پیشنهاد دادن اسلحه به مردم را دارد.
کار تحریم انتخابات، بانیگری برای آشوب و تسلیح نهفته در گام پسا تحریم انتخابات به حدی رسیده که حتی شیخ حسن روحانی نیز به صحنه آمده و خطر تحریم انتخابات را هشدار داده است.
اگر در قبال این حرکت شوم شاهد برخورد امنیتی و تبیینی نباشیم؛ قطعا مشارکت کاهش خواهد یافت. همانطور که در انتخاباتهای 98 و 1400 شاهد آن برخورد ضروری نبودیم و مشارکت کاهش یافت.