خورشید


رفتیم ببینیم که خورشید کجا رفت مهتابِ شب تیره ی ما رفت چرا رفت طعمِ سمنو...
رفتیم ببینیم که خورشید کجا رفت مهتابِ شب تیره ی ما رفت چرا رفت طعمِ سمنو بر لب ما تلخ شد امسال نوروز کجا رفت کجا رفت کجا رفت آن سکه چه شد سیب چه شد سبزه چه شد آه در محفلِ ما شمع چرا از کف ما...
رفتیم ببینیم که خورشید کجا رفت
مهتابِ شب تیره ی ما رفت چرا رفت

طعمِ سمنو بر لب ما تلخ شد امسال
نوروز کجا رفت کجا رفت کجا رفت

آن سکه چه شد سیب چه شد سبزه چه شد آه
در محفلِ ما شمع چرا از کف ما رفت

آلاله ی پرپر شده ی فصل بهارم
چون باد صبا آمد و چون باد صبا رفت

آتش زده او جمع پریشان شده اش را
وقتی که به لبخندِ رضا سویِ خدا رفت

وقتی که پریدی و به پرواز رسیدی
از خانه ی ما سایه ی آن مرغ هما رفت

خورشید اگر رفته پسِ ابر نهان است
گرمای رخش هست مرا نور و صفا رفت


میثم علی یزدی


مستفعل مستفعل مستفعل مستف
مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن