همای نجات


همای نجات
همای نجات سپاس خدای جَماد و نبات که فرستاد بر ما هُمای نجات فروزان آذرخشی بشارت داد مریم یکی پاک سیرت بزاد خبر داد قاصدک به مریم ندا همی بارور شد به امر خدا پرتویی اندر وجودش بردمید عیسی همچو...



همای نجات




سپاس خدای جَماد و نبات
که فرستاد بر ما هُمای نجات

فروزان آذرخشی بشارت داد
مریم یکی پاک سیرت بزاد

خبر داد قاصدک به مریم ندا
همی بارور شد به امر خدا

پرتویی اندر وجودش بردمید
عیسی همچو آفتاب آمد پدید

سلاله ای که بر او ستایش رواست
یگانه گل مصلوب باغ خداست

خوشا آنکه پیرو راستین مسیح است
آنکه شیدای دیدن رخسار مسیح است

به گهواره چون عزم گفتار کرد
به روح مردگان فعل دادار کرد

به سیما همچو خورشید می درخشید
از کلامش چشمه ساران می خروشید

بر اعجازش یقین آورده یحیی
دریغا که نشد حجت بر یَهودا

به خلوت عالمی با خویشتن داشت
دلش اندوه غم دوری از پدر داشت

نفس هایش شفای دردمندان بود
دعایش چاره ساز مستمندان بود

آنکه در مدح ستایش ملکوت
به رسم پرستش چکامه سرود

وجودش پیوسته صلح و آشتی بود
عیسی گل سرخ‌ صلیب ناصری بود

در بلندای جُلجتا یاد جاودان اش
زنده هست مسیحا نزد رهروان اش